بهار/ فغان صنعت نشر از شهرداری
بهار: در بهار امسال آقای داوودیپور، مدیرعامل شرکت تعاونی ناشران و کتابفروشان تهران، کنفرانسی مطبوعاتی برگزار کرد تا از مشکلی سخن بگوید که برخی افراد که گفته میشود مرتبط با شهرداری تهران بودهاند برای ناشران و قشر فرهنگی کشور بهجود آوردهاند. گرچه ایشان سعی کردند تا با توجه به پیشینه فرهنگی خود این موضوع را با ریشسفیدی و بهدور از جنجال حل کنند، اما با بررسی دقیق این پرونده به نکات چشمگیری درباره فساد مالی و پرونده کلاهبرداری عدهای میرسیم.
در این گزارش سعی شده است به این موارد اشاره شود. در تابستان سال گذشته، فردی از طرف یکی از نهادهای غیردولتی فرهنگی به تعاونی ناشران و کتابفروشان تهران معرفی میشود که شاید با توجه به تحریمها و ناتوانی ناشران برای انتقال پول یا گشایش اعتبار بتواند کمکی به این قشر فرهنگی کند.
بعد از چند روز این شخص که در ادامه گزارش نامش را خواهیم برد یک ضمانتنامه بانکی از موسسهای به نام suissebank بهارزش 25میلیون یورو برای شرکت تعاونی تهیه میکند. در ابتدا شرکت تعاونی از خرید آن سر باز میزند و از شخص معرفیکننده ضمانتنامه بانکی درخواست پیداکردن یک شرکت حقوقی برای تنزیل (قبولکردن) آن ضمانتنامه و اعلام ضمانت دریافت پول به کارخانههای کاغذسازی را میکند. بهمدت دوماه این شخص حدود هفت شرکت حقیقی و حقوقی را به تعاونی معرفی میکند، اما بهدلیل عدم قبول ماهیت آنها قراردادی منعقد نمیشود که درنهایت در آبان شرکت بازرگانی و بهرهبرداری کارکنان شهرداری پا پیش میگذارد و با توجه به قبول سپردن ضمانت 80میلیارد تومانی و همچنین با نامبردن از بانک شهر و مبادلات ارزی این بانک مورد توجه تعاونی قرار میگیرد و قراداد در تاریخ 25/8/91 امضا میشود.
در ماده یک، اینگونه به موضوع این قرارداد اشاره شده است: «خرید انواع کاغذ بهشرح پروفرماهای پیوست (مطابق با نمونه مهروامضاشده توسط کارگزار و فروشنده و شرکت تهاونی که جزو لاینفک قرارداد است) در پارتهای مختلف به مبلغ 25میلیون یورو در قبال ارائه ضمانتنامه از سوی تعاونی ناشران که پس از کسر مفاد بند3 (11درصد حق کارگزاری به ارزش دومیلیون و هفتصد و پنجاههزار یورو) که قابلیت تحویل کاغذ در قبال ضمانتنامه بانکی مورد اشاره که توسط شرکت بازرگانی و بهرهبرداری مورد تایید و تعهد گردیده است، بهپیوست این قرارداد هم یک برگ چک 80میلیارد تومانی از طرف شرکت وابسته به شهرداری به تعاونی ناشران تحویل داده میشود.» اما داستان از اینجا شروع میشود، در 29آبان سال گذشته نامهنگاریهای شرکت بازرگانی و بهرهبرداری شهرداری با تعاونی آغاز میشود.
ابتدا اطلاع داده میشود که قرارداد شرکت (ییلتاو) ترکیه تکمیل شده که در قرارداد هم بهعنوان کارگزار معرفی شده و در تاریخ 11آذر هم اعلام اتمام تعهدات شرکت ترک میشود و با مشخصشدن شماره ضمانتنامه بانکی و تایید استعلامات بهعملآمده از سوییسبانک، شرکت بازرگانی شهرداری درخواست یکمیلیون یورو برای پرداخت به سویسبانک برای کارمزد اولیه میکند که در تاریخ 13آذر نزدیک به چهارمیلیارد تومان، معادل ریالی آن، به حساب شرکت بازرگانی شهرداری واریز میشود.
در این میان شرکت رینلکس ارمنستان و VTبانک این کشور برای تنزیل ضمانتنامه و واریز پول به حساب کارخانههای کاغذسازی معرفی میشوند. بعد از آن در نامههایی، شرکت بازرگانی شهرداری از تایید ارسال سوییفت به حساب معرفیشده از طرف شرکت خود و همچنین تایید اتمام تعهدات تعاونی ناشران و تاکید بر انجام وعدههای شرکت بازرگانی شهرداری خبر میدهد.
درنهایت در تاریخ 9/10/91 شرکت وابسته به شهرداری به تعاونی ناشران اعلام میکند جلسهای با شرکت رینلکس داشته و این شرکت متعهد شده است تا 25ژانویه2013 مبالغ ارزی را به حساب کارخانههای کاغذسازی واریز کند. در آخرین روز از دی سال گذشته هم در نامهای، شرکت بازرگانی شهرداری از تایید ضمانتنامه و تایید تعهد VTبانک مبنی بر پرداخت وجه آن و همچنین تایید اسناد خرید کاغذ و فراهمشدن زمینه برای انتقال وجه خبر میدهد؛ اما تنها پنج روز پس از این نامه اعلام میکند که بانک ارمنی برای تنزیل ضمانتنامه بهانهتراشی میکند و پس از آن داستان چرخش کشور به کشور ضمانتنامه آغاز میشود؛ ابتدا اعلام میشود یکی از بانکهای گرجی آمادگی تنزیل دارد و حداکثر تا 28ژانویه پول به حساب کارخانه کاغذ واریز میشود و پس از عدمانجام، ضمانتنامه به کشور ترکیه میرود و هالکبانک و ایشبانک این کشور هم از قبول ضمانتنامه سرباز میزنند؛ درنهایت تیر خلاص را مگابانک تایوان میزند و بهگفته شرکت بازرگانی شهرداری اعلام میکند این ضمانتنامه اشکالاتی دارد. در این میان شرکت رینلکس با عذرخواهی و قبول انجام کار از پرداخت خسارت بابت دیرکرد هم خبر میدهد، ولی در انتهای بهمن، این شرکت هم در نامهای درخواست فسخ قرارداد را بهدلیل بهنتیجهنرسیدن تلاشها و آمادگی برای پرداخت خسارت میکند. شرکت بازرگانی شهرداری هم درخواست ششمیلیون یورو خسارت در 72ساعت از این شرکت و این شرکت به اعلام جرم و طرح موضوع در محاکم قضایی و امنیتی را تهدید میکند؛ همچنین در نامه جداگانهای به تعاونی ناشران اعلام میکند دلیل عدم تنزیل ضمانتنامه کوتاهیکردن شرکت رینلکس است. ولی تا پایان سال این شرکت با تغییر در گفتار اعلام میکند که بهدلیل تحریمها قادر به انجام قرارداد نیست و اصولا تحویل کاغذ موردنیاز باید پس از تنزیل ضمانتنامه انجام شود؛ در صورتی که در قرارداد چنین چیزی منعقد نشده است.
با آغاز سال جدید بهدلیل فشار اعضای تعاونی، مدیرعامل این مجموعه با ارسال نامهای به شهردار تهران خواستار رسیدگی به این موضوع میشود که ایشان هم دستور رسیدگی آن را به معاون مالی و اداری خود میدهد، ولی آقای پورزرندی با بررسی پرونده اعلام میکند که این قرارداد براساس اعتماد بین دوطرف منعقد شده است و به شهرداری تهران ارتباطی ندارد. شرکت بازرگانی شهرداری با سوءاستفاده از حمایت مدیران شهرداری در خرداد92 با اعلام عدمامکان تنزیل بهدلیل نداشتن اعتبار خواستار فسخ قرارداد میشود.
اما واقعیت داستان
تا اینجای این ماجرا آنچه بهنظر میرسد سوءاستفاده یک مجموعه از نیاز ناشران برای واردات کاغذ است، ولی شاید با بررسی بیشتر نامهای دخیل در این داستان بشود به یک پرونده کلاهبرداری و جعل و نقشه ازپیشتعیینشده برای فلجکردن صنعت نشر کشور رسید. ع.الف (پیشنهاددهنده ضمانتنامه) و ج.م (مدیرعامل یکی از شرکتها) و م.ش (مدیرعامل شرکت رینلکس) شاهکلید طراحی این ماجرا هستند. در ظاهر این افراد هیچ ارتباطی به هم ندارند؛ آقای الف که فردی است که بهظاهر برای دلسوزی ضمانتنامهای را برای فروش به تعاونی ارائه میکند و ج.م هم در یکی از شرکتهای وابسته به شهرداری مشغول به خدمت به خلقالله است و م.ش هم که احتمالا بازرگانی شریف است که در ارمنستان خدمت تجاری میکند.
با بررسی بیشتر معلوم میشود تمام این افراد از حلقه مرتبط با شهرداری هستند؛ «الف» در انتخابات ریاستجمهوری اخیر جزو مشاوران ستاد یکی از نامزدها بود و نشریهای برای حمایت از او منتشر میکرد. ج.م با توجه به سابقه همشهریبودن بسیار زود و بدون هیچ سابقهای به مدیرعاملی یکی از پولسازترین زیرمجموعههای شهرداری رسید. م.ش هم، بهعنوان مدیرعامل یک شرکت بیمه دیگر از زیرمجموعههای شهرداری مشغول به کار است؛ درحالیکه بهگفته داوودیپور، مدیرعامل تعاونی ناشران، این افراد در جلسات گروهی از عدمآشنایی با یکدیگر خبر میدادند و در جلسات تکنفره با هیاتمدیره تعاونی ناشران با ظاهرسازی به بدگویی از هم و متهمکردن دیگری به دروغگویی میپرداختند.
اگر فرض را بر این بگیریم که این نقشهای ازپیشبرنامهریزیشده نبوده هم بعضی از تخلفات این افراد آشکار است؛ اول اینکه ع.الف ضمانتنامهای بانکی را به اتحادیه فروخته که فاقد اعتبار بوده و بهجای BG یک SBLC را به تعاونی ارائه کرده است که تفاوتهای بسیاری با هم دارند؛ اولی یک ضمانتنامه بانکی است که در هر جای دنیا مقبولیت دارد و دومی تنها یک برگه بیارزش است که نه یک بانک که یک موسسه بانکی آن را صادر کرده است و هیچ مسئولیتی در قبال آن نمیپذیرد؛ دوم اصرار ع.الف بر اینکه suissebank یکی از بانکهای معتبر انگلستان است؛ در حالی که این موسسه تنها یک نهاد مالی است که به صدور بعضی از اعتبارات غیرمالی میپردازد و موسسه معتبری هم نیست و درحقیقت نام اصلی آنSUISSE CREDIT CAPITAL LIMITED LONDON GB است.
اعلام شرکتهای ییلتاو ترکیه و رینلکس ارمنستان بهعنوان کارگزار در حالی است که م.ش از سهامداران اصلی آن شرکت است؛ یعنی شرکت بازرگانی شهرداری با یکی از اعضای خود مکاتبه داشته است که نمیتوان به معتبربودن این مکاتبات اعتماد کرد. مطلب دیگر اینکه در صورت اعتبارنداشتن ضمانتنامه شرکت بازرگانی، شهرداری از همان اول میتوانست آن را نپذیرد؛ در صورتی که ج.م در همان جلسه اول با اطمینان از معتبربودن ضمانتنامه و حتمیبودن تنزیل آن خبر داد، اما در آخرین نامههای شرکت بازرگانی به تعاونی ناشران از عدم اصالت آن خبر میدهد! مطلب دیگر آنکه هیچیک از مکاتبات شرکت رینلکس یا شرکت بازرگانی شهرداری با VTبانک ارمنستان و دیگر بانکها به شرکت تعاونی بهصورت شفاف یا کتبی ارائه نشده است و دلیلی بر باور آن وجود ندارد؛ همچنین مدرکی هم دال بر ارسال مبلغ دریافتی از تعاونی به سویس بانک موجود نیست.
و در پایان...
طبق مطالب بالا تخلف سه نفر از افراد مرتبط با شهرداری تهران محرز است. تعیین نوع تخلف آنها بر عهده قاضی است ولی آنچه باید گفت پاسخگونبودن شهرداری در این پرونده است. شرکت بازرگانی شهرداری سهروز قبل از انتخابات در جوابیهای که برای یکی از روزنامههای اصلاحطلب فرستاد با تیتر «خدمات قالیباف بر همگان روشن است» سعی بر تطهیر شهرداری تهران داشت ولی آیا مقامهای شهرداری به خود زحمت میدهند برای این داستان که باعث فلجشدن صنعت نشر و ضرر نزدیک به حداقل 50میلیارد تومانی این قشر فرهنگی شده است، خدمتی انجام دهند؟
(تمامی مدارک مربوط به این پرونده در آرشیو روزنامه موجود است.)
ارسال نظر