اعظم طالقانی: خاتمی شبیهترین به پدرم است
پارسینه: اگر آيتا... طالقاني امروز زنده بود چه ميكرد؟ چه راهكاري براي مشكلات فرهنگي جامعه مدنظر قرار ميداد؟ چه كساني يا بهتر بگوييم چه كسي شبيهترين روحيه را در ميان فعالين سياسي به آيتا... طالقاني دارد؟ همه اينها را اعظم طالقاني ميگويد.
او معتقد است «اگر اصلاحطلبان در مسير حق و عدالت حركتشان را ادامه دهند، پايدار خواهند بود و اين قانون آفرينش است كه حق را پايدار كند و جرياني كه در مقابل حق قرار ميگيرد محكوم به زوال ميشود». اعظم طالقانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ جامعه زنان مسلمان را به خواست پدرش و با هدف آموزش زنان و حل مشکلات آنها تاسیس کرد. سپس نماینده مجلس اول شد و پس از آن دوباره به تدریس پرداخت و همچنین امتیاز انتشار مجله «پیامهاجر» را گرفت. این نشریه توقیفشده به حقوق زنان در ایران اختصاص داشت. او اكنون دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی نیز هست. مشروح گفتوگوي آرمان با اعظم طالقاني در ذيل آمده است:
در دهه 20 بهدلیل رفتن رضاشاه از کشور فضای سیاسی قدری باز میشود و این موضوع باعث فعال شدن گروهها و احزاب شد. به عقیده بنده ایشان این جمله را پس از تشکیل جبهه ملی اول و دوم که نهضت مقاومت ملی تشکیل میشود اظهار میکند همانطور که منبع حرکت سیاسی شخص بنده نیز قرآن است، سیاستمداری که منبع حرکتش قرآن باشد به نوعی تکلیف همه با او روشن است. ایشان نهجالبلاغه را عین سیاست میدانستند. شما مفاهیم قرآن، نهجالبلاغه و مکتب اسلام را مطالعه فرمایید درمییابید که زندگی انسان باید همراه با سیاست باشد. منتهی این سیاست باید اثرگذار و اصلاحگر باشد.
ایشان بهطور کلی فعالان سیاسی را کمک میکردند و انتقادات خودشان را هم نسبت به آنها مطرح میکردند با اینکه با مشی مسلحانه موافق نبود این موضوع را هیچ کجا مطرح نکردند. بنده یکبار از ایشان سوال کردم که شما فکر میکنید قوانین شرع که احکام اسلام است، ایدهآلترینِ قوانین است؟ ایشان در پاسخ به من گفتند هر گروه و هر جمع و هر ملتی احساس میکند که نیازهایی دارد و قوانینی وضع میکند و با توجه به گذر زمان نیازهایش تغییر کرده و تواما قوانین را عوض میکند. قوانین اسلام خطوطی کلی هستند و به همین دلیل اجتهاد را پایهگذاری کردند که بتوانند با توجه به شرایط زمانی، آن خطوط کلی را تطبیق دهند و به نوعی آن را با شرایط روزمطابق کنند که این همان فقه پویا میشود. مساله فقه پویا زمانی که مطرح شد مرحوم دکتر کاتوزیان چند جلسه سخنرانی کرد و ما در نشریه «پیامهاجر» آن را چاپ کردیم.
همینطور که مطلع هستید در شب شش بهمن که قرار بود رفراندوم برگزار شود همه روحانیون را بازداشت و به زندان قزلقلعه منتقل کردند و اکثر آنها فردای آن روز آزاد شدند. یکی از آنها پدر آن فقیه دزفولیها بود که به من بعدها گفت که پدرت به طرز عجیبی شجاع است. زمانی که ما برای ملاقات پدرمان فردای آن روز به زندان رفتیم، دیدیم که پیشنمازهای مساجد و روحانیون نیز در زندان بودند که اکثرا نیز آزاد شدند.
وی میگفت بنده زمانی که از زندان آزاد شدم خیزش عظیم مردم برایم غیرقابل باور بود. اعدامها، شکنجهها و زندانها باعث شده بود که مردم بیدار شوند و با هزاران پرسش روبهرو شوند. در زمان تبعید امام به عراق ایشان با افرادی بودند که از طریق رودخانههای مرزی به سمت عراق میرفتند و با امام دیدار میکردند و نوار صحبتهای ایشان را با خود به داخل کشور میآوردند و با همکاری دیگران نوارها را به اعلامیه تبدیل میکردند. بازاریها، مردم عادی و برخی ثروتمندان تلاشهای بسیار زیادی میکردند. امثال آقایان هاشمیرفسنجانی به سازمان کمک مالی میکردند، در برخی جاها دیدهام که گفتهاند اما این مسائل را قبول نداشتند. با فرض اینکه ما این صحبت را درست بدانیم در زمانی که دژخیمان شاه در شب عاشورا به سمت مردم تیراندازی کردند و مردم کشته شدند ولی دستور داده شد مردم به سربازها گل بدهند.
در دهه 20 بهدلیل رفتن رضاشاه از کشور فضای سیاسی قدری باز میشود و این موضوع باعث فعال شدن گروهها و احزاب شد. به عقیده بنده ایشان این جمله را پس از تشکیل جبهه ملی اول و دوم که نهضت مقاومت ملی تشکیل میشود اظهار میکند همانطور که منبع حرکت سیاسی شخص بنده نیز قرآن است، سیاستمداری که منبع حرکتش قرآن باشد به نوعی تکلیف همه با او روشن است. ایشان نهجالبلاغه را عین سیاست میدانستند. شما مفاهیم قرآن، نهجالبلاغه و مکتب اسلام را مطالعه فرمایید درمییابید که زندگی انسان باید همراه با سیاست باشد. منتهی این سیاست باید اثرگذار و اصلاحگر باشد.
ایشان بهطور کلی فعالان سیاسی را کمک میکردند و انتقادات خودشان را هم نسبت به آنها مطرح میکردند با اینکه با مشی مسلحانه موافق نبود این موضوع را هیچ کجا مطرح نکردند. بنده یکبار از ایشان سوال کردم که شما فکر میکنید قوانین شرع که احکام اسلام است، ایدهآلترینِ قوانین است؟ ایشان در پاسخ به من گفتند هر گروه و هر جمع و هر ملتی احساس میکند که نیازهایی دارد و قوانینی وضع میکند و با توجه به گذر زمان نیازهایش تغییر کرده و تواما قوانین را عوض میکند. قوانین اسلام خطوطی کلی هستند و به همین دلیل اجتهاد را پایهگذاری کردند که بتوانند با توجه به شرایط زمانی، آن خطوط کلی را تطبیق دهند و به نوعی آن را با شرایط روزمطابق کنند که این همان فقه پویا میشود. مساله فقه پویا زمانی که مطرح شد مرحوم دکتر کاتوزیان چند جلسه سخنرانی کرد و ما در نشریه «پیامهاجر» آن را چاپ کردیم.
همینطور که مطلع هستید در شب شش بهمن که قرار بود رفراندوم برگزار شود همه روحانیون را بازداشت و به زندان قزلقلعه منتقل کردند و اکثر آنها فردای آن روز آزاد شدند. یکی از آنها پدر آن فقیه دزفولیها بود که به من بعدها گفت که پدرت به طرز عجیبی شجاع است. زمانی که ما برای ملاقات پدرمان فردای آن روز به زندان رفتیم، دیدیم که پیشنمازهای مساجد و روحانیون نیز در زندان بودند که اکثرا نیز آزاد شدند.
وی میگفت بنده زمانی که از زندان آزاد شدم خیزش عظیم مردم برایم غیرقابل باور بود. اعدامها، شکنجهها و زندانها باعث شده بود که مردم بیدار شوند و با هزاران پرسش روبهرو شوند. در زمان تبعید امام به عراق ایشان با افرادی بودند که از طریق رودخانههای مرزی به سمت عراق میرفتند و با امام دیدار میکردند و نوار صحبتهای ایشان را با خود به داخل کشور میآوردند و با همکاری دیگران نوارها را به اعلامیه تبدیل میکردند. بازاریها، مردم عادی و برخی ثروتمندان تلاشهای بسیار زیادی میکردند. امثال آقایان هاشمیرفسنجانی به سازمان کمک مالی میکردند، در برخی جاها دیدهام که گفتهاند اما این مسائل را قبول نداشتند. با فرض اینکه ما این صحبت را درست بدانیم در زمانی که دژخیمان شاه در شب عاشورا به سمت مردم تیراندازی کردند و مردم کشته شدند ولی دستور داده شد مردم به سربازها گل بدهند.
طالقانی اگر زنده بود الان در حصر بود.
درود.
درود بر سید خندان ولی مرحوم طالقانی انسان خائفی نبود و باکی نداشت که نهیب بخورد و این است تفاوت مرحوم طالقانی و سید محمد
اصلا اينجور نيست.