گوناگون

فرار سرمایه، چالش‌ آینده اقتصاد ایران

پارسینه: افزایش روزافزون فرار سرمایه‌ها از ایران، نبود مدیریت کسب‌وکار آموزش‌دیده و دانش‌محور، فقدان استراتژی درست در سیستم اقتصادی و اتکا به کمک دلال‌های حرفه‌ای در چرخه رفع گرفتاری‌های اقتصادی (مانند تحریم) به ضرورت‌ها و الزامات جدی تبدیل شده است.

نادر هوشمندیار،استاد دانشگاه علوم و تحقیقات و دکترای توسعه مدیریت اقتصاد سیاسی از دانشگاه داندی انگلیس است.

وی درگفت‌وگو با فرهیختگان به نقش و اهمیت برنامه‌های توسعه‌ای در ایران اشاره می‌کند و هدف از تدوین برنامه‌ریزی توسعه‌ای را رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی می‌داند. وی همچنین دراین گفت‌وگو با اشاره به اهمیت برنامه‌ریزی درکشوری چون ایران‌ تاکید می‌کند که از بعضی جهات برنامه‌ریزی‌ها به توسعه اقتصادی ایران کمک کرده است.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در ایران برنامه استراتژی توسعه‌ای وجود ندارد، معتقد است بعد از اجرای 9 برنامه عمرانی و توسعه نتایجی که از برنامه‌ریزی توسعه انتظار بوده، به دست نیامده است. بنابراین وی توصیه می‌کند که در برنامه ششم توسعه از دانش پیشرفته، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل مورد توجه جدی دولتمردان قرار گیرد.

پس از اجرای پنج برنامه توسعه‌ای در ایران، برخی بر این باورند که به دلیل اینکه برنامه‌های توسعه‌ای در ایران اجرا نمی‌شود و هدف‌گذاری‌ها کلی است، ایران نیازی به برنامه توسعه‌ای ندارد. دیدگاه شما در این‌باره چیست؟

توسعه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد یعنی وقتی از توسعه حرف می‌زنیم نباید فقط شاخص‌های اقتصادی مورد توجه باشد. توسعه، یعنی رسیدن به درجه‌ای از شخصیت، اخلاق و آزادی انسانی که گسترش دامنه انتخاب آن در نهادها و ساختار‌سازی کشور بتوانند سهم داشته باشند. حال می‌شود به این فرضیه استناد کرد که وقتی قانونمندی، سرمایه انسانی، تولید، سرمایه‌گذاری، کرامت و ارزش‌های انسانی بی‌رنگ باشد و تمام استراتژی مملکت توسط اقلیت کوچکی طراحی و به اجرا گذاشته شود، نتیجه آن می‌شود که چرا برنامه توسعه‌ای در ایران اجرا نمی‌شود. وقتی جامعه به مرحله‌ای از گسترش دامنه انتخاب برسد که برای انجام کارهای مختلف انتخاب‌های مختلف پیش رو داشته باشد به سمت توسعه حرکت کرده است، اما وقتی به این مرحله نرسد در مسیر توسعه نیست.

با توجه به این دیدگاه، چه الزاماتی برای اجرای برنامه‌های توسعه‌ای وجود دارد؟

ما در مسیر توسعه باید بر عامل اصلی محرک یعنی انسان‌ها متمرکز شویم که در این سال‌ها به‌طور کلی آن را از قلم انداخته‌ایم. وقتی فوج مغزها و سرمایه‌گذارهای ما فرار می‌کنند حساسیت آنچنانی نداریم.

افزایش روزافزون فرار سرمایه‌ها از ایران، نبود مدیریت کسب‌وکار آموزش‌دیده و دانش‌محور، فقدان استراتژی درست در سیستم اقتصادی و اتکا به کمک دلال‌های حرفه‌ای در چرخه رفع گرفتاری‌های اقتصادی (مانند تحریم) به ضرورت‌ها و الزامات جدی تبدیل شده است. البته تعداد نگرانی‌ها در اقتصاد ایران کم نیستند، ولی شاید مولفه‌های به سخن آمده، بیشتر شنیده شده‌اند و بیشتر از آنها حرف به میان آمده است. در این شرایط به نظر می‌رسد فرار سرمایه‌ها بیش از هر چیز دیگری در آینده می‌تواند گره‌های اقتصادی کشور را افزایش دهد، چون افزایش فرار سرمایه‌ها، حکم گریختن نفس از ریه‌های اقتصاد را دارد. ما درست در زمانی که اقتصادمان نیاز دارد تا با سرمایه‌های مولد نفسی تازه کند، این سرمایه‌ها فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند.

برنامه توسعه در چه کشورهایی کاربرد دارد و هدف از تدوین برنامه‌های توسعه‌ای در کشوری چون ایران چیست؟

برنامه‌های توسعه‌ای در اکثر کشورها کاربرد دارد و اهداف آنها، آرامش و آسایش مردم است که این هدف ضرورت و نیاز به یک دولت توسعه‌گرا و دموکراتیک را می‌طلبد.
هدف از تدوین برنامه‌ریزی توسعه‌ای در ایران، عبارت است از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه، رشد کمی تولید به دست می‌آید، اما در کنار آن نهادهای اجتماعی نیز متحول می‌شوند، نگرش‌ها تغییر می‌یابند، توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش می‌یابد و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد.

با توجه به اهداف و کاربرد برنامه توسعه‌ای در کشورها، آیا در کشوری چون ایران نیاز به برنامه توسعه‌ای داریم یا خیر؟

ما در ایران برنامه استراتژی توسعه‌ای نداریم، به‌عبارت دیگر ایران برنامه توسعه‌ای مشخصی پیش روی خود ندارد و همین جریان سبب می‌شود در دوره‌های زمانی مختلف عقبگرد در توسعه صورت گیرد. بنابراین به نظر می‌رسد بعد از اجرای 9 برنامه عمرانی و توسعه نتایجی که از برنامه‌ریزی توسعه انتظار بوده، به دست نیاورده‌ایم.

چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

وضعیت نامناسبی که پیش از این و در سال‌های گذشته در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی بوده است.

اما سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که اگر برنامه درکشوری چون ایران اجرایی نمی‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا شرایط دیگری غیر از شرایط فعلی حاکم می‌شد یا خیر؟
به نظر می‌رسد از بعضی جهات برنامه‌ریزی‌ها به توسعه اقتصادی ایران کمک کرده است. به‌عنوان مثال، اگر برنامه نداشتیم تمام درآمد نفت کشور یا صرف واردات یا صرف خرید تسلیحات می‌شد. این کار را تمام دولت‌های قبل و برخی از دولت‌های بعد از انقلاب در دستور کار خود قرار داده بودند. البته نه اینکه این کار سبب شده باشد که توسعه‌ای شکل نگیرد، اما حداقل سبب شده که تا حدودی زیربناسازی در طول 65 سال انجام بگیرد که این را مدیون برنامه هستیم.

مساله دیگر این است که برخی محورها در برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه اجرا نشده است. با توجه به اهمیت و نقش برنامه،چه اولویت‌هایی باید در برنامه ششم توسعه مدنظر قرار گیرد تا به برنامه آسیب جدی وارد نشود‌؟

برخورداری از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی، برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تامین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره‌مند از محیط‌زیست مطلوب و دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه‌ آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تاکید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل از جمله مواردی است که باید در برنامه ششم توسعه مورد توجه جدی قرار گیرد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار