گوناگون

سرنوشت جامعه روحانیت مبارز چه می شود؟

پارسینه: انتخاب آيت‏ الله‏ موحدي‏ كرماني‏‏ براي دبيركلي جامعه‏ روحانيت مبارز صندلي خالي آيت‏ الله‏ مهدوي‏ كني‏ را در اين تشكل پر كرد، اما آيا می‏ تواند جاي خالي او را در بين اصولگرايان و حتي در جامعه‏ روحانيت نيز پر كند؟ آيت‏ الله‏ مهدوي‏ كني‏ گذشته از دبيركل جامعه‏ روحانيت مبارز، رييس مجلس خبرگان رهبري نيز بود. كارنامه دبيركل سابق جامعه‏ روحانيت اما پربارتر از اين است.

پارسینه: انتخاب آيت‏ الله‏ موحدي‏ كرماني‏‏ براي دبيركلي جامعه‏ روحانيت مبارز صندلي خالي آيت‏ الله‏ مهدوي‏ كني‏ را در اين تشكل پر كرد، اما آيا می‏ تواند جاي خالي او را در بين اصولگرايان و حتي در جامعه‏ روحانيت نيز پر كند؟ آيت‏ الله‏ مهدوي‏ كني‏ گذشته از دبيركل جامعه‏ روحانيت مبارز، رييس مجلس خبرگان رهبري نيز بود. كارنامه دبيركل سابق جامعه‏ روحانيت اما پربارتر از اين است.

او سابقه عضویت در حلقه اولیه شورای انقلاب، سرپرستي کمیته انقلاب اسلامی، عضويت به‏ عنوان فقیه شورای نگهبان قانون اساسی، وزارت کشور در کابینه‌های رجایی و باهنر، نخست‏وزیري پس از ترور محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و عضویت در شورای بازنگری قانون‏ اساسی را نيز در كارنامه دارد.

تمامي اين سوابق در كنار سكوت يا كناره‏گيري روحانيون شاخص سنتي، باعث شده بود تا آيت‏الله‏ كهنسال نقش ريش‏ سفيد اصولگرايان را هم ايفا كند. نقشي كه برخلاف ديگر عناوين او نه حاصل انتخاب او براي تصدي مقامي بود نه انتصاب او در جايگاهي. جايگاه علمي در كنار سابقه سال‏ها مبارزه و تصدي پست‏ها‏ي گوناگون براي او دوستي‏ها‏ و ارتباطات ماندگار ساخته و به او مقام شيخوخيت داده بود. شيخ اصولگرايان‏‏ با استفاده از كاريزمايي كه داشت، توانسته بود از جايگاه جامعه‏روحانيت مبارز در بين ديگر احزاب و گروه‏ها‏ي اصولگرا دفاع كند.

تقريبا طي نزديك بيست سالي كه آيت‏الله‏ مهدوي‏كني‏ دبيركل جامعه‏روحانيت مبارز بود، نظر جامعه‏روحانيت براي محافظه كاران گذشته يا اصولگرايان امروز فصل‏ال خطاب بود. ليست‏ها‏ي انتخاباتي اش كه در بين مردم با عنوان «يت» در مقابل ليست مجمع روحانيون مبارز با عنوان «يون» معروف بود و نامزدهاي مورد حمايتش حداقل تا رياست‏جمهوري‏‏ پنجم و مجلس چهارم در انتخابات پيروز می‏شدند. اگرچه به مرور و با قدرت گرفتن آيت‏ الله‏ محمد يزدي، جامعه محققين حوزه علميه قم از ميزان تاثير جامعه‏روحانيت مبارز كاست.

تا جايي كه جامعه‏روحانيت پر آوازه به بخشي از «جامعتين» تبديل شود. از سوي ديگر آيت‏ الله‏ مصباح‏ يزدي و جبهه پايداري يا موسسه امام خميني نيز بخصوص در دوران هشت ساله دولت‏ها‏ي نهم و دهم بخشي از ابتكار عمل را از دست جامعه‏روحانيت مبارز گرفتند. اما همچنان تصور می‏ رفت آيت‏ الله‏ مهدوي‏ كني‏ بتواند به‏عنوان رهبري كاريزماتيك و ريش سفيد فراتر از دبيركلي جامعه‏روحانيت مبارز، براي ايجاد وفاق در بين اصولگرايان گام‏ها‏يي بردارد. چنين بود كه در واپسين سال‏هاي حيات مهدوي‏كني‏، او كوشيد جامعه‏روحانيت را در كنار جامعه‏روحانيت مبارز بعنوان نقطه ثقل و رهبر جريان اصولگرايي بازتعريف كند. از اين رو، بعضا در مقابل تندروي‏ها‏ ايستادگي می‏كرد و طرفين را به تعقل فرا می‏خواند. اين تلاش مهدوي‏ كني‏ در دو انتخابات مجلس نهم و رياست‏ جمهوري يازدهم بی‏‏حاصل ماند. حال پرسش اين است كه چگونه در غياب او و با دبيركلي چهره‏اي ‏همچون موحدي‏ كرماني‏‏ اين بار به منزل می‏ رسد.

فراتر از اين بايد ديد آيا موحدي‏ كرماني‏‏ می‏تواند حداقل از هضم شدن جامعه‏روحانيت در دل جامعه مدرسین و جبهه‏پايداري جلوگيري كند، يا خير. روحاني كمتر شناخته‏ شده‏ اي ‏كه به نظر مي‌رسد نه وجاهت مهدوي‏ كني‏ را دارد، نه صراحت كلام محمد يزدي و نه حتي نفوذ كلام مصباح‏يزدي را. اگر خطبه‏ها‏ي نماز جمعه‏اي ‏كه از سال 91 به‏عنوان امام موقت تهران ايراد كرده است را در نظر نگيريم، به سختي می‏توان اظهارنظري شفاف و قاطع از او يافت. هرچند كه خطبه‏ ها‏ي نماز او هم بيشتر به كلي‏گويي گذشته است.

جامعه‏ روحانيت، در مقابل جامعه مدرسين و جبهه پايداري

آیت‏ الله موحدی کرمانی 83 ساله تا سال ۱۳۸۴ تنها نماینده ولی فقیه در سپاه بود و حضورش در عالم سياست محدود به انتقاداتي در دوران اصلاحات می‏شد. در حقيقت او به‏رغم اينكه از عنوان جانشيني دبيركل جامعه‏روحانيت مبارز و عضويت در مجلس خبرگان رهبري برخوردار بود، تا پيش از اينكه به‏عنوان يكي از ائمه موقت تهران معرفي شود، چندان شناخته شده نبود. در حاليكه آيت‏ الله‏ محمد يزدي براي دو دوره پياپي رييس قوه‏قضاييه و عضو مجلس خبرگان رهبري است. آيت‏ الله‏ مصباح‏ يزدي نيز گذشته از عضويت در مجلس خبرگان رهبري از روحانيون صاحب نفوذ است.

در قياس بين اين سه تن شانس چنداني براي جامعه‏روحانيت با رهبري موحدي‏كرماني‏‏ باقي نمی‏ماند. البته پس از به كما رفتن آيت ‏الله‏ مهدوي‏ كني‏، موحدي‏كرماني‏‏ در قامت قائم مقام او براي ايجاد همگرايي در بين اصولگرايان‏‏ تلاش كرد و سلسله نشست‏ها‏يي را با عنوان «وحدت اصولگرايان» برگزار كرد. دو جلسه اول با سخنراني آيت‏الله‏ موحدي‏كرماني‏‏ و آيت‏الله‏ جنتي چندان باز خوردي نداشت، اما جلسه سوم پر سر و صداترين و پرحاشيه ‌ترين جلسه وحدت راستگرايان سياسي بود. جلسه‏اي ‏با سخنراني آيت ‏الله‏ مصباح‏ يزدي و حضور پررنگ شاگران او از جبهه پايداري يا موسسه امام خميني. هرچند مشكلات پيش‏روي موحدي‏كرماني‏‏ تنها محدود به حضور پررنگ و پرقدرت محمد يزدي و مصباح‏يزدي نمی‏شود. نسل جوان اصولگرا برخلاف گذشتگان چندان پايبند به رسم و رسوم ديرين نيستند و نشان داده اند كه نمی‏خواهند زير بار «شيخوخيت» بروند. براي جوان اصولگرا حتي پادرمياني آيت‌الله مهدوي‏ كني‏ هم محلي از اعراب نداشت، چه برسد به اينكه بخواهند به ريش سفيدي افرادي همچون موحدي‏كرماني‏‏ تن بدهند.

از سوي ديگر راستگرايان سنتي زير بار تبعيت از مصباح‏ يزدي، به دليل تندروي‏ها‏ي او نمی‏روند و حتي احتمال گردن نهادنشان به حكميت شورايي كه او عضو آن باشد بسيار كم است. در اين بين بايد تضاد بين آيت مصباح‏يزدي و محمد يزدي را هم در نظر گرفت. اختلاف‏نظري و عملي بين آيت‏ الله‏ مصباح‏يزدي و آيت ‏الله‏ يزدي در حدي است كه احتمال تشكيل مثلثي متشكل از جامعتين و آيت‏ الله‏ مصباح را از ذهن دور می‏سازد. در چنين شرايطي كار آيت ‏الله‏ موحدي‏ كرماني‏‏ حتي براي اداره جامعه‏روحانيت مبارز، بيش از آنچه انتظار می‏رفت سخت خواهد شد. چه برسد كه ايفاي نقش شيخوخيت اصولگرايان و پر كردن جاي خالي آيت‏الله‏ مهدوي‏كني‏. البته يكي از مهمترين دلايل انتخاب آيت‏ الله‏ موحدي‏كرماني‏‏ به‏عنوان دبيركلي جامعه‏روحانيت مبارز و تاثيرگذار شدن امثال آيت‏ الله‏ محمد يزدي و آيت‏ الله‏ مصباح‏ يزدي به سكوت چهره‏ها‏يي برمي‏گردد كه ريشه در روحانيت سنتي داشتند اما به دلايل گوناگون به تدريج از آنها فاصله گرفتند يا ترجيح دادند سكوت كنند. افرادي همچون‏ها‏شمي رفسنجاني، ناطق‏نوري و حسن روحاني.

غايبين حاضر

مناسبات روحانيون ايراني را جدا از مرتبه علمي و حوزه محل تحصيل، سابقه‏شان در انقلاب تعيين می‏كند و در بين روحانيون كمتر فردي را می‏توان با سابقه اكبر‏ها‏شمي رفسنجاني يافت.‏ها‏شمي از السابقون انقلاب و از جمله موسسان جامعه‏روحانيت مبارز و براي سال‏ها نماد اين تشكل بود. او طي سال‏هاي رياست مجلس يا رياست‏جمهوري‏‏، رهبري معنوي محافظه‏كاران سنتي را هم برعهده داشت. اما به‏ تدريج و در سال‏هاي آخر دوره دوم رياست‏جمهوري‏‏ اش از محافظه كاران كه ديگر اصولگرا خوانده می‏شدند فاصله گرفت و ديگر در جلسات مهمترين نهاد روحاني و تاثيرگذارترين حزب اصولگراي كشور، حاضر نشد.

اگرچه اعضاي بلندپايه اين نهاد روحاني اصرار دارند كه او هنوز عضو جامعه‏روحانيت است و حتي براي شركت در جلسه انتخاب دبيركل جديد نيز براي او دعوت نامه فرستاده بودند. ‏ها‏شمي هم از جمله معدود افرادي است كه وراي مناصبي همچون رييس‏جمهوري يا رييس‏مجلس در عرصه سياسي به فعاليت می‏پردازد. رويگرداني او از اصولگرايان و هجمه آنها نسبت به او، بيش از هر طيفي، به ضرر اصولگرايان تمام شد.‏ ها‏شمي كه يك روز كلامش فصل‏الخطاب اصولگرايان‏‏ بود، امروز به يكي از اضلاع رهبري اصلاح‏طلبان بدل شده است.

اما اين تنها ‏ها‏شمي سياستمدار نيست كه به يكي از سرمايه‏ها‏ي اصلاح‏طلبان بدل شده است.‏ ها‏شمي هنوز هم رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رييس سابق و عضو فعلي مجلس خبرگان رهبري نيز هست. شايد اگر اصولگرايان‏‏ با آن خشونت ارتباط خود را با آيت‏الله‏‏ ها‏شمي‏‏‏رفسنجاني‏‏ قطع نمی‏كردند،‌ امروز می‏توانستند از توانايي‏ها‏ي او براي محقق كردن روياي اجماع استفاده كنند. علي‏اكبر ناطق‏نوري را هم بايد در شمار روحانيون مقدم در انقلاب و داراي صفت ريش سفيدي به شمار اورد.

او كه امروز سكوت پيشه كرده، تا چند سال پيش از چهره‏ها‏ي تاثير گذار اصولگرايان‏‏ به شمار می‏آمد. ناطق‏نوري‏‏ در پنج دوره اول مجلس با حمايت جامعه‏روحانيت مبارز به مجلس ورود پيدا كرده و در دو دوره آخر به رياست آن رسيده بود. او همچنين نامزد مورد حمايت جامعه‏روحانيت مبارز و تشكل‏ها‏ي همسو با آن مانند جامعه مدرسين حوزه علميه قم در انتخابات رياست‏جمهوري‏‏ سال 76 بود. اما پس از شكست در مقابل سيد محمد خاتمي به‏تدريج به حاشيه رفت. هرچند ناطق‏نوري‏‏ از جمله موسسين جامعه‏روحانيت مبارز به شمار نمی ‏رود و مرسوم نيست در حضور اعضاي موسس فردي ديگر براي دبيركلي انتخاب شود، اما او را نيز می‏توان از جمله اشخاصي به شمار آورد كه توانايي و نفوذ كلام لازم براي ايجاد اداره جامعه‏روحانيت و ايجاد همگرايي در بين اصولگرايان‏‏ را داشت.
اما بی‏‏ مهري‏ها‏ي پي در پي اصولگرايان‏‏ او را محدود به رياست دفتر بازرسي مقام معظم رهبري و عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام كرد. ناطق‏نوري‏‏ برخلاف ‏ها‏شمي رفسنجاني و حسن روحاني ارتباط خود را با جامعه‏ روحانيت مبارز تا سال 88 يا بهتر است بگويم تا زمان مناظره جنجالي ميرحسين موسوي و محمود احمدي‏نژاد‏‏، حفظ كرده بود. اما اعضاي جامعه در مقابل اتهاماتي كه احمدي‏نژاد‏‏ در آن مناظره به فرزند او و در حقيقت خود او وارد كرد، سكوت كردند. پس از آن بود كه عملا ارتباط ناطق‏نوري‏‏ با اصولگرايان و مشخصا جامعه‏روحانيت قطع شد.

به حاشيه راندن ناطق‏نوري‏‏ از مصاديق فرصت‏سوزي اصولگرايان است. چهره‏اي ‏كه، تقريبا داراي تمام خصائلي بود كه می‏توانست حداقل بخشي از مشكلات اصولگرايان‏‏ را حل شد. اشتباه‏ها‏ي جامعه‏روحانيت در رابطه با اعضاي سابقش به همين جا ختم نمی‏شود. اشتباه سهمناك بعدي در انتخابات رياست‏جمهوري‏‏ يازدهم رخ داد. به رغم اينكه جامعه در انتخابات رياست‏جمهوري‏‏ نامزد مستقلي نداشت، حسن روحاني نيز كه از اعضاي سابق اين تشكل به شمار می‏رفت، از حمايت آن برخوردار نشد.

سردرگمي جامعه‏روحانيت در انتخابات رياست‏جمهوري‏‏ اخير در مقابل قاطعيت جبهه پايداري و موسسه امام‏خميني، از اعتبار اين تشكل در بين اصولگرايان‏‏ كاست. جامعه‏روحانيت به رهبري آيت‏الله‏ مهدوي‏كني‏ نيز نتوانست حتي براي حمايت از يكي از نامزد‏ها‏ به اجماع دست پيدا كند، چه برسد به اينكه بتواند اصولگرايان‏‏ را براي حمايت از يك نامزد به وحدت برساند. هرچند از سال‏ها پيش حسن روحاني از شركت در جلسات جامعه خودداري می‏ورزيد، اما شايد حمايت از او در جريان انتخابات می‏توانست باعث بهتر شدن رابطه رييس جمهوري فعلي با جامعه‏روحانيت شود و مهمتر از آن، احياي هويت جامعه‏روحانيت با حمايت از عضو خود در انتخابات است.

اما اين اتفاق رخ نداد و عجيب‏تر از آن روحاني تحت حمايت اصلاح‏طلبان و بويژه مجمع روحانيون مبارز در آمد. گويا اعضاي جامعه‏روحانيت يا در كلام ديگر اصولگرايان‏‏ سنتي اصرار دارند سرمايه‏ها‏ي خود را دو دستي تقديم به اصلاح‏طلبان كنند. موحدي‏كرماني‏‏ در غياب چنين چهره‏ها‏يي و طي فرآيندي بدون رقيب به‏عنوان دبيركلي جامعه‏روحانيت مبارز انتخاب شد. حال زمان آن است كه امتحان خود را نه فقط براي پر كردن صندلي خالي آيت‏الله‏ مهدوي‏كني‏ در جامعه‏روحانيت كه براي بر دوش انداختن رداي شيخوخيت پس بدهد.

گزینه هایی که دبیر کل نشدند

در كنار نام آيت‏الله‏ موحدي‏كرماني‏‏، يا شايد پيش از نام او نام دو عضو موسس ديگر نيز به‏عنوان نامزد احتمالي جامعه‏روحانيت مبارز شنيده می‏شد. آيت‏الله‏ امامي كاشاني و آيت‏الله‏ مجتهد شبستري. آيت‏الله‏ امامي كاشاني سابقه يك دوره كوتاه دبيركلي جامعه را نيز در كارنامه خود داشت و آيت‏الله‏ مجتهد شبستري به‏عنوان يكي از اعضاي بلند پايه اين نهاد روحاني، مورد وثوق اكثريت اعضاي آن بود.

اما در نهايت قرعه به نام هيچ يك نيفتاد. آيت‏الله‏ امامي كاشاني به رغم اينكه از غايبين سال‏هاي اخيرجامعه‏روحانيت مبارز بود، در دو جلسه اخر شركت كرد ولي دبيركلي را نپذيرفت.

اما آيت‏الله‏ مجتهد شبستري داوطلب نامزدي براي عنوان دبيركلي جامعه‏روحانيت مبارز بود. هرچند به دليل مخالفت مقام معظم رهبري با بازگشت او به تهران نتوانست براي كسب اين عنوان رقابت كند. او از سال 74 به‏عنوان امام جمعه تبريز و نماينده مقام معظم رهبري در استان آذربايجان شرقي معرفي و پس از آن با بازگشت او به تهران مخالفت شد. از آنجايي كه دبيركل جامعه‏روحانيت، بايد در تهران سكونت داشته باشد، خواه‏ناخواه موضوع نامزدي او براي دبيركلي اين نهاد، كن‏لم‏يكن تلقي شد. اما او نيز از جمله افرادي به شمار می‏رفت كه از كاريزماي لازم در بين اصولگرايان براي ايفاي نقش شيخوخيت و تا حدي پركردن جاي خالي مهدوي‏كني‏ برخوردار بود.

پرسمان مربوط به گزارش

همه پرسی
آينده جامعه روحانيت مبارز را چطور پيش‏بيني می‏ كنيد؟

پايان دوران بيست ساله دبيركلي آيت‏الله مهدوي كني، آينده جامعه روحانيت مبارز را با ابهام مواجه كرد. جامعه روحانيت مبارز با رهبري مهدوي كني دوراني پر افت و خيز را از سر گذراند، اما حداقل به واسطه كاريزماي مهدوي كني با چالشي جدي روبه رو نشد. اعضاي اين جامعه چنان به حضور دبير كلشان عادت كرده بودند كه پس از مرگ او تا مدتها براي انتخاب دبير كل جديد با سردرگمي مواجه بودند. در نهايت پس از مدتها آيت‏الله موحدي كرماني كه درست همسن دبيركل سابق بود، بر صندلي او نشست. حال بايد ديد جانشين او آيت‏الله موحدي كرماني می‏تواند جاي خالي او را پر كند يا خير؟

چیزی از جامعه روحانیت نمانده است

حسين انصاري‏راد، روحاني اصلاح طلب و رييس كميسيون اصل نود مجلس ششم: به گمان من از جامعه روحانيت مبارز تهران چيزي باقي نمانده است كه به خواهيم در مورد آينده آن اظهار نظر بكنيم. از يك سو جامعه روحانيت مبارز رجال خوشفكر سابق خود را از دست داده است از سوي ديگر مختصات سياسي كشور و شرايط جامعه و مردم تغيير كرده اند. جامعه ايران از جوانان و دانشجويان تشكيل شده است،‌ در چنين جامعه‏اي نمي توان انتظار داشت نهادي متشكل از روحانيان كهنسال برش چنداني داشته باشد.

هرچند نمي توان كتمان كرد كه آقاي محدوي كني به عنوان يكي از ليدر‏هاي جناح راست، گوشه چشمي هم به ديگر فعالين كشور داشتند. با وجود اختلاف نظي كه بين اصلاح طلبان و اصول گرايان وجود داشت، ايشان با عدالت و انصاف با بزرگان اصلاح طلبي در ارتباط بودند و می‏توانستند براي حل گره‏ها و اختلافات ريش سفيدي بكنند.

اما امروز با استناد به مصاحبه‏هايي كه اقايان جامعه انجام می‏دهند، موضع گيري‏هاي تندي كه دارند، خشونتي كه در ادبيات آنها وجود دارد، نگاه يك سويه ايي كه دارند، نمي توانند جامعه را به جايگاه سابق خود بازگرداند. گذشته از مسائل سياسي در مسائل ديني و مذهبي هم به گونه رفتار می‏كنند كه گويي ديگران حتي در اين خصوص هم نمي توانند اظهار نظر كنند. به تمام اين دلايل است كه می‏گويم اميدي به آينده جامعه روحانيت مبارز ندارم.

مهدوی و موحدی را نمی‏توان با هم مقایسه کرد

سيد رضا اكرمي، عضو جامعه روحانيت مبارز: جامعه روحانيت مبارز تهران شرح وظايفي دارد كه در آينده نيز آنها را ادامه می‏دهد. اما در خصوص مقايسه آيت‏الله مهدوي كني با آيت‏الله موحدي كرماني بايد بگويم اساسا طرح چنين مسائلي اشتباه است.

هيچ دو فردي را نمي توان و نبايد با هم ديگر مقايسه كرد. هر فردي خصوصيات، فهم، انديشه و روش منحصربه خودش را دارد. بر همين اساس بايد بپذيريم كه عملكرد متفاوتي هم خواهد داشت. منتها جامعه روحانيت براي خودش مشتركاتي دارد كه اعضاي آن ائم از دبير كل و ديگران به آن پايبند هستند. اعضاي جامعه روحانيت همگي به قانون پايبند هستند، به ولايت فقيه با تمام وجود پايبند هستند و آن را قبول دارند.

به اصل مشورت و لزوم حضور مردم در صحنه معتقد هستند. اعضاي جامعه روحانيت با تمام وجود انقلابي هستند و به اصول وارزشهاي انقلاب پايبندند. ما براي حكميت و ريش سفيدي در حل و فصل مسائل و اختلافات ارزش قائل هستيم. آقاي موحدي به تازگي به عنوان دبيركل انتخاب شده اند و نمي شود انتظار داشت كه از روز اول مانند آيت‏الله موحدي كرماني عمل كند. آيت‏الله مهدوي كنی سابقه نخست وزير داشت است در حاليكه آقاي موحدي كرماني چنين تجربه‏اي را در كارنامه خود ندارد.

آقاي مهدوي كني وزير كشور بوده است در حالي كه اقاي موحدي كرماني هرگز براي تصدي چنين پستي انتخاب نشده است. اما از سوي ديگر آقاي موحدي كرماني نيز در دفتر نمايندگي مقام معظم رهبري مسئوليت خطيري داشته است. همچنين براي چندين دوره نماينده مجلس شوراي اسلامي بوده است. در حاليكه آقاي مهدوي كني تجربه نمايندگي مجلس را نداشته است.

همانطور كه می‏بينيد اين دو فرد در اموري با هم مشترك هستند و در اموري هم با هم تفاوت دارند. نمي توان اين دو نفر را با هم مقايسه كرد. آقاي موحدي از ابتدا در جامعه روحانيت مبارز، مجلس خبرگان، مجلس شوراي اسلامي عضو بودند. او هچنين سالها در دفتر نماينده مقام معظم رهبري كار می‏كردند و جزء ائمه جمعه تهران نيز هستند. با توجه به اين خصوصيات و توانايي‏ها ايشان براي دبيركلي جامعه روحانيت، پس از آيت‏الله مهدوي كني، شايسته هستند. اما در هر حال بايد از ايشان حمايت نيز كرد. جامعه روحانيت با دبيركلي آيت‏الله موحدي كرماني هم راه سابق را ادامه خواهد داد و همچنان براي فصل الخطاب بودن در بين اصولگرايان تلاش خواهد داشت.

استراتژی جامعه روحانیت تغییر نمی‏ کند

محمدتقی رهبر، امام جمعه موقت اصفهان و نماينده ادوار مجلس: اين نهاد روحاني از روزهاي آغاز نهضت شكل گرفته است و تا امروز هم فعاليت مؤثر آن ادامه دارد. استراتژي و سياست‏هاي اين نهاد همان خط ولايت، خط امامت، خط رهبري و چارچوب اصول انقلاب اسلامي است و تاكنون هم از اين خط و مسير حتي ذره‏اي منحرف نشده است. اكنون نزديك چهل سال است كه شاهد در اين نوع از عملكرد جامعه روحانيت هستيم. آيت‏الله مهدوي كني در دوران دبيركلي بر جامعه روحانيت مانند خورشيدي در آسمان بودند. نور اين خورشيد، اجازه به چشم آمدن ماه و ستارگان را نمي داد. اما می‏دانيم كه نور افشاني خورشيد دائمي نيست.

هر چند ديگر نمي توان فردي با مختصات آيت‏الله مهدوي كني را يافت، اما اما آيت‏الله موحدي هم به عنوان يك مقلد و رهروي خط امام می‏تواند جاي خالي او را پر كند. اما نبايد فراموش كرد كه رفتن يك دبير و امدن يك دبير ديگر، مواضع راهبردي و استراتژي جامعه روحانيت را تغيير نخواهد داد. به هر حال امروز آيت‏الله موحدي كرماني كه از اعضاي سابق بودند، به عنوان دبير كل برگزيده شده اند. او همان خط فكري كه در گذشته بر جامعه حاكم بوده است را براي سياست گذاري‏هاي آينده در پيش خواهد گرفت.

اصول و مباني جامعه روحانيت تغيير نخواهد كرد. البته آيت‏الله مهدوي كني از جايگاه خاصي برخوردار بود كه بسياري از روحانيون از آن جايگاه برخوردار نيستند. اما موضوع مهم، «خط فكري» و «حضور در صحنه» است. آيت‏الله موحدي كرماني امام جمعه است و بحث‏هاي خوبي را هم مطرح می‏ كند.

البته من ارتباط خوبي با جامعه روحانيت دارم. از اين رو به خودم اجازه می‏دهم به اعضاي محترم آن پيشنهاد بدهم كه اين نهاد روحاني را قدري فعالتر كنند. جامعه روحانيت می‏تواند و بايد تشكيلات خود را گسترده تر كند و دست به جذب نيروهاي بيشتري بزند. مباني فكري اين جامعه هم در بين روحانيت مقبوليت دارد و هم در بين احاد جامعه. بهتر است در اين فصل جديد براي جذب و تشكل گسترده تر اقدام و تلاش بيشتري بشود.

منبع: مردم امروز-سولماز ایکدر

ارسال نظر

  • ناشناس

    تو خوبی...

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار