روایتی تازه از اتفاقات حضور هاشمی در امیرکبیر
پارسینه: غلامعلی رجایی، مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در روزنامه شرق نوشت:
با اینکه یک هفته از حادثه دانشگاه امیرکبیر گذشته است، بعضی از من میپرسند در دانشگاه پلیتکنیک چه اتفاقی افتاد و حقیقت ماجرا چه بود؟ دوشنبه هفته گذشته من از ساعت ١٠ در دانشگاه امیرکبیر حضور داشتم و از نزدیک نظارهگر تجمع دو طیف متضاد اصولگرا از یکسو و اعتدالیون و اصلاحطلبها، از سوی دیگر بودم. در بدو ورودم به دانشگاه، با تجمع دانشجویان اصولگرا مواجه شدم و ضمن عبور از میان آنها، نگاهی هم به تجمع دانشجویان اصلاحطلب و هوادار هاشمی انداختم. جمعیت دانشجویان اعتدالی و اصلاحطلب، بیشتر از جمعیت مقابل بود. این دو گروه با فاصله نزدیکی از یکدیگر ایستاده و شعارهایی میدادند.
در دست هریک شعارهایی نوشتهشده روی مقواهایی سفید دیده میشد. روی یکی از نوشتههایی که اصولگراها در دست گرفته و به هوا برده بودند! در تعبیری خندهدار، از آقای هاشمی بهعنوان جاعل خاطرات امام(ره) نام برده شده بود. از خودم میپرسیدم تقصیر اصلی متوجه هرکس یا کسانی باشد، سهم این جوانها از این تقصیر بسیار کم است. اینها غالبا با انگیزههایی پاک براساس دستور و هماهنگی قبلی در چنین مراسمی حضور مییابند تا منویاتی را که به آنها دیکته شده پیاده کنند. خبری که ظاهرا در صحتش هیچ شک و تردیدی نیست، این است که مدتهاست کمیتهای در جایی درست شده که برای مهار جریان منتقدان، بهدقت رفتوآمدهای آنها را زیر نظر دارد.
این کمیته برای هر مورد نسخهای خاص میپیچد و آن را به رده میانی ابلاغ میکند و در ادامه این جوانان صاف و بعضا صادق که از عمق مطالب و جریانات پیچیده سیاسی تقریبا اطلاعی ندارند- و طبیعی است که نداشته باشند - مجری این منویات میشوند. آنان که آقای هاشمی را در این چند دهه شناخته و میشناسند، بهخوبی میدانند آقای هاشمی کسی نیست که اجازه دهد دیگران برایش تصمیم بگیرند یا تسلیم جوی بشود که بعضی برایش میسازند.
میدانند اساسا آقای هاشمی اهل عقبنشینی نیست و در این مسیر حاضر به پرداخت هر هزینهای هم هست. من این نکته را برای اولینبار و برای درج در تاریخ مینویسم که یکی، دوروز بعد از انتخاب اخیر رئیس مجلس خبرگان، یکی از نمایندگان این مجلس که به آقای هاشمی رأی داده بود، در بیانی معنادار و رمزآلود به من گفت: فلانی، شما که به آقای هاشمی نزدیک هستی، به آقای هاشمی بگو قدر این ٢٤رأی را بداند چون اینها با این رأی پای خیلیچیزها ایستادند!
اما چند نکته:
١-کانونهای معلوم پشت پرده با سازماندهی چنین جوانان معصوم و ناآگاه از امور، دانسته میخواهند با چنین رفتاری هاشمی را در کنج عزلتی فرو برند که نه دیداری داشته باشد و نه به مصلحت از خود -که بحق خیلیها وی را شناسنامه انقلاب میدانند و هست- دم بزند و نه از امام(ره) بگوید. نه به جایی برود و نه به نقد آسیبهای موجود بنشیند، اما نمیدانند هاشمی حذفشدنی نیست؛
١- اینکه هاشمی که بعضی وی را بهدلیل سابقه و نفوذش در دوران امام، از برجستگان چهره انقلاب میدانند از منظر بعضی نباید بتواند در جمع استادان یک دانشگاه سخن بگوید، اتفاق مهمی است که پیامهای مهم آن در سطح کشور حتما بازتابهای متفاوتی داشته و خواهد داشت. حتما جامعه و نخبگان کشور از خود میپرسند چه اتفاقی در کشور درحال وقوع است که در نتیجه رفتار بعضیها دیگر حتی برای هاشمی هم فضا برای سخنرانی در جمع استادان میسر نیست؟ باید از هاشمی خواست بیاید و حرف بزند و دغدغههایش را با استادان، دانشجویان، نخبگان و عامه مردم بگوید، حتی اگر این دغدغهها به مذاق بعضیها خوش نیاید.
٢- هرچند تردیدی نیست که هاشمی همین معترضان و حتی هتاکان را هم بهمثابه فرزندان خویش و فرزندان ملت دانسته و میداند و هرگز از چنین رفتاری لب به شکایت یا گله نگشوده و نخواهد گشود و نشان داده که موافقتی به برخورد قضایی با صاحبان چنین رویههایی ندارد، اما وظیفه دستگاههای مربوطه در داخل و خارج نسبت به این اتفاق مهم در دانشگاه است که در برابر حریمشکنی نسبت به بزرگان انقلاب نباید مسامحه و کوتاهی کرد.
اگر با حریمشکنان برخورد مناسب قانونی انجام نشود- اگرچه این حریمشکنی حتی در داخل دانشگاه هم قابل تعقیب است و کسی به هیچ دانشجویی در قبال حریمشکنی، مصونیت قضایی نداده است- حریمشکنان چون رفتارشان را بدون عکسالعمل و جزا دیده و میبینند، قطعا در برخوردهای آتی در کارشان جریتر خواهند شد و این نهتنها بهنفع نظام که حتی بهنفع خود آنها هم نیست!
٣- دانشگاه و بهخصوص پلیتکنیک- که از دانشگاههای پیشگام و پیشتاز بود- همواره باید جای بحث و نقد رفتار و رویه دولتمردان و سیاسیون باشد. اینکه دو دسته دانشجو بیایند و نظر و شعارشان را بدهند، جای بحثی ندارد، اما بحث برسر محتوا و مکانیزم اظهارنظر یا مخالفت است.
٤- هاشمی در مراسم تجلیل از استادان در دانشگاه امیرکبیر از ضرورت تحقق شعار همدلی و همزبانی رهبری در سال جدید و اقتدار کشور و ملت ایران در برابر توطئههای استعمار در ناامنکردن منطقه و توطئه آمریکا در تقسیم بعضی کشورها از جمله عراق، سوریه و یمن به دو یا سه کشور، حرف زد که رسانهها و سایتهای اصولگرا نیمنگاهی هم به آن نکردند و با درج تیترها و خبرهای گمراهکننده بهدنبال صید ماهی خود از این آب گلآلودشده بودند. به نظر میرسد تأکید هاشمی بر دیدگاههای رهبری هم به مذاق این دوستان خوش نمیآید!
در دست هریک شعارهایی نوشتهشده روی مقواهایی سفید دیده میشد. روی یکی از نوشتههایی که اصولگراها در دست گرفته و به هوا برده بودند! در تعبیری خندهدار، از آقای هاشمی بهعنوان جاعل خاطرات امام(ره) نام برده شده بود. از خودم میپرسیدم تقصیر اصلی متوجه هرکس یا کسانی باشد، سهم این جوانها از این تقصیر بسیار کم است. اینها غالبا با انگیزههایی پاک براساس دستور و هماهنگی قبلی در چنین مراسمی حضور مییابند تا منویاتی را که به آنها دیکته شده پیاده کنند. خبری که ظاهرا در صحتش هیچ شک و تردیدی نیست، این است که مدتهاست کمیتهای در جایی درست شده که برای مهار جریان منتقدان، بهدقت رفتوآمدهای آنها را زیر نظر دارد.
این کمیته برای هر مورد نسخهای خاص میپیچد و آن را به رده میانی ابلاغ میکند و در ادامه این جوانان صاف و بعضا صادق که از عمق مطالب و جریانات پیچیده سیاسی تقریبا اطلاعی ندارند- و طبیعی است که نداشته باشند - مجری این منویات میشوند. آنان که آقای هاشمی را در این چند دهه شناخته و میشناسند، بهخوبی میدانند آقای هاشمی کسی نیست که اجازه دهد دیگران برایش تصمیم بگیرند یا تسلیم جوی بشود که بعضی برایش میسازند.
میدانند اساسا آقای هاشمی اهل عقبنشینی نیست و در این مسیر حاضر به پرداخت هر هزینهای هم هست. من این نکته را برای اولینبار و برای درج در تاریخ مینویسم که یکی، دوروز بعد از انتخاب اخیر رئیس مجلس خبرگان، یکی از نمایندگان این مجلس که به آقای هاشمی رأی داده بود، در بیانی معنادار و رمزآلود به من گفت: فلانی، شما که به آقای هاشمی نزدیک هستی، به آقای هاشمی بگو قدر این ٢٤رأی را بداند چون اینها با این رأی پای خیلیچیزها ایستادند!
اما چند نکته:
١-کانونهای معلوم پشت پرده با سازماندهی چنین جوانان معصوم و ناآگاه از امور، دانسته میخواهند با چنین رفتاری هاشمی را در کنج عزلتی فرو برند که نه دیداری داشته باشد و نه به مصلحت از خود -که بحق خیلیها وی را شناسنامه انقلاب میدانند و هست- دم بزند و نه از امام(ره) بگوید. نه به جایی برود و نه به نقد آسیبهای موجود بنشیند، اما نمیدانند هاشمی حذفشدنی نیست؛
١- اینکه هاشمی که بعضی وی را بهدلیل سابقه و نفوذش در دوران امام، از برجستگان چهره انقلاب میدانند از منظر بعضی نباید بتواند در جمع استادان یک دانشگاه سخن بگوید، اتفاق مهمی است که پیامهای مهم آن در سطح کشور حتما بازتابهای متفاوتی داشته و خواهد داشت. حتما جامعه و نخبگان کشور از خود میپرسند چه اتفاقی در کشور درحال وقوع است که در نتیجه رفتار بعضیها دیگر حتی برای هاشمی هم فضا برای سخنرانی در جمع استادان میسر نیست؟ باید از هاشمی خواست بیاید و حرف بزند و دغدغههایش را با استادان، دانشجویان، نخبگان و عامه مردم بگوید، حتی اگر این دغدغهها به مذاق بعضیها خوش نیاید.
٢- هرچند تردیدی نیست که هاشمی همین معترضان و حتی هتاکان را هم بهمثابه فرزندان خویش و فرزندان ملت دانسته و میداند و هرگز از چنین رفتاری لب به شکایت یا گله نگشوده و نخواهد گشود و نشان داده که موافقتی به برخورد قضایی با صاحبان چنین رویههایی ندارد، اما وظیفه دستگاههای مربوطه در داخل و خارج نسبت به این اتفاق مهم در دانشگاه است که در برابر حریمشکنی نسبت به بزرگان انقلاب نباید مسامحه و کوتاهی کرد.
اگر با حریمشکنان برخورد مناسب قانونی انجام نشود- اگرچه این حریمشکنی حتی در داخل دانشگاه هم قابل تعقیب است و کسی به هیچ دانشجویی در قبال حریمشکنی، مصونیت قضایی نداده است- حریمشکنان چون رفتارشان را بدون عکسالعمل و جزا دیده و میبینند، قطعا در برخوردهای آتی در کارشان جریتر خواهند شد و این نهتنها بهنفع نظام که حتی بهنفع خود آنها هم نیست!
٣- دانشگاه و بهخصوص پلیتکنیک- که از دانشگاههای پیشگام و پیشتاز بود- همواره باید جای بحث و نقد رفتار و رویه دولتمردان و سیاسیون باشد. اینکه دو دسته دانشجو بیایند و نظر و شعارشان را بدهند، جای بحثی ندارد، اما بحث برسر محتوا و مکانیزم اظهارنظر یا مخالفت است.
٤- هاشمی در مراسم تجلیل از استادان در دانشگاه امیرکبیر از ضرورت تحقق شعار همدلی و همزبانی رهبری در سال جدید و اقتدار کشور و ملت ایران در برابر توطئههای استعمار در ناامنکردن منطقه و توطئه آمریکا در تقسیم بعضی کشورها از جمله عراق، سوریه و یمن به دو یا سه کشور، حرف زد که رسانهها و سایتهای اصولگرا نیمنگاهی هم به آن نکردند و با درج تیترها و خبرهای گمراهکننده بهدنبال صید ماهی خود از این آب گلآلودشده بودند. به نظر میرسد تأکید هاشمی بر دیدگاههای رهبری هم به مذاق این دوستان خوش نمیآید!
اینگونه که از شواهد امر برمیآید از نظر این دوستان، هاشمیِ خوب، یک هاشمیِ ساکت و غیرمنتقد است!
شما گفتید و ما باور کردیم؟
خوب جواب منطقی می داد چرا از پشت فرلر کرد