گوناگون

هشدار: در سال ۱۳۹۵جاده باریک می شود!

پارسینه: - آغاز سال ۱۳۹۵ است. می گویند سال را با هر چه آغاز کنی تا پایان سال اینگونه است! از کنار درستی یا نادرستی این جمله می گذرم اما فکر می کنم "خطاهایی بزرگ" پیش روی "اصلاح طلبان"، "جریان دولت و اعتدالیون" و "جریان هاشمی رفسنجانی" است:

- اصلاح طلبان می دانند که اصرار بیش از حد آنان و راه یافتگان همفکرشان به مجلس، روی رقابت با "علی لاریجانی"، زمانی معنا و مفهومی مثبت سیاسی دارد که نفع و فوایدی برای شعارها و آرمان ها و دغدغه های اصلاح طلبانه داشته باشد. کسب کرسی ریاست فی نفسه در سیاست، اهمیت ندارد. مثل این است که در بازی فوتبال ما با فلان تیم مشهور هم گروه نباشیم و پی در پی مصاحبه کنیم و بگوییم ما باید با این تیم بازی کنیم. اشکال ندارد؛ بازی کنیم اما اکنون زمان بازی با این تیم نیست. بگذارید از این دور از رقابت ها بالا بیاییم، فردا روزی، روبروی او به زمین می رویم.

- چرا اکنون زمان رقابت با "علی لاریجانی" نیست؟

- الف: نیروهای راه یافته اصلاح طلب، اغلب به دلیل غیبت کاندیداهای اصلی، جوان سیاسی و کمتر شناخته شده اند و لازم است که "ابرقدرتی ریش سفید"، از میان راه یافتگان در صحن مجلس، میان شان باشد و در زمان لازم، سریعا به تصمیم گیری بپردازند و فراکسیونی قوی شکل گیرد؛ چند نفر فعال و با تجربه کفایت نمی کند. پس چه کسی بهتر از "محمدرضا عارف" که این وظیفه همراهی، هدایت، راهبری و ریاست فراکسیون را برعهده گیرد و هم و غم خود را به انسجام اعضای فراکسیون اختصاص دهد. ریاست عارف بر مجلس به هیچ وجه اجازه محوریت کلیدی فراکسیون را نمی دهد؛ چون هم باید در فراکسیون راهکار طراحی و تئوریزه کند و هم دست به اجرا و انسجام زند.

محوریت برخی افراد خارج از مجلس هم به کار نمی آید، چراکه کاپیتان در زمین معنا دارد؛ نه خارج زمین تا در هر زمان در دسترس باشد.

- ب: علی لاریجانی در حال حاضر رقیب سیاسی اصلاح طلبان نیست که شاید دیروز اینگونه بوده باشد. رقابت با نارقیب خطای سیاسی است. امروز استراتژی اصلاح طلبان نانوشته با او هماهنگ و همسان است. تازه او به دلیل تجربه دوره های قبل ریاست بر مجلس، نیاز به زمینه چینی های اولیه ندارد و میانه راه است و انرژی کمتری نسبت به سایرین مصرف خواهد کرد و لذا می تواند بدون حاشیه، به امور اصلی در مجلس آتی بپردازد.

با این ادله، رقابت یا زمزمه رقابت با او؛ حتی در حد بازی های رسانه ای، خطای استراتژیک و تغییردهنده زمین بازی است و اصلاح طلبان راه یافته به مجلس را به اموری مشغول می کند که از فعالیت های اصلی دور می شوند و فاصله می گیرند.

- حسن روحانی و کابینه اش می دانند که "خطر بزرگ" برابر اجرایی شدن برنامه ها و سیاست های شان چیست و در این جاده باریک و پیچ در پیچ تنش های داخلی، منطقه ای و جهانی چه اقداماتی منجر به سقوط شان به دره خواهد شد.

بزرگترین خطر برای دولت، تخطی اینان از خط قرمزهای مقطعی یا همیشگی، کوتاه مدت یا بلندمدت و تاکتیکی یا راهبردی اعلام شده در جلسات عمومی یا خصوصی توسط رهبری عالیه نظام است.

هر اظهارنظر، اقدام و پروژه ای که به این وادی راه یابد، دولت را به نقطه سقوط و مملکت را با بحران روبرو می کند. این مراقبت، تنها در اظهارات و عملکرد کلان رییس جمهور یا وزرا خلاصه نمی شود. گاهی کوچکترین رفتار و اظهارنظر و دیدار ممکن است، تلقی تخطی از خطوط قرمز را به ذهن متبادر کند که این هم خطرناک است. دولت می داند که هر فرد یا شخصیتی و هر نهاد یا جریانی؛ هر چند رفیق و همراه، او را به این دره رهنمون کند؛ یا دولت را ابزار خود می پندارد یا ناآگاه است و یا به دنبال تضعیف دولت؛ والا چرا باید راهنمایی به سوی سقوط یا چالش باشد.

- جریان آقای هاشمی رفسنجانی می داند که جریانی مستقل و جدا از سایرین نیست؛ اگر هم باشد، دیگران (سیاسیون، رسانه ها و ناظران خارجی و داخلی) اینگونه نمی بینند و تحلیل نمی کنند. پس مطلوب است که این جریان در سال جدید به این امر توجه ویژه (بیش از گذشته) داشته باشد و هر موضع و رفتاری که مایه ایجاد چالش و بحران برای دولت گردد یا اصلاح طلبان (به طور خاص، راه یافتگان به مجلس) را با خطراتی روبرو کند، انجام ندهد. این جریان نمی تواند بگوید خودمان اقدام می کنیم و توان پرداخت هزینه اش را داریم؛ چراکه بر قایق یا کشتی ای نشسته اند که سوراخ کردن گوشه آن (هرچند کوچک)، دیگران را هم غرق می کند.

- فرید مدرسی


ارسال نظر

  • ناشناس

    من موندم خودت فهميدي چي نوشتي فريد خان؟؟!!!

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار