تحلیل امیر محبیان از انتخابات ۹۶
پارسینه: امیر محبیان گفت: بهدلیل نزدیکی و حمایت اصولگرایان از هسته مرکزی حاکمیت و مشابهتها بهنظر میرسد که رانتی ویژه نصیبشان شده در حالی که این تصور دقیق نیست.
اهم سخنان وی به شرح زیر است:
* آقای روحانی هنوز پایگاه اجتماعی مستقلی که بهخاطر خودِ او، اندیشهها و رویکردش و نه در برابر دیگری به او رای دهند؛ ندارد. رایدهندگان به روحانی نه لزوما یک طبقه اجتماعی خاصی هستند که او را نماد مطالبات طبقاتی بدانیم و نه هوادارانش دارای انگیزه ایدئولوژیک هستند.
*بخشی از رای روحانی، محصول گریز بخشی از اجتماع از وضعیتی بود که به درست یا غلط گمان داشتند که احمدینژاد برای آنها بهوجود آورده است. آنچه که امید تصور میشد، در واقع بنمایههایی از ترس در آن بود؛ نه لزوما شوق شفاف به شخص روحانی. البته نباید نادیده انگاشت که رویکرد پراگماتیستی (عملگرایانه) در برابر رویکرد دوگماتیستی (جزمگرایانه) همیشه در کشور ما هوادار خاص و البته گستردهای دارد اما این رویکرد، در هر انتخابی، کاندیدای نزدیک به خود را بر میگزیند اما در صورت ناتوانی از ایجاد تغییرات پایدار هم زود روی برمیگرداند.
*گزینههای محتمل، به شناخته شده و شناخته نشده تقسیم میشوند. مثلا موتلفه اعلام کرده است که کاندیدایش موتلفهای خواهد بود. حالا این فرد کیست؟ هنوز ناشناخته است.گزینههای شناختهشده هم به مرور با نزدیکشدن به انتخابات کم میشوند و افرادی که کاندیداتوری آنها محتمل بود؛ نظیر محسن رضایی یا باهنر خود را کنار کشیدند. الان در میان چهرههای شناختهشده اصولگرا هنوز سه نفر که قالیباف و احمدینژاد و جلیلی هستند؛ کاندیداتوریشان محتمل است، اماسناریوهای محتمل، زیاد و روابط پیچیده است؛ آنهم به دلیل این که همه فاکتورهای موثر هنوز مشخص نشده است.
*احتمال حمایت مشروطِ طیفی از اصولگرایان از روحانی وجود دارد. اما در مجموع رویکرد روحانی به گونهای نیست که جریان اصولگرایی روی آن سرمایهگذاری قابل تاملی کند. حضور تعدادی از اصولگرایان درون کابینه، به معنای اصولگرا بودن دولت روحانی نیست. جهت حرکت راهبردی دولت روحانی با نگرش اصولگرایان ضریب انحراف قابل تاملی دارد.
*{ در پاسخ به اینکه اصولگرایان در زمان احمدینژاد مشکل سبد رای خود را حل کردند در غیاب احمدینژاد این جریان برای جمعآوری چه کاری میتواند انجام دهد؟}اساسا فرایند انتخابات در چارچوب مدلهای بازاریابی سیاسی باعث تولید رای میشود؛ اصولگرایان هم مستقل از این فرآیند نیستند. اصولگرایان هم برای جلب رای باید پیام خود را بر مبنای نگرش سنجی از مخاطبان البته در تعاملی با اصول خود، با عبارتپردازی مناسب و از طریق رسانه موثر به مخاطبان برسانند.
*{در مورد حمایت اصولگرایان از احمدی نژاد}در سیاست هر چیزی ممکن است. به هر حال احمدینژاد در صورت کاندیداتوری به یک فاکتور موثر تبدیل میشود. طبعا اصولگرایان در زمان مناسب باید تصمیم بگیرند و همه گزینهها در زمان خودش محتمل و قابل بررسی است.البته این احتمال در حال حاضر به معنای حمایت یا عدم حمایت نیست؛ صرفا به معنای یک احتمال است.
*{ با اشاره شخصیت احمدی نژاد و اینکه چقدر شروط خواهد پذیرفت} با فرض مذکور که البته درصد تحققش معلوم نیست؛ بستگی به دو عامل دارد؛ میزان تاثیر حمایت اصولگرایان در پیروزی احمدینژاد و دیگری نوع شرط و هزینه - فایده مترتب برآن.
گمان میکنم دو عامل در انتخابات ریاست جمهوری ٩٦ در فضاسازی موثر خواهد بود؛ نخست اقتصاد و دیگری سیاست خارجی. اگر اینطور باشد ؛ احتمالا عدالت (از منظر کارآمدی) و مقاومت (ایستادگی) عناصر و محورهای مهمی خواهند شد.
* بعضی از چهرهها مثل مهندس باهنر صراحتا کاندیداتوری خود را تکذیب کردهاند. مابقی نیز وضعیت روشنی ندارند و تا زمانی که رسما کاندیداتوری را اعلام نکرده یا حداقل ابراز تمایل نکردهاند؛ نمیتوان با وهمیات تحلیل کرد.
*به دلایلی که میتوان بازشکافت و زیاد هم پنهان نیست؛ نظر احتمال تکدورهای شدن که هر بار در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مطرح میشد؛ در این دوره شدت بیشتری گرفت.اما احتمال عقلی هر چند وجود دارد، اما احتمال وقوعی آن با شرایط فعلی خیلی زیاد نیست.
*آنچه که اجماع را در میان اصولگرایان به نسبت قبل دشوار کرده است؛ضعف ضریب نفوذ نهادهای موثر مرکزی است که قبلا ضریب نفوذ بالایی داشتند ولی حالا کاهش یافته است. در این شرایط هر عامل جانبی نیز طبعا میتواند در نتیجه موثر باشد.
*{تاثیر موضوع فیشهای حقوق چقدر در سبد رای روحانی } ارزیابیها باید دقیق و مبتنی بر نظرسنجی انجام شده باشد. نمیتوان بهصورت ذهنی و بدون ارزیابی علمی نظر دقیقی داد. هر چند در ظاهر اینگونه بهنظر میرسد اما باید دید از این واقعه تا زمان انتخابات چه تصویری در ذهن مردم شکل خواهد گرفت.
*{در پاسخ به اینکه آیا استفاده اصولگرایان از رانتهای مختلف مثل تایید صلاحیتها و امکانات و تریبونها و همچنین رانتهای اطلاعاتی این جریان را تضعیف نمیکند} اینها امتیاز ویژه نیست. بهدلیل نزدیکی و حمایت اصولگرایان از هسته مرکزی حاکمیت و مشابهت شعارها و گرایشها، طبعا اینگونه بهنظر میرسد که رانتی ویژه نصیب شده در حالی که این تصور دقیق نیست.
*اینکه منتقدان دولت به نقد دولت میپردازند؛ طبیعی است؛ این که بعضا نوعی همگرایی تحلیلی هم بوجود میآید؛ این هم طبیعی است. ولی شکلگیری توطئه و امثالهم تابعی از نظریه توهم توطئه است که اصلاحطلبان، اصولگرایان را بخاطر آن شماتت میکردند، ولی ظاهرا دامان خود آنها را هم گرفته است.
ارسال نظر