گوناگون

۳راه دیپلماتیک ایران برای مبارزه با اسرائیل

پارسینه: پایگاه خبری فردا نوشت: دلیل ملقب شدن رژیم صهیونیستی به رژیم آپارتاید، نژادپرستی و قوانین مصوب آن‌ها در حمایت از یهودیانِ صهیونیست و طرد سایر ساکنان سرزمین فلسطین می‌باشد.

در ادامه این یادداشت به قلم محسن غریبی می خوانیم: عشق به وطن و دفاع از سرزمین، ملت و مقدساتِ آن، وظیفه و حق هر انسان است و احساسات ملی و عشق ورزی به قوم و قبیله تا زمانی که باعث نقض قوانین اللهی و نیز نقض حقوق انسانی نشود، رفتاری طبیعی است و دلیل تلاش و تکاپو برای فلسطین ـ چه به خاطر گرایش‌های میهنی باشد و چه به خاطر گرایش‌های عربی و اسلامی یا علایق انسانی ـ تکمیل کننده همدیگر هستند و نباید تعارضی میان آنها وجود داشته باشد.


طبق نظریهِ اسلامی روابط بین الملل، «فطرت مشترک انسانی» بنای نگاه به پدیده‌ها می‌باشد و هر مسئله‌ای که با فطرت انسانی در تضاد باشد، مطرود است. در این دیدگاه با توجه به این که دین مبین اسلام خاتم ادیان اللهی است و مبانی شریعت آن، با مبانی تکوین نظام هستی هماهنگ است، از این رو «فطرت مشترک انسانی» مطابقِ با دستورات اسلامی است و انسانیت چیزی غیر از حقایق اسلامی نیست.

با توجه به نیازِ تبیین ابعاد آرمان فلسطین برای غیرمسلمانان و یا معتقدان به اسلامِ منهای سیاست، به ابعاد انسانی مورد قبول عموم مردم دنیا و همچنین نگاه سازمان‌های بین اللملی می‌پردازیم.

رژیم آپارتاید صهیونیستی

جنبش صهیونیسم جنبش نژادپرستانه‌ای است که بر پیش زمینه‌های دینی، فرهنگی و قومگرایی یهودیان بنا شده است و موفقیت و پیروزی آن منوط به نادیده گرفتن حق ساکنان عرب فلسطین می‌باشد. اگرچه اصطلاح «آپارتاید» نخست به صورت خاص در مورد آفریقای جنوبی مطرح شده بود، امروزه حقوق مرسوم بین المللی آن را برای نوعی جنایت علیه بشریت تلقی می‌کند.
«جنایت آپارتاید» به معنای اقدامات غیرانسانی است که در چهارچوب رژیمی نهادینه برای زورگویی و سلطه سازمان یافته یک گروه نژادی بر هر گروه نژادی دیگری رخ می‌دهند و نیت آنها حفظ همان رژیم است.

دلیل ملقب شدن رژیم صهیونیستی به رژیم آپارتاید، نژادپرستی و قوانین مصوب آن‌ها در حمایت از یهودیانِ صهیونیست و طرد سایر ساکنان سرزمین فلسطین می‌باشد که در اینجا با استناد به برخی کنوانسیون‌های بین المللی به برخی از اقدامات متناقض آنها اشاره می‌کنیم.
طبق بند «د» از ماده 2 «مهندسی جمعیت» در کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جنایات آپارتاید1 ممنوع می‌باشد:
«هرگونه اقدام از جمله اقدامات قانونی که منظور از آنها تقسیم جمعیت براساس مرزهای نژادی از طریق ایجاد جایگاه‌ها و محله‌های جداگانه برای اعضاء گروه و یا گروههای نژادی، تحریم ازدواجهای مختلط در بین اعضای گروه‌های نژادی مختلف، سلب مالکیت ارضی ازاعضای یک گروه یا گروه‌های نژادی» اقدام در جهت آپارتاید است.

مهندسی جمعیتی و ممنوعیت واگزاری زمین به غیریهودیان طبق قانون اساسی اسرائیل، از جمله حوزه‌های قانونی هستند که هدف آن حفظِ اسرائیل به مثابه یک دولتِ یهودی است. در این رژیم، حق ورود به اسرائیل و دریافت تابعیت به همه یهودیان جهان اعطا می‌شود، صرف‌نظر از این‌که از کدام کشور آمده باشند یا بتوانند ارتباطشان با فلسطین-اسرائیل را نشان دهند. با این‌حال این قانون هیچ حق مشابهی برای فلسطینی‌ها در نظر نمی‌گیرد، حتی آن‌هایی که خانه‌های اجدادی‌شان به صورت مستند شده در اسرائیل قرار دارد.
سازمان جهانی صهیونیسم و آژانس یهود از سوی دولت اسرائیل مأمور هستند که مهاجرت یهودیان را تسهیل کنند و به صورتی جهت‌دار منافع اتباع یهودی را در حوزه‌های مختلف که از نظر دولت یهود مهم تلقی می‌شود تأمین کنند.

طبق ماده 2، بند «ج» کنوانسیون بین المللی منع و جنایات آپارتاید ایجاد «چندپارگی در جمعیت» محکوم است:

«هرگونه اقدامات قانونی و یا اقدامات دیگر که منظور از آنها بازداشتن گروه و یا گروههایی ازمشارکت در زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ایجاد تعمدی شرایطی جهت جلوگیری از توسعه یک چنین گروه یا گروههایی بخصوص با محروم کردن اعضای یک گروه ویا گروه‌های نژادی از حقوق بشر و آزادی‌ها شامل حق کار، حق تشکیل اتحادیه‌های کارگری مجاز، حق تحصیل، حق ترک و بازگشت به وطن، حق داشتن ملیت، حق آزادبودن در رفت و آمد یا اقامت، حق آزادی عقیده و بیان، حق آزادی تشکیل مجمع و یا انجمن مسالمت آمیز» از اقدامات مضموم آپارتایدی محسوب می‌شود.
طبق فرایندهای تاریخی، از 1967 تاکنون، مردم فلسطین در چهار حوزه مختلف زندگی کرده‌اند. رفتاری که با مردم فلسطین در این حوزه‌ها می‌شود ظاهراً با هم فرق دارد، اما زورگویی و سلطه نژادی در همه آن‌ها مشترک و هدف آنها ایجاد چندپارگی جمعیتی بوده است. این چهار حوزه‌ها عبارتند از:

یک: قانون مدنی، با برخی محدودیت‌های ویژه که شامل فلسطینی‌های تبعه اسرائیل می‌شود.

دو: قانون اقامت دائم که شامل فلسطینی‌های مقیم شهر بیت‌المقدس می‌شود.

سه: قانون نظامی که شامل فلسطینی‌هایی می‌شود که از 1967 تاکنون تحت شرایط اشغال نظامی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه زندگی می‌کنند. این دسته شامل فلسطینی‌هایی که در اردوگاه‌های آوارگان زندگی می‌کنند نیز می‌شود.

چهار: سیاست منع بازگشت فلسطینی‌های آواره یا تبعیدی، که مربوط به آن دسته از فلسطینی‌هایی است که خارج از سرزمین‌های تحت کنترل اسرائیل زندگی می‌کنند.

جمعیت ساکن حوزه یک حدود 7/1 میلیون (یک و هفت‌دهم میلیون) نفر است که تابع اسرائیل هستند. در 20 سال اول تشکیل کشور اسرائیل، آن‌ها تحت قوانین نظامی زندگی می‌کردند و تا امروز نیز به واسطه یهودی نبودن به آن‌ها ظلم می‌شود. این سیاست نیز به واسطه عواقب ناشی از تمایزی که در اسرائیل بینِ «تابعیت» و «ملیت» وجود دارد اعمال می‌شود. به ایم معنا که همه شهروندانِ اسرائیلی «تابعیتِ اسرائیلی» دارند، اما فقط یهودی‌ها «ملیت اسرائیلی» دارند. این سیاستهای سلطه‌جویانه خود را به شکل‌های مختلفی نشان می‌دهد: خدمات نازل‌تر، قوانین منطقه‌ای محدودکننده، بودجه محدود، انواع محدودیت‌ها در رابطه با فرصت‌های شغلی یا حرفه‌ای و...
حوزه دوم شامل حدود 300 هزار فلسطینی می‌شود که مقیمان دائمی ساکن در بیت‌المقدس شرقی هستند. این افراد نیز تبعیض را در دسترسی به تحصیلات، خدمات درمانی، اشتغال و حقوق مربوط به سکونت یا ساخت‌وساز تجربه می‌کنند. علاوه بر این، آن‌ها شاهد اخراج یا تخریب خانه‌هایشان هستند که در خدمت سیاست «توازن جمعیتی» به سود ساکنان یهودی است. به عنوان مقیم‌های دائمی، آن‌ها هیچ حقی برای به چالش کشیدن قوانین اسرائیل ندارند.

حوزه سوم سیستمی از قوانین نظامی است که بر حدود 6/4 میلیون (چهار و شش‌دهم میلیون) فلسطینی ساکن مناطق اشغالی اعمال می‌شود. 7/2 میلیون (دو و هفت‌دهم میلیون) نفر از آن‌ها در کرانه باختری زندگی می‌کنند و 9/1 میلیون (یک و نه‌دهم میلیون) نفر در نوار غزه 2.
حوزه چهارم مربوط به آواره‌های فلسطینی است. آمارهای سازمان مرکزی آمار فلسطین نشان می‌دهد که در اواخر سال 2014 میلادی جمعیت آوارگان فلسطینی به 5 میلیون و 900 هزار نفر رسید. از این آوارگان، 1 میلیون و 528 هزار نفر در 61 اردوگاه باریکه غزه، کرانه باختری، لبنان، اردن و سوریه زندگی می‌کنند و 3 میلیون و 800 هزار نفر مابقی در خارج از اردوگاه‌های آوارگان و در دیگر نقاط جهان سکونت دارند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، 1 میلیون و 300 هزار آواره فلسطینی در باریکه غزه، 914 هزار نفر در کرانه باختری، 447 هزار نفر در لبنان، 2 میلیون و 100 هزار نفر در اردن و 500 هزار نفر در سوریه زندگی می‌کنند3.

طبق ماده اول منشور جهانی حقوق بشر: «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌ایند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای حق و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادر رفتار کنند»4.

اعتقاد به نابرابری ذاتی و حقوقی انسان‌ها را می‌توان در «فرهنگ خودشیفتگی» یهودیان صهیونیست مشاهده کرد. اعتقاد به «برگزیده بودن قوم یهود و سرزمین اسرائیل از سوی خداوند»، «ملت برگزیده خداوند»، «لزوم اصلاح جهان به دست یهود» از جمله توجیهات رویکردهای تهاجمی و خشن این رژیم بوده است.

تبعیض‌های حیاتی:
برخورداری از امکانات اولیه زندگی، حق حیاتی تمام انسان‌ها می‌باشد. نمونه واضح دریغ ملزومات حیاتی زندگی انسان‌ها را می‌توان در قضیه فلسطین و به خصوص در شهر غزه مشاهده کرد.

براساس گذارش سازمان غیر دولتی فلسطینی به نام مرکز توسعه مَعن (MA'AN Development Center) ، حدود 535 بیمار فلسطینی از جمله 86 کودک در سال 2014 نتوانستند اجازه درمان پزشکی در خارج از غزه را دریافت کنند.، 17 هزار و 600 خانواده در پی ویرانی خانه‌هایشان در سال 2014 هنوز بی سرپناه هستند، 72 درصد کارخانه‌های غزه از سال 2007 به علت محدودیت‌های شدید واردات، ممنوعیت تقریباً کامل صادرات و ویرانی ناشی از عملیات نظامی اسرائیل تعطیل است، غزه با 44 درصد نرخ بیکاری، بالاترین میزان بیکاری را در جهان داراست، 57 درصد جمعیت غزه از کمبود مواد غذایی رنج می‌برند و نزدیک به 80 درصد نیازمند کمک‌های غذایی هستند، 97 درصد آب شرب تهیه شده توسط شبکه شهری آلوده و فاقد استاندارهای بهداشتی می‌باشد 5.

راه حل مسئله فلسطین:
سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران پیگیری مبارزه با رژیم صهیونیستی را به سه طریق تعریف کرده است.

1. دیپلماسی عمومی
نام گزاری روز جهانی قدس در جمعه آخر ماه رمضان هر سال را می‌توان شاخص‌ترین اقدام در جهت دیپلماسی عمومی حمایت از آرمان فلسطین معرفی کرد.

تشریح عدم مشروعیت مبانی تشکیل رژیم صهیونیستی در رسانه‌ها، معرفی و تحریم کالای های تولید شده توسط سرمایه داران صهیونیست، تشکیل وگسترش سازمان‌های مردم نهاد و یا پیوستن به نهادهای داخلی و بین المللی مبارزه با رژیم صهیونیستی (مانند اتحادیه بین المللی امت واحده، جنبش BDS) و... از جمله اقداماتی است که می‌تواند عموم مردم جهان را در مبارزه با رژیم آپارتاید همراه سازد.

2. دیپلماسی سیاسی-حقوقی
بنا به پیشنهاد مقام معظم رهبری :«طرح جمهوری اسلامی برای حل قضیه فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسیِ پذیرفته شده افکار عمومیِ جهانی است. ما نه جنگ کلاسیکِ ارتش‌های کشورهای اسلامی را پیشنهاد می‌کنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین‌المللی را؛ ما همه‌پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد می‌کنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همه مردم اصلی فلسطین، از مسلمان و مسیحی و یهودی - نه مهاجران بیگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاه‌ها و در هر نقطه دیگر، در یک همه‌پرسیِ عمومی و منضبط شرکت کنند و نظام آینده فلسطین را تعیین کنند»6.

از سال 1948 تاکنون حدود 100 مصوبه، هر سال تقریباً 5/1 مصوبه، توسط سازمان ملل علیه رژیم صهیونیستی تصویب شده است. بنابراین قطعنامه‌های مکرر مجمع عمومی و سایر نهادهای حقوقی علیه اسرائیل نشان می‌دهد که عدم توجه و اجرای این قطعنامه‌ها توسط اسرائیل، تهدید علیه صلح، نقض صلح و اقدامات تجاوزکارانه می‌باشد.

با توجه به تداوم سیاست‌های غیرانسانی رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران نیز همواره در مجامع بین اللملی بر مبارزه خود با این رژیم تاکید و با عدم شناسایی این رژیم به عنوان یک کشور، عدم حضور مشترک در محافل بین المللی، موافقت با مصوبات مربوط به محکومیت این رژیم و... به مبارزات سیاسی و حقوقی خود ادامه داده است.

3. دیپلماسی نظامی
بی‌اعتنایی‌های رژیم صهیونیستی به حقوق انسانی و قواعد بین المللی، باعث شده است تا جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های مقاومت، تحقق آرمان فلسطین را تا زمانی که این رژیم به روند قبلی خود ادامه می‌دهد، در طُرُق نظامی پیگیری نماید. از این رو مقام معظم رهبری می‌فرمایند:
«این اعتقاد ما است که کرانه باختری هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانی‌که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطینند، اگر می‌توانند کاری بکنند، کار این است؛ تنها چیزی که ممکن است از محنت فلسطینی‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت‌نمایی بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش‌کارانه، هیچ کاری به نفع فلسطینی‌ها انجام نخواهد گرفت»7.

نتیجه

از آنجا که فطرت حقیقت مشترک و قوام بخش همه انسان‌هاست، افراد بشر در شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی و فرهنگی مختلف، اعتبارهای واحد و یکسانی را لحاظ و ایجاد می‌کنند. مشاهده تصاویر مربوط به کودکان و زنان کشته شده در زیر آوار انفجار، بی خانمانی انسان‌ها، تبعیض نژادی و محرومیت از امکانات اولیه زندگی انسان‌ها در هر نقطه از کره‌زمین، فطرت انسانی تمام مردم آزادی‌خواه دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نمونه بارز و البته مستمر اینگونه بی عدالتی در نظم جهانی را می‌توان در قضیه فلسطین مشاهده کرد.
نظریهِ اسلامی روابط بین الملل که جمهوری اسلامی ایران پیگیر معرفی و اجرا آن می‌باشد، برای تحقق آرمان فلسطین علاوه بر کشورهای اسلامی، معتقد به بیدار کردن وجدان و همراه کردن مردم و کشورهای غیرمسلمان می‌باشد. تبیین و تکرار آرمان‌های اسلامی آزادی فلسطین و تلاش برای بازگرداندن محور مبارزه شیعه-سنی به محور اسلام-صهیونیست جزو اولویت‌های اساسی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا می‌باشد. سطح جامع‌تر این انگیزه، تقویت حس مشترک انسانی در مبارزه با رژیم صهیونیستی در سطح بین المللی می‌باشد. دیپلماسی عمومی، دیپلماسی سیاسی-حقوقی و دیپلماسی نظامی سه طریق تحقق این هدف را شکل می دهند که با توجه به شرایط فعلی پیگیری هر سه روش لازم و ضروری می باشد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار