«باران» در جناح خداست؛ جناحی نمیشود با «تیتر یک»/یادداشت حسین قدیانی
حسین قدیانی در جوان آنلاین نوشت:
اوایل هفته در تهران بارانی آمد که سبب پارهای مشکلات شد. گمانم اما از «مشکلات مادی» بدتر، «معضلات معنوی» بود. آنجا که خدا با قطرات باران بهاری، سر و صورت ما بندگانش را ناز کرد، بیآنکه من و تو، شکر این نوازش را در حد نمازی، راز و نیازی، نیایشی، ستایشی، چند خطی از قرآن، چند سطری از مفاتیح، به جا آوریم. راستی که چقدر ناسپاسی است، فلان ایستگاه آب گرفته مترو را ببینیم، اما معالاسف، نیم نگاهی به ذخیره قشنگ آب در سد کرج نیندازیم. لابد از پس این باران بهاری، فکر خشکی ایام تابستان نیستیم که سجده نمیکنیم خدا را به خاطر این همه نزولات آسمانی. نه رفیق! من به تو کار ندارم. خودم را میگویم.
باران به این قشنگی آمد و بهار را، بهاریتر از همیشه کرد، رعد و برق زد و رنگینکمان آورد و نسیم داشت و طراوت و تازگی، من اما غفلت کردم و یک بار نگفتم: شکرت خدایا. من این نگفتم، لیکن بدتر از من بودند کسانی؛ کسانی که حتی به باران هم «حزبی» نگاه میکنند. ارگان فلان نهاد، شهرداری را در قامت یک سوپراستار، بالا میبرد که مدیریت بحرانش اگر نبود، تهران را آب میبرد! این، همان قدر بلوف است که ارگان بهمان نهاد، شهرداری را یک سر به باد ناسزا گرفت و گفت: تهران را آب برد!
حیف و صدافسوس و آه که ورای باران بهاری، به جای شکر به درگاه خدا، باز هم یقه همدیگر را میگیریم. مردم اما با چشمان خود دیدند که در تهران چه گذشت. آنچه عیان بود، چه حاجت به بیان است؟! اصلاً نیازی به این همه افراط و تفریط و سیاسی بازی نیست.
حتماً شماری از معابر پایتخت دچار آب گرفتگی شد. قطعاً آب جوی برخی از خیابان های تهران روانه راه مردم شد و مشکلاتی به وجود آورد. ترافیک چند برابر شد جاهایی. یک خط مترو بسته شد و تعدادی ایستگاه، موقتاً تعطیل. من نمیدانم به شهرداری متأثر از این باران بهاری، چه نمرهای باید داد، اما نه این مدیریت، آنقدر خوب بود که «همشهری» نوشت و نه آنقدر بد که «ایران» گزارش داد.
«اگر قالیباف نبود، تهران را سیل میبرد» و «چون شهرداری درست کار نکرد، تهران را سیل برد»، اولی «غلو» و دومی «دروغ» است. کور نیست چشم مردم که این همه بعضاً ساده فرضشان میکنیم. اگر ارگان دولت، این همه دلش به حال مردم تهران میسوزد، چرا آن زمان که همین دولت، گاهی دیر و با تأخیر، تسهیلات مستلزم برخی خدمات را به شهرداری نمیدهد، فقط در حد یک خط، انتقادی از دولت نمیکند؟! آیا دل «ایران» در گرو مردم تهران است یا دولت؟!
از آن سو، «همشهری» نیز بهتر است واقعگرایی را به سوءاستفاده از باران، جهت برخی مجیزگوییها ترجیح دهد. اگر مجیزی لازم است، جز برای خدای بیمثال نباید خرجش کرد که بهار را همراه باران آفرید. طوری عدهای تیتر میزنند که انگار باید هر از گاهی یادشان آورد که شهرداری و دولت، نه دشمن هم، بلکه دو نهاد خدماتی از نهادهای همین نظامند. بیرون از دایره نظام، نه دولت، دولت است و نه شهرداری، شهرداری. خدمت، خالصانه اگر نباشد، مردم میفهمند. «تیتر درشت» چیزی را عوض نمیکند! بالطبع هم شهرداری دارد کار میکند و هم دولت، اما نه دولت، آنقدر بد است که «همشهری» میگوید، نه شهرداری آنقدر بد است که «ایران».
گاهی دوستی ارگان فلان و بهمان نهاد با نهاد مربوطه، در حکم «دوستی خاله خرسه» است. کم نبوده که مردم، تیتر یک «همشهری» را ببینند و متلکی بار «شهرداری» نکنند! کم نبوده که مردم، تیتر یک «ایران» را ببینند و متلکی بار «دولت» نکنند! من اگر به جای آقایان احمدی نژاد و قالیباف بودم، -لااقل برای آینده سیاسی خودم!- قبل از هر کار، ابتکار میکردم و با شجاعت، علاوه بر کوچک کردن رسانههای مثلاً حامی، بخش مهمی از هزینه نجومی این دو ارگان را صرف امور خدماتی ارباب رجوع نهادم میکردم.
اگر تیتر یک «همشهری» برای آن عابر پیاده تهرانی که در آب بیرون آمده از جوی خیابان آزادی گیر کرده، «پل» میشود، حتماً تیتر یک «ایران» هم برای آن جوان تحصیلکرده بیکار ملایری، «شغل» خواهد شد! به این اعتبار، چیزهای دیگری هم اضافه کنم، حتماً نتیجه میگیرم که «همشهری» و «ایران» بعضاً دارند به دولت و شهرداری ظلم میکنند. کم نبوده که صفرا بیفزاید سرکنگبین.
«باران» را به جز خدا احدی نمیتواند مصادره کند. لطفاً در «کوچه بهار»، «بساط سیاست» را پهن نکنید. ابر را با دود قلیان عوضی نگیرید! به خدا قدرتخواهی و غلو و پاچه خواری و ناراستی و عداوت و حب و بغض و غرضورزی، سد معبر خدمت است. ضررش با من، سودش با شما... به این چیزها که گفتم، «ارگان رسمی» را هم اضافه کنید!
«باران» در جناح خداست؛ جناحی نمیشود با «تیتر یک».
انصاف به کار رفته در این نوشته، خیلی عجیب و بی نظیر است! به گمان بنده، یا این متن از حسین قدیانی معروف نیست،یا قدیانی دیگری آن را نوشته یا خلقت حسین قدیانی معروف! دیگر شده!!