پیام تسلیت رئیس دانشگاه آزاد به زلزله زدگان آذربایجان: من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی.
در پی وقوع زمین لرزه در منطقه شمال غرب ایران دکتر فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه آزاد اسلامی این حادثه را تسلیت گفت.
به گزارش آنا، در پیام دکتر فرهاد دانشجو آمده است: به نام او، که بود و نبودهای انسان و جهان، معنادار از اوست.
ای خدا، همه درهم ریختگیها را، تو خود به سامان آر!
ای هدهد صبا! به سبا می فرستمت/ بنگر که از کجا به کجا می فرستمت!
حیف است طایری چو تو، در خاکدان غم/ ز این جا، به آشیان وفا می فرستمت.
در راه عشق، مرحله قرب و بعد نیز/ میبینمت عیان و دعا میفرستمت.
تا لشکر غمت، نکند ملک دل خراب/ جان عزیز خود، به نوا میفرستمت.
ساغی بیا که هاتف غیبم، به مژده گفت/ با درد صبر کن که دوا می فرستمت.
وحدت ورزیدن و یکپارچه دیدن زندگی، تکلیف انسانی و مسلمانی ماست.
این پیام می افزاید: آدمهای به من چه و پریشان و پراکنده نه تنها بدرد مسلمانی نمی خورند بلکه به درد خودشان هم نمیخورند.
تفرقه و بی تفاوتی کرم ساقه خوار زندگی است و این موریانه تفرقه و تنازع است که پیکره شناور درخت زندگی را از درون سست و تهی و فروپاشیده می دارد.
غیرت کریمانه اسلام در هیچ زمان و زمین بی سیرتی را هرگز تاب و تحمل نمی آورد و هر جا که خبری از همدلی و همراهی، در واقع خبری از اسلام و انسان اسلام هم نیست.
هر آنکس که بامدادان بیدار شود ولی اراده انجام امور مسلمانان را در سر نداشته باشد در حقیقت نه بیدار شده است و نه مسلمان!
چنین آدمی نه تنها هنوز ساکن جغرافیای اسلام و مسلمانی نیست بل که حتی مسلمان هم نیست!
آی آدمها/ که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید
یک نفر در آب، دارد می سپارد جان (نیما)
زلزله زدگی، تلنگری است بر جان و جهان همگان!
هیچ بلا و مصیبتی، فقط برای دیگران نیست.
چرخ بازیگر، از این بازیچهها بسیار دارد، اینها همه جزر و مدهای دنیاست.
این دریایی طوفانی با هیچ کس سرشوخی ندارد.
این دگرگونیها و زیرورو شدنها، میزان و معیاری اند فراگیر؛ برای شناخت جوهرهی آدمیان. چه آنهایی که در بلا گیر میکنند، و چه آنهایی که شاهدان بلاها و درگیری ها می شوند!
جهان، بازتاب ذهن و زبان و دستان من و توست.
دهقان سالخورده چه خوش گفت، با پسر، ای نور دیده! بجز کشته، ندروی.
این پیام میافزاید: دنیا را برای خواب دیدن به ما ندادهاند.
دنیا را برای خوب دیدن به ما دادهاند و این بلای دامنگیر که هم اکنون با زلزلهای هولناک بسیاری از همنوعان و هم میهنان و همکیشان مان را خود گرفته است، تنها یک زلزلهی معمولی نیست، بلکه اوراقی از دفتر زندگانی ست، که سرمشق آن را بلا دیدگانی دردمند، در پیش نگاه و نگرهی توجه و تصمیم مان رقم زدهاند
و مگر میشود که دنیا را خوب نبینیم، برای دیگران خوب نخواهیم، اما از خدای خوبیها، انتظار داشته باشیم که برایمان خوب بخواهد؟!
بیایید این درس و کلاس بزرگ را قدر بدانیم: ای که دستت میرسد، کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
بی تفاوت بودن به حال و هوای این و آن، عین بی مرامی است، نمیشود بود، اما کاری نکرد. نمیشود بود، اما سنگ بود...
نمیشود بود، اما بی تفاوت بود. بی خاصیت بودن، عین نبودن است.
بودن، عشق ورزیدن و انصاف داشتن و مهربانی کردن و به درد بخور بودن است.
این خدای رحمان بود که انسان را آفرید و مگر میشود که انسان بود اما خلق و خوی مهربانیهای خدای رحمان را نداشت؟!
قرآنی ما، کتاب مهربانیهای حضرت رحمان است. قرآن را فقط که برای خواندن و بوسیدن به ما نداده.
قرآن راهکار نیکیها و خوب بودنها و خوبی کردنها است
این نسخه را بیایید، گاهی هم به کار بگیریم.
و اکنون چشمان زلزله گزیده خواهران و برادران و فرزندان بی گناهمان به راه ماست.
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش/ که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی.
نصف بیشتر این نوشته چند سال پیش برام ایمیل شده بود تحت عنوان جملات گرانبها!
تامردسخن نگفته باشد والا عیب وهنرش نهفته باشد !!!