گوناگون

یک پژوهشگر: شرق‌شناسی ابزاری در دست استعمار/ ما غرب‌شناسی را بلد نیستیم

مهر نوشت:

پژوهشگر حوزه اندیشه و حقوق اسلامی با بیان اینکه شرق‌شناسی فرانسه و انگلیس بیش از شرق‌شناسی آلمان، استعماری است، گفت: ما غرب‌شناسی را بلد نیستیم و شیفتگی یا نفرت تنها راه‌های مواجهه ما با غرب بوده است.

محمدحسین ساکت، در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه بخش زیادی از شرق‌شناسی غربیان در جهت منافع استعمار بوده است، گفت: به هر حال نمی‌توان انکار کرد که بخشی از دانش شرق‌شناسی در خدمت منافع استعمارگان غربی بوده است، به ویژه از جنگ‌های صلیبی به این سو این گرایش در شرق‌شناسان تقویت شد. این در حالی است که نمی‌توانیم همه شرق‌شناسان را با یک چوب برانیم و حکم کلی درباره آنها صادر کنیم. در واقع این رویکرد یک‌سونگرانه برخاسته از تعصب و جهالت است.

وی افزود: در میان شرق‌شناسانی که در جهت منافع استعمارگران فعالیت می‌کردند می‌توان افرادی را یافت که در جریان تحقیقاتشان که مجبور به شناسایی برخی امور شرق بودند، تحقیقات و ترجمه‌ها و تفسیرهای خوبی را از خود بر جای گذاشته‌اند، بر این اساس بسیاری از دانستنی‌های امروز ما در حوزه شرق‌شناسی، مرهون آنهاست.
این نویسنده و پژوهشگر، شرق‌شناسی فرانسه و انگلیس را استعماری‌تر از شرق‌شناسی آلمان دانست و گفت: آلمان چندان در پی استعمار برنیامد و به همین دلیل می‌توان گفت که شرق‌شناسان آلمانی در راستای خواسته‌های استعمار حرکت نکردند. متاسفانه در کشور ما هنگامی که موجی علیه غربی‌ها برمی‌خیزد، همه غربیان به یک چوب رانده می‌شوند و این درست نیست. ما در این کار گاهی دچار افراط می‌شویم.
ساکت درباره تاثیراتی که تحقیقات شرق‌شناسان استعماری بر ذهن غربی گذاشت، گفت: پس از جنگ صلیبی به این سو تا اوایل قرن بیستم به دلیل تبلیغات کشیش‌ها و کینه‌ورزی نسبت به اسلام، دایره مذهبی بر شرق‌شناسی مسلط بود که در جهت منافع استعمارگران قرار می‌گرفت. اما در نیمه نخست قرن بیستم شرق‌شناسانی‌ سربرآوردند که با واکاوی و روش‌های جدید نشان دادند که موج برخاسته از تعصب و نفرت میان شرق‌شناسان و خوانندگان اروپایی علیه کارها، کتاب‌ها و اندیشه‌های مسلمانان و شرقیان بی‌جهت بوده است. آنان به این باور رسیدند که خیزش علمی و هنری اروپا بی‌نیاز از اندیشه‌ورزی و هنر شرقیان نبوده است.
وی افزود: این شرق‌شناسان یا تغییر دیدگاه‌هایشان کوشیدند با نظریات علمی و اثبات داده‌های دانشورانه تا حدی دید تعصب‌آمیز و نفرت‌آمیز شرق‌شناسان پیشین یا هم‌عصرشان را عوض کنند و تا اندازه‌ای نیز در این کار موفق شدند. برای مثال «مونتگومری وات» که خود یک کشیش بود به ویژه در کتاب‌های اخیرش بسیار سعی کرد برخی نگرش‌های منفی شرق‌شناسان به اسلام را عوض کند، البته غنای کار او به «آن ماری شیمل» نرسید.

ساکت درباره رویکردی که ایرانیان می‌توانند در غرب‌شناسی اتخاذ کنند، گفت: ما تاکنون درباره شناخت غرب کار جدی انجام ندادیم که بخواهیم بگوییم در غرب‌شناسی چه رویکردی را اتخاذ کنیم. ما غرب‌شناسی را بلد نیستیم و شیفتگی یا نفرت تنها راه‌های مواجهه ما با غرب بوده است. ما در بسیاری از مواقع دچار شعار دادن‌ها علیه غرب شده‌ایم، در حالی که برای شناخت صحیح آن نیاز به ایجاد کرسی‌های دانشگاهی داریم. دانشجویان ما از لابه‌لای متون مغرضانه شرق‌شناسان مطالب بسیاری را می‌توانند بیابند که در سیر تطور عقیده‌شناسی غرب مفیدند.
این پژوهشگر تاکید کرد: بهتر است آن‌چه را شرق‌شناسان غربی علیه ما گفته‌اند با سعه صدر مطالعه و نکته‌های مثبت و منفی آن را استخراج کنیم. تیترها و اظهارنظرهای حماقت‌بار درباره غرب باید برچیده شود و با بینشی علمی که خالی از شیفتگی یا نفرت است، نقطه‌های قوت و ضعف آنان را شناسایی کرد. ما نیز باید رشته‌ای ویژه غرب‌شناسی تاسیس کنیم و منتظر نمانیم که غربیان بیایند و ما را مطالعه کنند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار