گوناگون

ناشی گری‌هایی که گریبان قالیباف را در مسکو گرفت

ناشی گری‌هایی که گریبان قالیباف را در مسکو گرفت

پارسینه: سفر محمدباقر قالیباف به مسکو و ملاقات‌نکردن با ولادیمیر پوتین یکی از پرحاشیه‌ترین تحولات سال گذشته در روابط ایران با یکی از متحدان خود بود.

قرار بود اولین سفر خارجی قالیباف در کسوت رئیس مجلس در آذر ماه انجام شود که ظاهرا به دلیل قطعی‌نشدن دیدار او با ولادیمیر پوتین به تعویق افتاد و نهایتا هم بدون تحقق این ملاقات به پایان رسید.

شرق نوشت: در حواشی و بازتاب‌های گسترده این سفر به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم.‌تبادل سفر بین دو کشور در راستای روابط دوجانبه یا رایزنی‌های سیاسی امری عادی است. آنچه سفر قالیباف را متمایز و پرحاشیه کرد، اصرار او بر دیدار با رئیس‌جمهور روسیه بود. گفته می‌شود علت تعویق این سفر نیز در راستای رایزنی برای تحقق چنین ملاقاتی بود که نهایتا با ردشدن از طرف روس روبه‌رو شد.

چه‌بسا انجام سفر در موعد مقرر متضمن دستاوردهای بیشتر در راستای اهداف آن برای کشور بود و حواشی بر متن غلبه نمی‌کرد. ‌به عنوان کسی که چهار دهه از عمر خود را در دستگاه وزارت خارجه سپری کرده است و در سفرهای متعددی با عالی‌ترین مقامات کشور حضور داشته، اصرار ملاقات مقامات ایران با رؤسای جمهور کشورهای جهان را از آفت‌های سیاست خارجی می‌دانم. ملاقات‌هایی که نه ضروری است و نه تحقق آن تأثیری در هدف سفر می‌گذارد. صرفا جنبه پرستیژی برای مقام سفرکننده دارد و احتمالا استفاده داخلی بر آن مترتب است. دو نمونه را در کتاب «با ماندلا در سرزمین رنگین‌کمان» ذکر کرده‌ام و موارد بسیاری را به دلیل بی‌ارتباطی با موضوع کتاب وانهاده‌ام.

در عرف دیپلماسی شخصیت و جایگاه افراد، عامل اصلی در «استقبال و ملاقات» از طرف مقابل ‌است. سفرهای زنده‌یاد هاشمی‌رفسنجانی به روسیه، چین، ژاپن، عربستان، الجزایر و... که بیشتر آنها در زمان ریاست مجلس انجام شد، دلیل روشنی بر این مدعاست. «کین ایچی کومانو» سفیر ژاپن که پیش و پس از انقلاب سه دوره مأموریت دیپلماتیک در ایران داشت، پیش از ترک تهران در آخرین دوره سفارتش در مصاحبه‌ای گفت: در دوران جنگ، آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس بود و واقعا او بود که جنگ را تحت نظر امام مدیریت کرد. هاشمی از طریق چین به ژاپن آمد و پنج روز آنجا ماند و ملاقات‌هایی با نخست‌وزیر و رؤسای مجالس داشت و با امپراتور هم دیدار کرد.‌کشورهای جهان هر حکومتی بر اساس نظام سیاسی «عرف تشریفات» خاص خود را دارند. در انگلستان ملاقات با ملکه در سفرهای رسمی رؤسای کشورها امری الزامی نیست. تشخیص ضرورت آن با «کاخ باکینگهام» و البته با نظر مشورتی وزارت امور خارجه یا نخست‌وزیر است. برای ماندلا قبل از اینکه رئیس‌جمهور شود، فرش قرمز پهن کرده و کالسکه ملکه را زین می‌کنند و برای فردی دیگر اصلا برنامه دیداری تنظیم نمی‌شود. در ژاپن ملاقات با امپراتور دیداری کاملا تشریفاتی است که بر اساس تشخیص مقامات آن کشور در برنامه ملاقات رئیس کشور دیگر (یا همان‌طور که ذکر شد رئیس مجلس وقت ایران) گنجانده می‌شود.

در کشور خودمان نیز تعیین سطح ملاقات با رهبری تعریف شده و پذیرش رؤسای جمهور و نخست‌وزیران (در سیستم‌های پارلمانی) از سوی رهبری «الزام دیپلماتیک» نیست. درباره این سفر اما، ابتدا در بوق و کرنا اعلام می‌شود که فلانی حامل یا «حاوی»!! پیام رهبر انقلاب به پوتین است. هنگامی که به هر دلیل ملاقات صورت نگرفت، با آسمان‌ریسمان‌کردن برای آن دلیل می‌تراشند.

امیرعبداللهیان دستیار ویژه قالیباف پس از این اتفاق، در توجیه آن از مسکو در یادداشتی می‌نویسد: «دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ مسکو، ساختمان پارلمان دوما/ طبق پروتکل همه‌گیری کرونا در روسیه - دیدار با رئیس‌جمهور پوتین نیازمند طی چند روز قرنطینه بهداشتی در مسکو است که این انتظار عزتمند نیست». عجیب اینکه جناب امیرعبداللهیان که خود از کارشناسان زبده وزارت خارجه و در سمت‌های سفیر و معاون وزیر بوده، از این پروتکل و «انتظاری که عزتمند نیست» پس از ورود به مسکو اطلاع یافته است. وقوع چنین احتمالی درباره سفری با این درجه اهمیت و به کشوری در حد روسیه از محالات است.

عجیب‌تر از این برای رفع آثار سوء توهین به کشور از طرف روسیه، از «تجربیات تلخ» زانوزدن ظریف در مقابل امیر کویت، تماس تلفنی اوباما با روحانی یا سخنرانی احمدی‌نژاد در آمریکا مثال بیاورد که به‌زعم جناب دستیار ویژه «با درایت قالیباف، در سفر به روسیه تکرار نشد».

آیا شرایطی بدتر از این هم برای این سفر می‌توان متصور بود که «پیام کتبی» رهبر معظم انقلاب به رئیس دوما داده شده و تازه با افتخار هم گفته شود: «به محض پایان ملاقات، پیام را به پوتین می‌رساند و آن را حتی در مصاحبه مطبوعاتی از خود جدا نکرد». نکته‌ای که مصطفی میرسلیم هم به‌درستی گفت: «مقامات ارشد کشور موظف‌اند قبل از سفرهای رسمی خود تمام بررسی‌های تشریفاتی را بکنند تا نظام ما هزینه تبلیغات جاه‌طلبانه نشود».

آشی که اطرافیان قالیباف پختند، آن‌چنان شور بود که حتی جناح همسو با رئیس مجلس نیز برنتابید. رجانیوز این اقدام را «ذوق‌زدگی و دستپاچگی اطرافیان» قالیباف توصیف و تأکید می‌کند که تیم قالیباف «چگونه برای کشور هزینه می‌تراشد». مدیرمسئول کیهان نیز در شبکه افق تأکید می‌کند: «سفر آقای قالیباف به روسیه سفری کاری و به دعوت مسکو است. بحث انتقال پیام هدف اصلی این سفر نبوده، بلکه به اهداف این سفر اضافه شده است». شریعتمداری با صراحت تأکید کرد که «این موضوع را با اطلاع» بیان می‌کند.
آقای امیرعبداللهیان بهتر از راقم این سطور می‌داند، روش صحیح و مرسوم در این‌گونه موارد،رایزنی از مجاری رسمی (وزارت امور خارجه و سفارت ایران در کشور مربوطه) بود. در این حالت
کنترل امور در دست «خودی» است. در صورت پاسخ مثبت طرف پذیرنده و قطعیت «تحویل پیام» به مخاطب اصلی، می‌توان آن را رسانه‌ای کرد. در صورت اطمینان‌نداشتن نیز می‌توان تصمیم مقتضی را اتخاذ و سفر به دیدار با همتا و مذاکره درباره موضوعات از قبل طراحی‌شده را محدود کرد. اگرچه نزدیکان قالیباف عدم ملاقات با پوتین را از «کم‌کاری» وزارت خارجه اعلام کرده‌اند، اما سخنگوی این وزارت در واکنش به این اتهام گفت: «از ابتدا هم قرار نبوده است دیداری با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و آقای قالیباف انجام بگیرد و آقای قالیباف از این موضوع مطلع بوده است».
مشکل قالیباف نگاه پررنگ او به «پاستور» است. او در همه حرکات و سکنات خود را با عینک ریاست‌جمهوری تنظیم می‌کند. در سه ماراتن قبلی شکست خورده و هنوز رؤیای جلوس بر صندلی پاستور را از سر بیرون نبرده و برای دستیابی بر آن این‌گونه برای کشور هزینه‌تراشی می‌کند.
معمول این است که سیاست‌مداران عرض و جان خود را برای حفظ و حراست کشور هزینه می‌کنند نه بالعکس. تاریخ معاصر ایران از این شخصیت‌ها کم به خود ندیده که در حساس‌ترین مقاطع تاریخ به میدان آمده و کشتی توفان‌زده کشور را به ساحل نجات رسانده‌اند. نگاه به روسیه توسط نائب‌السلطنه‌ها، سنتی «قجری» است که قرن‌هاست منسوخ شده است.

ارسال نظر

  • ناشناس

    این افتضاح از حد عدم دیدار با پوتین فراتر رفته و حتی لاوروف وزیر خارجه هم حاضر به دیدار با قالیباف نشده و آن دیدار از قبل هماهنگ شده را هم کنسل کردند که نشان میدهد مقامات روسی علاوه بر اصرار بر بی اعتنایی به مقامات کشورمان برای شخص قالیباف نیز پشیزی اعتبار قائل نبودند و باید درس خوبی برای ایشان شده باشد که " تکه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف تا که اسباب بزرگی همه آماده شود" و یا " آن مرغی که انجیر میخورد منقارش کج است "

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار