رئيس فدراسيون واليبال: اگر شيطنتها بگذارد ولاسكو ماندني است
پارسینه: كشور ما يك ويژگي استثنايي دارد؛ ما چهارفصل هستيم، همزمان اختلاف ارتفاع داريم از صفر دريا تا سرزمينهايي كه بالاي 2000 متر ارتفاع دارد، آب و هواي بينظير، شنهاي مختلف و تنوع به لحاظ فيزيكي، اگر برنامه داشته باشيم به جرأت ميگويم ما در اكثر رشتههاي ورزشي اين ظرفيت را داريم كه در سطح ملي حرفي براي گفتن داشته باشيم.
آقاي داورزني، گفته ميشود شما معمولاً تيم واليبال را از سطح پايه ميبنديد، بازيكنان بزرگ واليبال را ميبينيم كه از نوجوانان در تيم بودند تا به اينجا رسيدند اين سؤال پيش ميآيد كه استعداديابي در واليبال چطور انجام ميشود، آيا از مدرسههاي واليبال هم استفاده ميكنيد؟
اول بايد ببينيم كجا ميخواهيم برويم با چه كسي ميخواهيم مبارزه كنيم و نياز به چه كسي داريم براساس آن آدم انتخاب ميكنيم، مديريت ما برمبناي هدف ماست بايد ببينيم با چه سازوكاري ميخواهيم به آن برسيم، زماني كه شما ميخواهيد در سطح جهان روي سكو برويد و هدفگذاري ميكنيد كه در مصاف با تيمهاي بزرگ مبارزه كنيد، حريفهايتان را مورد ارزيابي قرار ميدهيد، ميبينيد متوسط قد اكثريت تيمهاي دنيا كه در واليبال پيشرفت كردند بالاي 95/1 است پس به شما ديكته ميكند كه بايد تيمي را با همان متوسط قد داشته باشيد، نكته ديگر شرايط سني بازيكنان است در جهان سن نوجوانان واليبال زير 19 سال و جوانان زير 21 سال است، طبيعتاً با بعضي از رشتهها كه در نوجوانان زير 16 سال است متفاوت است يعني ميبايست شرايط قدي مقداري خودش را نشان داده باشد در پسرها معمولاً بين سنين دوازده تا شانزده سالگي مشخص ميشود كه چه قد و قوارهاي خواهند داشت و ما ميتوانيم در اين فاصله زماني، بازيكناني كه استعداد بلندقد شدن را بر اساس سن و ژنتيكشان دارند شناسايي و انتخاب كنيم، تجربه نشان داده كه برخي بازيكنان در طول تمرينات هشت تا ده سانت قد كشيدهاند، يعني توانستيم در سني انتخاب كنيم كه اين سن رشد را طي كند؛ فرهاد قائمي در دوره نوجواني طي چند ماهي كه در اردوي تيم بود حدود 7-6 سانت قد كشيد، ما بايد روي استعدادهايي سرمايهگذاري كنيم كه قابليت جنگيدن با برزيل، آمريكا، روسيه و... را داشته باشيم.
ممكن است شخصي فيزيك مناسب داشته باشد اما استعداد در واليبال نه، آنجا چطور انتخاب ميكنيد؟
استعداديابي بحثي است كه درمحافل مختلف علمي، دانشگاهي ومدارس مطرح است كه چه فيزيك بدني و استعدادي ميتواند به چه رشدي برسد، ما شاخص تعريف ميكنيم، اينكه تناسب اندام، طول دست، ارتفاع پرش بازيكن چقدر بايد باشد اينها مبناي اندازهگيري قابليت فرد است، زماني آموزش و پرورش مسابقات بين مدارس برگزار ميكرد، استعدادها شناسايي ميشد، خروجي آن به نوجوانان راه پيدا ميكرد؛ البته الان هم هست، ولي كمرنگ شده اين يك كانال ورود است، ديگري برگزاري مسابقات در استانهاست، شاخصها را به آنها اعلام ميكنيم، كارشناسهايمان به آنجا اعزام ميشوند و از افراد تست ميگيرند، معمولاً از 1500 نفر تست ميگيرند يك خروجي 250 نفري ميدهد و در تستهاي نهايي حدود 25 نفر انتخاب ميشوند؛ كانال بعدي اطلاعات مردمي است يك نفر زنگ ميزند و ميگويد شخصي در فلان جا با قدو قواره مناسب وجود دارد يا تماس ميگيرند و ميگويند در روستايي يك نوجوان چوپاني هست با فيزيك قابل قبول، ما از اين افراد دعوت ميكنيم و براساس شاخصها تست ميگيريم.
حتي اگر تا به حال دست به توپ نبرده باشند؟
مسير را باز نگه داشتيم كه هرچه استعداد در كشور است و به درد واليبال ميخورد بيايد و به تيم ملي برسد، تيم ملي متعلق به آحاد مردم است، اين فرصت را به همه ميدهيم كه شانس خود را امتحان كنند ميخواهد دانشآموز، دانشجو، كارگر يا چوپان باشد. ما در تيم بازيكن داشتيم كه به معناي واقعي چوپاني ميكرده است، اكثر بچههاي ما براي شهرستانها و روستاها هستند، يكي از گندمان بروجن مثل كمال بختياري، يكي از بندرتركمن، يكي از آذربايجان، يكي از كمالوند خرمآباد كه ميشود آرش كمالوند، ما ميگرديم دنبال هركسي كه بشود روي او سرمايهگذاري كرد براي تيمي كه در جهان حرف اول را بزند.
آقاي داورزني از اين بحث خارج شويم، شما مديرعامل باشگاه صنام بوديد، به نظر شما چرا موقعيتهايي مثل صنام ديگر تكرار نشد؟
ما در كشورمان يك نقطه ضعفي كه داريم عدم تعريف درست از فعاليتهاي باشگاهي كشور است، در دنيا فعاليتهاي حرفهاي تعريف دارد در نظام اقتصاديشان جايگاه خاصي دارد، ورزش، اقتصاد، صنعت و بازاريابي با هم عجين شدهاند؛ در اقتصاد دولتي اين معنا ندارد وزارت نيرو، ذوبآهن، نفت يا پيكان چه چيزي را ميخواهند تبليغ كنند؛ البته پيكان يك شركت خودروسازي است و ميخواهد برندش را تبليغ كند، آن صنايعي كه از دولت پول ميگيرند و خرج ورزش ميكنند فقط بر اساس رسالت اجتماعي خود در اين بخش سرمايهگذاري ميكنند، ولي بايد به آنجايي برسيم كه يك جايگاه مشخص و تعريف شدهاي از فعاليتهاي حرفهاي در كشور داشته باشيم، صنام يك رسالت بزرگ داشت و آن هم ساخت موشك بود، صنام ميخواست در كنار آن از ظرفيتهايش استفاده كند و توليد لوازم خانگي هم در دستور كارش قرار داد، پس وارد بازار اقتصادي شد، در بازار اقتصادي نياز به تبليغات داشت تا برند خودش را مطرح كند، اين هم مبتني بر علاقهمندي مسئولان بود كه در صنام فعاليت ميكردند، آنها به جاي اينكه يك ميليارد خرج تبليغات در تلويزيون كنند تا 300 ميليارد دربياورند، آمدند خرج ورزش كردند و اسمشان هم مطرح شد خوب با نيت خيري وارد موضوع شدند، ولي بعد نوع نگاهها در وزارت دفاع در نيروهاي مسلح عوض شد و دوستان تصميم گرفتند در اين وادي ادامه دهند.
و اما بخش خصوصي رويكردش اقتصادي است ميگويد دو ريال خرج ميكنم تا سه ريال دربياورم، در بخش ورزش نگاهش به كار كاملاً اقتصادي است، در حال حاضر شركتها و كمپانيهايي در ورزش سرمايهگذاري ميكنند تا برندشان را مطرح كنند البته در كنارش يك احساس مسئوليت اجتماعي هم دارند، ولي نگاه اوليه آنها يك نگاه اقتصادي است، شركتهايي مانند كاله، مهرام، باريج اسانس و... از اين قبيل هستند.
در كشور ما نگاه به ورزش يك نگاه دولتي است، فدراسيونهايمان آماتور هستند، اكثر باشگاهها نام حرفهاي را يدك ميكشند، متولي حقوقي ما دولت است يك روز كم ميدهد يك روز زيادتر، اين نواسانات باعث ميشود يك روز بانكها و يكسري وزارتخانهها در عرصه تيمداري حضور داشته باشند و يك روز سياست بر اين است كه خرج نكنند پس تيمها تعطيل ميشوند.
آيا سابقه نظامي داشتن بسياري از مديران ورزشي ما نشأت گرفته از همين موضوعات است؟
ببينيد بحث مديران نظامي يك موضوع ديگري است، در كار باشگاهداري به دليل عدم تعريف ساختار امروز يكي ميشود مدير عامل ايرانخودرو و ده رشته را فعال ميكند، بعد از يك مدت مدير عوض ميشود و چون علاقهمند به اين كارها نيست، ميگويد تعطيل كنيد مدل تعطيل كردن هم اينگونه است كه براي اينكه صداي كسي در نيايد فتيله را پايين ميكشند، پول نميدهند، تعطيل ميشود.
دولت بايد خودش را ملزم كند كه از ورزش حرفهاي حمايت كند، حمايت پول دادن نيست بلكه تفويض بخشي از اختيارات، تفويض تصديگري است، دولت ميلياردها تومان سرمايهگذاري ميكند سالن، زمين چمن، استخرو... ميسازد دربهدر دنبال اين است كه چطور از اين اماكن نگهداري كند، بعد هم قانون ميگويد اجازه داريد سال به سال اجاره دهيد، مگر ميشود در بخشي چند ميليارد سرمايهگذاري كنيد بعد هم اجاره دهيد اين اصلاً اقتصادي نيست، تجربه تاريخي در همه جاي دنيا نشان داده است كه دولت نگهدارنده خوبي نيست، چون ميخواهد در چارچوب مقررات خشك خودش حركت كند، طبيعي است كه مديريت دولتي بهينه مديريت نميشود.
به نظر شما چه راهكاري براي حل اين مشكل وجود دارد؟
دولت به جاي اينكه 500 ميليارد خرج كند بيايد و همان را به بخش خصوصي تسهيلات بدهد، بگويد اين زمين، اين وام، اين سالن براي شما تحت اين ضوابط بهرهبرداري كنيد، در نتيجه هم خوب ساخته ميشود و هم خوب نگهداري ميشود و اگر شما بخواهيد ساعت 6 صبح از اين امكانات استفاده كنيد، نميگويند كه اينجا دولتي است و تعطيل است يا ساعت 5 بعدازظهر كه تازه افراد بعد از ساعتكاري ميخواهند فعاليت ورزشي را انجام دهند، اين مكانها باز هستند پس زمانيكه خصوصي ميشود از 5 صبح تا 12شب باز است، چون يك سرمايهگذار ميخواهد هزينههايش را دربياورد و استفاده ببرد.
چه اشكالي دارد تمام سالنها بخش عمومي آن دست شهرداريها، بخش قهرماني دست وزارت ورزش به شكل عام و بخش ورزش حرفهاي در دست مردم باشد؟
ما يك معاونت در وزارت ورزش داريم به عنوان معاونت قهرماني و يك بخش هم داريم كه ورزش حرفهاي است، اما اين عملاً كار خاصي انجام نميدهد، چون قوانين ما قوانين دولتي است ما در واگذاريها در اداره كردن در كار حرفهاي كردن مشكل داريم و نميتوانيم بگوييم كه فلان آقا مقصر است، ربطي هم به دولت نهم و دهم ندارد بلكه به شكل عمومي بايد حل شود.
برخي اعتقاد دارند وزارت ورزش در ازاي كمكي كه به فدراسيون ميكند آنها را تحت سلطه خود قرار داده و در عزل و نصبها و در كارهاي مديريت داخلي دخالت ميكند، به نظر شما اين صحت دارد، آيا در مورد شما نيز صدق ميكند؟
نكته: دولت به جاي اينكه 500 ميليارد خرج كند بيايد و همان رابه بخش خصوصي تسهيلات بدهد، بگويد اين زمين، اين وام، اين سالن براي شما تحت اين ضوابط بهرهبرداري كنيد در نتيجه هم خوب ساخته ميشود
اصطلاح تحت سلطه اصطلاح درستي براي ساختار دولت نيست، ما ميگوييم ساختارهايمان را براساس قانون اساسي تنظيم ميكنيم، نگاه عمومي به ورزش كشور نگاهي است كه در قانون اساسي ديده شده است و تعريف شده ورزش براي همه رايگان است، دولت را مسئول توسعه زيرساختهاي ورزش كشور ميدانيم و مسئوليتهاي ديگر هم گردنش انداختيم و گفتيم بايد ورزش قهرماني، حرفهاي و پرورشي انجام دهد، پس مسئوليت بايد با اختيارات همخواني داشته باشد. شما نميتوانيد مسئوليت بدهيد ولي اختيار را سلب كنيد؛ الان هم كه وزارتخانه شده بايد به مجلس پاسخگو باشيم و نميتوانيم بگوييم مسئوليت ورزش با وزارت ورزش است، ولي حق ندارد در كار فدراسيونها دخالت كند.
در دموكراتترين كشورهاي دنيا مسائل شكل دموكراسي خود را دارد، ژستي كه در بيرون ارائه ميشود اين است كه دولت در انتخابات دخالت نميكند، ولي واقعيت اين است كه برمبناي سياست عزل و نصبهايي كه اتفاق ميافتد همه در چارچوبي است كه دولت از قبل تنظيم كرد، البته نميخواهيم بگوييم كه اين انتخاب از قبل انجام شده نه شكل عمومي كاملا دموكراتيك است، ولي لابيها و هماهنگيهاي پشتسر مشهود است، در ارگانهاي بينالمللي در لابيهايي كه بين كشورها رخ ميدهد روي يك نفر كار ميكنند تا يكي مسئوليت فلان را داشته باشد؛ در واقع شكل كار دموكراتيكه اما آيا واقعا اينطور است؟ ما ميگوييم كشورمان نه از آن طرف بيفتد نه از اين طرف، نه همه چيز ول بشود نه همه چيز در يد قدرت دولت باشد.
با اين تفاسير تشكيل وزارت ورزش از استقلال فدراسيون كاسته يا خير؟
براي فدراسيون فرقي نميكند، زماني كه سازمان تربيتبدني بود فدراسيونها براساس منشور المپيك با ساختار آماتوري زير نظر اين سازمان كار ميكردند، در ارتباط با خوب و بد اين موضوع نميخواهيم صحبت كنيم و نمايندهها تصميم گرفتند كه تبديل به وزارتخانه شود و اين هم در راستاي دولتيتر شدن كار است.
فرق آن براي فدراسيون اين است كه يك زماني رئيسجمهور به تنهايي پاسخگوي همه مسائل بود، الان نظارت مجلس بيشتر شده، يعني هر اتفاقي كه در هر فدراسيوني بيفتد نمايندهها ميتوانند از وزير ورزش سؤال كنند و وزير ورزش بايد نسبت به عملكرد فدراسيونها پاسخگو باشد و اين هم برميگردد به اينكه بين مسئوليتها و اختيارات وي تطابق وجود داشته باشد.
آقاي داورزني آيا فدراسيون واليبال از لحاظ مالي مستقل شده است؟
تقريبا 60 درصد تكيه ما به فعاليتهاي خودمان است و 40 درصد هم دولت؛ البته منهاي امكاناتي كه از دولت ميگيريم.
توسعه زيرساختهايي مثل سالن، ساختمان و... توسط فدراسيون انجام ميشود؟
در هيچ جاي دنيا فدراسيونها سالن، استاديوم و... نميسازند و نهادهاي مختلفي در كشورها وجود دارد كه اين وظيفه برعهده آنهاست. همه مسابقاتي كه در چين برگزار شد يا در سالن دانشگاهها بود يا شهرداريها و فدراسيون در راستاي تحقق اهدافشان از اين امكانات بهرهبرداري ميكنند.
شما موسس دانشكده تربيتبدني امام حسين(ع)، مديركل تربيت بدني استانهاي خراسان، كردستان، كرمانشاه و سمنان بوديد؛ مهمترين تجربهاي كه بهدست آورديد و در كارتان مورد استفاده قرار گرفت چه بوده؟
هموطنان ما بايد يك واقعيتي را بدانند كه نگاه به تربيت بدني و ورزش بايد يك نگاه تربيتي باشد؛ زماني ميگفتيم ما ميخواهيم پهلوان تربيت كنيم، قهرمان نميخواهيم؛ زماني نگاه برخي اين بود كه ورزش لهو و لعب است؛ يك موقعي كسي جرأت نميكرد بگويد دخترم واليبال بازي ميكند يا به اسكي ميرود.
ورزش به عنوان يك پديده اجتماعي رويكردهاي مختلفي دارد؛ در جايي كه نگاه به ورزش يك نگاه تربيتي باشد آنوقت در برنامهريزي و هزينهكردنها موفق خواهيم بود؛ همانطور كه حضرت آقا ميفرمايند خرج كنيد تا بچهها ورزش كنند، هر چقدر در اين رابطه خرج كنيد اسراف نكردهايد، پس ورزش نه يك هدف بلكه ابزاري است براي تعالي جامعه، ما با چه ابزاري به جز ورزش ميتوانيم بچههايمان را سالم نگه داريم، انرژي آنها كجا بايد تخليه شود، ادب، احترام و انضباط را از كجا بايد ياد بگيرند؟ فقط سر كلاسهاي درس؟
خب اين بستگي به اين دارد كه در كنار ورزش، فرهنگسازي هم صورت بگيرد، درست است؟
براي فردي كه دچار عفونت است آنتيبيوتيك تجويز ميشود. پودر داخل اين كپسول بسيار تلخ است. شما حاضريد بيماري را تحمل كنيد، ولي پودر داخل كپسول را بدون روكش آن مصرف نكنيد. مسائل اخلاقي و تربيتي براي نسل جوان درست مانند همين پودر آنتيبيوتيك است، نميتوان همه يا خلاقيات را سر كلاس درس گفت. بايد يك كپسول روي آن كشيده شود و اين همان ورزش است.
شما كجا ميتوانيد يك نوجوان را از 2 بعد از ظهر تا 10 شب يك جا نگه داريد، ول همين نوجوان به استاديوم ميآيد چند ساعت يك بازي را تماشا ميكند و بيوقفه ايران را تشويق ميكند، زماني كه از سالن بيرون ميرود انرژي وي تخليه شده و تمام هيجاناتش فروكش كرده و ريلكس ميشود. نشاط و شادابي ضرورت يك جوان و نوجوان است و ما بايد اين امكان را براي آنها فراهم كنيم تا در محيطي سالم، اين نياز را برطرف كنند.
ورزش و تربيت بدني تأمينش مانند آب و نان مردم است، همانطور كه به بهداشت جسم توجه ميكنيم بايد به بهداشت روان هم توجه كنيم، توليد شادابي و نشاط و توسعه ورزش از وظايف ماست.
آقاي داورزني، فدراسيون واليبال عمدتا از حاشيه دور بوده شما با چه ترفندي توانستيد اين امر را محقق كنيد؟
فدراسيونها اگر به اصل كار خودشان بپردازند فرصت رفتن به حاشيه را ندارند؛ كار كردن اگر برمبناي هدف باشد، زماني براي حواشي باقي نميگذارد. ما سعي كرديم كار و تصميماتمان بر مبناي منطق باشد و منافع عمومي كشور را حفظ كنيم. طبيعي است زماني كه منافع افراد به خطر ميافتد انتقادها شروع ميشود.
مطبوعات رسالت خود را دارند و كار خودشان را انجام ميدهند ما هم همينطور؛ نه ما نميتوانيم براي مطبوعات تعيينتكليف كنيم نه مطبوعات براي ما. آنها بايد نقد كنند، كارشناسي كنند و فدراسيون هم آنها را بررسي ميكند ولي در معرض انفعال قرار نميگيرد. سليقهها و نظرها متفاوتند و ما نميتوانيم انتظارات همه را برآورده كنيم، حجم كار ما بهگونهاي است كه مجبورمان ميكند به اصل كار بپردازيم.
آوردن مربي خارجي چه فرآيندي دارد. آيا شما مستقيما در تماس هستيد يا از دلال و واسطه استفاده ميكنيد؟
خوشبختانه يكي از ويژگيهاي واليبال اين است كه با هيچ دلالي كار نميكند، ما خودمان مستقيما با فدراسيون جهاني با مربيها در تماس هستيم و خودمان انتخاب ميكنيم. در جمعبنديهايي هم كه با آقاي ولاسكو انجام شد، هم آقاي پرندي بود هم آقاي آناستازي، برنامههايشان را ديديم و در نهايت آقاي ولاسكو انتخاب شدند.
آقاي ولاسكو به همكاري با تيم ادامه ميدهند؟
اگر شيطانها اجازه دهند انشاءالله، با توجه به اينكه حجم برنامههاي ما مربوط به شش ماه اول سال است و در شش ماه دوم فقط ليگ برتر را داريم كه در اسفند وارد پليآف ميشود به اميد خدا آن زمان برميگردند به كارشان ادامه خواهند داد.
شما چه شرايطي را براي بازگشت ولاسكو فراهم كردهايد؟
بالاخره الان هزينهها بالاست. ما الان درجنگيم؛ تحريمهاي اقتصادي، بلوكه كردن پولها و تحريم شركتهايي كه با ايران معامله ميكنند، ولي ما سعي ميكنيم تمام شرايط را فراهم كنيم.
آقاي داورزني براي پرسش آخر، شما به عنوان يك كارشناس ورزش فكر ميكنيد با اقليمي كه ايران دارد، چه ورزشهايي را ميتوانيم داشته باشيم كه در سطح ملي حرفي براي گفتن داشته باشد؟
كشور ما يك ويژگي استثنايي دارد؛ ما چهارفصل هستيم، همزمان اختلاف ارتفاع داريم از صفر دريا تا سرزمينهايي كه بالاي 2000 متر ارتفاع دارد، آب و هواي بينظير، شنهاي مختلف و تنوع به لحاظ فيزيكي، اگر برنامه داشته باشيم به جرأت ميگويم ما در اكثر رشتههاي ورزشي اين ظرفيت را داريم كه در سطح ملي حرفي براي گفتن داشته باشيم.
جام جم
ارسال نظر