مروری بر دیدگاههای دینی لیدرهای اصلاحطلبان رادیکال
پارسینه: اصلاحطلبان بارها از دینی و چهارچوب اسلامی داشتن اصلاحات سخن گفتهاند اما مروری بر برخی مواضع لیدرهای اصلاحطلبان، از چیز دیگری حکایت میکند.
محسن کدیور از لیدرهای اصلاحطلبان تندرو اخیراً مرگ آیتالله سیدکاظم شریعتمداری در دهه اول انقلاب اسلامی را به امام خمینی نسبت داده است.
کدیور که از چهرههای وابسته به جریان اصلاحات به شمار میآید، در سلسله مطالبی که درباره آیتالله سیدکاظم شریعتمداری در سایت "جرس" وابسته به هواداران میرحسین موسوی و اصلاحطلبان رادیکال منتشر کرده، اعلام کرده است که امام خمینی در درگذشت آقای شریعتمداری در سال 1365 نقش داشته است.
"از نقد شخصیتهایی چون آیتالله خمینی چه باک، اگر حاصل بازگشت اعتماد به اجرای عدالت و اخلاق باشد"، کدیور این شعار را به عنوان شروع مطالب خود انتخاب کرده و با انتشار خاطرات برخی افراد، نوشته است: "سران جمهوری اسلامی از بهار سال 1361 (آغاز حصر آیتالله شریعتمداری) تا زمان درگذشت ایشان (14 فروردین 1365) از ابتلای ایشان به بیماری سرطان و نیاز مبرم ایشان به معالجه در بیمارستانهای تهران مطلع بودهاند و عمداً در معالجه ایشان محدودیت ایجاد کردهاند ... معنای این اقدام غیرانسانی «زجرکش کردن منتقد در حصر و زندان» با اطلاع یا اذن یا دستور ولی فقیه بوده است".
این موارد در حالی است که اصلاحطلبان بارها جریان خود را جریانی "خط امامی" و "پایبند به خط امام" معرفی کردهاند. آنها در رقابتهای مختلف انتخاباتی در طول سالهای گذشته نیز شعار "بازگشت به خط امام" را در تبلیغات انتخاباتی خود استفاده میکردند.
البته سایت جماران وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به مطالب محسن کدیور واکنش نشان داده و آنرا "نسبتهای ناروا" به امام خمینی دانسته و همزمان اسنادی را منتشر کرده که از ارتباط آیتالله شریعتمداری با ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در دوران رژیم پهلوی حکایت دارد.
محسن کدیور که خود روحانی است و در دوران اصلاحات در روزنامهها و رسانههای اصلاحطلب مقاله مینوشت، پیش از این نیز چندین بار اظهارات تندی علیه امام خمینی مطرح و برخی احکام اسلام را هم نفی کرده است.
محسن کدیور سال گذشته نیز در نامهای به فرزند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی، فتوای امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی را "مردود" و آنرا "فتوای ترور" خوانده بود.
کدیور همچنین کمی بعد از حوادث سال 88، به حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی نامه نوشت و ابراز امیدواری کرد او به این نتیجه برسد که "ولایت فقیه فاقد مستند معتبر عقلی و نقلی است".
او در بهار سال 89 نیز در مقالهای که در سایت جرس حامی میرحسین موسوی نوشته بود، تأکید کرده بود که "موضع اسناد حقوقبشر در مقایسه با احکام اسلام تاریخی، قابل دفاعتر، عقلاییتر، اخلاقیتر، عادلانهتر و ارجح است و احکام اسلام تاریخی در این زمان در این مواضع قابل پذیرش نیست".
این لیدر اصلاحطلبان رادیکال، همچنین در مقالهای با عنوان "جنبش سبز در چهارراه دموکراسی" جمله معروف امام خمینی مبنی بر اینکه "حفظ نظام از اوجب واجبات است" را مصداق "استبداد دینی" عنوان کرده و نوشته بود: "در رژیم مطلوب من، ولایت فقیه مطلقاً نقشی ندارد".
برخی دیگر از لیدرهای اصلاحطلبان تندرو نیز تاکنون اظهاراتی مشابه سخنان آقای کدیور مطرح کردهاند.
عبدالکریم سروش یکی از این افراد است که دیدگاههای او درباره دین اسلام و قرآن جنجالبرانگیز شده است. او قرآن را "برآمده از ذهن پیامبر اسلام" میداند و میگوید: "پیامبر اسلام در تولید قرآن نقش محوری دارد".
سروش که از چهرههای تئوریک جریان اصلاحات به شمار میآید، معتقد است: "پیامبر درست مانند یک شاعر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است، آفریننده و تولیدکننده... آنچه قرآن درباره وقایع تاریخی، سایر ادیان و سایر موضوعات عملی زمینی میگوید، لزوماً نمیتواند درست باشد".
آقای سروش درباره نحوه انتقال وحی به مردم توسط پیامبر اسلام نیز اینگونه میگوید که "پیامبر به نحوی دیگر نیز آفریننده وحی است. آنچه او از خدا دریافت میکند، مضمون وحی است اما این مضمون را نمیتوان به همان شکل به مردم عرضه کرد، چون بالاتر از فهم آنها و حتی ورای کلمات است. این وحی بیصورت است و وظیفه شخص پیامبر این است که به این مضمون بیصورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد. پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود میداند و به سبکی که خود به آن اشراف دارد و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل میکند".
او همچنین تأکید میکند: "خدا خود را درمقام پاسخگویی قرار میدهد و مردم حق دارند او را مورد پرسش قرار دهند و از او بازخواست کنند. در سنت اسلامی ما با دو خدا مواجهیم؛ یکی خدایی که پاسخگوست و دیگری خدایی که قاهر است و ورای پاسخگویی است و امروزه در جهان اسلام، این خدای دوم یعنی خدای قاهر و غیر پاسخگوست که پرستیده میشود اما ما میتوانستیم خدای دیگری را بپرستیم و تصور و تلقی دیگری از خدا را داشته باشیم".
اکبر گنجی یکی دیگر از اصلاحطلبان رادیکال نیز که از روزنامهنگاران و نویسندگان معروف روزنامههای اصلاحطلب بود، در جنجالیترین موضع خود، وجود امام دوازدهم شیعیان را نفی کرده است. او در مقالهای که در سایت آمریکایی "رادیو زمانه" نوشته بود، با انکار وجود امام زمان تأکید کرده بود: "چگونه میتوان حیات فردی به طول چند قرن را موجه نمود در حالی که مطابق مستندات تاریخی ارائهشده از سوی محقق ارجمند، جناب مدرسی طباطبایی، این باور برخاسته از نزاعهای خانوادگی بر سر ارث و میراث و جانشینی است".
گنجی پیش از این مقاله نیز، جنگهای پیامبر اسلام(ص) را "ترویج خشونت" و حادثه کربلا را ناشی از "شمشیرزنی پیامبر(ص) و امام علی(ع) در جنگهای بدر و حنین" دانسته بود.
او همچنین در مجموعه مقالاتی باعنوان «قرآن محمدی»، کتاب قرآن را "کلام بشری" خوانده و در کتاب آسمانی یهودیان و مسیحیان نیز تردید کرده بود.
"امام خمینی باید به موزههای تاریخ بپیوندد" هم جمله معروف اکبر گنجی است که در دوران اصلاحات عنوان شد.
اکبر گنجی یک بار هم در مصاحبه با بیبیسی با انتقاد از واکنشها به توهینهای صورت گرفته علیه مقدسات اسلام گفته بود: "به نظر من هیچ گزاره مقدسی وجود ندارد، از همه ادیان، از پیامبر اسلام و از حضرت عیسی هم میشود انتقاد کرد."
عبدالعلی بازرگان هم دیگر لیدر اصلاحطلبان رادیکال است، که به همراه محسن کدیور، به حکم ارتداد شاهین نجفی خوانندهای که به امام هادی توهین کرده، اعتراض کرده و آنرا به معنای "ترور" دانسته بود. با این حال آقای بازرگان در خارج از ایران به تدریس دروس دینی مانند تفسیر قرآن و نهجالبلاغه هم مشغول است.
منبع: تسنیم
ارسال نظر