احمدینژاد: برخی خلاصه توضیحالمسائل را چنین عنوان میکنند که اگر طوری بشود که آدم خوشش بیاید، حرام است
پارسینه: رییس جمهور گفت: حکومت نباید به گونهای رفتار کند که مردم در برابر آن مجبور به رفتار دوگانه شوند.
رییس جمهور گفت: حکومت نباید به گونهای رفتار کند که مردم در برابر آن مجبور به رفتار دوگانه شوند.
محمود احمدینژاد در همایش سیامین سالروز تنقیح گزینش به فرمان امام (ره) که با حضور هیاتهای مرکزی گزینش سراسر کشور برگزار شد، اظهار کرد: در جامعه اسلامی باید حکومت با مردم و یکرنگ، پاک و صادق باشد و پنهانکاری بزرگترین آفت و چالش یک حکومت است.
رییسجمهور با تاکید بر اهمیت گزینش در کشور، اظهار کرد: در موضوع گزینش اصل برائت یکی از نکات است، چون به تعبیری همه خوب هستند البته تفاسیر حقوقی از اصل برائت وجود دارد و در واقع باید توجه داشته باشیم که همه در برابر قانون مساوی هستند و از حقوق اجتماعی برخوردارند، مگر اینکه به حکم قانون محروم شده باشند.
اهم سخنان رییس جمهور در ادامه می آید:
انقلاب برای جذب آدمها و نه دفع آنها آمده است و پیامبران برای جذب آمدهاند و اصلاح و اعتلا و بالا بردن انسانها. و در نهایت خدا انسان را خلق کرده است که بالا رود، نه پایین و در واقع برای کمال انسانها خلق شدهاند، نه سقوط.
میخواهیم افراد را برای حضور در مناصب تصمیمگیری، اداری و اثرگذاری و حکومتی گزینش کنیم. علاوه بر حقوق و اصول، اصل حق عمومی، بیتالمال و سرنوشت دیگران مطرح است و ممکن است برخی بگویند چطور سرنوشت یک عده دست یک کارمند باشد، در حالی که یک تصمیم ممکن است سرنوشتی را عوض کند، یعنی کاری که میشود انجام شود را جلویش گرفته شود و یا کاری که نباید انجام شود، انجام دهیم که در سرنوشتها تاثیرگذار است و آثار اجتماعی دارد.
کار گزینش سخت است و از یک طرف باید جذب کنیم و حرمتها را نگه داریم و از طرف دیگر باید مراقب باشیم حقوق عمومی و سرنوشتها را زیر پا نگذاریم. در اینجا یک مرز باریک وجود دارد، اگر پایمان بلرزد، حقوق عمومی خدشهدار میشود و یا حق انسانها آسیب میبیند، پس یک نوع قضاوت است.
در زمینه گزینش تحولات خوبی اتفاق افتاده است و بر اساس گزارش ارائه شده در این جلسه در طول یک سال درصد افزادی که نتوانستند وارد سیستم شوند، از هشت دهم درصد به شش دهم درصد رسیده است. آرزوی ما این است که روزی این رقم به صفر برسد و همهی کسانی که وارد میشوند، برای ورود به دستگاه اداره کشور صالح باشند.
اکثریت قاطع مردم خوب هستند. برای آدمها دو حقیقت وجود دارد؛ یکی درون آنها و اعتقادها و باورهای عمیقشان و دوم رفتارهای ظاهری که گاهی این دو با هم ارتباط ندارد، به طور مثال در طب سنتی داریم گاهی در سر افراد بلغم زیاد شود، خوابآلوده میشوند و پرت و پلا میگویند، در حالی آن فرد خوب و مومنی است، اما پرت و پلا میگوید و گاهی اگر مواد دیگر در بدن زیاد شود فرد خیلی زود عصبانی میشود، پس باید رفتار ظاهری را با حقیقت وجودی افراد تفکیک کنیم و البته کم هستند کسانی که اصل و باورشان خراب شده باشد و از درون پوسیده باشند که سخت میشود برایشان کاری کرد و فرصت داد که به سیستم بیایند.
کسی که به تبع شرایط طبیعی خطا کرده است، با کسی که باورش خراب است، باید تفکیک شود، چون اگر غذایش عوض شود، اخلاقش خوب میشود، پس رفتارش اعتقادی نیست.
(با بیان خاطرهای از سال 63 که از او دعوت برای حضور در هسته مرکزی گزینش شده بود) ما از اول هم هستهیی بودهایم و تازه هستهیی نشدهایم. در این جلسه پروندههایی برای تجدیدنظر آمده بود که در آن پروندههایی از دختر و پسرهای 16 ساله که قرار بود به دانشسرا بروند، مورد بررسی قرار میگرفت و به طور مثال در مورد برخی از آنها اخبار غیرموثق رسیده بود که انحرافات فکری دارند و آقایی به عنوان مصاحبهگر با آنها مصاحبه میکرد تا بفهمد که آیا انحراف فکری دارند یا خیر؟ و من در آن جلسه تعداد زیادی را دیدم که به طور مثال از دختری 16 ساله در رابطه با مراحل ماتریالیسم تاریخی سوال میکردند و آن دختر جوابی برای پاسخ دادن نداشت و در نهایت در پرونده او نوشته میشد، سوال کردم میدانست و کتمان کرد و صلاحیت آن رد میشد و در ادامه همینطور تعدادی افراد صلاحیت شان رد میشد و شاید برخی موارد پیدا میشدند که مطالعه میکردند و میآمدند و در پرونده آنها نوشته میشد سوال کردم، توضیح داد و مسلط بود پس معلوم است که صلاحیت ندارد و من اینها را با چشم خود دیدم.
میدیدیم کسی به خاطر اینکه در خیابان با آقا پسری خوش و بش کرده و یا روسریاش یک میلیمتر عقب رفته است رد میشد، برخی از آنها پدر و مادرشان میآمدند، خانواده خوب، موجه و محترمی داشتند و خود آن فرزند هم بچه خوبی بود، اما حالا در خیابان حرفی زده بود یا احوالپرسی کرده بود، پس کافر نشده است و اساس و انسانیتش ساقط نشده است و با نصیحت درست میشود، پس باید مراقب باشیم که گاهی ابعاد و حجم کار دیگران را نمیترساند و یا ناراضی نمیکند، بلکه کیفیت کار مهم است.
جوانی را دیدم که شکایت میکرد با رتبه 65 هزار نتوانسته است، وارد دانشگاه شریف شود و مقصر را سهم ایثارگران میدانست، در حالی که در کل سهم ایثارگران شاید دو درصد یا سه درصد باشد، اما آن جوان با این طرز فکر قبول نشدن خود را به علت سهم ایثارگران میدانست، در صورتی که در دانشگاه شریف رتبه زیر 500 یا هزار ورود پیدا نمیکند، اما این تصور برای او ایجاد شده بود که حقش ضایع شده است پس باید توجه داشته باشیم که اگر گاهی یک نفر که دیگران آن را دارای صلاحیت میدانند بر اثر بیدقتی رد شود، تبعات اجتماعی زیادی دارد.
(با اشاره به خاطرهای از سال 63 که دانشجویان گزینش میشدند) از میان 700 هزار نفر، یک درصد رد میشد ،اما در همان زمان یک شب خانوادهای به خانه ما آمد که پسر آن خانواده را میشناختم و جوان خوبی بود ولی در گزینش رد شده بود و در همین راستا نامهنگاری کردم تا در مورد او بررسیهای لازم انجام شود و پذیرفته شد و امروز در دانشگاه تهران به عنوان استاد مشغول به تدریس است.
باورها را به سادگی و مصاحبه و تحقیق محلی نمیتوان کشف کرد. در انتخابات اخیر یک آقا که او را میشناسید، روحانی در حد اجتهاد است و دکترا دارد و بارها تایید شده است که آدمی فداکار و جبهه رفته و جانباز است و زندگی پاک دارد برای بررسی صلاحیتش به محل زندگیاش رفته بودند و همسایه او که مشهور به لااوبالیگری بود گفته بود که در مورد نماز خواندن و یا نماز نخواندن او اطلاعی ندارم پس نمیشود دینداری را با برخی کارها کشف کرد، اما آثار دینداری را میتوان کشف کرد از جمله امانتداری، شناختن حرام و حلال و حق مردم و حقالناس.
ما فردی را میخواهیم که کارش را درست انجام دهد، وظیفهشناس باشد و حلال و حرام را بشناسد که همه اینها از آثار دینداری است. اگر سراغ دینداری رویم دچار اشتباه میشویم، چون در مصاحبه، دینداری افراد قابل کشف نیست.
به طور مثال شاید بتوان گفت اگر در مصاحبه از افراد سوال شود که آیا مشروب خوردهاند خب فرد چه پاسخی خواهد داد اگر نخورده باشد که میگوید نخوردهام، اما این موضوع تبعات بدی دارد مثلا کسی که اصلا در این فضاها نباشد میگوید به من توهین شده است و چرا اینقدر به من بدبین هستید و البته اگر هم فردی خورده باشد آیا خواهد گفت که مشروب خوردهام؟
اگر بخواهید قایم موشک بازی در بیاورید یاد میگیرند که سر شما کلک بگذارند به طور مثال اینکه سوال شود آیا تا به حال با نامحرم ارتباط داشتهاید؟ صرفنظر از نتیجه، شاید سوالی خلاف شرع باشد.
کار اداره حکومت برای کمال انسانهاست و چرخه کار اداری باید کمالآفرین باشد که بخشی از آن به گزینش مربوط میشود. باید وزن بیشتری به آموزش اختصاص داده شود.
خیلیها را میشناسم که امتحان کردهام و آدمهای پاکی هستند که در مرامشان حرام خوردن نیست، اما ظواهر را بلد نیستند که باید یادشان داد البته نه با بخشنامه و دستور بلکه با بیدار کردن، چون دستور ممکن است اثرات منفی داشته باشد و به طور مثال در برخی دانشگاههای دولتی و غیردولتی که تاکید میشود همه با چادر بیایند شاهدیم گاهی طوری چادر سر میکنند که بدتر از نپوشیدن آن است پس باید به نحوی رفتار کنیم تا افراد خودشان انتخاب کنند و به آنها تحمیل نشود.
( در جواب صحبتهای حاضرین در مورد تحت فشار بودن آنها به لحاظ مادی) درست است امسال بودجه تحت فشار است ،اما درست میشود و تا ابد آمریکا و غرب نمیتوانند فشار بیاورند و بالاخره یک روز از این موضوع عبور میکنیم و وضع پولی خوب میشود و در رابطه با اینکه برخی میگویند قدر وضع خوب را نشناختیم بالاخره پول میرسد پس مهم ایده است.
اگر کاری که ممنوع است بر اساس تشخیص اشتباه، آزاد شود، تبعات منفیاش کمتر از آن است که کاری که مجاز است را ممنوع کنیم. دومی منجر به بیدینی میشود، اما اولی نه چون در مورد اول، فرد مرتکب به کار غیردینی نمیشود، اما در مورد دوم، وقتی از حرف ما عبور کند احساس میکند که از مرز دین عبور کرده است و به مرور زمان دین بیارزش میشود پس درست است که بگوییم اگر کسی مانع از ورود کسی که حق اوست وارد شود، بشویم خسارتش بیشتر از آن است که شاهد ورود کسی باشیم که حقش نیست.
دین آسان و ساده است. گاهی شاهدیم وقتی افراد موفق در دینداری را معرفی میکنند، او را بسیار پیچیده نشان میدهند به طوری که انگار غیرقابل دستیابی است، در حالی که دین بسیار آسان است و خدا، انسانها را خلق کرده که زندگی کنند و در این دنیا کیف کنند البته کیف سالم و تعالیبخش که ما اسمش را مشروع میگذاریم.
برخی خلاصه توضیحالمسائل را چنین عنوان میکنند که اگر طوری بشود که آدم خوشش بیاید، حرام است. انسان باید بتواند حرفش را بزند، سوال کند و جواب بشنود و آگاه شود تا به مرحله بالاتر برود پس باید اینقدر با مردم رو راست بود که هیچ کس از اظهار عقاید خود ابا نکند و فرهنگ دینی ما آنقدر غنی است که همهی سوالها را پاسخ دهد و ما ایمان داریم که دینمان کامل است و با چهار مساله زمین نمیخورد.
در گزینش در مورد سرنوشت کشور و آدمها تصمیم گرفته میشود، پس باید خودمان سیممان وصل باشد وگرنه خسرالدنیا و الاخرت میشویم، پس کسی که در منصب گزینشی است خودش باید اصلح باشد.
محمود احمدینژاد در همایش سیامین سالروز تنقیح گزینش به فرمان امام (ره) که با حضور هیاتهای مرکزی گزینش سراسر کشور برگزار شد، اظهار کرد: در جامعه اسلامی باید حکومت با مردم و یکرنگ، پاک و صادق باشد و پنهانکاری بزرگترین آفت و چالش یک حکومت است.
رییسجمهور با تاکید بر اهمیت گزینش در کشور، اظهار کرد: در موضوع گزینش اصل برائت یکی از نکات است، چون به تعبیری همه خوب هستند البته تفاسیر حقوقی از اصل برائت وجود دارد و در واقع باید توجه داشته باشیم که همه در برابر قانون مساوی هستند و از حقوق اجتماعی برخوردارند، مگر اینکه به حکم قانون محروم شده باشند.
اهم سخنان رییس جمهور در ادامه می آید:
انقلاب برای جذب آدمها و نه دفع آنها آمده است و پیامبران برای جذب آمدهاند و اصلاح و اعتلا و بالا بردن انسانها. و در نهایت خدا انسان را خلق کرده است که بالا رود، نه پایین و در واقع برای کمال انسانها خلق شدهاند، نه سقوط.
میخواهیم افراد را برای حضور در مناصب تصمیمگیری، اداری و اثرگذاری و حکومتی گزینش کنیم. علاوه بر حقوق و اصول، اصل حق عمومی، بیتالمال و سرنوشت دیگران مطرح است و ممکن است برخی بگویند چطور سرنوشت یک عده دست یک کارمند باشد، در حالی که یک تصمیم ممکن است سرنوشتی را عوض کند، یعنی کاری که میشود انجام شود را جلویش گرفته شود و یا کاری که نباید انجام شود، انجام دهیم که در سرنوشتها تاثیرگذار است و آثار اجتماعی دارد.
کار گزینش سخت است و از یک طرف باید جذب کنیم و حرمتها را نگه داریم و از طرف دیگر باید مراقب باشیم حقوق عمومی و سرنوشتها را زیر پا نگذاریم. در اینجا یک مرز باریک وجود دارد، اگر پایمان بلرزد، حقوق عمومی خدشهدار میشود و یا حق انسانها آسیب میبیند، پس یک نوع قضاوت است.
در زمینه گزینش تحولات خوبی اتفاق افتاده است و بر اساس گزارش ارائه شده در این جلسه در طول یک سال درصد افزادی که نتوانستند وارد سیستم شوند، از هشت دهم درصد به شش دهم درصد رسیده است. آرزوی ما این است که روزی این رقم به صفر برسد و همهی کسانی که وارد میشوند، برای ورود به دستگاه اداره کشور صالح باشند.
اکثریت قاطع مردم خوب هستند. برای آدمها دو حقیقت وجود دارد؛ یکی درون آنها و اعتقادها و باورهای عمیقشان و دوم رفتارهای ظاهری که گاهی این دو با هم ارتباط ندارد، به طور مثال در طب سنتی داریم گاهی در سر افراد بلغم زیاد شود، خوابآلوده میشوند و پرت و پلا میگویند، در حالی آن فرد خوب و مومنی است، اما پرت و پلا میگوید و گاهی اگر مواد دیگر در بدن زیاد شود فرد خیلی زود عصبانی میشود، پس باید رفتار ظاهری را با حقیقت وجودی افراد تفکیک کنیم و البته کم هستند کسانی که اصل و باورشان خراب شده باشد و از درون پوسیده باشند که سخت میشود برایشان کاری کرد و فرصت داد که به سیستم بیایند.
کسی که به تبع شرایط طبیعی خطا کرده است، با کسی که باورش خراب است، باید تفکیک شود، چون اگر غذایش عوض شود، اخلاقش خوب میشود، پس رفتارش اعتقادی نیست.
(با بیان خاطرهای از سال 63 که از او دعوت برای حضور در هسته مرکزی گزینش شده بود) ما از اول هم هستهیی بودهایم و تازه هستهیی نشدهایم. در این جلسه پروندههایی برای تجدیدنظر آمده بود که در آن پروندههایی از دختر و پسرهای 16 ساله که قرار بود به دانشسرا بروند، مورد بررسی قرار میگرفت و به طور مثال در مورد برخی از آنها اخبار غیرموثق رسیده بود که انحرافات فکری دارند و آقایی به عنوان مصاحبهگر با آنها مصاحبه میکرد تا بفهمد که آیا انحراف فکری دارند یا خیر؟ و من در آن جلسه تعداد زیادی را دیدم که به طور مثال از دختری 16 ساله در رابطه با مراحل ماتریالیسم تاریخی سوال میکردند و آن دختر جوابی برای پاسخ دادن نداشت و در نهایت در پرونده او نوشته میشد، سوال کردم میدانست و کتمان کرد و صلاحیت آن رد میشد و در ادامه همینطور تعدادی افراد صلاحیت شان رد میشد و شاید برخی موارد پیدا میشدند که مطالعه میکردند و میآمدند و در پرونده آنها نوشته میشد سوال کردم، توضیح داد و مسلط بود پس معلوم است که صلاحیت ندارد و من اینها را با چشم خود دیدم.
میدیدیم کسی به خاطر اینکه در خیابان با آقا پسری خوش و بش کرده و یا روسریاش یک میلیمتر عقب رفته است رد میشد، برخی از آنها پدر و مادرشان میآمدند، خانواده خوب، موجه و محترمی داشتند و خود آن فرزند هم بچه خوبی بود، اما حالا در خیابان حرفی زده بود یا احوالپرسی کرده بود، پس کافر نشده است و اساس و انسانیتش ساقط نشده است و با نصیحت درست میشود، پس باید مراقب باشیم که گاهی ابعاد و حجم کار دیگران را نمیترساند و یا ناراضی نمیکند، بلکه کیفیت کار مهم است.
جوانی را دیدم که شکایت میکرد با رتبه 65 هزار نتوانسته است، وارد دانشگاه شریف شود و مقصر را سهم ایثارگران میدانست، در حالی که در کل سهم ایثارگران شاید دو درصد یا سه درصد باشد، اما آن جوان با این طرز فکر قبول نشدن خود را به علت سهم ایثارگران میدانست، در صورتی که در دانشگاه شریف رتبه زیر 500 یا هزار ورود پیدا نمیکند، اما این تصور برای او ایجاد شده بود که حقش ضایع شده است پس باید توجه داشته باشیم که اگر گاهی یک نفر که دیگران آن را دارای صلاحیت میدانند بر اثر بیدقتی رد شود، تبعات اجتماعی زیادی دارد.
(با اشاره به خاطرهای از سال 63 که دانشجویان گزینش میشدند) از میان 700 هزار نفر، یک درصد رد میشد ،اما در همان زمان یک شب خانوادهای به خانه ما آمد که پسر آن خانواده را میشناختم و جوان خوبی بود ولی در گزینش رد شده بود و در همین راستا نامهنگاری کردم تا در مورد او بررسیهای لازم انجام شود و پذیرفته شد و امروز در دانشگاه تهران به عنوان استاد مشغول به تدریس است.
باورها را به سادگی و مصاحبه و تحقیق محلی نمیتوان کشف کرد. در انتخابات اخیر یک آقا که او را میشناسید، روحانی در حد اجتهاد است و دکترا دارد و بارها تایید شده است که آدمی فداکار و جبهه رفته و جانباز است و زندگی پاک دارد برای بررسی صلاحیتش به محل زندگیاش رفته بودند و همسایه او که مشهور به لااوبالیگری بود گفته بود که در مورد نماز خواندن و یا نماز نخواندن او اطلاعی ندارم پس نمیشود دینداری را با برخی کارها کشف کرد، اما آثار دینداری را میتوان کشف کرد از جمله امانتداری، شناختن حرام و حلال و حق مردم و حقالناس.
ما فردی را میخواهیم که کارش را درست انجام دهد، وظیفهشناس باشد و حلال و حرام را بشناسد که همه اینها از آثار دینداری است. اگر سراغ دینداری رویم دچار اشتباه میشویم، چون در مصاحبه، دینداری افراد قابل کشف نیست.
به طور مثال شاید بتوان گفت اگر در مصاحبه از افراد سوال شود که آیا مشروب خوردهاند خب فرد چه پاسخی خواهد داد اگر نخورده باشد که میگوید نخوردهام، اما این موضوع تبعات بدی دارد مثلا کسی که اصلا در این فضاها نباشد میگوید به من توهین شده است و چرا اینقدر به من بدبین هستید و البته اگر هم فردی خورده باشد آیا خواهد گفت که مشروب خوردهام؟
اگر بخواهید قایم موشک بازی در بیاورید یاد میگیرند که سر شما کلک بگذارند به طور مثال اینکه سوال شود آیا تا به حال با نامحرم ارتباط داشتهاید؟ صرفنظر از نتیجه، شاید سوالی خلاف شرع باشد.
کار اداره حکومت برای کمال انسانهاست و چرخه کار اداری باید کمالآفرین باشد که بخشی از آن به گزینش مربوط میشود. باید وزن بیشتری به آموزش اختصاص داده شود.
خیلیها را میشناسم که امتحان کردهام و آدمهای پاکی هستند که در مرامشان حرام خوردن نیست، اما ظواهر را بلد نیستند که باید یادشان داد البته نه با بخشنامه و دستور بلکه با بیدار کردن، چون دستور ممکن است اثرات منفی داشته باشد و به طور مثال در برخی دانشگاههای دولتی و غیردولتی که تاکید میشود همه با چادر بیایند شاهدیم گاهی طوری چادر سر میکنند که بدتر از نپوشیدن آن است پس باید به نحوی رفتار کنیم تا افراد خودشان انتخاب کنند و به آنها تحمیل نشود.
( در جواب صحبتهای حاضرین در مورد تحت فشار بودن آنها به لحاظ مادی) درست است امسال بودجه تحت فشار است ،اما درست میشود و تا ابد آمریکا و غرب نمیتوانند فشار بیاورند و بالاخره یک روز از این موضوع عبور میکنیم و وضع پولی خوب میشود و در رابطه با اینکه برخی میگویند قدر وضع خوب را نشناختیم بالاخره پول میرسد پس مهم ایده است.
اگر کاری که ممنوع است بر اساس تشخیص اشتباه، آزاد شود، تبعات منفیاش کمتر از آن است که کاری که مجاز است را ممنوع کنیم. دومی منجر به بیدینی میشود، اما اولی نه چون در مورد اول، فرد مرتکب به کار غیردینی نمیشود، اما در مورد دوم، وقتی از حرف ما عبور کند احساس میکند که از مرز دین عبور کرده است و به مرور زمان دین بیارزش میشود پس درست است که بگوییم اگر کسی مانع از ورود کسی که حق اوست وارد شود، بشویم خسارتش بیشتر از آن است که شاهد ورود کسی باشیم که حقش نیست.
دین آسان و ساده است. گاهی شاهدیم وقتی افراد موفق در دینداری را معرفی میکنند، او را بسیار پیچیده نشان میدهند به طوری که انگار غیرقابل دستیابی است، در حالی که دین بسیار آسان است و خدا، انسانها را خلق کرده که زندگی کنند و در این دنیا کیف کنند البته کیف سالم و تعالیبخش که ما اسمش را مشروع میگذاریم.
برخی خلاصه توضیحالمسائل را چنین عنوان میکنند که اگر طوری بشود که آدم خوشش بیاید، حرام است. انسان باید بتواند حرفش را بزند، سوال کند و جواب بشنود و آگاه شود تا به مرحله بالاتر برود پس باید اینقدر با مردم رو راست بود که هیچ کس از اظهار عقاید خود ابا نکند و فرهنگ دینی ما آنقدر غنی است که همهی سوالها را پاسخ دهد و ما ایمان داریم که دینمان کامل است و با چهار مساله زمین نمیخورد.
در گزینش در مورد سرنوشت کشور و آدمها تصمیم گرفته میشود، پس باید خودمان سیممان وصل باشد وگرنه خسرالدنیا و الاخرت میشویم، پس کسی که در منصب گزینشی است خودش باید اصلح باشد.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی خیلی عجب!