هاشمی رفسنجانی؛ از نخ تسبیح نظام و مردم تا ایده عدم اجبار در دینداری و حجاب

پارسینه: به بهانه ششمین سالمرگ آیت الله هاشمی رفسنجانی، به عنوان یکی از تعیینکنندهترین سیاستمداران ایران از دوران پیدایش جمهوری اسلامی و در عین حال، دوست نزدیک رهبر انقلاب و شاگرد تأثیرگذار امام خمینی و به نوعی رازدار اسرار جمهوری اسلامی ایران نگاهی می اندازیم به حواشی اخبار پیرامون ایشان در ششمین سالی که جامعه سیاسی ایران از داشتن این روحانی پرنفوذ محروم است.
تحریریه پارسینه | اکبر هاشمی بهرمانی که با نام اکبر هاشمی رفسنجانی شناخته میشود، روحانی، مفسر قرآن و سیاستمدار ایرانی بود. او از ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ تا ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ چهارمین رئیسجمهور ایران و پیش از آن، وی اولین رئیس مجلس شورای اسلامی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ بود.
در طول جنگ تحمیلی ، هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی دفاع، فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت. وی از سال ۱۳۶۸ تا زمان مرگ پر رمز و رازش ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت.
او از ابتدای تأسیس مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۸۵ نائب رئیس اول این مجلس و از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ دومین رئیس این مجلس بود.
اما نباید فراموش کرد نام رفسنجانی گره عجیبی با دانشگاه آزاد اسلامی دارد. رفسنجانی رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود.
برخی ادعاها حاکی از آن است که وی یکی از با نفوذترین سیاستمداران ایران محسوب میشده است. در دوران ریاست جمهوری، با توجه به شرایط جدید کشور و پایان جنگ، اقدامات گستردهای را در طی ۸ سال در ابعاد گوناگون سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی، نظامی و امنیتی انجام داد که به دوران سازندگی شهرت یافتهاست.
مهمترین اولویت دولت در این دوران، بازسازی زیربناهای اقتصادی و صنعتی کشور، توسعه روابط سیاست خارجی و اصلاح ساختار مدیریتی کشور بود که انتقاداتی را از سوی جریانهای مختلف سیاسی از جمله اصولگرایان نیز در پی داشتهاست.
بنا بر آمار موجود در دوران سازندگی، تعداد بسیار زیادی سد، کارخانه و کارگاه تولید صنعتی راهاندازی، و در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ دانشگاه ساخته شد.
این اصلاحات، تبعاتی منفی نظیر افزایش تورم و قیمت مسکن در دورهٔ اول ریاست جمهوری وی را نیز در پی داشت. ثبت رکورد تورم ۴۹٫۴ درصدی بالاترین رقم تورم ثبت شده در تاریخ ایران، در دوران ریاست جمهوری وی اتفاق افتاد.
مرگ عجیب هاشمی رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی در حال شنا در استخر کوشک متعلق به مجمع تشخیص مصلحت نظام واقع در نزدیکی مجموعه سعدآباد در روز یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ دچار عارضه قلبی شد.
عملیات احیا توسط محافظان حاصلی نداشت و وی در ساعت ۱۸:۲۰ آن روز با علائم ایست قلبی و در شرایطی که علائم حیاتی نداشت، به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. مراحل احیای قلبی برای وی انجام شد؛ اما تلاش بیش از یک ساعته احیای وی ناموفق ماند و ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه همان روز در ۸۲ سالگی مرگ وی اعلام گردید.
پیکر او پس از اقامه نماز میت توسط رهبر انقلاب در دانشگاه تهران در ۲۱ دی ۱۳۹۵، از خیابان انقلاب تهران تا حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد.
ادعای مشکوک بودن مرگ «آیت الله»
برخی از فرزندان آیت الله هاشمی، مرگ وی را مشکوک دانستهاند.
فائزه هاشمی مدعی شده بود در جلسهای با حضور اعضای خانواده و برخی از مسئولان شورای عالی امنیت ملی اعلام کردند در بدن پدرم ۱۰ برابر بیش از حد مجاز رادیواکتیو بودهاست.
اما محسن هاشمی فرزند ارشد وی، ادعای آلوده بودن به رادیواکتیو را عددسازی خواند.]بررسی شورای عالی امنیت ملی ایران علت مرگ وی را مشکوک ندانست، اما حسن روحانی (رئیسجمهور وقت) دستور به بازگشایی پرونده داد.
در پی ادامه تردیدها دربارهٔ مرگ آیت الله هاشمی رفسنجانی، پسرش محسن هاشمی مدعی شده بود که برخی افراد امنیتی، اجازه دیدن فیلمهای باغ و استخری را (که پدرش در آن، درگذشته است) نمیدهند. همچنین گفت که نمیتوانیم بگوییم پرونده فوت هاشمی، مختومه است؛ چون حسن روحانی، گزارش را به شورای امنیت، برگردانده است.
فاطمه هاشمی، دختر بزرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، در همین رابطه اضافه کرده بود که پدرش را ۲۰ دقیقه دیر به بیمارستان رساندند و (عوامل امنیتی) در بیمارستان نیز اجازه ندادند که پزشک بیمارستان او را معاینه کند. در آنجا منتظر پزشک دادستانی شدند. میزان رادیو اکتیو بدن هاشمی رفسنجانی، بالاتر از حد نرمال و ده برابر بوده است!
سیدمسعود رضوی در یادداشتی به بهانه ششمین سال درگذشت هاشمی می نویسد:
شرایط خطیر کنونی که کشور گرانمایه و کهن ما در آن قرار گرفته بیش از هر زمانی نیازمند خیر و صلاح خبیران و جهان دیدگانی است که فارغ از غوغای ننگ و نام، یا به دور از شایبه قدرت و ثروت و حتی خانواده و مقامشان، منافع ملی و خیر عمومی را در جهت صلاح میهن و مردم سرلوحه کار قرار دهند و بکوشند اصلاحی به وجود آورند و آشتی و مشارکتی میان گروهها و شخصیتهای کوشنده و قابل اعتماد ایجاد کنند.
وجود سیاستمدارانی همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی، در حقیقت نخ تسبیح واحد برای ارتباط مهرههای کثیر و پرتعداد در جمهوری اسلامی و جامعه ایران قلمداد میشد. در میان تمام خصوصیات و عناصری که شخصیت فردی و چهرة تاریخی هاشمی رفنسنجانی را شمایل بخشیده است، این منزلت که تمام جریانهای سیاسی را از راست و اصولگرا تا جریانهای اصلاح طلب و طیف چپ سیاستگران را مورد خطاب و طرف مشورت قرار میداد تا برای صلاح و مصلحت کشور چاره جویی کند، بهترین خصوصیت و بارزترین صفت بود.
شاید تاریخ را در میان آن همه یادداشت روزنوشت و سند و سخنرانی و گفتگو و مقالات تحلیلی درباره این سیاستمرد نامی نتوان بدون نقد و تلخی بازبینی کرد.
کدام مرد تاریخساز و برجستهای در این جایگاه و با این کارنامه میتواند از نقد بگریزد؟
اما آنچه در تراز جامع و مانع همین تاریخ مییابیم، خدمت او به منافع ملی، جمهوریت، میانجی گری میان مردم و حاکمیت، بیان دردها و امیدهای مردم، و سرانجام توجه به خیر و مهر عمومی در سپهر سیاست است. مردم نیز پاسخ دادند و آن وداع و اجتماع، نه فقط تشییع سیاستمدار، بلکه تجلی فهم عمومی و خرد جمعی در جامعه آزرده ایران بود.
مجله اینترنتی عصرایران نیز درباره حضور هاشمی و نقش آفرینی وی در عرصه سیاست تا احتمال پشیمانی های وی از برخی مواضع سیاسی اش می نویسد:
یک خبرنگار غربی به او مثل دنگ شیائوپینگ رهبر فقید چین لقب آسانسور داده بود، چون مدام بین عرصههای مختلف در آمد و شد بود و روزنامهنگاری عرب هم نوشت قلب او با اصلاحطلبی میتپد، اما با ریههای محافظهکاری تنفس میکند.
در نگاه هاشمی سیاستمداری با واقعگرایی تنیده است و از این روست که نزدیکان و مدیران و همفکران او نیز به واقعگرایی چه در قبال جهانِ بیرون چه دستگاههای قدرت در درون توصیه میکنند. اوج این واقعگرایی در روزهای اخیر هنگامی دوباره جلوه کرد که حسین مرعشی از نزدیکان او در پاسخ به پرسش روزنامه جمهوری اسلامی دربارۀ «اگر هاشمی بود» به جای این که بگوید فلان موضع را میگرفت یا این یا آن میانجیگری از او سر میزد گفته است «اتفاقی نمیافتاد. چون در سال ۸۸ هم به توصیههای او عمل نشد».
در این که هاشمی رفسنجانی به راهی که پیمود، چه مبارزات پیش از انقلاب و چه دوران جنگ و تلاش برای صلح و بعدتر نگاه توسعهگرایی واقعبینانه به جای آرمان خواهی باوری تام داشت و هرگز از این مسیر نادم نبود و نشد، ذرهای تردید نیست، اما کاش مشخص شود آیا همانگونه که انتشار برخی خاطرات را به بعد از مرگ موکول کرده و چنان که یک بار گفته شده "دفتر خاطرات محرمانه" هم دارد آیا دفتری هم دارد که در آن از حسرتها و احیانا پشیمانیها یا خطاها در پارهای تصمیمات یا تصورات ناشی از برخی ملاحظات نوشته باشد؟
اما محسن هاشمی درباره خصوصیات اخلاقی پدرش و نگاهش به مسائل و چالشهای جامعه امروزی ایران می گوید:
آیت الله هاشمی رفسنجانی، چه در موضوع حجاب و چه در سایر امور دینی معتقد به اجبار نبود. او در معرض تکامل و تحول و تغییر بود و از تغییر هیچ ترس و ابایی نداشت. در دهه نخست انقلاب و شرایط جنگ، فضای شور انقلابی جامعه، اقتضای یک نوع رفتار اجتماعی و عرف را داشت که یکی از مظاهر آن هم حجاب بود، این به عنوان یک خواست اکثریت جامعه و امرعرفی بود و ایشان هم طبیعتا تابع عرف بود.
در تشریح مسئله حجاب از نگاه «آیت الله»، محسن هاشمی در گفتگو با ایسنا می گوید:
بطور مثال در مورد نماز که از نظر دینی اهمیتی به مراتب بالاتر از حجاب دارد، ایشان هیچگاه فرزندان خود را مجبور به نماز خواندن نمیکرد و برای نماز صبح، ما را بیدار نمیکرد مگر اینکه خودمان از ایشان خواسته باشیم، به طور طبیعی ایشان وقتی اذان و اقامه نماز صبح میخواند و مشغول نماز میشد، ما بیدار میشدیم و نماز میخواندیم. در مورد حجاب هم ایشان و مادرم به گونهای رفتار کردند که خواهرانم، بدون آنکه مجبور باشند خود حجاب و چادر را برگزیدند. اصولا وقتی اصل دین براساس اختیار است، معنا ندارد یک واجب دینی اجباری باشد. حجاب در جامعه ما به عنوان یک قانون الزامی است، مانند سایر قوانین مصوب مجلس و براساس عرف وتشخیص مجلس یا سایر دستگاهها، میتوان در قوانین تجدیدنظر کرد که با توجه به تعبیرات اخیر رهبری، مشخص شد که سختگیری در مورد حجاب و برخوردهای تند با دختران و بانوان به خاطر حجاب، مد نظر ایشان نیز نبوده است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز مانند هر انسان و شخص صاحب نظر و فکری در معرض تکامل و تحول و تغییر بود و از تغییر هیچ ترس و ابایی نداشت.
در دهه نخست انقلاب و شرایط جنگ، فضای شور انقلابی جامعه، اقتضای یک نوع رفتار اجتماعی و عرف را داشت که یکی از مظاهر آن هم حجاب بود، این به عنوان یک خواست اکثریت جامعه و امرعرفی بود و ایشان هم طبیعتا تابع عرف بود.
پس از پایان جنگ و تغییر شرایط جامعه، به صورت طبیعی شرایط و عرف جامعه تغییر کرد. به خاطر دارم در اوایل ریاست جمهوری ایشان یک خانم خبرنگار اروپایی با چادر مشکی در کنفرانس مطبوعاتی حضور یافته بود، پس از پاسخ به سئوال ایشان، آیت الله هاشمی رفسنجانی از علت پوشیدن چادر سئوال کردند و آن خبرنگار پاسخ داد به خاطر احترام به شما از چادر استفاده کردم و آقای هاشمی گفتند از نظر شرعی و قانونی، اجباری به چادر و مانتو نیست.
همین الان چرا فایزه هاشمی کشف حجاب نمیکنه !!!! همه جا چرا کییپ روسری و چادرش رو میگیره !!!!!!!!!
سخنان هاشمی در تاریخ 12 اردیبهشت 65 .. نمازجمعه تهران :
"ما الآن افرادی را میبینیم و هرقدر نصیحت میکنیم و از طریق تقوا میخواهیم به این محیط سالم برسانیم هنوز یک مقاومتهای منفی هست و خانمهایی متأسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد؛
وزیر کشور و دیگران خواهش کردند و به آنها وعده دادیم که اینها خودشان آدم میشوند و بازمیبینیم که مثلاینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند..
فکر شده که در هر منطقهای یک اردوگاه برای اینها درست کنند و در آن اردوگاه وسایل کار بگذارند، معلمین اخلاق نیز در آنجا بگذارند. احکام دادگاه! یعنی همینجوری نیست که از خیابان بگیرند و به آنجا ببرند؛ کسانی که اینجوری میکنند تحویل دادگاههای فوری میدهند و دادگاهها اینها را محاکمه میکنند و اگر دیدند که مداومت بوده، اینها را تحویل به اردوگاه میدهند. تعیین هم میکنند ۳ ماه، ۲ ماه، ۵ ماه، یک سال، دو هفته آنجا بماند درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان در آنجا بدهند، چون اینها نوعاً از قشر مرفه هستند. یا آنجا کار بکنند و خرج خودشان را بدهند، یا اینکه در همانجا نخواستند کار بکنند – چون شورای نگهبان که اجباری نمیگوید اینها باید کار بکنند، آزادی است- بنابراین اساس آنها بروند آنجا بنشینند و خرجشان را هم شوهرانشان باید بدهد، دولت خرجی به اینها نخواهد داد!!!!!
بله یک کشور شده بود ملعبه آزمون و خطای یک طلبه جوان و همفکرانش که روزی انقلابی و روزی لیبرال و روز دیگر .... حال کنونی مردم ما نتیجه خیانتها و خودشیفتگیهای آیت الله و دیگران است که در حال تغییر!!! و تکامل!!! بودند و تمامی جوانان و دلسوختگان مبارز را التقاطی و... معرفی کردند و طرد و منزوی کردند و مفت خورهای هم کیش خود را که هنوز هم مفهوم انقلاب را نمیفهمند یک شبه بر مصادر نشاندند. سعی نکنید تاریخ بسازید. تاریخ خود نکبت ها و محنت ها را بازگو خواهد کرد.
__ بسمه تعالی __ ز سازندگان گر نوازنده را __نبینی مرنجان تو بیننده را __ بادمجان بخور کن عوض دنده را __بخندان هم خلق و هم بنده را __بادمجان صفایت کند بس زیاد __بخور تا تونی بمانی بیاد __ نبود ار بادمجان کدو را بگیر __بخور تا کنی خویشتن را چو شیر __ خلاصه مخور غم که هیچ خوب نیست __ ولو بی غم اندر جهان هیچ نیست __
نادانی که سنگ را در چاه انداخت