توهین آشکار فیلم «فسیل» به هنرمندان
مهدی قنبر نویسنده و منتقد سینما درباره فیلم فسیل نوشت، این فیلم، کمدی درامی است که با رکوردی عجیب و معنا دار یک سال با فروش بالا بر پرده سینما رفت.اما با روایت و اسم خاصش همه نوع توهین، تحقیر و بیاحترامی را به اهالی هنر، خوانندگان و روشنفکران جامعه نسبت داد و صدای کسی هم به اعتراض بلند نشد!
پایگاه خبری صبح تازه نوشت: فیلم سینمایی فسیل که پس از اکران یکساله و فروش بالا و حرف و حدیث فراوان درباره سیاستهایی که منجر به فروش بالای آن شد اکنون به اکران آنلاین و پایان راه خود رسیده است.اگرچه این فیلم پس از یک سال! به ایستگاه آخر رسیده اما کارگردان و تهیهکنندهاش نوای وااسفا سر دادهاند که چرا جلوی توهین و مالاندوزی آنها گرفتهشده و میدان به رقیبان دادهشده است. جدای از حرف وحدیث فراوان که درباره اکران طولان مدت این فیلم وجود دارد، کیفیت بسیار بدساخت این فیلم گیشهای نیز بسیار حائز اهمیت است. فیلم فوق مانند فیلمهای مشابه آن ازجمله « مطرب» در پی ریشهیابی و دلجویی از خوانندگان یک مقطع خاص تاریخی نیست بلکه نگاه توهینآمیز به همه هنرمندان بهعنوان چهرههای و شخصیتهای آوانگارد و پیشرو یک جامعه دارد. جالبتر آنکه این تحقیر و بیاحترامی رایک هنرمند فیلمساز به دیگر هنرمندان روا میدارد . یعنی نوعی بیبصیرتی است که خود فیلم هم آن را در سکانسی مشابه اشاره میکند.
فیلم «فسیل» درباره یک خواننده و بازیگر سینما است که در دهه ۵۰ خورشیدی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. اعضای بند این خواننده پاپ هریک نماینده تفکرات سیاسی خاصی هستند. بهعنوانمثال شاعر یعنی «صفا» حامی حزب توده است و در اشعارش از خلق مستضعف یاد میکند و آهنگساز او رویکردی مذهبی و اسلامگرایانه دارد. هر دو برای خواننده موردنظر یعنی اسماعیل کار میکنند که شاهدوست و جاهطلب است. این تناقض اگرچه خود نمایانگر اختلافات آن زمان و دوران خاص و درهمتنیده اجتماعی آن دوره است اما با توجه به اینکه خواننده بند فردی بیبصیرت و سادهاندیش است همواره از اعضای بند خود نیز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و اشعاری از سوی صفا( دوست تودهای او)ارائه می شود همواره دچار مشکل میشود. او حتی توسط اهالی سینما نیز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و مجبور میشود ناخواسته در سکانسهای منفی فیلمی بازی کند که برایش عواقب بسیار بدی به همراه می آورد و احترامش را نزد اهالی محل و طرفدارانش ازدست می دهد
اما جدای این جزئیات و خصوصیاتی که از خواننده قصه عنوان شد. اگر در اشل کلیتر به سیاستها و روایت قصه در داستان «فسیل» نگاهی بیندازیم اسم فیلم« فسیل» و لابیگرها برای بر پرده ماندن چنین فیلمی با این مختصات بسیار معنادار و گویای واقعیتی تلخ است. سازندگان اثر می کوشند تا دورههای تاریخی فیلم یعنی دوران پیش و پس از انقلاب و دوران احمدینژاد را نمایش دهد. اما سؤال مهم اینجا است که چرا شخصیت اصلی قصه باید حدود ۳۰ تا ۴۰ سال به کما برود. تا او هر بار که بیدار میشود از رخدادهای روز زمان خود بیاطلاع باشد. گویی از فضایی دیگر آمده و مردم کشورش را نمیشناسد! درکی از رخدادهای روز ندارد و در بروز هیچیک از این اتفاقهای کشور و مردمش نقشی ندارد! تأکید فیلمساز که بهظاهر، خودش نیز از اهالی هنر و فیلمساز است این است که هنرمندان هرگز شرایط موجود در کشور و مردم را درک نمیکنند! و قادر نیستند تا بر جامعه خود تأثیرگذار بوده و در این امر قاصر هستند! روشنفکران جامعه نهتنها همسو و همعرض با جامعه و مردم نیستند بلکه گویا یک یا جند پلع پله از آنها عقبتر هم هستند! به عبارت و اشارت صریح این فیلم- هنرمندان جامعه در همه رخدادهای مهم کشورشان ازجمله انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، سازندگی و تحریمها همواره در خواب و کما هستند و دیگر ذهنشان هم فسیلشده است!
توهینآمیزتر اینکه هنرمندان حتی هنرشان در حد گروههای کُر نوجوان انقلابی هم نیست! زیرا کارگردان در سکانسی هنرمند میانسال را در جمع نوجوانان و گروه کُر قرار میدهد و بر این نکته تأکید می کند که هنرمندان قدیمی به لحاظ فنی حتی از نوجوانان یک گروه کُر هم نابلد تر هستند و اساساً هنرمند و خواننده بودن این اشخاص را نیز زیر سؤال میبرد.
معلوم نیست این نگاه به هنرمندان و روشنفکران یک جامعه از کجا میآید؟ چه گروهی قصد تخریب چهرهای هنری جامعه را دارد؟ و هدف از این موضوع چیست؟ بهطوریکه یک سال آن را بر پرده سینما نگه میدارند و با فروش بالای آن برای تفکر و نگاه و نظر خود اعتبار میتراشند.
با نگاه به چهرههای تأثیرگذار موسیقی و هنر در تاریخ کشورمان میتوان نمونههای بسیاری را نام برد که نقیض هدف پشت ساخت این فیلم است. حتی شعرایی ماندگار مانندِ هوشنگ ابتهاج «سایه»، اخوان ثالث، خوانندگانی مانند محمدرضا شجریان، فرهاد، شهرام ناظری، محمد نوری، گروه هایی مانند« عارف»، « شیدا»، « کانون چاووش»،« کامکاران»،« دستان» و موسیقیدانهایی مانند حسین علیزاده ، محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان، ابوالحسن صبا و بیشمار هنرمندانی دیگر بودند و هستند که رنج و شادی مردم کشورشان در شعر، موسیقی و آواز و آثارشان متبلور شده است.
فیلم «فسیل» از اسم تا رسم آن، از روایت داستان تا نمادسازیهای آن، همگی سرتا پا توهین و تحقیر به هنرمندان، صاحبان و خالقان اثر است زیرا آنها را منفعل می خواند! و از عقبماندگی تاریخی این چهرها چ از جامعه می گوید! افرادی که بهزعم سازندگان فیلم، بودونبودشان برای جامعه یکی است و هیچ تأثیری ندارد!در حالی که ورق به ورق تاریخ معاصر کشور از جایگاه ، تاثیر گذاری و نقش شعرا ، خوانندگان و هنرمندان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی جامعه می گوید.
ارسال نظر