گوناگون

نكاتي درباره ی فیلم دربند

پارسینه: «دربند» فیلمی است درباره تزلزل معصومیت در مناسبات کلانشهر تهران که با محوریت همراهی اجباری دو دختر جوان، به چگونگی این فروپاشی می‌پردازد.

«دربند» فیلمی است درباره تزلزل معصومیت در مناسبات کلانشهر تهران که با محوریت همراهی اجباری دو دختر جوان، به چگونگی این فروپاشی می‌پردازد. در کارنامه فیلمسازی پرویز شهبازی پنج فیلم سینمایی ثبت شده که نقطه اوجی به نام «نفس عمیق» بر بلندای این فهرست جای دارد. دو فیلمنامه متفاوت «به‌آهستگی» و «هرچی خدا بخواد» نیز از آثاری هستند که او برای کارگردانان دیگر به نگارش درآورده است. به گفته بهتر باید شهبازی را یک نویسنده- کارگردان مستقل دانست که نگاهی خاص و منحصربه‌فرد به‌مسایل و روابط درونی مردم جامعه و اطرافش دارد. از همین روست که نگاه او به مضمون حساسی همچون خیانت یا تعبیر عامه مردم از خیانت، به فیلمنامه«به‌آهستگی» منجر شده که با همه نقاط قوت و ضعف یکی از متفاوت‌ترین آثار در این‌باره است. نگاه شهبازی به روزمرگی و بی‌هدفی نسل جوان در کش‌وقوس روابط عاطفی ناپایدار در «نفس عمیق» هم منجر به خلق یکی از فیلم‌های متفاوت و ماندگار سینمای ایران شد. فیلمی که یکدستی نگاه او به عنوان نویسنده و کارگردان باعث شده در رقابت با آثار دیگر این فیلمساز همچون قله‌ای دست‌نیافتنی باقی بماند. فیلمی موجز و کم‌گو که متناسب با نیاز درام داستانی می‌تواند لایه‌هایی عمیق از وجوه درونی آدم‌های قصه و دغدغه‌هایشان را برای مخاطب بشکافد. طبیعی است که انتظارها از هر فیلم جدید این فیلمساز همواره چند پله بالاتر را نشانه برود اما دلیل هم نمی‌شود این انتظارها همیشه به بار بنشینند. مثل فیلم «دربند» که با وجود انتخاب یک موقعیت دراماتیک منحصربه‌فرد که زمینه‌ای برای ورود به حیطه‌ای نادیده از روابط انسانی را فراهم می‌کند، نمی‌تواند انتظارها را به‌طور کامل برآورده کند.
فیلم به تضاد و تقابل دو دختر در مناسبات تهران بزرگ می‌پردازد که به نظر می‌آید به تعامل و همراهی رسیده‌اند اما آنچه به شکل بطئی و درونی اتفاق افتاده، چنبره‌ای است که معصومیت و صداقت انسانی را در خود می‌بلعد و تفاله انسانی را به ته دره سقوط، پرتاب می‌کند. فیلم با ورود دختر دانشجوی شهرستانی به نام نازنین به تهران آغاز می‌شود که در رشته پزشکی قبول شده و به علت کمبود جا در خوابگاه مجبور می‌شود جایی برای سکونت موقت پیدا کند. این شروع اولیه همراه با معرفی کاراکتر و ارایه کدهایی شخصیت‌پردازانه است تا نازنین از تیپ کلیشه‌ای دختر شهرستانی فاصله بگیرد.
دختری که با تکیه بر ظاهر و رفتارش ترکیبی از وقار و سادگی را توامان دارد و البته آنقدر آگاه و مستقل است که بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. این کدها را می‌توان از نوع رفتار نازنین در روز ثبت‌نام و بخصوص برخوردش با مامور پست مورد توجه قرار داد که از امضا کردن رسید بسته پستی ابا دارد و معلوم است درکی هوشمندانه از عواقب اعمال و کنش و واکنش‌هایش دارد. همین کدها می‌توانند تصویر اولیه نازنین را از تیپ دختر ساده‌دل شهرستانی دور کرده و طبعا انتظاراتی را از او در برخورد و تعامل با مسایل روزمره و روابطش با دیگران ایجاد کنند. اما نکته اینجاست که این پرداخت هوشمندانه اولیه در ادامه دچار نقصان می‌شود و به گفته بهتر در اوج و فرودهای درام و پیچ‌های داستانی به شکلی باری به هر جهت بروز می‌کند. به این ترتیب نازنین تبدیل می‌شود به ملغمه‌ای از سادگی و هوشمندی که معلوم نیست زمانی که مرتکب اشتباهات ساده انگارانه و فاحش می‌شود، بخش هوشمندش مشغول چه کاری است. این درست که او به یک‌باره با مشکل نبود جا در خوابگاه مواجه شده و می‌خواهد هرچه سریع‌تر جایی پیدا کند تا با خیال راحت به درس و کلاس‌هایش برسد، اما آن دختر ابتدایی نمی‌تواند اینقدر هم سهل‌انگار باشد که اولین خانه پیشنهادی را بدون فکر و کوچک‌ترین شناختی از همخانه‌اش (سحر) اجاره کند، حتی اگر آن شب جایی برای ماندن نداشته باشد. آنچه در ادامه اتفاق می‌افتد نیز به جای باورپذیرکردن انعطاف‌پذیری شهرستانی نازنین، در تضاد با نیاز دراماتیک او قرار دارد که جایی برای سکونت و آرامش و رسیدگی به درس‌هایش می‌خواهد. چراکه از همان شب دوستان سحر سر می‌رسند و شب‌نشینی‌های شبانه آنها آغاز می‌شود. در این موقعیت نازنین که به خاطر سروصدا و شلوغی خانه و درخواست‌های سحر نمی‌تواند به درسش برسد، برای اینکه ساز مخالف نزند به جمع میهمانان می‌پیوندد و حتی برای آنها غذا درست می‌کند.
این ناهمگونی در شخصیت نازنین در دعوای بین او و سحر و حوادث پس‌از آن هم خودنمایی می‌کند تا جایی که نازنین به‌رغم روحیه نامتعادل سحر و پنهانکاری و دروغ‌های ضمنی‌اش حاضر می‌شود برای آزادی او از زندان، سفته‌های امضا شده را به مرد طلبکار بدهد آن‌هم در شرایطی که هیچ‌کدام از دوستان و رفقا حتی صاحب کار سحر حاضر نیستند کاری برایش انجام دهند. آیا این همان دختری است که ابتدای فیلم - در حالی‌که هنوز اتفاقات آتی را تجربه نکرده بود- از امضا کردن رسید یک بسته پستی ابا داشت؟ حتی اگر این رفتارها را بتوان به روحیه گرم نازنین به عنوان یک دختر شهرستانی دورافتاده از خانواده و دلسوزی او به تنهایی و زندگی فروپاشیده سحر نسبت داد، سهل‌انگاری پایانی او را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ رفتار سحر و پنهانکاری او در دفتر مهاجرت و اصراری که دارد نازنین به دانشگاه برود تا او پول را پس بگیرد و به خانه برگردد، آنقدر سوال برانگیز است که نازنین سر کلاس تاب نمی‌آورد و بی‌وقت به خانه می‌رود و با چمدان بسته‌شده و پاسپورت و مهر ویزای هلند سحر مواجه می‌شود. اما معلوم نیست با چه منطق یا حسی از برداشتن پاسپورت منصرف می‌شود و خودخواسته خود را قربانی می‌کند؟ در کنار نقصانی که در شخصیت نازنین به‌رغم نقش‌آفرینی گرم بازیگر این نقش وجود دارد، می‌توان از علامت سوال‌هایی مثل عدم حضور خانواده او و بسنده کردن به چند تماس تلفنی برای باورپذیری عِرق و وابستگی اعضای یک خانواده شهرستانی نیز نام برد که در طول فیلم بی‌جواب می‌ماند. اما نکته پایانی اینکه«دربند» متناسب با روحیه پرگوی قهرمانانش فیلمی است پردیالوگ و از این وجه نیز فاصله خود را با«نفس عمیق» حفظ می‌کند و یادآور این جمله است که متوسل شدن به توضیح و تفسیر برای منطقی جلوه دادن رفتار کاراکتر - وقتی این رفتارها برآمده از ذات شخصیت نیست - اتفاقا علامت سوال‌های پیرامون او را برجسته‌تر و عمیق‌تر جلوه می‌دهد.
منبع:روزنامه شرق

ارسال نظر

  • ناشناس

    خوبه

  • ناشناس

    خوبه

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار