رقابت بین دربند و گذشته
پارسینه: با داغ شدن رقابت میان دو فیلم "گذشته" و "دربند" بر سر معرفی به آکادمی اسکار2014 بازار نقد و بررسی این دو فیلم هم گرم شد!. در روزهای اخیر و پس از آنکه "گذشته" فرهادی به دلیل به پایان رسیدن اکرانش کمتر نقدی در سطح رسانه های مجازی و چاپی از این فیلم منتشر شد اما در طرف مقابل "دربند" پرویز شهبازی نگاه های متفاوتی را برانگیخت و نظرات موافق و مخالف زیادی را به خود دید.
ملودرام هاي اجتماعي در سينماي ايران همواره از ارج و قرب بسيار برخوردار بوده و تعدادي از بهترين هاي سينماي ايران از گذشته تا به امروز را در خود جاي داده است.
مخاطبان سينماي ايران در دهه هاي مختلف روي خوش به ملودرام هاي اجتماعي نشان داده اند كه بدون شك بخش مهمي از آن به كيفيت والاي برخي از اين آثار بازمي گردد كه بدون شك فيلم «دربند» ساخته پرويز شهبازي در زمره آنها قرار مي گيرد.
وي پيش از اين در «نفس عميق» قدم هاي محكمي را در اين راه برداشته و تلاش بسيار براي نزديك شدن به مرز واقعيت و فاصله گرفتن از خيال منحصر به پرده سينما كرد.
«نفس عميق» با همه كاستي هايي كه در تماشاي چندباره آن در گذر ايام به چشم مي آيد، قصه يك خطي اش را خوب و درست روايت كرده و مخاطب را با قهرمان هايش همدل مي سازد. همين امر ناگزير مخاطب را اعم از عام و خاص به مقايسه ميان «نفس عميق» و «دربند» كشانده و ضعف هاي فيلمنامه دومي را بيش از پيش نمايان مي سازد.
دختري به نام «نازنين» از شهرستاني نزديك به تهران براي تحصيل در رشته پزشكي به تهران آمده و با مواجه شدن با معضل پرشدن ظرفيت خوابگاه دانشجويي با بحراني بزرگ مواجه مي شود.
شهبازي تا به اينجا در ايجاد تنش و در بيم و اميد ماندن مخاطب موفق عمل كرده اما در ادامه قادر به تكامل بخشيدن به آن نيست.
آشنايي «نازنين» با «سحر» و متعاقب آن همخانه شدنش با او، قهرمان فيلم را از بحران بي سرپناهي به سمت بحراني بزرگ تر(غرق شدن نازنين در مشكلات پيچيده سحر)سوق مي دهد.
بگومگوي «نازنين» با «سحر» نقطه عطف نخست فيلمنامه «دربند» است كه خوب نوشته و اجرا شده است.
اما در نيمه دوم فيلم به يكباره اين فضاي باورپذير و روابط ميان شخصيت ها جاي خود را به هرج و مرجي عجيب داده و تناقض هاي رفتاري نازنين مخاطب را در بهت و حيرت فرو مي برد.
در واقع شهبازي هرچه را كه در نيمه اول فيلم بافته در نيمه دوم رشته كرده و فيلم را به دو پاره كاملا متفاوت تبديل كرده است.
نازنين در ابتدا شخصيت مستقل و صاحب استقلالي است كه حتي براي تامين هزينه هاي زندگي اش هم خانواده اش را به دردسر نينداخته و از راه تدريس خصوصي امرار معاش مي كند.
اما يك چنين شخصيتي با آن پس زمينه پس از دعواي شديد با همخوانه اش و آشتي پس از آن به يكباره تغيير ماهيت داده و در يك فداكاري باورنكردني پشت سفته هاي بدهي سحر را امضا مي كند!.
شهبازي بدون توجه به تصويري كه ازكلانشهر تهران ارائه كرده، قهرمانش را وارد مخمصه اي مي كند كه مخاطب براي پذيرش آن با مشكلات عميقي روبروست!.
در حقيقت موانعي كه بر سر راه قهرمان فيلم (نازنين) گذاشته شده از دل فيلم برنيامده و كاملا تحميلي به نظر مي رسد. در اين بين تنها سحر شخصيت باورپذيري داشته و خباثت موجود در رفتارش نيز از جنس واقعيت است. استعاره هاي كمرنگ به كار رفته در خلق اين شخصيت نيز به اصطلاح گل درشت جلوه نكرده و در خدمت نقش قرار دارد.
شهبازي براي پيشبرد داستان خود به شخصيت هاي فرعي قدرتمندي نياز داشته كه در اين زمينه نيز تا حدود زيادي ناموفق عمل كرده است. جمع دوستانه سحر و الباقي با وجود برخي اغراق ها پذيرفتني به نظر رسيده و مخاطب را در پذيرش آنها متقاعد مي سازد.
در اين بين علاقه يكي از آنها (فريد) به نازنين كه سر آخر باعث نجات او از دست سفته هاي طلبكارش مي شود، گنگ از كار درآمده و غيرمنتظره جلوه مي كند.
رفتن نازنين سروقت چمدان سحر و ديدن پاسپورت او كه مهر ويزا هم خورده، تير خلاص شهبازي به فيلم و قهرمانش است. چرا كه نازنين با بلاهتي باورنكردني پاسپورت را سر جايش گذاشته و از خانه بيرون مي رود در حالي كه از قصد سحر مبني بر فرار از كشور آگاهي دارد.
از اينجا به بعد تمامي بلاهايي كه به سر نازنين مي آيد اهميتش را براي مخاطب از دست داده و جلوي همذات پنداري اش با وي را مي گيرد. اين امر براي فيلمي از جنس «دربند» ضربه مهلكي است كه آسيبي جدي به پيكره آن وارد كرده وخاطره خوبش از فيلم قبلي فيلمساز (نفس عميق) را نيز خدشه دار مي كند.
با همه اينها آنچه كه دربند را سرپا نگه داشته و مخاطب را تا به آخر در سينما نگه مي دارد، كارگرداني استاندارد شهبازي است كه اوج آن را در صحنه بيرون آمدن نازنين از دفتر خدمات توريستي در اواخر فيلم مشاهده مي كنيم.
همينطور سكانس پاياني و تصادف شديد اتومبيل فريد كه فيلم هم با آن آغاز شده كه ترانه معروف پدر و پسر با صداي «يوسف اسلام» (كت استيونز) تاثيرگذاري و كوبندگي آن را دوچندان كرده است.
بخش مهمي از موفقيت فيلم «نفس عميق» به انتخاب بازيگران ناشناخته اش بازمي گردد كه اين بار در دربند به شكلي ديگر تكرار شده است.
«نازنين بياتي» براي ايفاي نقش نازنين علاوه بر برخورداري از چهره اي معصومانه، رگه هايي از استعداد بازيگري را هم دارد كه در برخي صحنه هاي «دربند» به خوبي به چشم مي آيد.
«پگاه آهنگراني» هم پس از مدت ها در نقشي به يادماندني درخشيده و توانسته از نقش هاي به شدت خنثي اين سال هايش فاصله بگيرد.
پرويز شهبازي در همان سكانس آغازين دربند همچنان دلبستگي هايش به «نفس عميق» را نشان داده و مخاطبش را به آن ارجاع مي دهد. اتفاقي كه به خودي خود ضعف به حساب نمي آيد اما توقعي را در مخاطب ايجاد مي كند كه در پايان كار برآورده نمي شود
ارسال نظر