حیوانات به یکدیگر چه میگویند؟
اینکه آیا حیوانات اساسا فکر میکنند یا خیر، بحثی دیرین و کهن است. ارسطو این موضوع را آنقدر مهم میدانست که بهطور مفصل درباره آن نوشت و بهاحتمال زیاد، انسانها مدتها پیش از آنکه اسناد مکتوب آن را داشته باشیم، در این باره بحث میکردند.
به گزارش پارسینه، بخش بزرگی از علم جانورشناسی در ۶۰ سال گذشته بر این نکته دلالت دارد که ما هوش حیوانات را دستکم گرفتهایم. کما اینکه رنه دکارت در قرن هفدهم ادعا میکرد که حیوانات صرفاً ماشینهایی بیجان هستند که نهتنها قادر به درک احساس نیستند، بلکه توانایی تجربه عواطف یا افکار را نیز ندارند.
یورو نیوز در خبری نوشت:اما امروزه این دیدگاه منسوخ شده و بحثها معمولاً حول این موضوع است که میزان فکر کردن حیوانات چقدر است نه اینکه آیا فکر میکنند یا خیر.
آیا حیوانات آگاهی و شعور دارند؟
پاسخ به این پرسش بسته به اینکه آگاهی در حیوانات اساساً به چه معناست، میتواند بسیار متفاوت باشد.
مفهوم «آگاهی» آنقدر گسترده است که شاید بهتر باشد به مسئله «حسمندی (توانمندی ادراک حسی)» توجه کنیم. حسمندی مفهومی است که به «توانایی یک حیوان برای داشتن تجربیات ذهنی و شخصی» اطلاق میشود.
ازآنجاکه حسمندی امری ذهنی است، اندازهگیری آن نیز دشوار است.
بطوریکه با وجود شواهد علمی دهها ساله، تازه همین سال ۲۰۲۱ بود که هشتپاها و ماهیهای مرکب در بریتانیا بهطور قانونی بهعنوان موجوداتی حسمند به رسمیت شناخته شدند. این درحالی است که در ایالات متحده هنوز این موضوع در دست بررسی است.
زوایای دیگر در این موضوع - که به شدت مورد علاقه فیلسوفان یونان باستان بود - این بود که آیا حیوانات می توانند «استدلال» کنند، یا به طور خاص «استنتاج منطقی» انجام دهند یا خیر.
اما با گذشت بیش از دو هزار سال، هنوز وجود منطق حیوانی مورد بحث است و تایید نشده است.
آیا هوش حیوانات را میتوان اندازه گیری کرد؟
دیدگاه رایج در مورد هوش حیوانات تمایل زیادی به وجود یک سلسله مراتب دارد و طبیعتاً ما انسانها خود را در صدر قرار آن فهرست میبینیم.
شامپانزهها، آببازسانان (پستانداران دریایی)، فیلها و چند گونه از پرندهها معمولاً بهخاطر عقلشان مورد تحسین قرار میگیرند، در حالی که سایر حیوانات در مراحل زیر در نظر گرفته میشوند.
با این حال، برخی دانشمندان سودمندی چنین سلسله مراتبی را به چالش میکشند و معتقدند که تعریف «هوش» مفهومی دشوار است و حتی آزمایش «عادلانهای» برای سنجش آن وجود ندارد.
اما در بیشتر موارد، اهمیتی ندارد که آنها از درجات مختلفی از هوش برخوردارند یا نه. بلکه مهم این است که آنها در جنبههای مختلف به اندازه کافی هوشمند بودهاند که بتوانند بقا داشته باشند و امیدوارانه در طبیعت رشد کنند.
ما خیلی روی انواع هوشی که خودمان داریم تمرکز میکنیم، اما حیوانات هوشهای شگفتانگیزی دارند که ما هیچگاه به آنها دسترسی نداریم.
وقتی مشاهده میکنیم که برخی حیوانات از ابزار استفاده میکنند یا برای خود برنامهریزی میکنند، آن وقت دشوار است که استدلال کنیم که آنها فکر نمیکنند. با این حال، ما انسانها این خصیصه را خیلی کمتر به حیوانات رده پایینتر در سلسلهمراتب فکری نسبت میدهیم.
این طرز فکر به طور قابل توجهی بر نحوه رفتار ما با گونههای مختلف حیوانی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، همه ناراحت میشوند که شامپانزهها در قفسهای آزمایشگاهی کوچک نگهداری شوند، ولی بسیاری از مردم از خوردن تخممرغهای مرغهایی که در شرایط تنگ مرغداریها نگهداری میشوند، ناراحت نیستند.
حال آنکه اکثر تحقیقات در مورد هوش بر روی گونههایی متمرکز شده که انتظار میرود باهوشتر باشند. این بدان معناست که ما در واقع شواهدی مبنی بر اینکه گونههای دیگر باهوش نیستند نداریم. بنابراین رتبهبندی ما از ابتدا ناعادلانه است.
زاغها به حافظه اجتماعی خود تکیه میکنند تا بهترین مکانها و کمترددترین آنها را برای پنهان کردن غذا انتخاب کنند ولی پرندگان دیگر برای یافتن غذا زمین را با ابزارهایی که در اختیار دارند حفاری میکنند. حال آنکه مهارت استفاده از ابزار بیشتر به انسان نسبت داده میشود.
حیوانات به یکدیگر چه میگویند؟
با پیشرفت فناوری و ابزارهای هوش مصنوعی، در سال ۲۰۲۵، شاهد خواهیم بود که از هوش مصنوعی و ابزارهای یادگیری ماشینی برای درک ارتباطات حیوانات استفاده میشود.
هم اکنون حجم زیادی از داده های مربوط به آوای حیوانات در حال گرداوری است تا بلکه از طریق هوش مصنوعی بتوان الگوریتمهای زبانی حیوانات را تشخیص داد.
موضوع نیازمند اطلاعات گسترده از شرایط و آوای حیوانات مختلف است.
چه بسا دنبالههای صداهای حیوانات، مشابه ساختار معنادار در زبان انسان باشد.
ارسال نظر