چهرههای جنجالی چطور سر از تلویزیون درآوردند؟
پارسینه: حضور مهمانان گمنام و ترانهسراها و بعضا هنردوستان به جای هنرمندان در برنامههای صدا و سیما، واکنشهای مختلفی را به همراه داشته و، اما و اگرهای متعددی درباره چگونگی حضور این افراد در تلویزیون پیش روی مخاطبان قرار داده است.
جعبه جادویی که روزی مامن و محفل گردهمایی خانوادهها بود امروز با وجود فضای مجازی و گوشیهای موبایل درحفظ و نگهداری مخاطبانش با دردسرهایی روبرو شده است. فارغ از فقدان خلاقیت در برنامه سازی و ساخت سریالهای جذاب و ماندگار، مشکلات مالی عدیده تلویزیون و دست اندازی به اسپانسرهای «ستاره مربع عدد ۱ را بفرست جایزه بگیری» این رسانه را به محلی برای درآمدزایی تبدیل کرده تا یک رسانه با قواعد و چارچوب مشخص و در این گذر احترام مخاطب نیز زیر سوال رفته است.
حضور اسپانسری اپلیکیشنها در تلویزیون به حدی رسیده که گاه حجم تبلیغات این گونه دستمایه طنزهای نوشتاری و تصویری در فضای مجازی شده و گردونههای مختلف برای تعیین برندههای تلویزیونی، چرخ این روزهای صدا و سیما را به زور میچرخاند. فارغ از مشکلاتی که به آن اشاره شد از این مهم غافل نشویم رسانهای که روزی عنوان ملی را یدک میکشید هنوز مخاطبان خود را دارد و مردم کم و بیش به این رسانه رجوع میکنند؛ البته این میزان به گواه کارشناسان، با آمار و ارقامهای خودساخته و تلاشهای روابط عمومی گونه برای موفق جلوه دادن فعالیتهای صدا و سیما در جذب مخاطب متفاوت است.
از این نکته که بگذریم در روزگاری که گسترش رسانهها تا این حد نبود تلویزیون به عنوان مرجعی در تایید یا عدم تایید یک کارشناس قرار داشت تا جایی که مردم در بخشهای مختلف از جمله پزشکی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و... به کارشناسان دعوت شده به برنامههای تلویزیونی اعتماد میکردند و عموما این افراد را کارشناسان خبرهای میدانستند، اما در ادامه و با افول سیما، این اعتماد کم کم از بین رفت و گهگاه صحبتهای ضد و نقیص مهمانان دعوت شده و در ادامه منتشر شدن حقایقی درباره آنان، بر ته مانده اعتماد باقی مانده بین مخاطبان و تلویزیون لطمه زد.
چگونه دعوت میشوند؟
در سالهای اخیر درباره مهمانانی که در برنامههای مختلف تلویزیون حضور یافته اند، اما و اگرهای بسیاری به وجود آمده و حتی برخی از این مهمانان بعدا دردسرهایی را نیز برای تلویزیون ایجاد کرده اند. یکی از مهمترین این دردسرها مربوط به مهمان رزمی کاری بود که پس از مطرح شدن در این برنامه و پس از چند ماه، با انتشار ویدیویی ادعای دروغین امام زمان بودن را مطرح کرد و مشخص نیست موجبات حضور این فرد را چه کسی و با چه نیتی در برنامه 'حالا خورشید' فراهم کرد و پس از انتشار این ویدیو نیز کسی این پرسش را مطرح نکرد که تریبون صدا وسیما چرا در اختیار این فرد قرار گرفت؟
این تنها مهمان برنامه حالا خورشید نبود؛ در ادامه حضور کودکی که ادعا شده بود دو شرکت بزرگ اتومبیل سازی خواهان استخدام وی هستند و سپس تکذیب این ادعا و ادامه این ماجرا، از دیگر حاشیههای در اختیار قراردادن تریبون 'حالا خورشید' به مهمانان گمنام بود. ذکر این نکته ضروری است که باز مشخص نشد این کودک براساس چه ویژگی منحصر بفرد و با تکیه برچه تحقیقاتی به برنامه 'رضا رشیدپور' قدم نهاد؟
در این میان البته 'رضا رشیدپور' مجری حالا خورشید در توئیتی در واکنش به رسانهها نوشت: در بیش از ششصد برنامه حالا خورشید که ساخته ام، برای دعوت از حدود سه مهمان دقت کافی صورت نگرفته، هرچند که این خطا کمتر از نیم درصد است و حضور اشخاص در رسانه ملی استعلام خاص دارد، اما لازم میدانم به عنوان تهیه کننده برنامه رسما و صمیمانه عذرخواهی کنم.
اما این تنها برنامه تلویزیون نیست که مهمانانش دردسر ساز شده اند. یکی دیگر از جنجالهای اخیر صدا وسیما در دعوت 'علی ضیاء' از مهمانی بود که به ادعای خود برای درمان فرزندش کلیه اش را فروخته بود و روایت حزن آلود این پدر از اتفاق رخ داده در برنامه فرمول یک و درخواست کمک به این خانواده در ادامه، واکنشهای مختلفی را برانگیخت، اما در ادامه مشخص شد این پدر سه سال قبل از به دنیا آمدن فرزندش، کلیه اش را فروخته است.
این درحالی بود که این برنامه احساسات بینندگان زیادی را جریحه دار کرد و در زمان خود موجب برانگیخته شدن حس انسان دوستی مردم و در ادامه سلب اعتماد در کمک به همنوعان به واسطه این مهمان شد و مشخص نیست چرا پیش از دعوت از این فرد برای اشک گرفتن از مخاطب، درباره فروش کلیه او تحقیق نشده بود و در حرکتی شتابزده، فرد خاطی مهمان برنامه فرمول یک شد.
ایرانیوم برنامه بعدی بود که با هدف جذب مخاطب به سراغ فردی رفت که خود را یکی از کارگردانان بزرگ سینما میداند! این فرد که تنها از علاقهمندان سینما است البته با هدفی نامشخص به برنامه ایرانیوم دعوت شد و تریبون دادن به فردی که به گواه کارشناسان، نه به لحاظ علمی و نه از منظر جایگاه هنری، رتبهای ندارد جای سوال داشته و دارد. این درحالی است که پس از دعوت از این فرد، رسانهها و مخاطبان در فضای مجازی، با ارائه تعابیر مختلف از اهداف این دعوت، آن را مورد نکوهش قرار دادند.
هشتگ پولشمار
در روزگاری که پای هشتگهای پولشمار به صدا و سیما باز شده، تلویزیون و برنامههای سیما به محملی برای معرفی کردن افرادی به نام هنرمند تبدیل شده که به اعتقاد کارشناسان، بهرهای از هنر نبرده و به واسطه فضای مجازی و اقبال در این شبکه ها، توانسته اند مخاطبانی را که سلیقه هایشان در سطح حرکت میکند به خود جذب کنند؛ غافل از اینکه این معرفی خواسته یا ناخواسته علاوه بر کاهش دائقه هنری مخاطبان، شائبههایی را درباره بده بستانهای برنامهها با این افراد ایجاد کرده است.
حضور خوانندههایی که مهمترین آثارشان سرقت و ترکیب اشعار مختلف و به اصطلاح برجسته سازی خوانندگان پلی بک خوان که از منظر هنری، نه جایگاهی دارند و نه در حیطه هنر جای میگیرند این پرسش مهم را ایجاد میکند که دلیل حضور چنین به اصطلاح ترانه خوانهایی در برنامههای تلویزیونی چیست؟ در جایی که تلویزیون برای حضور بزرگان عرصه فرهنگ و هنر در این رسانه، اما و اگرهایی دارد چرا چنین افرادی به راحتی تریبونها را در اختیار میگیرند و با فریب مخاطبان و البته تایید مجریان برنامههای تلویزیونی، مردم را به کنسرتهای خود دعوت میکنند و از طریق تلویزیون برای خود درآمدزایی میکنند؟
بگذارید در پاسخ دادن به این ابهام به تهیه کنندگان این برنامههای تلویزیونی اندکی کمک کنیم. شاید بتوان با این توجیه که تلویزیون در تلاش برای ایجاد فضا برای جوانان هنردوست است و میخواهد به نسل جوان کمک کند. اما پرسش دیگر این است در این قاعده آیا افرادی همچون مسعود صابری پزشک و ترانه خوان که در ماههای اخیر در برنامههای به خانه برمی گردیم، مسابقه پنج ستاره با اجرا و البته بازیگری حمید گودرزی در برابر همین مهمان و حضور این پزشک جویای نام در برنامه کتاب باز با اجرای سروش صحت و خندوانه با اجرای رامبد جوان چه توجیهی دارد؟
مردی میانسال که نه تحصیلات موسیقیایی دارد و نه بویی از هنر برده چطور به یکباره سر از چند برنامه تلویزیونی درمی آورد که اتفاقا اجرای آن برعهده سینمایی هاست؟ چه دلیلی سبب میشود وی در برنامه کتاب باز آغاز صحبت هایش این گونه باشد: عجب بالا و پایین داره دنیا! یبار شما مهمان ما و یکبار ما مهمان شما! از توصیههای گوهربار این مهمان این است که ۵ دقیقه کتابخوانی معادل یکساعت ورزش است! اما همین فرد وقتی مهمان برنامه خندوانه میشود به رامبد جوان میگوید که خیلی وقت است که لباس قرمزش را برای حضور در خندوانه تهیه کرده و از صدای به ارث برده از پدر و مادرش میگوید.
در کنار بررسی این نکات، ذکر این مهم ضروری است که در فضای مجازی و در پیج اینستاگرامی رامبد جوان مطلبی با عنوان عذرخواهی به دلیل حضور مسعود صابری در خندوانه درج، اما این مطلب در زمان کمی از این صفحه حذف شد و رسانهها اقدام به انتشار این تصویر کردند.
واقعا مهمانانی از این دست بر اساس چه ارتباطاتی به برنامههای تلویزیونی راه پیدا میکنند؟ این پرسشی است که پاسخ آن در دست مدیران تلویزیون است و برای حفظ اعتبار این رسانه بهتر آنکه به آن پاسخ روشنی داده شود.
دنباله روی از اینستاگرام
حضور افرادی که به واسطه برخی فعالیتها از جمله دابسمش یا صداگذاری روی برخی فیلمها و اقداماتی شبیه به این در اینستاگرام معروف شده اند در تلویزیون، نشان از دنباله روی سیما از فضای مجازی دارد. این اقدام اعتراف صریح تلویزیون در شکست مقابل فضای مجازی است و اگر این را بپذیریم این افراد با ساخت طنزهایی که در سطح میگذرند تنها مردم را سرگرم میکنند تلویزیون نیز به این سطحی نگری دامن میزند.
دلیل دعوت از این افراد تنها میزان مخاطبان پیجهای اینستاگرام آنان با هدف دیده شدن برنامههای تلویزیونی است درحالی که این اقدام تنها به شکست مطلق صدا و سیما در جذب مخاطبان منجر خواهد شد. به نظر میرسد با توجه به اتفاقات به وجود آمده و تبلیغات خواسته یا ناخواسته برای افراد، نظارت بر برنامههای تلویزیونی بیش از پیش احساس میشود چراکه این عدم نظارت در نهایت منجر به معرفی برخی افراد و برجسته سازی اشتباه آنان و سلب اعتماد مخاطبان از تلویزیون شده و باید برای این مهم چارهای اندیشید.
ارسال نظر