آیتالله بهجت از چه چیز غصه میخورد؟
پارسینه: مرحوم آیتالله بهجت میگفت: کفار انگیزه بسیار قوی بر تسخیر بلاد مسلمانها داشتند، زیرا میخواستند آنها را عبد ذلیل خود بکنند! میدانیم که اساس کارشان در تسلط بر ما، رشوه دادن است تا با رشوه، رؤسای مسلمانها را استعباد کنند.
پارسینه- گروه فرهنگی: غروب یکشنبه، 27 اردیبهشت سال 1388، وقتی خبر رحلت بهجتالعرفا آیتالله محمدتقی بهجت در شهر قم پیچید، بهت و حیرت و ناله و شیون شهر را فرا گرفت و به دنبال آن سیل مشتاقان و شیفتگان فقاهت و مرجعیت به سوی قم سرازیر شد.
قم سراسر سیه پوشید و ازدحام جمعیت عزادار، یادآور تشییع تاریخی آیتالله بروجردی شد، از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همه طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حاضر شدند که سینهاش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت و سرانجام پیکر مطهر آن پیر راحل در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) در مسجد بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.
به مناسبت سالروز عروج این عارف بالله و مجاهد نستوه، برخی از سخنان گرانبهای آیتالله بهجت را مرور میکنیم.
*اگر میدانستی...کافر بودی!
مرحوم سید بحرالعلوم به آقا سید جواد جبل عاملی صاحب «مفتاح الکرامه» فرمود: در همسایگی شما اهل علمی زندگی میکند که اهل جبل عامل و همشهری شما است، ولی مدتی است در خانهاش غذا پیدا نمیشود.
سید گفت: بله، ولی من اطلاع نداشتم که ایشان در مضیقه است.
سید بحرالعلوم گفت: اگر مطلع بودی و رسیدگی نمیکردی، کافر بودی! ناراحتی من از این است که چرا از حال همسایهات بیخبری! ولی اکنون سفارش میدهم یک سینی طعام از اندرون خانه میآورند و کیسهای هم کنار آن میگذارم و به دست خادم میدهم، شما آن همسایه را به بیرونی خود دعوت کنید و با ایشان شام بخورید.
سید همین کار را کرد، گفت با هم نشستیم و غذا را صرف کردیم، سید بحرالعلوم 60 اشرفی در کیسه گذاشته بود، آن را هم به آن آقا رساندم.
حاجینوری میگوید: آن شیخ را در زمان پیریاش دیدم که میگفت: تا آن زمان، غذایی به خوبی و خوشمزگی آن ندیده و نچشیده بودم!
*غصهی ما از این است که...
غصه ما از این است که رجالی را دیدهایم که اهل علم و عمل بودند و در لباس، مسکن و خوراک و ... ساده، بی آلایش و زاهد بودند، بزرگانی از علما بودند که سهم امام(ع) مصرف نمیکردند و اهل علمی بودند که از افاضل علما و صاحب مصنفات بودند، ولی اصلاً لباس اهل علم را به تن نمیکردند. از جمله مرحوم قاموسی که ملبس به لباس تجّار بود و تنها در وقت نماز لباس میپوشید و عدّهای از مقدسین به ایشان اقتدا میکردند و هیچ اعتنایی به جماعتهای اطراف و جلو و عقب و چپ و راست نمیشد.
در حالی که جماعتها در صحن مطهر حضرت امیر(ع) به هم پیوسته بود، به طوری که معلوم نمیشد، مأمورین به کدام امام جماعت اقتدا کردهاند و جزو کدام جمعیت و جماعت هستند.
حسرت ما از این است که عدهای از علما را دیدهایم که تفاوت میان ما و آنها بسیار است، به حدی که گویی میان ما و آنها چند صد سال فاصله است.
*اگر درست به قرآن عمل میکردیم...
اگر درست به قرآن عمل میکردیم، با عمل خود دیگران را جذب میکردیم؛ زیرا مردم غالباً ـ به جز عده معدود ـ خواهان و طالب نور هستند، و آنان که به اسلام و قران نگرویدهاند، قاصرند و نور به آنها عرضه نشده است، این گونه افراد به اعمال ما و رفتار ما نگاه میکنند که در ظاهر خوب،و در باطن بد است و زیر و روی آن با هم تفاوت دارد!
اگر راست میگوییم که قرآن سلاح است، پس چه احتیاج به سلاح دیگر؟ اگر به قرآن عمل میشد، آیا این همه بین مسلمانان جنگ و خونریزی واقع میشد؟! با قیمت نفت سلاح تهیه میکنیم و به جان هم میافتیم و برادرکشی میکنیم!
عمل به قرآن، یعنی اینکه از ظالم کنارهگیری کنیم و ظالم را لعن کنیم و از او تبری بجوئیم، ولی عموم ما مسلمانان، یا خود ظالم هستیم و یا با ظالم هم پیمانیم!
بنیامیه و بنیعباس حدود 500 سال حکومت کردند، با آن همه جنایات و ظلم که آنها نسبت به علی و اولاد علی و ذریه رسولالله(ص) روا داشتند، باز هم ما مسلمانان آنان را قبول میکنیم و دوستشان داریم و با این حال، مدعی هستیم که عمل به قرآن میکنیم و از «حسبنا کتابالله»؛ (تاب خدا برای ما بس است) دم میزنیم، لذا در زمان ظهور دولت حق و حضرت حجت(عج) اول به حساب همین مدّعیان عمل به قرآن میرسند؛ زیرا اینها از کفار معاندترند و نصاری چون میبینند حضرت مسیح(ع) به آن حضرت اقتدا میکند، از آن حضرت متابعت میکنند و زودتر از دیگران به اسلام و حضرت مهدی(عج) میگروند.
*آثار شوم رشوهخواری
کفار انگیزه بسیار قوی بر تسخیر بلاد مسلمانها داشتند، زیرا میخواستند تا آنها را عبد ذلیل خود بکنند! چه کنیم؟ آیا راه چارهای برای نجات از سلطه و شرّ آنها وجود دارد؟
میدانیم که اساس کارشان در تسخیر و تسلط بر ما، رشوه دادن است، آیا ممکن است مسلمانها تطمیع و رشوه دشمنان را قبول نکنند و از این راه مغلوب نشوند؟ با اینکه این عمل اختیاری آنها است؟
آری، با رشوه، رؤسای مسلمانها را استعباد میکنند، لذا نباید کاری کنیم که فریب بخوریم تا با توسل به رشوه کار ما را بسازند، هیچ چیز دیگر به اندازه رشوه در نفوذ و سیطره آنها بر ما کارگر نیست، آنها به دست ما مسلمانان بر ما مسلط میشوند.
کار امیرالمؤمنین(ع) را هم با رشوه تمام کردند؛ زیرا، معاویه به پسر عثمان گفت: هر گاه خاطر جمع شدی که پیروز میشوی، اگر عقب نشینی کنی خراسان مال تو است، بالاخره خراسان را به پسر عثمان داد.
گفت: خراسان را چه کنم؟! به او پاسخ داد: نان خانه تو است.
تا اینکه وقتی معاویه از نزد او بیرون میآمد، اشعاری میخواند که مضمون آن این بود که آن چه میخواستم داد، بلکه بالاتر از آن هم داد.
مروان که آن جا بود، ناراحت شد و گفت: همه را میخرند، ولی کسی نیست ما را بخرد! معاویه جواب داد: «إنما یشتری لک»، برای تو خریداری میشود.
یعنی تو از مایی با این کلام مروان را شاد کرد، بدون اینکه چیزی به او بدهد، البته سرانجام فدک به آن وسعت را که به نظر خودشان برای عموم مسلمانها است، به مروان بخشید و همچنان در دست آل مروان بود تا اینکه عمر بن عبدالعزیز برگرداند.
در واقع، مطالبه فدک، مراد اصلی اهل بیت(ع) نبود، بلکه مسمی مراد بود، یعنی اینکه حق را به اهلش بدهید
قم سراسر سیه پوشید و ازدحام جمعیت عزادار، یادآور تشییع تاریخی آیتالله بروجردی شد، از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همه طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حاضر شدند که سینهاش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت و سرانجام پیکر مطهر آن پیر راحل در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) در مسجد بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.
به مناسبت سالروز عروج این عارف بالله و مجاهد نستوه، برخی از سخنان گرانبهای آیتالله بهجت را مرور میکنیم.
*اگر میدانستی...کافر بودی!
مرحوم سید بحرالعلوم به آقا سید جواد جبل عاملی صاحب «مفتاح الکرامه» فرمود: در همسایگی شما اهل علمی زندگی میکند که اهل جبل عامل و همشهری شما است، ولی مدتی است در خانهاش غذا پیدا نمیشود.
سید گفت: بله، ولی من اطلاع نداشتم که ایشان در مضیقه است.
سید بحرالعلوم گفت: اگر مطلع بودی و رسیدگی نمیکردی، کافر بودی! ناراحتی من از این است که چرا از حال همسایهات بیخبری! ولی اکنون سفارش میدهم یک سینی طعام از اندرون خانه میآورند و کیسهای هم کنار آن میگذارم و به دست خادم میدهم، شما آن همسایه را به بیرونی خود دعوت کنید و با ایشان شام بخورید.
سید همین کار را کرد، گفت با هم نشستیم و غذا را صرف کردیم، سید بحرالعلوم 60 اشرفی در کیسه گذاشته بود، آن را هم به آن آقا رساندم.
حاجینوری میگوید: آن شیخ را در زمان پیریاش دیدم که میگفت: تا آن زمان، غذایی به خوبی و خوشمزگی آن ندیده و نچشیده بودم!
*غصهی ما از این است که...
غصه ما از این است که رجالی را دیدهایم که اهل علم و عمل بودند و در لباس، مسکن و خوراک و ... ساده، بی آلایش و زاهد بودند، بزرگانی از علما بودند که سهم امام(ع) مصرف نمیکردند و اهل علمی بودند که از افاضل علما و صاحب مصنفات بودند، ولی اصلاً لباس اهل علم را به تن نمیکردند. از جمله مرحوم قاموسی که ملبس به لباس تجّار بود و تنها در وقت نماز لباس میپوشید و عدّهای از مقدسین به ایشان اقتدا میکردند و هیچ اعتنایی به جماعتهای اطراف و جلو و عقب و چپ و راست نمیشد.
در حالی که جماعتها در صحن مطهر حضرت امیر(ع) به هم پیوسته بود، به طوری که معلوم نمیشد، مأمورین به کدام امام جماعت اقتدا کردهاند و جزو کدام جمعیت و جماعت هستند.
حسرت ما از این است که عدهای از علما را دیدهایم که تفاوت میان ما و آنها بسیار است، به حدی که گویی میان ما و آنها چند صد سال فاصله است.
*اگر درست به قرآن عمل میکردیم...
اگر درست به قرآن عمل میکردیم، با عمل خود دیگران را جذب میکردیم؛ زیرا مردم غالباً ـ به جز عده معدود ـ خواهان و طالب نور هستند، و آنان که به اسلام و قران نگرویدهاند، قاصرند و نور به آنها عرضه نشده است، این گونه افراد به اعمال ما و رفتار ما نگاه میکنند که در ظاهر خوب،و در باطن بد است و زیر و روی آن با هم تفاوت دارد!
اگر راست میگوییم که قرآن سلاح است، پس چه احتیاج به سلاح دیگر؟ اگر به قرآن عمل میشد، آیا این همه بین مسلمانان جنگ و خونریزی واقع میشد؟! با قیمت نفت سلاح تهیه میکنیم و به جان هم میافتیم و برادرکشی میکنیم!
عمل به قرآن، یعنی اینکه از ظالم کنارهگیری کنیم و ظالم را لعن کنیم و از او تبری بجوئیم، ولی عموم ما مسلمانان، یا خود ظالم هستیم و یا با ظالم هم پیمانیم!
بنیامیه و بنیعباس حدود 500 سال حکومت کردند، با آن همه جنایات و ظلم که آنها نسبت به علی و اولاد علی و ذریه رسولالله(ص) روا داشتند، باز هم ما مسلمانان آنان را قبول میکنیم و دوستشان داریم و با این حال، مدعی هستیم که عمل به قرآن میکنیم و از «حسبنا کتابالله»؛ (تاب خدا برای ما بس است) دم میزنیم، لذا در زمان ظهور دولت حق و حضرت حجت(عج) اول به حساب همین مدّعیان عمل به قرآن میرسند؛ زیرا اینها از کفار معاندترند و نصاری چون میبینند حضرت مسیح(ع) به آن حضرت اقتدا میکند، از آن حضرت متابعت میکنند و زودتر از دیگران به اسلام و حضرت مهدی(عج) میگروند.
*آثار شوم رشوهخواری
کفار انگیزه بسیار قوی بر تسخیر بلاد مسلمانها داشتند، زیرا میخواستند تا آنها را عبد ذلیل خود بکنند! چه کنیم؟ آیا راه چارهای برای نجات از سلطه و شرّ آنها وجود دارد؟
میدانیم که اساس کارشان در تسخیر و تسلط بر ما، رشوه دادن است، آیا ممکن است مسلمانها تطمیع و رشوه دشمنان را قبول نکنند و از این راه مغلوب نشوند؟ با اینکه این عمل اختیاری آنها است؟
آری، با رشوه، رؤسای مسلمانها را استعباد میکنند، لذا نباید کاری کنیم که فریب بخوریم تا با توسل به رشوه کار ما را بسازند، هیچ چیز دیگر به اندازه رشوه در نفوذ و سیطره آنها بر ما کارگر نیست، آنها به دست ما مسلمانان بر ما مسلط میشوند.
کار امیرالمؤمنین(ع) را هم با رشوه تمام کردند؛ زیرا، معاویه به پسر عثمان گفت: هر گاه خاطر جمع شدی که پیروز میشوی، اگر عقب نشینی کنی خراسان مال تو است، بالاخره خراسان را به پسر عثمان داد.
گفت: خراسان را چه کنم؟! به او پاسخ داد: نان خانه تو است.
تا اینکه وقتی معاویه از نزد او بیرون میآمد، اشعاری میخواند که مضمون آن این بود که آن چه میخواستم داد، بلکه بالاتر از آن هم داد.
مروان که آن جا بود، ناراحت شد و گفت: همه را میخرند، ولی کسی نیست ما را بخرد! معاویه جواب داد: «إنما یشتری لک»، برای تو خریداری میشود.
یعنی تو از مایی با این کلام مروان را شاد کرد، بدون اینکه چیزی به او بدهد، البته سرانجام فدک به آن وسعت را که به نظر خودشان برای عموم مسلمانها است، به مروان بخشید و همچنان در دست آل مروان بود تا اینکه عمر بن عبدالعزیز برگرداند.
در واقع، مطالبه فدک، مراد اصلی اهل بیت(ع) نبود، بلکه مسمی مراد بود، یعنی اینکه حق را به اهلش بدهید
منبع:
خبرگزاری فارس
ارسال نظر