گوناگون

طنز/ چرا هی بچه می‌زایید؟

پارسینه: مرور چند صفحه از گل آقای 20 سال پیش هم در این فضای سیاست​زده دم انتخاباتی می​چسبد

پارسینه گروه فرهنگی و به نقل از خبرآنلاین، مرور چند صفحه از گل آقای 20 سال پیش هم در این فضای سیاست​زده دم انتخاباتی می​چسبد و هم نشانه​های جالبی دارد از مشکلاتی که آن موقع وجود داشته و هنوز هم وجود دارد!



چرا هی بچه می‌زایید؟
چرا ده، بیست، سی‌تا بچه را
قابل نمی‌دانید؟
چرا کمتر از این تعداد را
ناچیز می‌دانید؟
چگونه مشکلات گنده‌اش را
ریز می‌دانید؟
مپندارید من مأمور آمارم
مپندارید من هم مثل بعضی از شما
هر روز بیکارم!
چرا هی بچه می‌زایید؟
مگر از فکر شیر خشک و قنداغش
نمی‌لرزید؟
مگر از دکتر و درمان و داروهای ناصرخسرویی(!)
هرگز نمی‌ترسید؟
مگر بعد از هزاران بار تبلیغات گوناگون نمی‌دانید
فضای درس آنها کوچک و «تنگ» است؟
کُمیت بچه‌ها لنگ است؟!
چرا هی بچه می‌زایید؟
«مگر دنبال آرامش نمی‌گردید؟»
کجا آرامشی در خانه‌هاتان یافت خواهد شد؟
سکینه،
اکبر و اصغر،
رضا و راحله، نجمه
فریده، مرتضی، هاجر
زبیده، مصطفی و کاظم و مهوش،
رجب؛ مهناز و محمود و سعید و هاشم و جعفر
محمد، سوسن و محسن،
و ابراهیم و اسماعیل و نازیلا و جمشید و منیر و فاطی و مسعود و منصور و علی و اقدس و حیدر!
«بهشت جاودان آن‌جاست»!
«جهان آن‌جا و جان آن‌جاست»!
چه گویم؟ یک «گروهان» بچه
شاید «پادگان» آن‌جاست!
نه اعصابی، نه آرامی
نه نانی تا خورد بابای خانه
لقمه شامی!
در این دوران که از سازندگی،
هر دم صدای «ساز» می‌آید!
و شب «گردان»
به سوی یک اتاق چار در سه باز می‌آید
چرا هی بچه می‌زایید؟
چرا ده، بیست، سی‌تا بچه را
قابل نمی‌دانید؟

***
***
چند رباعی دست و پاشکسته! از یک شاعر بازنشسته!

سی‌سال گذشت و گفتم از غم رستم
از بند و بلای کارمندی جستم
اما به خدا فروختم باقی عمر
یعنی که کنون خرید خدمت هستم!

این بازنشسته، کارمندی بوده
بر کله او زلف کمندی بوده
این پشت که قوز روی آن می‌بینی
یک روز چنان تیر خدنگی بوده

یک روز تو نیز همچو ما خواهی شد
از کرسی و میز خود جدا خواهی شد
تو غره مشو که صاف و صوفی ، فردا
با عینک و سمعک و عصا خواهی شد!

***
***
تعارف...!

شهرداری که عوارض به تکلف گیرد
خواهد از خانه ما، حق تشرف گیرد
هر که ماشین حیاتش متوقف گردد
زود از وارث او حق توقف گیرد
شهروندان که ز «خودیاری» او شکوه کنند
«شکوه‌»ها را همه از جنس تعارف گیرد
حق «نوسازی» از املاک کهن اخذ کند
بهره از چاله و گودال و تصادف گیرد
هرکجا باغ و زمین بی‌در و پیکر یابد
بی‌درنگ آید و آن را به تصرف گیرد
خانه‌ها را کند اول به سر خلق خراب
سپس اندر غمشان حال تأسف گیرد
نگذرد ذره‌ای از اخذ عوارض، آن را
گاه با قهر و زمانی به تلطف گیرد

منبع: خبرآنلاین

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار