نامه تند مجری صداوسیما به سرافراز: احساس خفت میکنیم
پارسینه: "رویا صنعتی" از کارمندان سازمان صداوسیما در اعتراض به تعدیل نیروهای کارآمد. متن نامه سرگشادهای خطاب به محمد سرافراز، ریاست این سازمان منتشر کرد.
به گزارش پارسینه، این نامه در پی انتشار گزارشی که بخشی از آن به تعدیل یا حذف تدریجی بعضی کارکنان سازمان صداوسیما اختصاص داشت در اختیار ما قرار گرفت.
جناب آقای دکتر سرافراز
رئیس محترم سازمان صداوسیما
با سلام و آرزوی قبولی طاعات- اینجانب رویا صنعتی؛ چهارده سال از زمانی که با هزار امید و آرزو به عنوان مجری، گزارشگر و گوینده قدم به صداوسیما مرکز کرمانشاه گذاشتم؛ میگذرد. به سبب پیشینه هنری که به جهت رشد در خانوادهای هنرمند و سرشناس در غرب کشور داشتم به سرعت پلههای ترقی را به عنوان گوینده مطرح استان طی نمودم به طوری که همواره از بهترین و برترین گویندگان نه تنها مرکز کرمانشاه بلکه در سطح کشور بوده و هستم.
مردم کوچه و بازار هر بار که از جایی میگذرم مرا به اسم میشناسند و به من ابراز محبت میکنند اما هرگاه میپرسند وضعیت شغلی شما در صداوسیما چگونه است؛ نمیدانم چه پاسخی باید بدهم.
در سفر مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری و برنامههای مهمی از این دست و نیز مناسبتهای ملی و مذهی همواره به عنوان یکی از گویندگان و نویسندگان برگزیده به انجام وظیفه پرداختهام.
به یاد میآورم روزهایی که پسر کوچکم را در سرمای زمستان و آفتاب داغ تابستان به خاطر اجرای برنامههای زنده در ساعات مختلف شبانهروز با خود به اداره میبردم. چقدر از اوقات فراغت و تعطیلات خود میزدم تا مخاطبان رادیو و تلویزیون ساعتی از وقتشان را در کنار رسانه استانی و محلی به خوبی سپری کنند.
در این مدت سه بار شرایط استخدام برایم مهیا شد اما هر بار با وضع قوانین جدید از سوی سازمان حقم ضایع شد.
بار سوم یعنی سال گذشته که پس از اتمام مراحل ازجمله کمیته تخصصی گزینش، استعلام حراست، معاینات پزشکی، تشخیص هویت و مالی به امضای مدیران تایید مدارک و تکمیل پرونده ساماندهی به دستور شما امضای احکام، به تعویق افتاد تا اعلام ساختار جدید... ماههاست انتظار میکشیم. حدود 600، 700 نفری که در مراحل مختلف استخدامی بودیم و البته 218 نفری که فقط حکممان منتظر امضایی پشت در اتاق معاونت شما بود. همکارانی که میدانم این روزها حال و روزی بهتر از من ندارند... آبرویمان بماند حق و حقوق پایمال شدهمان هم که هیچ، ایکاش کمی برای آسیب روحی و روانی که ما و خانوادههایمان متحمل شدند؛ چارهای اندیشه میکردید.
همین چند روز پیش بود که از طریق امور اداری و نیز مصاحبه آقای حیدری (مدیرکل سرمایه انسانی سازمان) در هفتهنامه مورخ شنبه 30/30/94 شماره 1001 مطلع شدیم که احکام ما دیگر امضا میشوند و الباقی که در مراحل مختلف استخدامی ماههاست بلاتکلیف هستند هم ادامه پروندهشان لغو و متوقف شده؛ چرا؟ چون صدور مجوز ساماندهی و امضای آن به دست مدیران قبلی سازمان بوده.
بعد از ماهها انتظار که احکام بعد از اعلام ساختار جدید امضا خواهند شد تازه فهمیدیم هیچکدام از این مراحل و مدارک نه برای شما اعتبار و نه برای ما امتیازی دارد و ما نیز باید جزو ده هزار نفری باشیم که در سامانه خرید خدمت قرار میگیریم با قراردادی که نشان میدهد سازمان هیچگونه تعهدی نه به سوابق گذشته، نه حال و نه آینده شغلی ما نخواهد داشت و البته از نظر محتوایی فرقی با قرارداد ترکمانچای ندارد.
شنبه ششم تیر ماه همراه چند نفر از همکاران با وضعیتی مشابه به تهران آمدیم و خدمت آقای حیدری (مدیرکل سرمایه انسانی) رسیدیم. ایشان بدون توجه به سوابق و کارآمدی ما عنوان کردند که شما نیز جزو این ده هزار نفر قراردادی خواهید بود. البته این طرح هنوز در مرحله آزمون خطاست. چهار سال آینده آزمونی برگزار میکنیم با شرایطی که تعیین خواهیم کرد و امتیازاتی که در نظر خواهیم گرفت. در این آزمون شرکت کنید تا قراردادی شوید. واضحتر توضیح دهم؛ اگر بنده چهار سال دیگر در این آزمون شرکت کنم و قبول شوم؛ به جایگاه شغلی که باید سال گذشته میرسیدم؛ خواهم رسید.
تاسفآور است که مدیرکل سرمایه انسانی؛ سازمان بالاترین سرمایه زندگی ما که چندین سال از عمرمان است که صرف خدمت به سازمان شده را نمیبیند و ما را همطراز یک تازهوارد مینگرد.
جناب دکتر سرافراز به فرموده رهبر معظم انقلاب در زمانی که مملکت ما مورد تهاجم فرهنگی است پس ما به عنوان سربازان خط مقدم مبارزه با این تهاجم جای آنکه مورد توجه قرار گیریم و از دغدغههایمان کاسته شود؛ باید روز به روز احساس خواری و خفت کنیم؟
به خاطر آنکه نه جایگاهی در خور و شایسته در سازمان داریم و نه درآمدی که کفاف ابتداییترین نیازهای مادی زندگیمان را بدهد.
چگونه است که سازمان بهطور یکجانبه هر طور که میخواهد با پرسنلش برخورد میکند و به هیچ وجهی هم پاسخگو نیست.
چه کسی باید پاسخگوی جوانی و عمر از دست رفته ما باشد؟
آیا گمان نمیکنید که این طرز برخورد یا به قول خودتان سرمایههای انسانی سازمان باعث دلزدگی مرگ انگیزه و عدم امنیت روانی در محیط کار میشود؟ باور کنید این روزها دیدن چهرههای مضطرب همکاران حقالزحمهای و تکرار این سوال که بعد از این قراردادها چه بر سرمان میآید؛ سخت عذابم میدهد.
جناب آقای سزاوار پشت درهای بسته و در جلسات مدیران شما که به عنوان تعیین دستمزد قراردادهای مدت معین تشکیل میشود؛ قیمت جوانی از دست رفته ما در این سازمان به هیچ وجه تعیین نخواهد شد چه برسد به کرم چند صد هزار تومانی شما!
برادر بزرگوار! اگر شما امروز به عنوان سکاندار بزرگترین و فراگیرترین رسانه کشور شناخته میشوید به خاطر زحمات شبانهروزی امثال ماست که سالها بیتوقع و با علاقه و تعهد در این رسانه پویا و مردمی فعالیت میکنیم.
جناب آقای سرافراز! اگر اولویت شما ساماندهی نیروهای انسانی و کاهش دغدغههای کارکنان است پس به فرموده قرآن مجید: «یا ایها الذین آمنو لم تقولون ما«تفعلون». (صف آیه 2)
واقعاناراحت کننده بود.بایدمثل مدیران به فکرکارمندان این سازمان هم باشند.
بابا برسید به وضعیت این بندگان خدا .. بی انصافیه
فدا سرم
خیلی جاها با مشکل تعدیل نیرو روبرو شدن شروعش فکر میکنم از 91 بود و در 92 و ...ادامه پیدا کرد و فقط مدیران و روسا و کسانیکه مدیران میخوان ولو ناکارآمد از حاشیه ایمنی برخوردارن تو واحد ما من بودم و 3 تا نیروی دیگه دوتاشون اشتباهات وحشتناک داشتن بی اغراق میگم اشتباهات میلیاردی یکی از این دو تا لیسانس بود اونیکی دیپلم نیروی سوم هم دیپلمه بود بیشتر نقش پادو و بایگان مالی و داشت یعنی ما سند میزدیم اون فقط بایگانی میکرد گاهی هم کارهای بانکی رو که صندوقدارمون نمی تونست بره انجام میداد من اما هم لیسانس داشتم هم خدا شاهد که اشتباهات اینا رو نداشتم کارم خوب بود خود مدیرمون حتی اشتباهات یکی از نیروهاش و که سابقه اش از من بیشتر بود و داد من رفع و رجوع کنم کارهایی بود که باید انجام میداد تموم نکرده بود اشتباهاتی چند ساله و عمدتا مربوط به زمانیکه اصلا من در شرکت نبودم ولی موقع تعدیل گفت به بایگانمون یه میز و کامپیوتر و تجهیزات بدن چون با باباش دوست بود که پشت کامپیوتر نشین بشه تا حاشیه امن برای اخراج نشدن داشته باشه نگن مازاد چون خودش آورده بودش سرکار با باباش دوست بود اون دو نفر رو هم چون با خودشون دوست بود نگه داشت من و که نیروی کارآمدش بودم تعدیل کرد بعد میز منم خالی کرد خودشم پیش مدیرعاملمون شیرین کرد که به فکر شرکت و من و تعدیل کرده برای کاهش هزینه ها و من نیروی مازادش بودم با داشتن 3 نیرویی که باید خیلی زودتر از خوردن شرکت به بحران تعدیل اخراج میشدن اونا هزینه بر بودن از قبل از اینکه اصلا من برم سرکار من اونجا فهمیدم کارآمد بودن و کار خوب کردن اصلا مهم نیست حالا صدا سیما و خیلی جاهای دیگه هم همینه متاسفانه فقط جاهای کمی هستن که کارآمدی نیرو براشون مهم همینم هست که ما پیشرفت نمی کنیم
مجري!! محترم!!
صدا وسيما با پانزده هزار نفر اداره ميشود درحالي هم اكنون نزديك به پنجاه هزار نفر!؟! در آن اشتغال دارند. كجاي دنيا تلويزيون دولتي با اين حجم استخدام روبروست. مگر اين نيروها چه خروجي از شبكه ها داشتند كه بايد به آنها باليد...
كشور گران اداره ميشود بهتر از هزينه هاي جاري كاسته شود بهر قيمتي حتي تعديل نيرو