«اژدها وارد میشود» نشاندهندۀ قدرت رسانۀ "فیلم" است
پارسینه: «اژدها وارد میشود» نشاندهندۀ قدرت رسانۀ "فیلم" و بهطور کلیترْ امر "روایتگری" در روشن کردن نقاط تاریک و حفرههای یک معمای تاریخی است
دیگر باید پذیرفت که وقتی قرار است برای اولین بار به تماشای فیلم تازهای از مانی حقیقی برویم، باید خود را برای هرگونه غافلگیری آماده کنیم. شاید از بین تمامی موتیفهای مشترکی که میشود در سینمایش پیدا کرد، مهمترینشان بازی با باورهای پیشینیِ مخاطب و ازجمله انتظارهایی باشد که از خودش وجود دارد. واقعاً کمتر کسی فکرش را میکرد پس از کابوسگونۀ دیوانهوار و فلسفیِ «پذیرایی ساده» (1390) با یک مستند داستانی معماگونه و در عین حال فاصلهگذارانۀ تاریخی طرف شویم.
البته این بار هم کابوس دست از سرمان برنمیدارد، و حتی سایۀ هولناکتری دارد. چراکه اگر در «پذیرایی ساده» شاهد موقعیتی بودیم که توسط شخصیتها چیده شده بود و موتورخانۀ معنایی فیلم در زیرمتنها و تعابیر و تأویلهای فلسفی نهفته بود، این بار با یک داستان عجیبِ واقعی سر و کار داریم که در ابتدا، بهعنوان دغدغۀ شخصیِ فیلمساز جلوه میکند. اما هرچه فیلم جلوتر میرود، کمکم این کابوس همچون بختکی بر سر مخاطب سایه میاندازد. گسترش این بختک، بیش از هر چیز مدیون الگوی بصری و نحوۀ تصویرپردازی منحصربهفرد فیلم است که توانسته به بهترین و در عین حال نامحسوسترین شکل ممکن، فضای وهمآلود و رخوتانگیز آن برهوتِ تبعیدگاهیِ نفرینزده را منتقل کند. سپس، زمانی که مخاطب آمادۀ پذیرش و رویارویی با کابوس مذکور شد، اطلاعاتی ارائه میشود که معلوم میکند این کابوسْ فراتر از یک دغدغۀ شخصی بوده و چنان ابعاد تاریخی/امنیتی دارد که واقعاً چنین فیلمی باید ساخته میشد. نحوۀ ارائۀ این اطلاعات هم ظریف و خلاقانه است. هرچند شاید ایدۀ مصاحبۀ رو به دوربین، قدری صریح و دم دستی به نظر برسد، اما علاوه بر اینکه گنجاندن چنین صحنههایی در میانۀ فیلمی داستانی/تاریخی جسورانه است، نحوۀ چینششان کاملاً همسو روند روایی فیلم است ـ در همین راستا و از بین اطلاعات مربوط به مصاحبهها، شاید بتوان ایدۀ مربوط به انتخاب بازیگر نقش بازجو را یکی از نوآورانهترین و خلاقانهترین تمهیدات روایت دانست.
گذشته از تمامی ویژگیهای روایی فیلم، «اژدها وارد میشود» نشاندهندۀ قدرت رسانۀ "فیلم" و بهطور کلیترْ امر "روایتگری" در روشن کردن نقاط تاریک و حفرههای یک معمای تاریخی است. معمایی که شاید بهتمامی گشوده نشود و دربارۀ برخی از جنبههایش ناگزیر از توسل به حدس و گمان باشیم، اما دستکم میتوان به برخی سرنخهای راهگشا در میان کلاف سردرگم موجود دست یافت. ساختارِ فاصلهگذارانۀ فیلم (عنوان فیلم نیز در همین راستا قابل تفسیر است) هم بهگونهای است که ادامۀ امیدوارانۀ تلاش برای حل ناگشودههای این معما و معماهای مشابه را نوید میدهد.
فرید رهنما
البته این بار هم کابوس دست از سرمان برنمیدارد، و حتی سایۀ هولناکتری دارد. چراکه اگر در «پذیرایی ساده» شاهد موقعیتی بودیم که توسط شخصیتها چیده شده بود و موتورخانۀ معنایی فیلم در زیرمتنها و تعابیر و تأویلهای فلسفی نهفته بود، این بار با یک داستان عجیبِ واقعی سر و کار داریم که در ابتدا، بهعنوان دغدغۀ شخصیِ فیلمساز جلوه میکند. اما هرچه فیلم جلوتر میرود، کمکم این کابوس همچون بختکی بر سر مخاطب سایه میاندازد. گسترش این بختک، بیش از هر چیز مدیون الگوی بصری و نحوۀ تصویرپردازی منحصربهفرد فیلم است که توانسته به بهترین و در عین حال نامحسوسترین شکل ممکن، فضای وهمآلود و رخوتانگیز آن برهوتِ تبعیدگاهیِ نفرینزده را منتقل کند. سپس، زمانی که مخاطب آمادۀ پذیرش و رویارویی با کابوس مذکور شد، اطلاعاتی ارائه میشود که معلوم میکند این کابوسْ فراتر از یک دغدغۀ شخصی بوده و چنان ابعاد تاریخی/امنیتی دارد که واقعاً چنین فیلمی باید ساخته میشد. نحوۀ ارائۀ این اطلاعات هم ظریف و خلاقانه است. هرچند شاید ایدۀ مصاحبۀ رو به دوربین، قدری صریح و دم دستی به نظر برسد، اما علاوه بر اینکه گنجاندن چنین صحنههایی در میانۀ فیلمی داستانی/تاریخی جسورانه است، نحوۀ چینششان کاملاً همسو روند روایی فیلم است ـ در همین راستا و از بین اطلاعات مربوط به مصاحبهها، شاید بتوان ایدۀ مربوط به انتخاب بازیگر نقش بازجو را یکی از نوآورانهترین و خلاقانهترین تمهیدات روایت دانست.
گذشته از تمامی ویژگیهای روایی فیلم، «اژدها وارد میشود» نشاندهندۀ قدرت رسانۀ "فیلم" و بهطور کلیترْ امر "روایتگری" در روشن کردن نقاط تاریک و حفرههای یک معمای تاریخی است. معمایی که شاید بهتمامی گشوده نشود و دربارۀ برخی از جنبههایش ناگزیر از توسل به حدس و گمان باشیم، اما دستکم میتوان به برخی سرنخهای راهگشا در میان کلاف سردرگم موجود دست یافت. ساختارِ فاصلهگذارانۀ فیلم (عنوان فیلم نیز در همین راستا قابل تفسیر است) هم بهگونهای است که ادامۀ امیدوارانۀ تلاش برای حل ناگشودههای این معما و معماهای مشابه را نوید میدهد.
فرید رهنما
ارسال نظر