ویژگی فیلمهای عباس کیارستمی
پارسینه: نویسنده: شهرام زعفرانلو
آشنایی نخست من با آثار این فیلمساز برمیگردد به حدودا ۱۵ سالگی من یعنی سال ۱۳۶۵ که عضو گروه ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران بودم.
به دعوت کانون در مراسمی در خیابان وزرا شرکت کردم که فیلم "خانه دوست کجاست؟" به نمایش درآمد و برای من خیلی تاثیر گذار بود.
بعدها که با کتابها و نقدهای سینمایی سروکار پیدا کردم بیشتر با سبک و سیاق کیارستمی و تفاوت آن با آثار دیگر فیلمسازان آشنا شدم.
وقتی به شیوه فیلمسازی او می نگرم، برخلاف بسیاری از علاقمندان و عشاق وی نمیتوانم با تکیه بر احساسات خویش به قضاوت بنشینم. سن و تجربه هم به امثال بنده اجازه تاثر از جو و شرایط فوت و تولد نمی دهد.
لذا ضمن تسلیت به سینمای ایران به سبب فقدان این فیلمساز، در اینجا صرفا منتقدانه به چند ویژگی آثار کیارستمی اشاره میکنم:
۱. در اغلب آثار وی، یا با اثری داستانی مواجهیم که مبتنی بر الگوی ارسطویی، یعنی شروع، میانه و پایان نیست و یا داستانی داریم که از آشفتگی روایت و ساختارشکنی نامتعارفی تبعیت میکند.
۲. در فیلم های کیارستمی، زمان درون فیلم با زمان واقعی یکی است. یعنی وقتی کاراکتری قرار است به مدرسه برود یا کار خاصی انجام دهد از زمان شروع تا پایان کار، دوربین با وی همراه میشود و کنش هایی که در خدمت کلیت فیلم نیست را نیز ثبت میکند.
۳. با استناد به ویژگی دوم، ما با سکانسهای طولانی طرف هستیم که از تدوین برخوردار نیست و صحنه های زائد بسیاری دارد که برای تماشاگر ملالآور و خسته کننده مینماید. زیرا بدیهی ترین لحظات و عادی ترین شرایط زندگی نیز به تصویر کشیده می شود.
۴. دیالوگ در فیلمهای کیارستمی اغلب از وجوه دراماتیک برخوردار نبوده و نمیتواند در خدمت درام و یا روایت باشد. همین باعث میشود گفت و گوها پیش برنده داستان نباشند و حذف آنها لطمه ای به ساختار اثر نزند.
۵. در بسیاری از مواقع، فیلم ها فیلمنامه از قبل نوشته شده ندارند و بسیاری از ایده ها در زمان تولید به ذهن فیلمساز الهام شده و در لحظه به آفرینش دست می زند. همین میتواند صحنههایی را به فیلم اضافه کند که با ساختار کلی آن در ارتباط نمی باشد.
۶. تم بیشتر فیلمها پشتوانه تئوریک و نظری ندارد. مخاطب نمیداند که در حال فهم موضوع و تمی مدرن و ابزورد است و یا با تمی اجتماعی، روانشناختی و یا کلاسیک روبروست.
۷. استفاده از نابازیگران یکی دیگر از ویژگی های آثار اوست. کنترل و هدایت نابازیگران و به قولی بازیگردانی آنها خارج از قواعد و اسلوب تجربه شده، کار فیلمسازی را سهل و ساده می کند و گاهی ناخواسته به آفرینش فضایی رئالیستی منجر می شود.
۸. حرف هایی که هنرمندان خارجی درباره مرحوم کیارستمی میگویند، هیچ یک نمیتواند معیاری برای ارزیابی و نقد هنری و سینمایی آثارش باشد. تعریف و تمجیدها در بیشتر موارد فاقد متر و معیار صحیحی برای سنجش بوده و علاقمندان سینما را نباید از شناخت بنیان ها و قواعد حتی مدرن سینما بازدارد.
۹. هیچ یک از فیلم های کیارستمی در ایران فروش قابل توجهی نداشته است و نمیتوان آثارش را در روند بالنده سینمای ایران تاثیرگذار دانست.
(منظورم از فروش در حد فیلمهای آقای دهنمکی نیست بلکه فروش همانند فیلمهای متوسط و رو به بالایی است که هم قشر متوسط جامعه را جلب و جذب کرده و هم بخشی از عموم مردم را. همانند فیلم های اصغر فرهادی و برخی آثار حاتمیکیا و ...)
۱۰. دانش تئوریک سینمایی و کسب و تجربه مهارت های فنی و عملی در سینما لازم و ملزوم یکدیگرند. تاریخ سینما به خوبی بر این ادعا صحه میگذارد.
ارسال نظر