ابراز تاسف هنگامه قاضیانی از وضعیت امروز سینمای ایران
پارسینه: هنگامه قاضیانی با حضور در برنامه «چشم شب روشن» درباره وضعیت امروز سینما گفت: «دهه ۷۰ دوران طلایی سینمای ایران است، تأسف میخورم چه اتفاقی برای فیلمنامهها و بازیگران قدَر افتاد و یکدفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.»
شامگاه چهارشنبه سوم آبان، همزمان با اولین سالگرد پخش برنامه «چشم شب روشن»، هنگامه قاضیانی، بازیگر سینما مهمان این برنامه شد و با اکبر نبوی، مجری کارشناس سینمایی به گفتگو پرداخت.
قاضیانی در ابتدا درباره رشتههای تحصیلیاش (کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی و ارشد فلسفه) و ارتباط آن با بازیگری بحث را آغاز کرد و گفت: «همه اینها با هم ارتباط دارند. من دیپلم اقتصاد داشتم. ورود به دانشگاه آزاد آنقدر ساده نبود.»
خانوادهام گفتند ادامه تحصیل بده
او در رابطه با ورودش به دنیای بازیگری گفت: «سالها قبل در تئاتر مدرسه فعال بودم و آمفی تئاترِ آنجا را میچرخاندم. در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری شد که خانواده به من گفتند باید ادامه تحصیل دهم، بعد وارد بازیگری شوم. من گفتم دیر میشود، چون در آن زمان من ۲۴ سال داشتم. در ادامه پدرم با بیان جملهای از مرحوم حسین قوامی عنوان کرد: هنرمند ۹۹ خصلت انسانی و یک هنر دارد، برو بیاموز بعد وارد بازیگری شوم.»
بازیگر فیلم سینمایی «سایهروشن» افزود: «پس از اتمام درسم به خانواده اعلام کردم که میخواهم بازیگری را شروع کنم و به بیان کودکانهای به پدرم گفتم من نتوانستم ۹۹ خصلت بیاموزم که ایشان هم گفتند سه تا هم باشد کفایت میکند. رشتههای تحصیلی من کمک زیادی در زمینه بازیگری به من کرد.»
آگاهی، هنرمند را شجاع میکند
بازیگر فیلم «به آهستگی» اظهار کرد: «فلسفه جواز تفکر است و از نگاه من هنرمند نیاز به جواز برای تفکر دارد به خاطر اینکه آگاهی هنرمند را شجاع میکند و هنرمند شجاع میتواند اتفاق بزرگی را بهعنوان مامور برای زمین رقم بزند.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «عصر امروز حقیقت را کم دارد و هنر فقط میتواند این حقیقت را برگرداند.»
قاضیانی در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه که امری عقلانی است، برای بازیگری که امری خیالی است، دستوپا گیر بود یا خیر، تصریح کرد: «نه. در ابتدا عزتنفسی را برای ورود به دنیای خیال به من داده بود و این دنیای خیال از گذشته با روح من عجین بود؛ همیشه در زمانی که فلسفه میخواندم برای ورود به بازیگری میگفتم، خیال آدم را جوان میکند و ذهن آدم را پیر. وزنههای عقل زندگی من را بهشدت سنگین کرده بود و در ورودم به دنیای بازیگری، به من اجازه داد درست و روشن نگرانه وارد شوم.»
بازیگر «ساکن طبقه وسط» ادامه داد: «در دنیای بازیگری و خیال و هنر، وقتی قوای حسی شما قرار است بیشتر و بیشتر تحریک شود، به حد شکنجه و درد میرسد و نیروی خرد و آگاهی به سراغتان میآید.»
او که از ۱۸ سال پیش کارش را با فیلم «سایهروشن» آغاز کرد، درباره اینکه سینما چطور میتواند به این سرگشتگی کمک کند، گفت: «سینما یکی از هنرهای جهان است که تصاویر درونی بر پرده خیال را به حضور متکثر بازیگر در سینما تبدیل میکند؛ یعنی زمانی که منِ هنگامه قاضیانی وارد سینمایی میشوم، فیلم من روی پردهدر حال پخش است که همزمان من خودم همدرسالن هستم و فیلمم را روی پرده تماشا میکنم که این رویاروی، حضور متکثر است و پیشاپیش در فلسفه تعریفشده است.»
بازیگر «میگرن» تصریح کرد: «هنرمند باید به سمت آگاهی و خرد حرکت کند و زمانی که هنرمند به سمت و آگاهی برود همهچیز به سمت بالا حرکت میکند.»
قاضیانی تأکید کرد: «بهعنوان یک هنرمند سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشم و این نفروختن یعنی یکقدم به هنر و سینما کمک کردم.»
برنده بهترین بازیگر زن در جشنواره وارنا ادامه داد: «همه به فلسفه احتیاج دارند و فلسفه لزوماً در دانشگاه نیست و کافی است به فکر و بدن روزمرهمان استراحت دهیم و همهچیز را شاعرانهتر کنیم و از خیال من هنرمند میرسد به خیال مردم.»
دهه ۷۰ دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد
او در پاسخ به این سؤال که وضعیت بازیگری را در سینمای ایران چطور میبینید، بیان کرد: «از نظر من دهه ۷۰ دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد. من تأسف میخورم که چه اتفاقی برای فیلمنامههای دهه ۷۰ و بازیگران قدَر دهه ۷۰ که تقریباً تا ۸۰ ادامه داشت افتاد و یکدفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.»
لو در تکمیل حرفهایش گفت: «مردم را در این امر مقصر نمیدانم و این اتفاقی زیر بنایی و از بزرگان ما است، بهطور مثال میتوان به جشنواره فیلم فجر سال گذشته اشاره کرد که نتیجه آن فیلمهایی است که در حال حاضر روی پرده هستند.»
تهیهکنندگان جرئتشان را برای ساخت برخی فیلمها از دست دادهاند
بازیگر فیلم «برادرم خسرو» اظهار کرد: «فیلم سینمایی «یک قناری یک کلاغ» را اصغر عبداللهی مینویسد و مدتی کنار میگذارد و هیچکس این فیلم را نمیسازد. چرا کسی جرئت ساختن این را ندارد؟ در صورتیکه زمانی فیلم «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «مسافران» بهرام بیضایی و «باشو غریبهای کوچک» ساخته شده است، در نتیجه به این میرسیم که خردمند و آگاه شجاع میشود و انسان شجاع آگاه و خردمند. تهیهکنندگان ما جرئتشان را برای ساخت چنین فیلمهایی از دست دادهاند.»
داریم حقیقت را به کُما میبریم
او ادامه داد: «ما داریم حقیقت را به کما میبریم و حرفم این نیست که چرا از نیروهای جوان استفاده میکنیم. من مشوق این نسل و نسلهای بعدی هستم، حرفم این است که ما شجاعتمان را بطور کل از دست دادهایم؛ برای فیلم «یک قناری، یک کلاغ» قول دادیم سکوت کنیم جهت حفظ شانیت، ما فقط جشنواره فجر را داشتیم که بعضی وقتها درست به مسائل نگاه میشد.»
سینمایمان زرد شده است
نویسنده کتاب «سرزمین مرد سرخپوست» اظهار کرد: «ما زمانی میگفتیم مجلههایمان زرد شده، ولی در حال حاضر سینمایمان زرد شده است و این شجاعتِ من شاید باعث شود که برخی بشنوند و از فردا فیلمنامههایشان را نفرستند و بگویند کار نکن، باشد کار نمیکنم؛ اصلاً مهم نیست و به نظر من مسائل مهمتر در این دنیا هست.»
او تکمیل کرد: «با درس دادنم میتوانم به شیدایی و مسائلی که میخواهم برسم. من از سال ۷۹ تاکنون که وارد دنیای بازیگری شدم، هیچکس نمیتواند بگوید هنگامه قاضیانی دنبال کار بود.»
برخی میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید
قاضیانی تشریح کرد: «افرادی هستند میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید؛ یاد کارناوال پینوکیو میافتم که سوارش کردند و گفتند به ما خوش میگذرد.»
او در ادامه گفت: «در زمینه سینما کارهای خوب نیز انجام میشود، ولی دهه ۷۰ چیز دیگری بود، بهطور مثال فیلم «گرگهای گرسنه» با بازی محمد صالح علاء که من با پسر چهار سالهام به سینما رفتم، ایشان در آن زمان بازی میکردند چون سینما آن زمان درست بود.»
بازیگر فیلم «من مادر هستم» در پاسخ به این سؤال که اگر در دهه ۷۰ تمام این امکاناتی که اکنون در زمینه تأمین نیازهای بصری سینما هست، وجود داشت بازهم با همان شور و اشتیاق به سینما میرفت، گفت: «بله. چراکه ما پا بهپای افرادی مانند بیضایی و واروژ کریمی در آن زمان سینما را پر میکردیم.»
دچار بیماری بزرگی شدهایم
قاضیانی ادامه داد: «ما دچار بیماری بزرگی شدهایم، هر چیزی قبل از اینکه استقرار پیدا کند، کنار گذاشته میشود و خطرناکترین مسائله این است که به سادهترین چیزها راضی شویم.»
او افزود: «در دهِه ۷۰ درست بعد از انقلاب و جنگ، اگر فیلمی برای گیشه ساخته میشد به تو اهانت نمی کرد و آن فیلم در راستای همه علایق تهیه میشد.»
بازیگر فیلم «آینههای روبرو» یادآور شد: «بعد از فیلم «قناری و یک کلاغ» انتخابهایم سختتر شد و فیلم سینمایی را تجربه کردم که علی حضرتی تهیهکنندهاش بود که تا آن لحظه، هیچکس فیلمنامهاش را به دست نمیگرفت و بعد از آن کار من سخت شد چون این نقش به من خرد و آگاهی اضافه کرد و دوباره درس بازیگری داد.»
او اظهار کرد: «هفته پیش سر کلید فیلم سینمایی «اردک لی» به کارگردانی بهروز غریب پور، احساس کردم بازیگر نیستم، فیلمنامه این فیلم بعد از ۲۵ سال در حال ساخت است که من توانستم دو سکانس در نقش نامادری بازی کنم.»
قاضیانی تکمیل کرد: «پس از ۳۴ ساعت بیداری و برداشتهای مکرر بالاخره این سکانس پلان با موفقیت تمام شد و من خوشحالم که در کنار ۲۰۰ بازیگر بچه و بزرگ بهزیستی به ایفای نقش پرداختم.»
این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: «جوایز هیچ چیز به من نمیدهد و من را بیخرد میکند و لطف است اگر هدیهای به من میدهند.»
قاضیانی در ابتدا درباره رشتههای تحصیلیاش (کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی و ارشد فلسفه) و ارتباط آن با بازیگری بحث را آغاز کرد و گفت: «همه اینها با هم ارتباط دارند. من دیپلم اقتصاد داشتم. ورود به دانشگاه آزاد آنقدر ساده نبود.»
خانوادهام گفتند ادامه تحصیل بده
او در رابطه با ورودش به دنیای بازیگری گفت: «سالها قبل در تئاتر مدرسه فعال بودم و آمفی تئاترِ آنجا را میچرخاندم. در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری شد که خانواده به من گفتند باید ادامه تحصیل دهم، بعد وارد بازیگری شوم. من گفتم دیر میشود، چون در آن زمان من ۲۴ سال داشتم. در ادامه پدرم با بیان جملهای از مرحوم حسین قوامی عنوان کرد: هنرمند ۹۹ خصلت انسانی و یک هنر دارد، برو بیاموز بعد وارد بازیگری شوم.»
بازیگر فیلم سینمایی «سایهروشن» افزود: «پس از اتمام درسم به خانواده اعلام کردم که میخواهم بازیگری را شروع کنم و به بیان کودکانهای به پدرم گفتم من نتوانستم ۹۹ خصلت بیاموزم که ایشان هم گفتند سه تا هم باشد کفایت میکند. رشتههای تحصیلی من کمک زیادی در زمینه بازیگری به من کرد.»
آگاهی، هنرمند را شجاع میکند
بازیگر فیلم «به آهستگی» اظهار کرد: «فلسفه جواز تفکر است و از نگاه من هنرمند نیاز به جواز برای تفکر دارد به خاطر اینکه آگاهی هنرمند را شجاع میکند و هنرمند شجاع میتواند اتفاق بزرگی را بهعنوان مامور برای زمین رقم بزند.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «عصر امروز حقیقت را کم دارد و هنر فقط میتواند این حقیقت را برگرداند.»
قاضیانی در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه که امری عقلانی است، برای بازیگری که امری خیالی است، دستوپا گیر بود یا خیر، تصریح کرد: «نه. در ابتدا عزتنفسی را برای ورود به دنیای خیال به من داده بود و این دنیای خیال از گذشته با روح من عجین بود؛ همیشه در زمانی که فلسفه میخواندم برای ورود به بازیگری میگفتم، خیال آدم را جوان میکند و ذهن آدم را پیر. وزنههای عقل زندگی من را بهشدت سنگین کرده بود و در ورودم به دنیای بازیگری، به من اجازه داد درست و روشن نگرانه وارد شوم.»
بازیگر «ساکن طبقه وسط» ادامه داد: «در دنیای بازیگری و خیال و هنر، وقتی قوای حسی شما قرار است بیشتر و بیشتر تحریک شود، به حد شکنجه و درد میرسد و نیروی خرد و آگاهی به سراغتان میآید.»
او که از ۱۸ سال پیش کارش را با فیلم «سایهروشن» آغاز کرد، درباره اینکه سینما چطور میتواند به این سرگشتگی کمک کند، گفت: «سینما یکی از هنرهای جهان است که تصاویر درونی بر پرده خیال را به حضور متکثر بازیگر در سینما تبدیل میکند؛ یعنی زمانی که منِ هنگامه قاضیانی وارد سینمایی میشوم، فیلم من روی پردهدر حال پخش است که همزمان من خودم همدرسالن هستم و فیلمم را روی پرده تماشا میکنم که این رویاروی، حضور متکثر است و پیشاپیش در فلسفه تعریفشده است.»
بازیگر «میگرن» تصریح کرد: «هنرمند باید به سمت آگاهی و خرد حرکت کند و زمانی که هنرمند به سمت و آگاهی برود همهچیز به سمت بالا حرکت میکند.»
قاضیانی تأکید کرد: «بهعنوان یک هنرمند سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشم و این نفروختن یعنی یکقدم به هنر و سینما کمک کردم.»
برنده بهترین بازیگر زن در جشنواره وارنا ادامه داد: «همه به فلسفه احتیاج دارند و فلسفه لزوماً در دانشگاه نیست و کافی است به فکر و بدن روزمرهمان استراحت دهیم و همهچیز را شاعرانهتر کنیم و از خیال من هنرمند میرسد به خیال مردم.»
دهه ۷۰ دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد
او در پاسخ به این سؤال که وضعیت بازیگری را در سینمای ایران چطور میبینید، بیان کرد: «از نظر من دهه ۷۰ دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد. من تأسف میخورم که چه اتفاقی برای فیلمنامههای دهه ۷۰ و بازیگران قدَر دهه ۷۰ که تقریباً تا ۸۰ ادامه داشت افتاد و یکدفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.»
لو در تکمیل حرفهایش گفت: «مردم را در این امر مقصر نمیدانم و این اتفاقی زیر بنایی و از بزرگان ما است، بهطور مثال میتوان به جشنواره فیلم فجر سال گذشته اشاره کرد که نتیجه آن فیلمهایی است که در حال حاضر روی پرده هستند.»
تهیهکنندگان جرئتشان را برای ساخت برخی فیلمها از دست دادهاند
بازیگر فیلم «برادرم خسرو» اظهار کرد: «فیلم سینمایی «یک قناری یک کلاغ» را اصغر عبداللهی مینویسد و مدتی کنار میگذارد و هیچکس این فیلم را نمیسازد. چرا کسی جرئت ساختن این را ندارد؟ در صورتیکه زمانی فیلم «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «مسافران» بهرام بیضایی و «باشو غریبهای کوچک» ساخته شده است، در نتیجه به این میرسیم که خردمند و آگاه شجاع میشود و انسان شجاع آگاه و خردمند. تهیهکنندگان ما جرئتشان را برای ساخت چنین فیلمهایی از دست دادهاند.»
داریم حقیقت را به کُما میبریم
او ادامه داد: «ما داریم حقیقت را به کما میبریم و حرفم این نیست که چرا از نیروهای جوان استفاده میکنیم. من مشوق این نسل و نسلهای بعدی هستم، حرفم این است که ما شجاعتمان را بطور کل از دست دادهایم؛ برای فیلم «یک قناری، یک کلاغ» قول دادیم سکوت کنیم جهت حفظ شانیت، ما فقط جشنواره فجر را داشتیم که بعضی وقتها درست به مسائل نگاه میشد.»
سینمایمان زرد شده است
نویسنده کتاب «سرزمین مرد سرخپوست» اظهار کرد: «ما زمانی میگفتیم مجلههایمان زرد شده، ولی در حال حاضر سینمایمان زرد شده است و این شجاعتِ من شاید باعث شود که برخی بشنوند و از فردا فیلمنامههایشان را نفرستند و بگویند کار نکن، باشد کار نمیکنم؛ اصلاً مهم نیست و به نظر من مسائل مهمتر در این دنیا هست.»
او تکمیل کرد: «با درس دادنم میتوانم به شیدایی و مسائلی که میخواهم برسم. من از سال ۷۹ تاکنون که وارد دنیای بازیگری شدم، هیچکس نمیتواند بگوید هنگامه قاضیانی دنبال کار بود.»
برخی میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید
قاضیانی تشریح کرد: «افرادی هستند میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید؛ یاد کارناوال پینوکیو میافتم که سوارش کردند و گفتند به ما خوش میگذرد.»
او در ادامه گفت: «در زمینه سینما کارهای خوب نیز انجام میشود، ولی دهه ۷۰ چیز دیگری بود، بهطور مثال فیلم «گرگهای گرسنه» با بازی محمد صالح علاء که من با پسر چهار سالهام به سینما رفتم، ایشان در آن زمان بازی میکردند چون سینما آن زمان درست بود.»
بازیگر فیلم «من مادر هستم» در پاسخ به این سؤال که اگر در دهه ۷۰ تمام این امکاناتی که اکنون در زمینه تأمین نیازهای بصری سینما هست، وجود داشت بازهم با همان شور و اشتیاق به سینما میرفت، گفت: «بله. چراکه ما پا بهپای افرادی مانند بیضایی و واروژ کریمی در آن زمان سینما را پر میکردیم.»
دچار بیماری بزرگی شدهایم
قاضیانی ادامه داد: «ما دچار بیماری بزرگی شدهایم، هر چیزی قبل از اینکه استقرار پیدا کند، کنار گذاشته میشود و خطرناکترین مسائله این است که به سادهترین چیزها راضی شویم.»
او افزود: «در دهِه ۷۰ درست بعد از انقلاب و جنگ، اگر فیلمی برای گیشه ساخته میشد به تو اهانت نمی کرد و آن فیلم در راستای همه علایق تهیه میشد.»
بازیگر فیلم «آینههای روبرو» یادآور شد: «بعد از فیلم «قناری و یک کلاغ» انتخابهایم سختتر شد و فیلم سینمایی را تجربه کردم که علی حضرتی تهیهکنندهاش بود که تا آن لحظه، هیچکس فیلمنامهاش را به دست نمیگرفت و بعد از آن کار من سخت شد چون این نقش به من خرد و آگاهی اضافه کرد و دوباره درس بازیگری داد.»
او اظهار کرد: «هفته پیش سر کلید فیلم سینمایی «اردک لی» به کارگردانی بهروز غریب پور، احساس کردم بازیگر نیستم، فیلمنامه این فیلم بعد از ۲۵ سال در حال ساخت است که من توانستم دو سکانس در نقش نامادری بازی کنم.»
قاضیانی تکمیل کرد: «پس از ۳۴ ساعت بیداری و برداشتهای مکرر بالاخره این سکانس پلان با موفقیت تمام شد و من خوشحالم که در کنار ۲۰۰ بازیگر بچه و بزرگ بهزیستی به ایفای نقش پرداختم.»
این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: «جوایز هیچ چیز به من نمیدهد و من را بیخرد میکند و لطف است اگر هدیهای به من میدهند.»
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر