از چه سني بايد به کودک زبان دوم را ياد داد؟
سایت «شهرزاد» نوشت:
زبان مادري، زبان ديگري
سال اول زندگي، بچه به جز گريه و صداهايي که پدر و مادر به زور ميخواهند ثابت کنند معني خاصي دارد، روش ارتباطي ديگري نميشناسد. چند سال بعدي هم والدين با شيرين زباني کودک و اينکه او هر بار چه کلمه جديدي را ياد گرفته است، سرگرمند، اما بعد از اين مدت بعضي از پدر و مادرها دنبال سرگرمي ديگري ميروند و آن اين است كه به کودکشان زبان ديگري ياد بدهند. به همين دليل در خيلي از مهمانيها بچههايي را ميتوان ديد که به اصرار والدين براي عمو يا خالهشان غلط يا درست از يک تا 10 را به انگليسي ميشمرند يا اپل ميگويند و اورنج را نشان ميدهند.
اما از ابتداي دهه 90 با مطرح شدن موضوع دهکده جهاني و زبان بينالمللي و البته نتيجه تحقيقات بعضي دانشمندان آموزش زبان دوم رنگ و بوي جديتري به خود گرفته است. تحقيقات نشان داده بچههايي که زبان دوم ياد ميگيرند، هوش اجتماعي بالاتري دارند.
اما واقعا از چه سالي بايد آموزش زبان به کودکان را شروع کرد؟
بسياري از کارشناسان بر اين باورند هرچه زبان دوم در سنين پايينتري به کودک آموزش داده شود احتمال اينکه کودک در سالهاي بعد در يادگيري اين زبان موفقتر باشد، بيشتر است. در سال ۱۹۹۶ يک مقاله در روزنامه نيوزويک منتشر شد که نتايج يک تحقيق را بررسي ميکرد. بر اساس اين تحقيق، کودکي که بعد از 10 سالگي شروع به آموختن زبان دوم کند با احتمال کمتري ممکن است بتواند بعدها اين زبان را مانند کساني که آن زبان، زبان مادريشان است، صحبت کند. نتايج اين تحقيق توسط زبانشناسان زيادي تاييد شده است و به دنبال اين تحقيق، تحقيقات بسيار ديگري هم انجام شد که بر همين موضوع تاکيد داشت.
بررسيهاي بيشتر در مورد يادگيري زبان در سنين پايين نشان داد کودک نه تنها با يادگيري زبان، برخورد اجتماعياش تقويت ميشود و در ارتباط با ديگر بچهها موفقتر عمل ميکند، بلکه اين مسئله ميتواند باعث پيشرفت عملکرد کلي کودک در بقيه دروس در مدرسه نيز بشود.
در تحقيقي روي بچههاي مدارس يکي از کشورهاي غير انگليسي زبان، کودکاني که بيش از ۴ سال به يادگيري زبان دوم (اغلب زبان انگليسي) پرداخته بودند نسبت به بچههايي که زمان کمتري آن زبان را آموزش ديده بودند يا اصلا زبان دومي را ياد نگرفته بودند، در امتحان جامع و تستهاي مورد نظر تحقيق نتايج بهتري کسب کردند. طبق اين تحقيق بچههايي که زبان دوم ياد گرفته بودند حتي از بچههايي که به يادگيري رياضي پرداخته بودند هم موفقتر عمل کرده بودند. نتايج بررسيهاي متخصصان آموزش کودک نشان داده است کودکاني که زبان دوم ميآموزند در حل مسائل پيچيده خلاقيت و تبحر بيشتري دارند. بررسيهاي بروک لمبرت و تاکر، در سال ۱۹۷۴ نشان داده است بچههايي که توانايي ياد گرفتن بيش از يک زبان را دارند هوش بالاتري دارند. لمبرت اينطور استدلال ميکند که شايد يادگيري زبان دوم و زبانهاي بيشتر باعث پيشرفت توانايي ذهني و قوه درک فرد شده است.
بر اساس آمار، دانشآموزاني که مسلط به يک زبان دوم بودهاند در امتحانهاي ورودي دانشگاهها هم موفقتر عمل کردهاند. بسياري از اين تحقيقات در مورد کشورهاي انگليسي زبان است که در آنها هم حتي به آموزش زبان دوم به کودکان توجه زيادي ميشود. يکي از دلايل تاکيد سيستم آموزشي بر اين مسئله مشاهده اين نکته بوده است که بسياري از دانشآموزاني که زبان ديگري غير از زبان مادري خود را فرا گرفته بودند بعدها در محيط کار موفقتر عمل کردهاند.
از چه سني بايد به کودک زبان دوم را ياد داد؟
کارشناسان آموزش کودک و زبانشناسان معتقدند کودکاني که قبل از دوره نوجواني به يادگيري زبان دوم بپردازند بهتر ميتوانند در زمينه تلفظ کلمات به طور صحيح و نزديک به صاحبان اصلي زبان عمل کنند. زبانشناسان اين موضوع را به تغييرات فيزيولوژيکي مربوط ميدانند که در مغز کودکان در سنين نوجواني رخ ميدهد. تفاوت هجاها و آواها در زبانهاي مختلف که باعث تفاوت لهجهها ميشود در کودکاني که زبان را قبل از شکلگيري بخشهاي مربوطه در مغز ياد گرفتهاند کمتر به چشم ميآيد. به همين دليل بهترين سن آموزش زبان به کودک، قبل از 10 سالگي و زماني است که کودک هنوز در زبان مادري خود هم پيشرفت چنداني نداشته است. البته اين مسئله به هيچ وجه كودك را از يادگيري زبان مادري بازنميدارد بلکه به پيشرفت آن هم کمک خواهد کرد. بعضي از والدين نگران اين نکته هستند که ياد دادن زبان دوم در سنين کم ممکن است باعث شود کودک زبان مادري خود را فراموش کند يا اينکه در يادگيري زبان مادري و ادبيات آن دچار مشکل شود. در حاليکه زبانشناسان خلاف اين باور را دارند. آنها معتقدند يادگيري زبان دوم به دليل به کارگيري ذهن کودک در استفاده از ترجمهها و معاني کلمات و ساختار جملات ميتواند باعث شود زبان مادري خود را هم بار ديگر بياموزد و آن را در کنار زبان دوم ياد بگيرد. توجه کودک به يک زبان جديد ميتواند باعث توجه او به ساختارهاي زبان و جملهبنديها شود. چيزي که ممکن بود تا آن زمان به آن چندان توجهي نشان داده نشود.
بهترين روشهاي آموزش زبان به کودک
براي آموزش زبان دوم به کودک، 3 روش اصلي وجود دارد که اغلب موسسات و سيستمهاي آموزش از يکي از اين 3 روش استفاده ميکنند. به کارگيري هرکدام از اين روشها به سن کودک، سيستم تربيتي کودک و نگاه والدين به مسئله يادگيري زبان بستگي دارد. کودک در بعضي از اين روشها سريعتر زبان ديگري را ياد ميگيرد و در بعضي از روشها آزادي بيشتري براي انتخاب يادگيري دارد.
روش غرقه سازي: در اين مدل از يادگيري کودک کاملا در محيطي با زبان ديگر قرار ميگيرد. در مهدکودکهاي دوزبانه مربيها با زبان دوم که هدف يادگيري است صحبت ميکنند و در مدرسه هم بچهها حداقل نيمي از اوقات خود را در طول روز به يادگيري زبان دوم ميپردازند. در روش غرقهسازي کامل که البته در مدارس معدودي اجرا ميشود کودک همه مواد درسي مانند رياضي، علوم و تاريخ را به زبان دوم فرا ميگيرد. در اين روش يادگيري زبان در واقع زبان دوم به جاي اينکه موضوعي براي يادگيري باشد خود وسيلهاي براي آموزش مواد درسي ديگر است و کودک ناخودآگاه مجبور به يادگيري اين زبان ميشود. بچههايي که با اين روش زبان ياد ميگيرند در صحبت کردن زبان دوم با لهجه صحيح و به طور کامل، موفقترند و به سطوح بالاتري از يادگيري زبان ميرسند.
اگرچه ممکن است در ابتدا، يادگيري در بعضي از مواد درسي، بچهها به اندازهاي كه آن درسها را به زبان مادري خود ياد ميگيرند موفق نباشند اما به تدريج و با پيشرفتشان در يادگيري زبان دوم، اين مشکل هم برطرف ميشود.
روش آموزش زبان خارجي در مدارس ابتدايي: در اين روش به جاي اينکه زبان دوم در پايه راهنمايي به کودک آموزش داده شود، در همان سالهاي ابتدايي و همراه با ديگر درسها به طور مقدماتي به کودک ياد داده ميشود. در اين روش زبان دوم به عنوان يک سوژه يادگيري به کودک معرفي ميشود و به طور معمول 3 تا 5 جلسه در هفته کودک زمان صرف يادگيري اين زبان ميکند. ميزان موفقيت اين روش کمي کمتر از روش قبلي است اما کودکاني که در اين سن يادگيري زبان را شروع ميکنند نسبت به كودكاني که در سالهاي بعد براي اولين بار زبان دوم را ياد ميگيرند، پيشرفت بيشتري خواهند داشت. ارائه زبان دوم در سالهاي اوليه تحصيلي که کودک شوق براي يادگيري دارد باعث بالا رفتن سرعت يادگيري ميشود. بسته به تلاش و ميزان زماني که صرف آموزش اين زبان به کودک ميشود ممکن است در آينده کودک بتواند به خوبي و با فصاحت به زبان دوم حرف بزند.
روش اکتشاف در زبان دوم: در اين روش سن کودک کمي بالاتر است و اين روش بيشتر از آنکه آموزش زبان باشد در واقع نوعي تقويت شناخت کودک است. در اين روش فرهنگ و زبان دوم به عنوان يک مفهوم به کودک ارائه ميشود. براي کودک در مورد فرهنگ و زبانهاي مختلف صحبت ميشود و ممکن است بيش از يک زبان به کودک ارائه شود تا کودک در يادگيري زبان دوم حق انتخاب داشته باشد. در مراحل بالاتر اين روش، ساختارهاي زبان دوم هم به کودک آموزش داده ميشود اما بيشتر از آنکه تاکيد بر فصيح صحبت کردن اين زبان باشد، هدف آشنايي و ارائه اطلاعات در مورد فرهنگ جامعهاي است که به آن زبان سخن ميگويند. اگر جلسات آموزش بيشتر از 2 يا 3 بار در هفته باشد ممکن است توانايي کودک در صحبت به زبان دوم هم بيشتر شود اما والدين نبايد انتظار داشته باشند کودک در اين روش يادگيري بتواند بعدها به طور فصيح و با لهجه مناسب به زبان دوم حرف بزند. اين روش يادگيري بيشتر مورد علاقه والديني است که فکر ميکنند آموزش زبان دوم ممکن است باعث فشار بر کودک شود. اگرچه اين روش ميتواند زمينه يادگيري زبان در سالهاي بعدي باشد و سرعت يادگيري زبان در فرد را در سالهاي بعدي زندگي افزايش دهد.
نقش والدين در آموزش زبان:
آموزش زبان بايد توسط يک متخصص و بر اساس سيستم مناسب باشد. ساعات و جلسات آموزش زبان دوم و نحوه به کارگيري آن کاملا حساب شده است به همين دليل والدين ناآشنا به اين امر ممکن است نتوانند مربيهاي خوبي براي آموزش زبان به کودکشان باشند. اما آنها ميتوانند با تشويق کودک به يادگيري و حمايت از او، علاقه کودک را به فراگيري زبان و فرهنگ ديگر بيشتر کنند. به کودکتان نشان بدهيد توانايي او در صحبت کردن به زبان ديگر، برايتان ارزشمند است و با او همراهي کنيد. سعي کنيد کودکتان را به جشنها يا مراسمي که در مورد فرهنگها و زبانهاي ديگر است ببريد يا با مشورت معلمش، کتابها و فيلمهايي به زباني که در حال يادگيري است در اختيارش قرار دهيد. اگر خودتان هم به آن زبان آشناييد، برايش به آن زبان کتاب بخوانيد اما سعي کنيد کلمات را به صورت صحيح تلفظ کنيد. در بقيه مواد درسي با کودکتان کار کنيد تا کودک با خيال راحتتري به يادگيري زبان بپردازد و مشکلي در زمينههاي ديگر نداشته باشد.
ارسال نظر