گوناگون

چرا «اولي الأمر» در آية مباركة به افراد خاص تفسير مي‌شود؟!

شفقنا (پایگاه بین الملل همکاری های خبری شیعه) نوشت:

چرا «اولي الأمر» در آية مباركة «يا أَيُّها الّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُول وأُولي الأَمْرِ مِنْكُمْ» به افراد خاص تفسير مي‌شود؟! پرسشی است که حضرت آیت الله العظمی سبحانی به ان در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:

پاسخ : در اين كه مقصود از «اولي الامر» چيست، دو نظريه وجود دارد:

1. مقصود، فرماندهان سپاه اسلام‌اند.

2. منظور، علما و دانشمندان هستند.

گروهي به خاطر ظاهر لفظ «الامر» كه به «فرمان» تفسير مي‌شود، به معني اوّل گرويده و مي‌گويند: مقصود فرماندهان نظامي‌اند; در حالي كه اين تفسير به دو جهت صحيح نيست:

1. اوّلاً: احتمال دارد لفظ «الأمر» به معناي «شأن و منزلت» باشد كه در اين صورت با تفسير دوم كاملاً سازگار خواهد بود.

2. آية مورد بحث، زمينه‌ساز آية بعدي است كه متن و ترجمه آن را بعداً مي‌آوريم و شأن نزول آن، با تفسير نخست سازگار نيست، بلكه قول دوم را تأييد مي‌كند.

مفسران دربارة شأن نزول آن مي‌گويند: فردي به ظاهر مسلمان با يك مرد يهودي بر سر موضوعي اختلاف پيدا كردند، فرد يهودي گفت: موضوع را نزد «محمد» ببريم، گفتنی است مرد يهودی مي‌دانست كه حضرت محمد رشوه نمي‌پذيرد، امّا مرد به ظاهر مسلمان (منافق) گفت: حَكَم ميان من و شما كعب بن اشرف يهودي باشد؛ زيرا مي‌دانست كه او رشوه مي‌گيرد و به نفع رشوه دهنده داوري مي‌كند.[1]

در اين ماجرا آيه اولي الامر و آيه پس از آن نازل گرديد. متن اين دو آيه چنين است:

«يَا أَيُّها الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولي الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولَ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْويلاً».

«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اطاعت كنيد خدا را، اطاعت كنيد پيامبر خدا را و اولي الامر را هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد ]از او داوري بطلبيد[ اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد، اين كار براي شما بهتر و عاقبت و پايان آن نيكوتر است».

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعيداً».

«آيا نديدي كساني را كه گمان مي‌كنند به آنچه ]از كتابهاي آسماني[ بر تو و به آنچه پيش از تو نازل شده ايمان آورده‌اند ولي مي‌خواهند براي داوري به نزد طاغوت و حاكمان باطل‌گرا بروند با اين كه فرمان داده شده‌اند كه به طاغوت كفر ورزند، اما شيطان مي‌خواهد آنها را گمراه كند و به بيراهه‌هاي دوردستي بيفكند».

با توجه به آنچه گفته شد، نظرية دوم متعين است؛ زيرا مسائل قضايي مربوط به عالمان ديني است، نه فرماندهان. ولي سخن اين جا است كه‌آيا‌مقصود، همه علما و‌دانشمندان هستند يا‌گروهی خاص‌كه خطا بر آنها راه ندارد؟ پاسخ اين سؤال را مي‌توان از خود آيه استنباط كرد.

1. لفظ «أولي الامر» بر لفظ «الرسول » عطف شده، و عامل نصب در هر دو يك فعل است، چنان كه فرمود: «أَطيعُوا الرسول وأولي الأمر منكم» واين حاكي است كه معطوف (اولي الامر)، در مرحله قضاوت و داوري، قرين «رسول» است؛ يعني همان طور كه رسول اعظم(ص) در قضا و داوري دچار گناه و خطا نمي‌گردد، «اولي الامر» نيز از اين جهت همانند او هستند. در اين صورت مقصود، عالماني خواهند بود كه از گناه و خطا معصوم باشند.

2. آيه مورد بحث، اطاعت «اولي الامر» را مطلقا و بدون قيد و شرط الزامي مي‌داند، بدون اين كه آن را محدود سازد و مثلاً بگويد: «اطاعت كنيد، به شرط اين كه امر به گناه و خلاف شرع نكنند يا دچار اشتباه و خطا نشوند». از اين الزام بي قيد و شرط، استنباط مي‌شود كه قضاوت و داوري‌ آنان هيچ‌گاه بر خلاف شرع نبوده و آنان هرگز دچار اشتباه نمي‌شوند و لازمه آن، عصمت اين گروه از هر گناه و خطا است.

خداوند اطاعت والدين را محدود ساخته و مي‌فرمايد:

«وَوَصّينا الإِنْسانَ بِوالدَيهِ حُسْناً وإن جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما».[2]

«به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر نيكي كند و اگر ]آن دو مشرك باشند و[ تلاش كنند كه براي من همتايي قائل شوي، در حالي كه به آن علم نداري، از آنها پيروي مكن».

اطاعت پدر و مادر در اين آيه مطلق و بي قيد و شرط نيست، در حالي كه اطاعت «اولي الامر» در آيه مورد بحث كاملاً مطلق و فاقد هرگونه قيدی است.

از سوي ديگر، مي‌دانيم كه اطاعت مخلوق در موردي كه فرمان به خلاف شرع دهد، حرام است.

رسول گرامي(ص) مي‌فرمايد: «لا طاعَةَ لِمَخْلُوق فِي مَعْصِيَةِ الْخالِق»[3] خوشبختانه مفاد اين حديث در قرآن نيز آمده است؛ چنان كه مي‌فرمايد: «إِنّ اللّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ».[4]

با توجه به اين دو مطلب :

الف: اطاعت اولي الامر در آيه بدون قيد و شرط لازم و واجب شمرده شده است.

ب: اطاعت از هرکس آنگاه كه بر خلاف شرع دستور دهد حرام است.

نتيجه مي‌گيريم افرادي كه قرآن از آنها با تعبير «اولي الامر» ياد مي‌كند، معصوم بوده و هيچ‌گاه بر خلاف شرع دعوت ننموده و در كار خود مرتكب خطا نمي‌شوند و جز ائمة اثناعشر، كسي مصداق اولي الامر نيست؛ زيرا به اتفاق همة مسلمانان، جز اين افراد، كسي معصوم نبوده و پيراسته از خطا نمي‌باشند.

علاوه بر مضمون آيه، متجاوز از سي حديث به صورت مسند و مرسل در تفسير «اولي الامر» وارد شده و آن را به امامان معصوم تفسير مي‌كنند.[5]

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مجمع البيان:2/264.

[2] . عنكبوت/8.

[3] . وسائل الشيعه،ج 8، باب 59 ، ابواب وجوب الحج، حديث 7.

[4] . اعراف/28.

[5] . تفسير برهان، ج1، ص381ـ 386.

ارسال نظر

  • ناشناس

    حکمت و منطق و استدلال میجوشه
    شیر فهم شد؟

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار