جلسات مخفیانه پروین در مانتوفروشی
پارسینه: ملحق شدن داريوش مصطفوي و محمد مايليكهن به سلطان از شكلگيري يك گروه قدرتمند و ائتلاف بزرگ برابر شهريار خبر ميدهد.
پرسپوليس حساسترين روزهاي حضورش را در ليگ ميگذراند و در شرايطي كه سرخها بهعنوان يك مدعي فقط سه گام تا رسيدن به جام فاصله دارند مشكلات دروني باشگاه و شرايط بحراني مالي براي پرسپوليسيها دردسرساز شده است.
بازيكنان پرسپوليس همچنان از پرداخت نشدن مطالباتشان ناراضي هستند و البته از سوي ديگر هر روز ميشنويم كه يك طلبكار بهدنبال حكم جلب فلان بازيكن پرسپوليس است.
اما جدا از بحث مالي و بحران شديد سرخها، بحث مشكلات دروني و تشكيل ائتلافهاي جديد در نهادهاي قدرت باشگاه سوژه ديگري است كه حتي اردوي سرخها در شمال كشور را هم تحتالشعاع قرار داده است.
* داد و بيداد براي يك پرس چلوكباب!
«گفتيم يه ناهار بده بخوريم... اين كه اينقدر داستان نداره!» اين ديالوگ شروع يك اختلاف لفظي بين سلطان سرخها با يكي از اهالي باشگاه است.
پروين كه قطعا خودش در ورود اين افراد به باشگاه بيتاثير نيست، وقتي به قول خودش "كليت" پرسپوليس را تحويل گرفت، شروع به رجزخواني كرد و گفت كه برخلاف مديريت قبلي قصد پاكسازي باشگاه را دارد و حتي اطمينان داد كه پاي خيليها را از باشگاه قيچي ميكند.
اما كشمكشهاي سلطاني كه فقط خوب وعده ميدهد با يكي از همان افراد در باشگاه پرسپوليس آنهم براي يك پرس كوبيده اتفاقي بود كه خبرش حتي به اردوي پرسپوليس در شمال رسيد و در آنجا بازيكنان و ديگر اعضاي تيم به حال و روز مديريت تيمشان افسوس خوردند.
* سلطان در مانتو فروشي!
شايد ماجراي يك پرس ناهار و افراد معلومالحال باشگاه پرسپوليس در نگاه اول آنقدرها هم مهم نباشد ولي اگر بدانيد كه به دليل همين اتفاق و حضور اين افراد در باشگاه، پروين مجبور شد تا قرار ملاقاتهايش را به بيرون باشگاه منتقل كند، حتما تعجب خواهيد كرد.
حتي اگر براي يك بار در روزهاي آخر سال از حول و حوش ميدان هفتم تير رد شده باشيد، ميدانيد كه در اين روزهاي نزديك به سال جديد، در ميدان هفتتير تهران كه پاتوق فروش لباسهاي زنانه است، جاي سوزن انداختن نيست.
حالا حسابش را بكنيد كه پروين چرا و به چه علت مجبور شده تا قرار ملاقاتش با دو پرسپوليسي سابق را به مانتوفروشي يكي از دوستانش در مركز ميدان هفتم تير منتقل كند.
هر چند كه حضور سلطان در مانتوفروشي شلوغ دوستش براي خود سوژههاي جالبي داشت ولي ملحق شدن داريوش مصطفوي و محمد مايليكهن از شكلگيري يك گروه قدرتمند و ائتلاف بزرگ برابر شهريار خبر ميدهد.
يكي از نزديكان باشگاه پرسپوليس در اين مورد صحبتهاي جالبي ميكند: »عليآقا ميداند كه اگر در باشگاه مگس پر بزند، بعضيها خبرش را به رسانه ها ميدهند، او ميداند كه وضعيت باشگاه چطور است. به همين دليل بود كه مجبور شد توي مانتوفروشي دوستش قرار بگذارد.»
* ائتلاف پروين با مصطفوي و مايليكهن!
ائتلاف پروين با مصطفوي و مايليكهن كه اتوبان رفاقتش با پروين هميشه يك طرفه بوده، بسيار خبرساز خواهد بود. پروين كه برخلاف ادعايش ارتباط خوبي با دايي ندارد، بارها از سوي سرمربي پرسپوليس مورد نقد قرار گرفت و البته هر بار نيز به جاي موضعگيري به تعريف و تمجيد از او پرداخت.
اما شايد اين ويترين ماجرا بود چون ملحق شدن عابدزاده به پروين در روزهاي گذشته و ائتلاف جديد سلطان با ديگر مخالفان دايي اين شائبه را بهوجود آورده كه شايد سلطان به جاي مصاحبه و جنگ رسانهاي ميكوشد تا از طريق ديگري از خجالت دايي درآيد.
پروين كه در جلسه با مسئولان وزارت ورزش بحث قرارداد بلندمدت دايي و رقم هفت ميلياردي آن را پيش كشيده بود، اينبار از طريق ديگري روبهروي دايي قرار گرفته كه البته اين شايعات و تشكيل جلسههاي پنهاني از اين دست قطعا با واكنش دايي هم مواجه خواهد شد و او اجازه نميدهد سلطان در مانتوفروشي و دور از چشم او دشمنانش را به باشگاه بياورد و به آنها قدرت بدهد.
خصوصا كه دايي رسانهاي شدن ماجراي قراردادش از زبان مايليكهن را از چشم سلطان ميبيند و بيشك او هم دست روي دست نميگذارد.
تدبیر و امید، همین بود؟! اینکه مدیریتِ آبگوشت و پیاز است