حق شناسی در کودکی
وقتي کوچک بوديم، بعضي وقت ها همراه با محمود به بابا کمک مي کرديم. محمود مدام مي گفت: «نکنه از اين پسته ها بخوري! اگر صاحبش راضي نباشه جواب دادن تو اون دنيا خيلي سخته» اگر پسته اي از زير چکش در مي رفت و اين طرف و آن طرف مي افتاد تا پيدايش نمي کرد بي خيال نمي شد. موقع حساب و کتاب با اين که مثل من از صاحب پسته ها دل خوشي نداشت چون هميشه کمتر از حقمون مي داد؛ اما باز هم ازش رضايت مي گرفت و مي گفت: «آقا راضي باشين اگه کم و زيادي شده.»
منبع:عصر ایران 2
منبع:عصر ایران 2
وقتي کوچک بوديم، بعضي وقت ها همراه با محمود به بابا کمک مي کرديم. محمود مدام مي گفت: «نکنه از اين پسته ها بخوري! اگر صاحبش راضي نباشه جواب دادن تو اون دنيا خيلي سخته» اگر پسته اي از زير چکش در مي رفت و اين طرف و آن طرف مي افتاد تا پيدايش نمي کرد بي خيال نمي شد. موقع حساب و کتاب با اين که مثل من از صاحب پسته ها دل خوشي نداشت چون هميشه کمتر از حقمون مي داد؛ اما باز هم ازش رضايت مي گرفت و مي گفت: «آقا راضي باشين اگه کم و زيادي شده.»
منبع:عصر ایران 2
منبع:عصر ایران 2
ارسال نظر