گوناگون

«منصور پورحیدری» به روایت «علی پروین»

پارسینه: علی پروین درباره منصور پورحیدری می‌گوید: او خوش‌اخلاق‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین فوتبالیست مملکت بود؛ هم زمانی که بازی می‌کرد و هم زمانی که مربی بود.

روزنامه «ایران» نوشته است: منصور پورحیدری کارش را در اواسط دهه 1340 با تیم فوتبال دخانیات شروع کرد. در تیم دارایی جلب نظر کرد و در استقلال به چهره‌ای تبدیل شد که می‌شناسیم. او در دفاع وسط هم بازی کرد اما همه شهرت فنی و اعتبار کاری وی از حضور در پست مدافع راست می‌آمد. در اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 که هنوز یک مدافع راست در سیستم‌‌های رایج آن زمان (2-4-4 و 3-3-4) فقط به کار دفاع می‌پرداخت.

پورحیدری چه در دارایی و چه در استقلال چیز زیادی بر خصلت‌های نانوشته این پست از منظر تغییر در باورهای فوق نیفزود اما بشدت منضبط و مجری اصول شناخته این پست بود و ترجیح می‌داد که ابتدا مهارکننده مهاجمان و بویژه «گوش چپ»های رقیب باشد و این کار را با نظام‌مندی ویژه‌ای که در کارش داشت انجام می‌داد. این موضع‌گیری فنی وی در تضاد با روش‌های ابراهیم آشتیانی مدافع راست آن زمان پرسپولیس قرار داشت که شاید نخستین «بک» راست ایران بود که تهاجم را ضمیمه بازی‌اش کرد و آن را چنان عمده ساخت که بر وجه تدافعی بازی وی چیره شد.

منصورخان با آرامش ذاتی‌اش و کمک به استقرار درست خط دفاع در ماندگار و استوارتر شدن طرح‌های تدافعی‌ تیمش نقش عمده‌ای را ایفا می‌کرد و وقتی به یاد بیاوریم که سایر عناصر تدافعی استقلال در سال‌های 1347 تا 1356 امثال گودرز حبیبی، اکبر کارگر جم، مسعود معینی، نصرالله عبداللهی و عزت‌الله جانملکی بودند، بیش از پیش پی می‌بریم که کار تدافعی فوق موفقیت‌آمیز و قابل تکیه بوده است.

منصورخان خوشفکر و آرام و متین می‌دانست که چه می‌کند و سمت و سوی بازی‌اش باید به کدام طرف می‌رفت و از چه اسلوب‌هایی پیروی می‌کرد تا خط دفاع آبی‌های تهرانی استحکام بیشتری داشته باشد و این آگاهی‌ها را به سال‌های بعدی و ایام مربیگری‌اش هم انتقال داد. دوره‌ای که وی حتی حاضر شد از تیم ملی جدا شود تا بتواند به اوضاع استقلال که همواره به آن عشق می‌ورزید، رسیدگی کند.

اینکه بازی‌های ملی پورحیدری زیاد نشد و او در این زمینه تحت‌الشعاع ابراهیم آشتیانی قرار گرفت و همسو با روآمدن امثال حسن نظری و پیش از وی علیرضا قشقائیان و اسماعیل نوربخش در پست مدافع راست به آرامی و از سال‌های 1355 و 56 به بعد رو به نزول نسبی رفت نه به میزان توان وی بلکه تمایل بیشتر سرمربیان وقت تیم ملی به نحوه بازی افرادی برمی‌گشت که آشتیانی‌وار جلو می‌رفتند و سانتر‌هایی را روی دروازه حریفان انجام داده و گلسازی می‌کردند و سال‌ها پیش از باب شدن واژه‌ها و پست‌های پیستون راست و بال راست، وظایف این پست‌ها را معنا کرده و به اجرا درمی‌آوردند. در تقابل با این مدافعان راست، مرحوم پورحیدری یک مدافع راست قوی‌ و با فکر و تابع ‌اصول کلاسیک فوتبال و یک بازیکن دقیق و موفق و منضبط بود. او در یک کلام «منصور پورحیدری» بود.

معدود بازیکنانی مثل علی پروین و مرحوم منصور پوحیدری هستند که حسابی در دل مردم و هواداران جا باز می‌کنند و سال‌ها لقب اسطوره را یدک می‌کشند. پورحیدری به تازگی از میان ما رفت و جامعه فوتبال را در غم و اندوه فرو برد. داغی سنگین که آن را لا‌به‌لای جملات مرد همیشه شوخ‌طبع فوتبال ایران هم می‌توان حس کرد. گفت‌وگوی کوتاه «ایران» با علی پروین را بخوانید، مطمئناً با ما هم‌عقیده خواهید بود.

علی آقا! درگذشت پورحیدری جامعه فوتبال را تحت تأثیر قرار داد. نظر شما در خصوص او چیست؟

پورحیدری همبازی من بود. او خوش‌اخلاق‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین فوتبالیست مملکت بود. البته‌هم زمانی که بازی می‌کرد و هم زمانی که، مربی بود. به نظر من، تیم فوتبال استقلال با درگذشت منصورخان «یتیم» شد.

شما سال‌ها کنار هم بودید. چه خاطره‌ای از او دارید؟

تمام مسابقاتی که ما درکنار ایشان بازی کردیم، سراسر خاطره بود. 15-10 سال در زمین رقیب ما بود و در بیرون از میدان رفیق و دوست خوب.

شخصیت و رفتار پورحیدری هم زبانزد خاص و عام بوده و هست...

بله، منصورخان به لحاظ اخلاقی و رفتاری برای فوتبالیست‌ها الگو بود؛ شخصیت بزرگی داشت، خیلی بی حاشیه بود. تنها کسی بود که در مصاحبه جواب هیچ کس را نمی‌داد. هر کسی هر چیزی می‌گفت اگر علیه‌اش بود، اصلاً جواب نمی‌داد. فقط می‌توانم بگویم که خدا بیامرزدش و به خانواده‌اش صبر بدهد.

به نظر می‌رسد فوت پورحیدری بیشتر از فوتبالیست‌هایی که از میان ما رفتند، شما را تحت تأثیر قرار داده!

نسل ما پیر شده است، این تقدیر است، نمی‌شود کاری کرد وقتی نسلی پیر می‌شود، یکی پس از دیگری از دنیا می‌روند. امیدوارم جایگاه همه ما بین مردم و خدا، پسندیده باشد.

توصیه‌ای به مسئولان برای حفظ شأن و جایگاه پیشکسوتان دارید؟

دولت و مسئولان باید قدر پیشکسوتان ورزش را تا موقعی که زنده هستند، بدانند منظورم مسائل مادی نیست. مثلاً همین منصورخان الحمدالله نیاز مادی نداشت و دستش به دهانش می‌رسید.

اتفاقاً این مسأله یکی از دغدغه‌های مهم پیشکسوتان و حتی مردم و رسانه‌هاست.

من چندی پیش در یک مصاحبه گفتم که در استادیوم آزادی یک جایی برای پیشکسوتان اختصاص دهند چون خیلی وقت‌ها پیشکسوتان وقتی می‌خواهند به ورزشگاه آزادی بروند، اصلاً راه‌شان نمی‌دهند و این برای پیشکسوتان درد است. مسئولان باید قدر اینها را بدانند خیلی از اینها اصلاً به لحاظ مادی نیاز ندارند، به لحاظ معنوی باید قدر این پیشکسوت‌ها رابدانیم تا موقعی که زنده هستند، باید حرمت آنها حفظ شود، نه فقط پیشکسوتان فوتبال بلکه تمام رشته‌های ورزشی.

در پایان اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.

ما فوتبالیست‌ها هر چه داریم، از رسانه‌ها است. رسانه‌ها به ورزشکارها محبت دارند و اینها کسانی هستند که فوتبالیست‌ها را معروف می‌کنند. همه باید دست به دست هم بدهیم تا این پیشکسوتان را تا موقعی که زنده هستند، قدر بدانیم نه اینکه از میان ما که رفتند، برای بدرقه به امجدیه (شیرودی) بیا‌یند یک دور بزنند و دنبال کار خود بروند. بیشتر این افراد تا امجدیه می‌آیند و بعد به خانه‌شان برمی‌گردند، فقط عده کمی به بهشت زهرا می‌روند؛ این حال پیشکسوتان ماست.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار