هشت نکته از حضور رونالدو در ایران
پارسینه: حواشی حضور تیم النصر و کریستیانو رونالدو در ایران و بازی با پرسپولیس، بار دیگر بحث آبروی ملی را داغ کرد. در این مطلب به کسانی پرداختیم که آبروی ایران را پیش رونالدو و یارانش بردند.
تحریریه پارسینه- حامد کشاورز: آبرو همیشه برای ایرانیها مهم بوده است؛ آن قدر مهم که خانوادهها با تاکید مکرر، آن را در وجود بچه هایشان نهادینه میکنند. حفظ آبرو از کوچکترین مسائل مثل طرز رفتار یک کودک در جمع تا مسائل اصطلاحا ناموسی و آنچه با شرافت افراد گره خورده است را در بر میگیرد. وقتی این آبرو با موضوع مهم دیگری همچون اعتبار کشور گره میخورد، آنگاه حفظ آن به یک امر ملی بدل میشود و ریخته شدن آن هم شرمی همگانی را به دنبال دارد.
آبروی ملی دست کم از روز دوشنبه که تیم النصر عربستان با ستاره هایش و در راس آنها، کریستیانو رونالدو، وارد ایران شد، یک بار دیگر به نقل محافل بدل شد. حضور پروشور، اما بدقواره جمعیتی که برای دیدن یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال در مسیر کاروان و محل اقامت تیم النصر گرد آمده بودند، اولین اتفاقی بود که به بحث آبرو دامن زد، اما حقیقت این است که این اتفاق شاید کمترین سهم را در آبروریزی اخیر داشت. پس چه کسی آبروی ایران را برد؟
آنها که وظیفه تامین نظم را داشتند
جمع شدن چند هزار نفر برای این که زمانی کوتاه در چند متری یک شخصیت نامدار باشند، در همه جای جهان مرسوم است. پیش از ورود رونالدو به ایران هم این موضوع برای همه روشن بود که استقبال گرمی از کاروان حامل او صورت خواهد گرفت. با وجود این، مسئولانی که وظیفه ذاتی شان تامین نظم و امنیت این استقبال بود، هیچ ایدهای برای یک استقبال آبرومندانه و کنترل اوضاع نداشتند. انتشار ویدیویی که استقبال آشفته ایرانیها را با خوش آمدگویی منظم ژاپنیها مقایسه میکرد، در شبکههای اجتماعی ایران و عربستان فراگیر شد تا آبروی ما برود.
آنها که ذوق زده شدند
ذوق زده شدن نوجوانان و جوانانی که سالها به عشق رونالدو در زمینهای فوتبال محله و مدرسه دنبال توپ دویده اند قابل درک است، اما ذوق زده شدن مسئولین شهری عجیب و تاسف بار است. این که پس از سالها تیرگی روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی، دو کشور به دنبال عادی سازی شرایط هستند دستاورد بسیار مهمی است. اما وقتی افرادی که تا دیروز به کمتر از نابودی آل سعود رضایت نمیدادند و رجزها میخواندند، اکنون برای دل بردن از سعودیها بیلبورد «اهلا و سهلا» را در تهران برپا میکنند، اوضاع کمی دل آزار و غریب میشود.
آنها که بدهکارند، اما فرش میلیاردی هدیه میدهند
در کنار مسئولان شهری باید از ذوق زدگی مسئولان باشگاه پرسپولیس هم یاد کرد. همانها که همواره از خزانه خالی مینالند و پروندههای بدهکاری هایشان همیشه در جریان است، اما فرشی چندمیلیارد تومانی را دو دستی تقسیم رونالدو میکنند تا بار دیگر این حس خودکوچک بینی در مقابل خارجی ها، به ویژه غربی ها، را زنده کنند.
آنها که فقط دخترشان انگلیسی بلد است
آبروریزی مسئولان باشگاه پرسپولیس البته به اهدای فرش ختم نمیشود. در حالی که جماعت فوتبال دوستی از ساعتها قبل در انتظار دیدار رونالدو بودند، رضا درویش، مدیر عامل پرسپولیس، در دیدار با تیم النصر دخترش را هم همراه میبرد تا در عکس یادگاری کنار رونالدو حضور داشته باشد. هرچه قدر که این کار مدیرعامل پرسپولیس سخیف و کوته فکرانه بود، بهانه او از آن هم بدتر بود.
درویش در پاسخ به منتقدان حضور دخترش گفت : «بخل و حسد تمام تار و پود خیلیها را گرفته است. مدتهاست که هر وقت احتیاج بود من از بچههایم استفاده میکردم. خوشبختانه از آن خانوادههایی نیستیم که برای هرکدام از اعضای خانواده حقوق تعیین کنیم. از دختر خودم به عنوان مترجم کمک گرفتم. این اتفاق برای اولین بار نبود و چندین بار تکرار شده بود، ولی در گذشته دوربین نبود.
مدیرعامل پرسپولیس البته خوب میداند برای بستن دهان متنقدان به چه حربهای متوسل شود: «به جهت اینکه خیلیها برنمیتابند که سوالی درباره فلسطین بپرسند، میخواستم مطمئن شوم و از دخترم خواهش کردم که بیاید و این پرسش را از طرف باشگاه از رونالدو بپرسیم. اتفاقا رونالدو هم خیلی خوشحال شد و گفت من خوشحالم که از مردم فلسطین دفاع میکنم.»
این که چرا باید شب دیدار پرسپولیس و النصر از بازیکن حریف درباره فلسطین سوال شود بماند، اما این که دقیقا از رونالدو چه سوالی پرسیده شده و چرا هیچ دوربینی آن را ضبط نکرده است، خود جای تعجب جداگانه دارد! احتمالا درویش درباره حمایت از فلسطین نیاز به استفتا از مهاجم النصر داشته و فرصت را غنیمت دانسته تا شخصا آن را مطرح کند و خدای نکرده حقی به گردنش نماند.
آنها که هواداران پرسپولیس را محروم کردند
جای تاسف دارد که حتی برای کوچکترین سمتها هم توجهی به تخصص افراد نمیشود و کار به اعضای خانواده و دوستان و آشنایانی سپرده میشود که کوچکترین درکی از مسائل پیش پا افتاده در جهان مدرن هم ندارند. گویی افرادی را از ته غاری بیرون میکشند و یک تلفن همراه به دستش میدهند تا هرکاری دوست دارد انجام بدهد.
تصور کنید پیش از بازی پرسپولیس و النصر، حساب رسمی این باشگاه در اینستاگرام، نبرد دو تیم را به حمله اعراب و فتح ایران نسبت میداد. حتی تصورش هم خون هر ایرانی وطن دوستی را به جوش میآورد، اما گویا باید مدیر صفحه پرسپولیس در اینستاگرام را از این موضوع مستثنی کرد. اگر کمی این مساله برای او قابل درک بود، بحث حمله نادر به هند را به میان نمیکشید که با شکایت باشگاه هندی، ۸۰ هزار هوادار پرسپولیس از جذابترین میزبانی فصلشان محروم شوند و یکی از عوامل شکست تیم رقم بخورد.
آنها که چمن ورزشگاه را شخم زدند و آنها که نشان دادند
چمن ورزشگاه آزادی به قدری افتضاح بود که پیش از بازی هم صدای بازیکنان النصر را درآورده بود. این زمین که به قول کارشناس سعودی به درد کشت سیب زمینی میخورد، بیش از هم دودش به چشم پرسپولیس رفت که از دقیقه ۳ بازی، مهدی ترابی را از دست داد. سر خوردن مکرر بازیکنان روی چمنی که حتی در حد بازیهای لیگ برتر هم نبود، جز مصدومیت بازیکنان، یک آبروریزی اساسی هم بود.
کیفیت تصویربرداری را که به کیفیت چمن و امکانانت ورزشگاه اضافه کنید، آن وقت درد صحبتهای کارشناس سعودی بیشتر میشود که ایران را با ۳۰ سال پیش عربستان مقایسه میکند و خدا را شکر میکند که ایرانی نیست!
آنها که ترسیدند
نمایش دیروز تیم یحیی گل محمدی یک فاجعه به تمام معنا بود. پرسپولیس که خیلی زود مهدی ترابی را از دست داد و در ابتدای نیمه دوم هم ده نفره شد، حتی یک شوت هم در چهارچوب دروازه النصر نداشت. پاسهای پراشتباه و زیرتوپ زدنهای پیاپی بازیکنان پرسپولیس عملا تماشای بازی را به یک جنگ اعصاب تمام عیار برای هواداران و فوتبال دوستان تبدیل کرده بود. ترس برادر مرگ است و بازی پر از ترس و استرس پرسپولیسی ها، آنها را به کشتن داد.
نیمه پر لیوان
فهرست آبروریزی های مربوط به حضور النصر و رونالدو در تهران طولانی تر از اینها است، اما نقد کردن به مذاق خیلیها خوش نمیآید. پس بهتر است در انتها کمی هم از خوبیهای این اتفاق بگوییم. دیدار فاطمه حمامی، دختر معلول هنرمندی که آرزویش دیدار با رونالدو بود ، قشنگترین اتفاق روزهای گذشته بود. برخورد گرم و محبت آمیز رونالدو نه تنها فاطمه را، بلکه همه ایرانیها را خوشحال کرد.
استفاده از کمک داور ویدیویی یا همان «وار» هم از نکات مثبت بازی دیروز بود. حداقل اینکه مشخص شد اگر قرار باشد کاری انجام شود، میشود و نبودن زیرساختها بهانهای است برای کار نکردن.
در آخر باید دعا کرد که حضور ستارههای فوتبال جهان در ایران بیش از این پیش بیاید، چرا که سرعت آسفالت کردن و ساخت و ساز در ورزشگاه آزادی چند برابر شد یاد هفتههای منتهی به انتخابات را زنده کرد.
لعنت به همه کسانی که نیستند آنها مردم آزار است
آب روی ایران پیش رونالدو؟ میفهمید چی دارید می نویسید؟
حیف نیست که به سلایق و دیدگاه های هم احترام نمی گذاریم این عیب نیست که یه عده دیدن رونالو براشون آرزوست و یه عده اصلا دیدن و ندیدن این فرد براشون اهمیت نداره ، مهم این است که رفتار ما در اینگونه ملاقات ها
با فرهنگ و تمدن ایرانی همخوانی داشته باشه و احساسات خودمان را کنترل کنیم .
یعنی با اون تیتر زدنتون باید بگیم این شمایید که آبرو برامون نذاشتید. کشور عظیم الشأن ایران رو در حد یه بازیکن فوتبال آوردید پایین. یعنی تا امثال شما خود باخته های فرهنگی هستید، این مملکت دیگه دشمن نمیخواد.