بیلبورد حکیمانه بزرگراه
پارسینه: این قضیه بد است یا خوب؟ ما نمیدانیم. فقط میدانیم وزارت ارشاد که این همه مته به خشخاش میگذارد و با پنس و موچین، کلمه از کتابها حذف میکند، حاصل کارش اصلا تاثیرگذار نبوده.
خوشبختانه ظاهر و باطنمان دارد یکی میشود. تا هفهشده سال پیش خیلی حرفها و عبارات، حرفهای درگوشی بود و اگر به گوش کسی میرسید گوش گوینده و شنونده از خجالت سرخ میشد. الان کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست و هرچه به دهان کسی برسد بدون معطلی به گوش دیگران صادرش میکند.
این قضیه بد است یا خوب؟ ما نمیدانیم. فقط میدانیم وزارت ارشاد که این همه مته به خشخاش میگذارد و با پنس و موچین، کلمه از کتابها حذف میکند، حاصل کارش اصلا تاثیرگذار نبوده.
یعنی چی؟ یعنی کتابهایی که چاپ میشود وزارت ارشاد سعی میکند کاملا پاکیزه منتشر شود. بدون هیچ کلمه، هیچتعبیر یا مفهوم شکبرانگیز.
یعنی چی؟ یعنی اینکه توی این سالها کتابها ضدعفونی شدند، اما عفونت جای دیگری وجود داشته.
یعنی چی؟ یعنی اینکه وزارت ارشاد که برخی کتابها را ممنوعالچاپ اعلام میکرد و میریخت دور و خمیر میکرد، در همان لحظه رییسدولتش پشت تریبونهایی که مخاطب میلیونی دارد، از دستبرد «لولو» به مقولهای خاص و سوختن موضع حساس و آب ریختن به منطقه سوختهشده و چهوچه حرف میزد. ...
یا در برخی مجالس همراه با پرتاب جاچسبی فحش کفخیابانی به هم گفته میشد و جالب اینکه همه این کلمات درشت، مخاطبان میلیونی داشت. ...
اما کتابهایی که خمیر میشد دستبالا دوهزار مخاطب داشت که آن هم باید سالها توی کتابفروشی خاک میخورد تا کسی حوصله کند یکی از آنها را ورق بزند.
تلاش برای پاکیزه نشاندادن ادبیات این دوره، وقتی سالها بعد کتابهای ضدعفونیشده را با برخی نطقهای عفونتزا مقایسه کنند، بسیار تعجببرانگیز خواهد بود و متوجه نمیشوند باید دمخروسی را که بیرونزده باور کنند یا چیز دیگری را.
عکس زیر، عکس آموزندهای است که اگر لقمانحکیم همدوره ما بود حتما علاوه بر اینکه از نطق رییسدولت سابق، نطقهای برخی نمایندگان مجلس و دیگر درفشانیها درس میگرفت، از روی سرمشق زیر، شبی صدبار مشق میکرد؛ اصطلاحی که روی بیلبورد بزرگراه با فونت درشت نوشتهاند و با افتخار نصب کردهاند، در حالت طبیعی بین دعوای دو راننده به زبان میآید که هی فلانی سرت جای دیگری است؟
حکایت
لقمان حکیم را در قرن چهاردهمهجری شمسی پرسیدند ادب از که آموختی؟ گفت: لطفا چهره من را شطرنجی پخش کنید. خیلی شرمندهام.
روزنامه شرق
، جهت اطلاع : خیلی ها زمان رانندگی ممکن حواسشون پرت به چیزی باشه ، یا به طبیعت کنار جاده نگاه کنند ... و حواسشون پرت شه . ممنون از اطلاعتون
درفشانی جالبی بود
شما منحرفی بقیه را هم هم کیش خود می دانی جناب نویسنده
وقتی عکس را دیدم چنین افکار مزخرفی به ذهنم نرسید
از کاه، کوه ساختی