خانمها! مردان نیازمند یاری سبزتان هستند!
پارسینه: خودش که پولی ندارد، چون کار نمیکند پس شوهرش باید خواستههای او را برآورده کند! ندارد! خب اگر ندارد و نمیتواند پس چرا زن گرفت
پارسینه/ الهام رشیدی: کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادهام.ترافیک خیابان را بند آورده است،ماشینها جوری کنار هم ایستادهاند که انگار یک نفر آنها را مرتب کنار هم چیده است.حتی موتورسواران قهار هم که معمولا در این جور ترافیکها لایی میکشند و به راه خود ادامه میدهند،مجبور هستند در راهبندان توقف کنند.
موتور سواری نزدیک من ایستاده است، از بار و بندیلی که به همراه دارد معلوم است که پیک است، دارد با موبایلش با صدای بلند صحبت میکند: «غلط کردم گذاشتم بری جشن تولد...میدونستم بعدش ..»
معلوم است مرد دارد با همسرش صحبت میکند.همسری که به جشن تولدی رفته و حالا دارد بهانهگیری میکند.حالا همه آن چیزهایی را میخواهد که در جشن تولد دیده از لباس و لوازم آرایش گرفته تا لوازم خانه و مبلمان و پرده و ...
مرد سخت پشیمان است که چرا از ابتدا موافقت کرد همسرش به این مهمانی برود، مرد میدانست زنش هر چه را ببیند، میخواهد و اصلا به این موضوع کاری ندارد که شوهرش پول دارد که آنها را برایش فراهم کند یا نه؟ مرد نمیتواند، یعنی وسعَش نمیرسد. همین که میتواند کرایه خانه را بدهد و خرج روزانه زندگی را تامین کند باید کلاهاش را ده متر به هوا پرتاب کند.
مرد نمیتواند خواستههای همسرش را تامین کند، این را خوب میداند چون از جیب خود با خبر است اما زن بدجوری روی اعصابش است.در این شلوغی شهر در میان اینهمه آلودگی هوا، آلودگی صوتی،آلودگی روانی آنهم روی موتور در حال حرکت ، عجله برای رساندن سفارش مشتری و برگشت به دفتر و گرفتن کار بعدی، باید جوابگوی همسرش هم باشد که مدام زنگ میزند و خواستههای نامعقولاش را تکرار میکند و مرد را وادار میکند، بگوید: غلط کردم.
زن در خانه نشسته است و جشن تولد دیشب را در ذهناش مرور میکند.لباسهای خود را برای چندمین بار وارسی میکند، به لوازم خانهاش نگاه میکند! نه ! هیچکدام نمیتواند رضایت او را جلب کند، چیزهایی که او دارد در مقابل داشتههای دیگران هیچ است.
خودش که پولی ندارد، چون کار نمیکند پس شوهرش باید خواستههای او را برآورده کند! ندارد! خب اگر ندارد و نمیتواند پس چرا زن گرفت؟ مگر نمیدانست که موظف است خواستههای زن خود را برآورده کند!
زنان خانهدار، زنان شریفی هستند.آنها همه وقت و عمر خود را به پای اعضای خانواده صرف میکنند.خانهداری را میتوان جزو سختترین کارهای گذاشت.یک زن بخصوص آنهایی که به قشر ضعیف و نَدار تعلق دارند از صبح تا شب باید در خانه مشغول جفت و جور کردن شرایط زندگی برای همسر و فرزند یا فرزندان خود باشد.تفریح این گروه بسیار کم است و فقط به دید و بازدیدهای قوم و خویشی و همسایهای محدود میشود که آنهم فقط به مرور کمبودها، گرانیها و ... میگذرد.
اما واقعیت این است که مردانی که در بیرون از خانه کار میکنند هم اصلا شرایط خوبی ندارند.بخصوص مردانی که کارهای خدماتی از جمله رانندهگی، پیک موتوری، کارگری و ... را به عهده دارند.آنها هم از نظر جسمی به شدت آسیب میبینند و هم از نظر روحی و روانی.مردی که در شهر شلوغ و پر ازدحام از صبح تا پاسی از شب گذشته روی موتور نشسته و سراسر شهر را چندین بار طی میکند تا مخارج زندگی خانواده خود را تامین کند آنقدر به گردن زن و فرزندش حق دارد که از او حمایت کنند و به اصطلاح هوای او را داشته باشند و برای چیزهایی که میدانند تامین آنها برای او سخت است، او را تحت فشار قرار ندهند.
مردی که در بیرون از خانه کار میکند در مواجه با مشکلات زیادی است که زنان خانهدار کاملا از آن بیخبر هستند.زنان و مردان شاغل بنا به شرایطی که برای آنها در محیطهای کاری مختلف به وجود میآید به مرور فرسوده میشوند.حتی آنهایی که شغلهای شاید در ظاهر شیک و راحت دارند.برای همین باید بیشتر مراقب آنها بود.
مردی که با موتورش کار میکند و اعصاباش فرسوده شده است، اگر از طرف خانواده هم تحت فشار باشد امکان بروز حادثه برایش بسیار زیاد است.او میتواند تصادف کند، میتواند عصبانیت خود را بر سر دیگری خالی کند و کار را به کتککاری و گاهی به کشتن و ... بکشاند.
بقیه مردانی که در شغلهای دیگر هم کار میکنند، چنین هستند.راننده تاکسی، نظافتچی، راننده ماشینهای سنگین، رفتگر، کارگر ساختمان، جوشکار، مکانیک و... همه این شغلها، کارهای فرساینده هستند.شاید بهتر باشد گاهی به جای مجادلههای بیخود وبیمورد به مردان هم حق داد، با پتک سرزنش بر سر آنها نکوبید: «که من از صبح تا شب دارم توی خونه کلفتی میکنم و...» خانه، چهار دیواری خانه امنیت دارد.زنان میتوانند اوقات بیکاری خود را هوشمندانه پر کنند.چه عیبی دارد اگر زنی به جای نق زدن و بهانهجویی به کمک همسرش بیاید و در تامین مخارج خانه به او کمک کند.خانمها در چهار دیواری امن خانه کارهای درآمدزای زیادی میتوانند انجام دهند از خیاطی گرفته تا آرایشگری و گلسازی و پختن غذاهای خانگی و ...
در شرایط سخت اقتصادی امروز باید به مردان حق داد و باور کرد که آنها نیازمند حمایت زنان هستند.
موتور سواری نزدیک من ایستاده است، از بار و بندیلی که به همراه دارد معلوم است که پیک است، دارد با موبایلش با صدای بلند صحبت میکند: «غلط کردم گذاشتم بری جشن تولد...میدونستم بعدش ..»
معلوم است مرد دارد با همسرش صحبت میکند.همسری که به جشن تولدی رفته و حالا دارد بهانهگیری میکند.حالا همه آن چیزهایی را میخواهد که در جشن تولد دیده از لباس و لوازم آرایش گرفته تا لوازم خانه و مبلمان و پرده و ...
مرد سخت پشیمان است که چرا از ابتدا موافقت کرد همسرش به این مهمانی برود، مرد میدانست زنش هر چه را ببیند، میخواهد و اصلا به این موضوع کاری ندارد که شوهرش پول دارد که آنها را برایش فراهم کند یا نه؟ مرد نمیتواند، یعنی وسعَش نمیرسد. همین که میتواند کرایه خانه را بدهد و خرج روزانه زندگی را تامین کند باید کلاهاش را ده متر به هوا پرتاب کند.
مرد نمیتواند خواستههای همسرش را تامین کند، این را خوب میداند چون از جیب خود با خبر است اما زن بدجوری روی اعصابش است.در این شلوغی شهر در میان اینهمه آلودگی هوا، آلودگی صوتی،آلودگی روانی آنهم روی موتور در حال حرکت ، عجله برای رساندن سفارش مشتری و برگشت به دفتر و گرفتن کار بعدی، باید جوابگوی همسرش هم باشد که مدام زنگ میزند و خواستههای نامعقولاش را تکرار میکند و مرد را وادار میکند، بگوید: غلط کردم.
زن در خانه نشسته است و جشن تولد دیشب را در ذهناش مرور میکند.لباسهای خود را برای چندمین بار وارسی میکند، به لوازم خانهاش نگاه میکند! نه ! هیچکدام نمیتواند رضایت او را جلب کند، چیزهایی که او دارد در مقابل داشتههای دیگران هیچ است.
خودش که پولی ندارد، چون کار نمیکند پس شوهرش باید خواستههای او را برآورده کند! ندارد! خب اگر ندارد و نمیتواند پس چرا زن گرفت؟ مگر نمیدانست که موظف است خواستههای زن خود را برآورده کند!
زنان خانهدار، زنان شریفی هستند.آنها همه وقت و عمر خود را به پای اعضای خانواده صرف میکنند.خانهداری را میتوان جزو سختترین کارهای گذاشت.یک زن بخصوص آنهایی که به قشر ضعیف و نَدار تعلق دارند از صبح تا شب باید در خانه مشغول جفت و جور کردن شرایط زندگی برای همسر و فرزند یا فرزندان خود باشد.تفریح این گروه بسیار کم است و فقط به دید و بازدیدهای قوم و خویشی و همسایهای محدود میشود که آنهم فقط به مرور کمبودها، گرانیها و ... میگذرد.
اما واقعیت این است که مردانی که در بیرون از خانه کار میکنند هم اصلا شرایط خوبی ندارند.بخصوص مردانی که کارهای خدماتی از جمله رانندهگی، پیک موتوری، کارگری و ... را به عهده دارند.آنها هم از نظر جسمی به شدت آسیب میبینند و هم از نظر روحی و روانی.مردی که در شهر شلوغ و پر ازدحام از صبح تا پاسی از شب گذشته روی موتور نشسته و سراسر شهر را چندین بار طی میکند تا مخارج زندگی خانواده خود را تامین کند آنقدر به گردن زن و فرزندش حق دارد که از او حمایت کنند و به اصطلاح هوای او را داشته باشند و برای چیزهایی که میدانند تامین آنها برای او سخت است، او را تحت فشار قرار ندهند.
مردی که در بیرون از خانه کار میکند در مواجه با مشکلات زیادی است که زنان خانهدار کاملا از آن بیخبر هستند.زنان و مردان شاغل بنا به شرایطی که برای آنها در محیطهای کاری مختلف به وجود میآید به مرور فرسوده میشوند.حتی آنهایی که شغلهای شاید در ظاهر شیک و راحت دارند.برای همین باید بیشتر مراقب آنها بود.
مردی که با موتورش کار میکند و اعصاباش فرسوده شده است، اگر از طرف خانواده هم تحت فشار باشد امکان بروز حادثه برایش بسیار زیاد است.او میتواند تصادف کند، میتواند عصبانیت خود را بر سر دیگری خالی کند و کار را به کتککاری و گاهی به کشتن و ... بکشاند.
بقیه مردانی که در شغلهای دیگر هم کار میکنند، چنین هستند.راننده تاکسی، نظافتچی، راننده ماشینهای سنگین، رفتگر، کارگر ساختمان، جوشکار، مکانیک و... همه این شغلها، کارهای فرساینده هستند.شاید بهتر باشد گاهی به جای مجادلههای بیخود وبیمورد به مردان هم حق داد، با پتک سرزنش بر سر آنها نکوبید: «که من از صبح تا شب دارم توی خونه کلفتی میکنم و...» خانه، چهار دیواری خانه امنیت دارد.زنان میتوانند اوقات بیکاری خود را هوشمندانه پر کنند.چه عیبی دارد اگر زنی به جای نق زدن و بهانهجویی به کمک همسرش بیاید و در تامین مخارج خانه به او کمک کند.خانمها در چهار دیواری امن خانه کارهای درآمدزای زیادی میتوانند انجام دهند از خیاطی گرفته تا آرایشگری و گلسازی و پختن غذاهای خانگی و ...
در شرایط سخت اقتصادی امروز باید به مردان حق داد و باور کرد که آنها نیازمند حمایت زنان هستند.
نگارنده مطلب به این نکته توجه نکردند که کار کردن زنان چه در خانه و چه در خارج از خانه بقول معروف تازه اول بدبختی هست و استارت طلاق ...!زنی که کاری بجز کار خانه ندارد و از زحمت شوهرش برای یک لقمه نان هم بیخبر ادست و حتی در خیابانهای شلوغ و بر پشت موتور هم دست از سر او برنمیدارد و برای رفتن به جشن تولد سوهان روح مرد میشود ,فکر کنید اگر کار کند و کمک خرجی دربیاورد چکار میکند ؟ آنوقت دیگر روزگار مرد را سیاه میکند.
متاسفانه زنان ایرانی پس از کمترین استقلال مادی با کوچکترین اختلاف و بگو مگو بلافاصله طرح مهرم حلال و جونم آزاد را به اجرا میگذارند..... , دوست عزیز مشکل در طرز تفکر غلط و سطح توقع بالا و از توهم حاصله ازجمله ناحق : اگه نداشتی چرا زن گرفتی ؟ هست ! وگرنه زنانی هستند که با نان خالی و بدون بزک و دوزک رفتن به مهمانی با قلبی پر از مهر همیشه در کنار شوهرانشان هستند و گله ای هم ندارند . مشکل فقر فرهنگی و معنویست , نه فقر مادی .....
پشت هر مرد موفقی زنی هست
Heiwoonaki marda.
سلام. با نظرتون موافقم. اما خیلی از خانمها فقط منتظر شنیدن همین هستند که اقایون بهشون نیاز دارن و نقطه ضعفو بفهمن و فردا مهریه رو بذارن اجرا. بعضیها دقیقا عکس قضیه رو میگیرن.
ما هر چي ميكشيم از دست اين خانمهاست.راحت تو خونه نشسته پاهاشون هم دراز كرده بلا نسبت خوانندگان مرد هم عين ... كار ميكنه -اين خانمها بلدند فقط پول بگيرند و هزينه هاي سنگين بر مرد را تحميل كنن -بعضي موقع زنهايي كه حتي با شوهرشون لج هستند . وقتي هم ميگي خانم رعايت كن در امد كمه نميشه خرجي را در اورد.انكار نه انكار....واقعا خانمها چرا اينطوري هستن.در قبال هم قبول دارم براي خونه زحمت ميكشند تربيت بچه همون 30 درصد چون الان ديگه جامعه 70 درصد نقش در تربيت و نگهداري داره .به هر حال اين خانمها سوهان روح هستند من كه اينطور ديدم .....