گوناگون

حرم «بانو زینب» در ۲۰۱۴ هم هنوز مدافع می‌خواهد

پارسینه: در «دَه پانزده» کیلومتری جنوب دمشق، ابتدای جاده زینبیه، ایست بازرسی ارتش سوریه است. تا به حرم برسیم، سه ایست دیگر را باید طی کنیم. (برای ما) معلوم نیست کدام ارتش است کدام حزب‌الله، مهم این است که حرم، «مدافع» دارد.

جاده فرودگاه. 10 کیلومتر خارج از جنوب دمشق. خارج از شهر دمشق را می‌گویند ریف دمشق. برخی نقاط ریف هنوز کامل و یکدست امن نیست. بعد از ایست بازرسی ارتش در خروجی شهر، از منطقه میدان می‌گذریم و به «عقربا» می‌رسیم. «عقربا» را کسانی می‌شناسند که طی یک سال پیش، حداقل یک بار از آن گذر کرده‌اند.

برای پی بردن به اهمیت عقربا ذکر این نکته کافی است که میان شهرک‌های ببیلا، ملیحه، زینبیه، بیت سحم و شبعا است. ملیحه هنوز آلوده و درگیر است. زینبیه هنوز هر مدت یک بار شاهد فرود خمپاره‌هاست. اگر هنوز هم متوجه اهمیت عقربا نشدید، باید اشاره کنم به اینکه هنوز برخی‌ها، عبور «چراغ خاموش در شب» با سرعتی نزدیک به 200 کیلومتر برای فرار از گلوله تک‌تیرانداز را یادشان است. ویراژ در دل ظلمات.

«آفت تروریسم» مسیر باغ‌های بادام و زردآلو در دو سوی مسیر عقربا را زده است. ساختمان‌های اطراف همه زخمی‌اند و خراب و خالی از سکنه.

بعد از حدود 10 دقیقه.. ابتدای جاده زینبیه. ایست بازرسی اول. ایست اول متعلق به ارتش است. بتون‌ها و موانعی که برای ایست گذاشته‌اند همه منقش به رنگ و ستاره پرچم سوریه‌ است. کمی جلوتر کم‌کمک مردم هم دیده می‌شوند. اینجا چهره‌ها فقیرتر از دمشق است. لبخند می‌زنند. دست تکان می‌دهند. بنر «الله..سوریا..بشار و بس» علاوه بر داخل دمشق،‌ اینجا هم هست. کمی جلوتر پوستر امام نیز هست. زیرش هم عکسی از بشار.

قبل از ایست بازرسی دوم که می‌گویند بچه‌های حزب الله هستند، اما این، از ظاهرشان پیدا نیست، تابلویی نوشته‌اند: «اهلا وسهلا». کمی آنسوتر روی دیوار یک ساختمان ویران شده هم نوشته‌‌اند «V I P». تا می‌شنوند ایرانی هستیم لبخندشان بیشتر می‌شود. «بفرما» می‌زنند؛ به زبان دست و پا شکسته فارسی.

تا به حرم برسیم یک ایست دیگر را هم رد می‌کنیم. جاده خاکی نیست اما همه جا خاکی و رنگ و رو رفته است. ایست پر است از نقش و نگار پرچم سوریه و عکس بشار اسد. به در و دیوار هم هنوز عکس‌ها و پوسترهای تبلیغاتی بشار اسد هست. سه سال و اندی پیش حرم آمدن نیاز به همراه نداشت و یک تاکسی کافی بود.

سرانجام گنبد پیدا شد.

ایست چهارم (در ورودی حرم) را هم که باز گفته بودند بچه‌های حزب الله هستند - اما کسی تایید نکرد- رد می‌کنیم. چندین بار به حرم «بانو» حمله خمپاره‌ای مستقیم کرده‌اند. در کربلا هم که بود به حرمش حمله کردند. بعد از «عباسش». اما امروز «عباس»نشان‌ها اینجا زیاد هستند. هر چقدر از «محمود عامر» یکی از مسئولان اداره حرم پرسیدم تعداد نیروهای مدافع حرم چقدر است، گفت: «من آمار ندارم اما زیاد است». منظورش این است که نمی‌تواند آمار بدهد.

جمعیت سه سال پیش زائران، الان در حرم دیده نمی‌شود هر چند که مراسم محرم برگزار می‌شود و مردم هستند. سه سال و نیم است «ویروس‌های مسلح»، زینبیه را آلوده کرده‌اند اما صحن و در و دیوارها تمیز است. انگار تمیزی و سالمی‌اش توی دهن «مسلحین» می‌زند؛ یعنی هیچ آسیبی نمی‌توانید بزنید هیچ غلطی نمی‌توانید بکنید. «مدافعان حرم» در ورودی، ما را نگاه می‌کنند. آدم از دیدنشان لذت می‌برد. مخصوصا این روزهای دهه اول محرم که روضه غریبی زینب می‌خوانند. آدم الان دلگرمی پیدا می‌کند با دیدن «مدافعان».

وارد صحن می‌شوم. کودکان قد و نیم قد زیادی مشغول بازی‌اند. برخی کودکان شلوار ارتشی به پا دارند. شاید حرم حالا حالاها نیاز به «مدافع» دارد که باید از بچگی «مدافع» بار آورد.

وارد حیاط اصلی حرم می‌شوم. اول دنبال مناره می‌گردم. پیدایش که کردم رفتم پایش . سر به بالا، گرد مناره می‌چرخم. دیدم. بالای مناره زخمی است. دسامبر گذشته زدند. دی‌ماه پارسال. قصد ضریح می‌کنم. «السلام علیک یا بنت رسول الله». قطره اشکی سرازیر می‌شود وقتی از بانو می‌پرسم با خمپاره‌ها چه می‌کنید. همهمه و جنب‌وجوش گذشته در حرم نیست اما تقریبا همه چیز روبه‌راه است.

عامر مسئول حرم گفت: با اینکه اینجا سه سال است هدف گرفته شده اما هیچ وقت حرم به طور کامل تعطیل نشده الا کمتر از تعداد انگشتان دو دست؛ و انگشتان دو دستش را نشان داد. گفتم چطور می‌شود وقتی که چندین حمله کرده‌اند و گاهی نیروهای تروریستی به زینبیه نزدیک شده‌اند؟. گفت: بر خلاف حملات،‌ خدمات‌دهی به زائران تقریبا قطع نشده. آب،‌ برق و دیگر خدمات اما تاکنون چندین نفر اینجا شهید شده‌اند. چهار نفر از حرم. یکی مدیر سابق که در خود حرم بر اثر اصابت خمپاره شهید شد و سه نفر دیگر از خدام حرم.

گفتم آیا کسی از خُدام بوده که به دلایل شرایط خطرناک امنیتی حرم را رها کرده و رفته باشد؟. گفت خیر، هیچ یک از خدام چنین کار نمی‌کند. البته کسانی بودند که به دلیل شغل یا تغییر مکان زندگی مجبور شدند از حرم جدا شوند. خلاصه حرفش این شد که نه در کربلا نه در دمشق، کسی دفاع از حریم بانو را ترک نکرده است.

عامر گفت:‌ روز به روز تعداد زائران بیشتر می‌شود. الان بیشتر زائران از عراق هستند. عامر در پاسخ اینکه از چه کشورهایی زائر می‌آید، گفت قبلا از قزاقستان، روسیه، هند، پاکستان و از همه جای دنیا اینجا زائر می‌آمد. هر جایی که شیعه داشته باشد. خیلی‌ها هم هستند که نمی‌توانند بیایند و با دلشان که به اینجا می‌پرد، زیارت می‌کنند، اینها از طریق اینترنت و شبکه‌های تلویزیونی که مراسم‌های حرم به شکل زنده پخش می‌شود، زیارت می‌کنند.

به عامر گفتم، قبلا بیشتر زائران ایرانی بودند. اما الان ایرانی خیلی کم است. گفت، تقریبا دیگر ایرانی نیست. خیلی اندک. گفتم به این دلیل است که رسما سفر ممنوع است و کاروان‌های سوریه تعطیل شده‌اند.

هر چند عامر تلاش کرد که نشان بدهد با همه مشکلات حرم روبه‌راه است و زائر می‌آید ولو اندک.. اما به هر حال خالی بودن حرم در مقایسه با قبل از سه سال و نیم،‌ کاملا پیداست و این، فضای غم را بر دل حاکم می‌کند. حرم زینب سلام الله علیها، دختر نبی اکرم، که تقریبا 14 سده پیش و در سال 61 هجری قمری، در کربلا پس از شهادت «عباس» اول مدافع حرم، هدف هجوم قرار گرفت، اکنون در سال 2014 نیز هنوز هدف حمله است اما خدا را شکر، این بار تعداد «مدافعان» خیلی بیشتر است و مسیرهای منتهی به حرم، کاملا در کنترل چندلایه مدافعان قرار دارد. دیگر قرار نیست، دمشق،‌ کربلا شود چون این بار مدافعانی از ایران و جنوب لبنان به دفاع شتافته اند.

منبع: قدس آنلاین

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار