وضعيت فروش کليه در کوچه پس کوچههاي شهر!
پارسینه: در اين بين افرادي هستند که با سوء استفاده از نياز بيماران و بدون در نظر گرفتن جنبههاي اخلاقي، در مقابل گرفتن مبالغ هنگفت اقدام به فروش اعضاء بدن خود ميکنند. در هر دو اين روشها، اهداء عضو انجام ميشود
به گزارش پارسینه علیرضا وهاب زاده در ابتکار نوشت، اهداي عضو از گذشته عملي نيک و خداپسندانه محسوب ميشده. افرادي هستند که بر حسب نيتهاي انساني و اخلاقي اقدام به اهداء عضو ميکنند، همچنين خانوادههاي افرادي که دچار مرگ مغزي ميشوند، در يک حرکت بزرگ تصميم به اهداء اعضاي بدن عزيزانشان ميگيرند. نيتها و باورهاي بزرگ که منجر به زندگي بخشيدن به بيماراني ميشود که بنا به دلايل مختلف پزشکي نيازمند دريافت عضو هستند.
بيماراني که گاهي براي پيدا شدن يک اهدا کننده بايد مدتزمان طولاني را در نوبت بمانند. ولي در اين بين افرادي هستند که با سوء استفاده از نياز بيماران و بدون در نظر گرفتن جنبههاي اخلاقي، در مقابل گرفتن مبالغ هنگفت اقدام به فروش اعضاء بدن خود ميکنند. در هر دو اين روشها، اهداء عضو انجام ميشود و آنچه آنها را از هم متمايز ميکنند نيت در اهدا است که البته «الاعمال به نيات».
حراج به کليه
کمي مانده به ميدان وليعصر (عج)، خياباني است که چشم اميد همه بيماران کليوي به آن است. خيابان فرهنگ حسيني را همه بيماران کليوي ميشناسند چرا که دفتر «انجمن حمايت از بيماران کليوي» در آن قرار دارد. وارد خيابان که ميشويم، ديوارها پر است از شماره تلفن، با فونتهاي بزرگ و کوچک، با پيششمارههاي تهران و شهرستان. روي هر کدام نوشتهشده «فروش کليه با گروههاي خوني مختلف» و يک شماره تلفن همراه در زير آن. روي برخي از آنها نوشتهشده «فروش کليه جوان و سالم»، يک بازار سياه فروش اعضاي بدن انسان زنده در اين محل برپاست.
انسانهايي که با قيمتهاي مختلف و بسته به نيازها و مشکلات زندگيشان تصميم به فروش اعضاي بدنشان گرفتهاند و حاضر هستند در مقابل دريافت مبالغي تن به تيغ جراحي بسپارند و پارهاي از وجودشان را واگذار کنند. در پيش از انقلاب پديده خون فروشي رواج پيدا کرده بود و عموماً افراد معتاد و کارتنخواب براي جور کردن خرج مواد و گذراندن روزگار اقدام به فروش خون خود ميکردند و مراکز دريافت خون آن زمان هم با تبليغات سعي ميکرد به اين شيوه خون افراد را بخرد و در زمينههاي پزشکي مصرف کند.
ولي امروز در ميان آگهيهاي فروش کليه، واژههايي مثل دانشجو، تحصيلکرده و ورزشکار نظرمان را جلب ميکند. جاي تأسف است که فردي تحصيلکرده يا دانشجو حاضر به اين کار ميشود و در مقابل دريافت پول حاضر است عضو بدن خود را بفروشد. آگهيها انگار تمامي ندارند. با هر قدمي که برميداريم آگهيهاي تازه کوچک و بزرگ روي ديوار کنار پيادهرو پر رنگتر ميشوند. يکي از کسبه ميگويد: «شهرداري هر چند وقت يکبار اين ديوارها را رنگ ميزند؛ ولي چند روز بعد باز همان آش و همان کاسه. دوباره ديوارها پر ميشود از شماره تلفن و آگهيهاي فروش کليه.» يکي از ساکنان اين خيابان هم به نکته قابلتأملي اشاره ميکند:«دختر من تازه خواندن و نوشتن ياد گرفته است، هر بار که از اين خيابان رد ميشويم شروع به خواندن آگهيها ميکند. روي بعضي از آنها توضيحاتي هم نوشته، مثل دانشجو هستم يا مستأجر و يا فارغالتحصيل و...،
مدام در اين مورد از من سؤال ميکند که داستان اين آگهيهاي فروش چيست؟ و من تا امروز توضيحي براي اين اتفاق نداشتهام و هميشه سؤالش را بيجواب گذاشتهام. اما به نظرم تأثير منفي روي ذهن او خواهد گذاشت که هرکس اگر گرفتار ميشود براي پيدا کردن پول ميتواند دست به هر کاري بزند حتي فروش اعضاي بدنش!» آگهيهايي که بيشمار روي در و ديوار مدام سبز ميشوند، با ماژيکهاي رنگي روي پست برق، درِ خانهها و حتي درختان نوشتهشده است. آگهيهايي که خبر از يک بازار سياه و شايد پر رونق فروش «اعضاي بدن انسان زنده» ميدهد.
فروشنده نيازمند
روي يکي از آگهيها نوشتهشده است: «کليه فروشي، فوري، +B با يک شماره تلفن اعتباري.» با شماره تماس ميگيريم و پسر جواني جواب ميدهد و ميگويد: «سند خانهام گروي بدهي است و هيچ راه ديگري براي جور کردن 60 ميليون پول به ذهنم نرسيده است، ميخواهم کليهام را بفروشم.» از او پرسيديم، خوب چرا وام نميگيري يا راه بهتري براي جور کردن پول پيدا نميکني و او ميگويد:« يکي از دوستانم سال گذشته کليهاش را فروخت و مشکل مالياش را حل کرد، من هم راهي سراغ ندارم که در يک ماه بتوانم اين همه پول به دست بياورم. از اينها گذشته اين 60 ميليون درآمد چند ساله من است و نميشود بهآساني از آن گذشت.» از او ميپرسيم که آزمايش داده است و از سلامتي کامل برخوردار است که او ميگويد: «فقط آزمايش خون لازم دارد که اگر سر قيمت به توافق برسيم و پيشپرداخت را بريزيد، با هم دنبال آزمايش و بقيه مراحل ميرويم و انجام ميدهيم، کليههايم سالماند و تا امروز مشکلي نداشتهام» سر قيمت صحبت ميکنيم که ميگويد: «نياز ماليام 60 ميليون است و کمتر از اين راضي به فروش نميشوم.» به او ميگويم قيمت واقعاً اين قدرها هم بالا نيست. بيشتر آگهيدهندههاي اطراف
بيمارستانها رقم بيست ميليون را براي فروش کليه پيشنهاد ميدهند؛ او ميگويد: «من کارم با رقم کمتر از اين راه نميافتد و حاضر به اين کار نيستم.»
داد و ستدهاي سياه
مهدي محمدي، کارشناس مسائل اجتماعي در اينباره ميگويد: «عدهاي بنا بر دلايل انساندوستانه و فداکارانه، از يک کليه خود ميگذرند و آن را به بيماران نيازمند اهدا ميکنند؛ اما کم نيستند آدمهايي که به لحاظ نياز مالي کليهشان را ميفروشند. تأمين هزينههاي زندگي و مشکلات مالي آنقدر به افراد فشار ميآورد که از نظر خودشان فروش کليه تنها راه باقيمانده بهحساب ميآيد.» اين کارشناس اجتماعي ادامه ميدهد: «بهطور حتم ارتباط زيادي بين فقر و فروش کليه وجود دارد. فروشندگان عموماً يا بدهکارند يا ورشکسته شدهاند و بعضي ديگر به نان شب محتاجاند که اگر چارهاي انديشيده نشود و اين مسئله فراگيرتر شود، به جامعه آسيب وارد خواهد شد.» او ميگويد: «فروش کليه براي مدت کوتاهي مشکلات اقتصادي اين افراد را برطرف ميکند و بعد از آن عوارض روحي و جسمي ناشي از فروش کليه نيز به مشکلاتشان اضافه خواهد شد. دولت بايد دست به کار شود و تصميمي اتخاذ کند تا جلوي اين بازار سياه فروش کليه را بگيرد.» او با اشاره به اينکه همه مجوزهاي پيوند کليه را يک سازمان مردم نهاد صادر ميکند ميگويد: «در خيلي از اين موارد فروشندگان به اسم اهداي کليه بر سر بيماران
کليوي کلاه ميگذارند که اين موارد مشکلات آنها را دوچندان خواهد کرد. دولت بايد با اين مسائل بهصورت عميقتر و ريشهايتر بر خورد کند تا جلوي عواقب اين داد و ستدهاي سياه گرفته شود.» او با اشاره به اينکه افرادي به بهانه فروش کليه به بيماران، از آنها حسابي کلاهبرداري ميکنند ميگويد: دلالهايي هستند که به بهانه فروش کليه، سر بيماران کلاه ميگذارند و از شرايط و اضطرار خانوادههاي آنها سو استفاده ميکنند. خانوادههايي که نيازمند کليه هستند مجبورند به هر شکلي شده آنها را راضي کنند. در حالي که بسياري از گروه از بهاصطلاح فروشندهها، کليه را نميفروشند و فقط از شرايط خانواده سوء استفاده ميکنند و هزينههاي زيادي را به آنها تحميل ميکنند.» محمدي ادامه ميدهد: «افراد بزهکار و معتادان زيادي نيز در بين اين فروشندگان ديده ميشوند و که حاضر هستند با قيمتهاي پايينتري کليه خود را بفروشند که خريد از آنها نيز عواقب زيادي در پي خواهد داشت که خانواده بيماران بدون توجه به اين پيامدها با آنها وارد معامله ميشوند. دولت و نهادهاي ذيصلاح بايد توجه بيشتري بر اين روند داشته باشند تا از بازارهاي سياه و دلاليهاي که بر سر
فروش اعضاي بدن انسان ايجادشده است جلوگيري کنند.»
حال اين مشکلي است که عواقب آن گريبانگير بيماران کليوي خواهد شد. بيماراني که نياز به پيوند دارند و در اين بازار سياه سر در گم به دنبال راه چارهاي براي زنده ماندن هستند. معاملهاي که شايد به قيمت جان بيماران تمام شود؛ ميدانيم فردا هم اگر به خيابان شهيد فرهنگ حسيني سري بزنيم دوباره بازار سياه پر رونق فروش کليه به راه است و باز بيماراني که براي رهايي از مرگ به هر ريسماني چنگ ميزنند، حتي به قيمت گزاف؛ حتي به قيمت فريب...
آيا اينجا ايران است؟؟؟!!!!!!!!.......
مملكت امام زمان؟؟!!
چفیه ها را بالاتر بگذارند !!!
مرد ٣٦ ساله ب مثبت سالم بدون بيماري ساكن شهركرد قبل از تماس اس بدهيد
قيمت عادلانه و با رعايت شرايط بيمار
٠٩٣--------
كليه
و اگر شدني باشد بخشي از كبد
صد در صد عادلانه
لطفا نيازمندان و بيماران واقعي تماس بگيرند
اگر هنوز وجدان بيداري هست و انسانيت نمرده است پيام مرا به سخره نگيريد
كودك خردسالم تحت فشار است
خدايا هيچ مردي را شرمنده زن و بچه اش نكن