ضمیر«ما»ی قُلابی...!
پارسینه: در بسیاری از متنهای انتقادی که در شبکههای اجتماعی در مورد مسائل ایران و رفتارهای اجتماعی «ایرانی»ها نوشته میشود٬ از یک ضمیر «ما» استفاده میشود که مفهوم واقعیاش «همه ما» نیست.
بلکه معنیاش «شما» است: «شما» به علاوه «من» - که با شما فرق دارم - اما به دلیل «تواضع»ام خودم را با شما جمع میبندم تا عادتهای بدتان را گوشزدتان کنم! «ما» مردم دروغ گویی هستیم٬ «ما» خودپسند هستیم٬ «ما» نژادپرست هستیم٬ «ما» بیعرضه هستیم؛ قطعاً گوینده این «ما» خودش را دروغگو و خودپسند و نژادپرست و بی عرضه نمیداند اما با استفاده از این ضمیر «مُجاز» میشود تا این خصلتها را به کل جامعه نسبت بدهد.
این ضمیر «ما»ی قُلابی سه کارکرد دارد؛ اول اینکه «خشونت» واقعی کلام گوینده را پشت لایهای از دلسوزی و تواضع مصنوعی پنهان میکند. دوم اینکه از تحلیل دقیق و گفتوگوی صادقانه و سازنده جلوگیری میکند - چرا که مخاطبان چنین متنهایی ناگزیرند که سخن گوینده را تایید کنند و با او همراه شوند تا خود را از خشونت پنهان سخنش تبرئه کنند. و سوم اینکه «خودزنی»٬ «جمعبندی» و «برچسبزنی» به کل یک ملت را تسهیل و مجاز میکند.
این «ما»ی قلابی نه تنها در نوشتههای و اظهار نظرهای روزمره در شبکههای اجتماعی به طور رایج بکار میرود که بعضاً در تحلیلهای اساتید جامعهشناسی نیز استفاده میشود. مثلاً دکتر زیباکلام - نویسندهء کتاب «چگونه ما٬ ما شدیم؟» - در مصاحبهای میگوید « اگر بخواهم ایرادهای "ما" را بگویم، اولین و مهمترین آن این است که "ما" نژاد پرستیم؛ بغض و کینه و نفرت داریم از اعراب، بغض و کینه و نفرت داریم از افغانیها، برای خودمان خیلی دسته گلهای الکی میفرستیم؛ مثل: "ملت بزرگ ایران"، "ملت قهرمان ایران" ، "ملت شجاع، سرافراز و ..." که به نظر بنده همه قلابی هستند».
در مواجهه با چنین متنهایی کافی است تا ضمیر «ما»ی قلابی را به «شما» تغییر بدهیم تا پرده تواضع بیافتد و خشونت پنهان مطلب آشکار شود: « اگر بخواهم ایرادهای "شما" را بگویم، اولین و مهمترین آن این است که "شما" نژاد پرستید؛ بغض و کینه و نفرت دارید از اعراب، بغض و کینه و نفرت دارید از افغانیها، برای خودتان خیلی دسته گلهای الکی میفرستید؛ مثل: "ملت بزرگ ایران"، "ملت قهرمان ایران" ، "ملت شجاع، سرافراز و ..." که به نظر بنده همه قلابی هستند».
«ما»ی قلابی٬ شکل پنهان انگشت اتهام به سوی یک جمع گرفتن و برچسب کلی به او زدن است که هم به عنوان یک روش تحلیلی و هم از نظر اخلاقی مردود است. پیشنهاد میکنم مدتی این ضمیر قلابی را در نوشتهها و سخنانمان شناسایی و حذف کنیم تا تاثیرش را در کیفیت تحلیلها و میزان خشم و خشونت در گفتوگوهایمان امتحان کنیم.
علی نصری
این ضمیر «ما»ی قُلابی سه کارکرد دارد؛ اول اینکه «خشونت» واقعی کلام گوینده را پشت لایهای از دلسوزی و تواضع مصنوعی پنهان میکند. دوم اینکه از تحلیل دقیق و گفتوگوی صادقانه و سازنده جلوگیری میکند - چرا که مخاطبان چنین متنهایی ناگزیرند که سخن گوینده را تایید کنند و با او همراه شوند تا خود را از خشونت پنهان سخنش تبرئه کنند. و سوم اینکه «خودزنی»٬ «جمعبندی» و «برچسبزنی» به کل یک ملت را تسهیل و مجاز میکند.
این «ما»ی قلابی نه تنها در نوشتههای و اظهار نظرهای روزمره در شبکههای اجتماعی به طور رایج بکار میرود که بعضاً در تحلیلهای اساتید جامعهشناسی نیز استفاده میشود. مثلاً دکتر زیباکلام - نویسندهء کتاب «چگونه ما٬ ما شدیم؟» - در مصاحبهای میگوید « اگر بخواهم ایرادهای "ما" را بگویم، اولین و مهمترین آن این است که "ما" نژاد پرستیم؛ بغض و کینه و نفرت داریم از اعراب، بغض و کینه و نفرت داریم از افغانیها، برای خودمان خیلی دسته گلهای الکی میفرستیم؛ مثل: "ملت بزرگ ایران"، "ملت قهرمان ایران" ، "ملت شجاع، سرافراز و ..." که به نظر بنده همه قلابی هستند».
در مواجهه با چنین متنهایی کافی است تا ضمیر «ما»ی قلابی را به «شما» تغییر بدهیم تا پرده تواضع بیافتد و خشونت پنهان مطلب آشکار شود: « اگر بخواهم ایرادهای "شما" را بگویم، اولین و مهمترین آن این است که "شما" نژاد پرستید؛ بغض و کینه و نفرت دارید از اعراب، بغض و کینه و نفرت دارید از افغانیها، برای خودتان خیلی دسته گلهای الکی میفرستید؛ مثل: "ملت بزرگ ایران"، "ملت قهرمان ایران" ، "ملت شجاع، سرافراز و ..." که به نظر بنده همه قلابی هستند».
«ما»ی قلابی٬ شکل پنهان انگشت اتهام به سوی یک جمع گرفتن و برچسب کلی به او زدن است که هم به عنوان یک روش تحلیلی و هم از نظر اخلاقی مردود است. پیشنهاد میکنم مدتی این ضمیر قلابی را در نوشتهها و سخنانمان شناسایی و حذف کنیم تا تاثیرش را در کیفیت تحلیلها و میزان خشم و خشونت در گفتوگوهایمان امتحان کنیم.
علی نصری
من از نوشته های کوتاه و پرمعنی خوشم می اید که حوصله خواننده را نمی برد مانند تامل و ...از پارسینه متشکرم
فکر نکنم با حذفش مشکلی حل بشه ! چون واقعیته . ما مردمانی متوهم هستیم .در حالی که از هوش متوسطی برخورداریم فکر میکنیم باهوش ترین مردم دنیاییم ، در حالی که زیبایی نسبی هست و تعریف زیبایی نزد هر ملتی تعریف خودش رو داره فکر میکنیم زیباترین مردم دنیا هستیم و خیلی توهمات دیگه ، فکر میکنیم تمام دنیا زوم کردن روی ما که ببینم ما چه می کنیم چه نمی کنیم در حالیکه خیلیها حتی در قلب آمریکا نمیدونن اصلاً ایران کجای نقشه اس ، هنوز خیلی ها مارو با عراق اشتباه میگیرن و فکر میکنن عرب هستیم .این توهمات باعث خودشیفتگی کاذب شده ، همه ما به صورت جنون آمیزی متقاعد شده ايم که ملت ما برتر از ساير ملتهاست.
احسنت . مغفول ترین ناهنجاری ها، بدترین آنهاست. بدتر اگر همه گیر باشد...
ملت این کلمه رو از بزرگان خود یاد گرفته زیرا انان نیز تا آنجائیکه خاطرم هست همیشه بجای من از ما استفاده میکنند
اکثریت ما ، در حد خطرناکی ناسیونالیست هستیم.