پدر آتنا: فقط با اعدام قاتل آرام میشوم
پارسینه: متهم پرونده آتنا با گذشت ۳ماه از دستگیری همه اعترافاتش را انکار کرد.
به گزارش شهروند، اسماعیل که به اتهام قتل و تجاوز به دختر ۷ ساله پارسآبادی در زندان به سر میبرد، بهتازگی همه اظهارات قبلیاش درخصوص این پرونده را رد کرده و مدعی شده که همه آن اتهامات را تحت فشار بازجویی قبول کرده است. قتل، تجاوز، نزولخواری، آزار و اذیت جنسی کودکان و سرقت اتهاماتی است که عامل جنایت فجیع پارسآباد پس از دستگیری به آنها اعتراف کرد. اما حالا این مرد در حالی که تنها دو روز به برگزاری نخستین جلسه دادگاهش باقی مانده، میگوید كه اعترافات قبلیاش را بالاجبار گفته است.
او مدعی شده نه به آتنا تجاوز کرده و نه او را کشته او حتی قصد سرقت النگوهای این دختر بچه را هم منکر شده است و به بخشش و رضایت خانواده آتنا هم امیدوار است. در مقابل اما پدر آتنا همه اینها را دروغپردازیهای قاتل دخترش میداند و رضایت را در اعدام قاتل دخترش میبیند.
ادعای عجیب قاتل آتنا
عامل جنایت دلخراش پارسآباد مدعی شده که او هیچ دخالتی در مرگ این دختر نداشته است و تنها اشتباهش ترس از مطلعکردن پدر آتنا از حادثهای بوده که برای دخترش به وجود آمده است: «دختر بهنام از داخل سرویس بهداشتی مغازهام در حال پرکردن بطری آب معدنی بود، من از او سوال کردم که دختر داری چه کار میکنی که ناگهان دیدم از پله افتاده و دهان و بینیاش خونی شده است. نمیدانم سکته کرده بود یا هر چی؛ منم از ترس پدر و اقوامش پا و دهانش را گرفتم که خونی زمین نریزد. برای اینکه مشتریها متوجه نشوند در اتاق پشتی مغازه مخفیاش کردم، بعد متوجه شدم که این دختر مرده. نمیدانم سکته کرده یا زمین خورده ولی من آتنا را نکشتم. من اشتباه کردم ولی اشتباهم فقط این بود که به پدرش نگفتم.»
او درباره اعترافات قبلیاش درخصوص مرگ آتنا هم گفت: «من تحت فشار بودم. سرم باد کرده بود؛ همه بدنم سیاه بود. به آنها گفتم در پارسآباد هر جنایتی را گردن میگیرم تا من را راحت بگذارند.»
اسماعیل درباره نتیجه قطعی پزشکی قانونی درباره تجاوز به آتنا هم ادعای عجیبی را مطرح کرد: «من تجاوز نکردم. خودم دختر دارم؛ وجدان و شرف دارم. وجدانم راحت است که به آتنا دست هم نزدم. دختری با آن وضع چطور میتواند کسی را تحریک کند.» او درباره سرقت طلاهای آتنا هم داستانسرایی جالبی داشت: «همون موقع که جسد آتنا روی زمین بود، النگوهایش را درآوردم، قبل از اینکه جسد رو داخل بشکه بگذارم. من نیاز مالی ندارم ولی پدر این دختر دستفروش بود، منتظر فرصتی بودم تا آن طلاها را داخل حیاط خانه بهنام بیندازم.»
اسماعیل درباره سوابق متعدد کیفری و اتهاماتی که پس از افشاشدن پرونده آتنا به آنها اعتراف کرده بود هم توضیح داد: «من فقط یکبار به جرم زنا ۳ماه در زندان بودم، پس از آن هم به قید وثیقه آزاد شدم؛ در حالی که من با آن دختر هیچ رابطهای نداشتم. عصمت که میگویند من او را کشتهام، یکی از مشتریهای فرشباف من بود و هیچ ارتباط دیگری با او نداشتم، من او را نکشتم، او در آذربایجان با یک نفر ازدواج کرده است. این حرفها همه دروغ است.
میگویند فیلمی منتشر شده که من از یک میوهفروشی دزدی کردم، این حرفها درست نیست من چه نیازی به چند تا سیبزمینی دارم؟ با این همه وجدان من راحته، شاید خانواده آتنا رضایت بدهند.»
فقط با اعدام اسماعیل آرام میشوم
اینها داستانهای دروغی است که این مرد برای زمانخریدن مطرح میکند. من تنها با دیدن جنازه او آرام میشوم، بخشش برای یک چنین آدمی خیانت به همه اهالی پارسآباد است.
اینها را پدر آتنا اصلانی به «شهروند» میگوید. پدری که با گذشت بیش از ۳ ماه از ناپدیدشدن ناگهانی دخترش در مقابل مغازه اسماعیل و پس از آن کشف جسد آتنا در حیاط خانه این مرد، هنوز نتواسته این واقعیت تلخ را بپذیرد.
او که هنوز داغ آتنا برایش تازه است، درباره ادعاهای عجیب اسماعیل به «شهروند» میگوید: «زمانی فهمیدم کار اسماعیل است که پلیس دوربینها را بررسی کرد. آتنا بین دو دوربین مقابل مغازه اسماعیل ناپدید شده بود. او سابقهدار است؛ از دو تای آنها باخبر بودم.
میدانستم کودکآزار است ولی از همه آنها تبرئه شده بود. از میوهفروشی نزدیک مغازهاش هم بارها میوه دزدیده بود، فیلمهایش موجود است. او نزولخوار است، با خیلیها درگیری داشت، من در این هشت سالی که دستفروشی کردم، او را شناختم. با این همه کاری به این حرفها نداشتم و سرم به کار خودم بود. جلوی مغازهاش یک آبسردکن وقفی بود که همه میآمدند و آنجا آب میخوردند. آتنا هم وقتی میخواست آب بخورد به آنجا میرفت. همه حرفهایش دروغ است. اگر او دخترم را نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است.
نخستینبار که به مغازهاش رفتم دیدم مغازهاش ترسناک است. از آن مغازه ماهی ۶۱هزار تومان هم به زور درمیآمد، همیشه خلاف میکرد. در آن مغازه به خانمها تجاوز میکرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمیکنند. حتی اعتراف کرده که قصد داشته بعد از آتنا، مهدی پسر برادرزنم را بکشد.»
او ادامه میدهد: «نمیدانم چرا آدمی با این پرونده سنگین باید اینقدر زنده بماند. اجرای سریع حکم قصاص خواسته ما از مسئولان قضائی است.» پدر آتنا در ادامه صحبتهایش از سختی زندگی و حال روز ناخوش خانوادهاش پس از مرگ آتنا میگوید: «۸۱روز است که خانه خودم نرفتم.
من و همسرم طاقت دیدن اتاق آتنا را نداریم، از همان روزی که خبر پیدا شدن جسد آتنا را شنیدم، به خانه مادرزنم آمدیم. حال همسرم خیلی ناخوش است. هنوز با شیون و صدای بلند گریه میکند، از لحاظ روحی حسابی به هم ریخته، کلی قرص و دارو میخورد تا چند ساعت بخوابد، در این شرایط من هم نمیتوانم همدمش باشم، به محض اینکه مرا میبیند، حالش خرابتر میشود، در این مدت من نتوانستم سرکار بروم، شرایط زندگی ما خیلی سخت شده، اصلا امکان ندارد رضایت دهم، در صورتی میتواند از ما رضایت بگیرد که من، همسرم و دختر دیگرم مرده باشیم. تا او را بالای دار نبینم نمیتوانم به زندگی عادیام بازگردم.»
ارسال نظر