پاسخ مشایی درباره ارتباط با رمال و جن گیرها
پارسینه: رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد می گوید خندهدار است که کسی از امام زمان صحبت کند بعد بگویند معنای این حرف این است که ولایت فقیه را قبول ندارد.
اسفندیار رحیم مشایی با بیان این که آقای احمدینژاد حرفهای آقا را نه تفسیر و نه تعبیر کردند، گفت: ایشان گفتند که آقا فرمودند باید حماسه سیاسی ایجاد شود و یکی از جلوههای حماسه، انتخابات است. نمیتوان گفت که در انتخابات درصد کمی از مردم حضور پیدا کنند و آن وقت در طول سال منتظر حماسه باشیم.
گزیده اظهارات رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد در ادامه می آید:
• آقای احمدینژاد معتقدند وقتی که مقام معظم رهبری امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی نامیدند این بر اساس یک ضرورت نامگذاری شده و باید حتما عینیت پیدا کند. ما برای گذر از شرایط امروز نیازمند حضور باشکوه مردم در انتخابات هستیم و آقای رییسجمهور بر اساس نظر رهبری عزیز معتقدند که همه مردم باید در صحنه انتخابات حضور داشته باشند و برای اینکه حضور همه مردم را شاهد باشیم باید جاذبهای در این زمینه وجود داشته باشد؛ چراکه افراد افکار،عقاید و اندیشههای متفاوت دارند.
• در انتخابات قبلی گرایشهای مختلف مردم را دیدیم و اکنون نباید کسی به گونهای تحلیل کند و بعد بگوید مردم همین هستند. در انتخابات سال 88 که آقای احمدینژاد نزدیک به 25 میلیون رای داشتند، طرف مقابل هم میلیونی رای داشت، ضمن اینکه باید توجه داشت، جمعیتی نیز در کشور بودند که در انتخابات شرکت نکرده و حضور پیدا نکردند و ما باید همه اینها را حساب کنیم. برای تحقق حماسه اینها همه باید حضور داشته باشند.
• من معتقدم اگر حامیان دولت حتی در انتخابات کاندیدا داشته باشند و آقای احمدینژاد هم بیاید و بگوید که این آدم و فلان آقا باشد اما یک محدودیتهایی برای دیگران ایجاد شود مردم باز هم پای صندوقهای رای نمیآیند و ما در گرفتن نتیجه شکست خواهیم خورد.
• خوشبختانه امروز چهره احمدینژاد برای مردم شناخته شده است و مردم میدانند که او به آرمانهای مردم و انقلاب وفادار است. مصلحت را تشخیص میدهد و به آن پایبند است و اگر حساسیتی به خرج میدهد برای این است که تمام آحاد مردم پای صندوقهای رای بیایند و رییسجمهور منتخب رای بالایی داشته باشد. کشور به این موضوع نیاز دارد و این اتفاق باید رخ دهد.
• بارها ما گفتهایم که دولت اعتقادی ندارد که فضای کشور را انتخاباتی کند و مقام معظم رهبری نیز در ادوار گذشته بر این موضوع تاکید کردهاند و ما نیز دلیلی نمیبینیم که فضای کشور را در حال حاضر انتخاباتی کنیم.
• اگر کسی از اعضای دولت ثبتنام کند این به این معنا نخواهد بود که او کاندیدای دولت است؛ چراکه تشکیلات دولت وسیع است و ممکن است از این تشکیلات وسیع یک نفر بخواهد در این عرصه ثبتنام کند . اما اگر کسی ثبتنام کرد و شخص آقای احمدینژاد ، موضع گرفت و از ایشان حمایت کرد این فرد را میتوان کاندیدای دولت عنوان کرد، ولی همانطور که گفتم اگر ما از همین اکنون بخواهیم موضعگیری کنیم، دیگر دولت نمیتواند کاری کند و تحرکی داشته باشد و دولت اگر بخواهد موضعگیری کند در موقع ثبتنامها این کار را انجام میدهد.
• درباره این موضوع که عدهای تحلیل میکنند که دولت چند نفر را برای ثبتنام کاندیدا خواهد کرد و گزینه اول مشایی خواهد بود و در صورتی که آقای مشایی تایید صلاحیت نشود بر روی دیگر گزینهها مانور خواهد داد؟ این تحلیلی است که بیان میکنند من چه بگویم.
• احمدینژاد میتواند از هر فرد دیگری حمایت کند و با او قرار بگذارد که در دوره بعدتر او کاندیدا شود و این توافق را با او انجام دهد. این چه ربطی به مشایی دارد.
• فرض کنید من راجع به یک چیزی و یا یک موضوعی موضعی داشته باشم و اگر فرد دیگری در چنین حوزه و موضعی نباشد، آیا من باید به او بگویم منحرف؟ آیا این خوب است؟ ما از چه چیزی منحرف شدیم. من تا به حالا هر چه فکر کردم متوجه نشدم که از چه چیزی منحرف شدم. هزار تا اتهام زدند و بعدا معلوم شد که خودشان متهم اعلی برای آن اتهامات هستند. این اتهامات به ما ربطی نداشت، انحراف نیز که میگویند یک مساله کلی است. هر چیزی نسبت به چیز دیگری منحرف است. باید بگویند ما از چه چیزی منحرف شدیم.
• باید بگویند که ما از چه چیزی انحراف پیدا کردیم، یک واژه و یا یک کلمه دلیل بر انحراف نیست. میگویند فلانی این را گفت، آن را گفت، اینجا رفت، آنجا رفت و بعد میگویند انحراف. آیا ما هر کلمهای که میگوییم انحراف است؟ آنها هزاران اتهام زدند، این اتهامات چه شد؟ بعدا چه کسانی از مصادیق این اتهامات بودند که دیگر اسم آنها را نیز نمیگویند.
• همه رسانهها در طول این سالها در اختیار آنها بوده، از رادیو و تلویزیون گرفته تا رسانههای دیگر. آمدند و عکس یکی از نزدیکان رییسجمهور که اکنون معاون رییسجمهور است، در تلویزیون نمایش دادند و گفتند این فرد دارای تخلفات مالی و اخلاقی است و خلاف نص امام و رهبری عمل کرده است. تلویزیون حق ندارد این کار را بکند، ولی چون زیر فشار قدرت است از دستگاه ملی سوء استفاده میکند.
• روزنامهها نیز که بارها بارها بارها نوشتند، اتهاماتی به ما زده شد، اما نتیجه چه شد. هزاران و صدها هزار بار ما را به مسائل گوناگون متهم کردند و مردم نیز شنیدند، پس چرا اکنون اینقدر نگرانند، مگر برای مردم اطلاعرسانی نکردند، برای مردم تبیین نکردند که ما منحرف هستیم و مردم متوجه نشدند که ما منحرف هستیم پس چر اینقدر نگران هستند؟ شما میخواهید من چه چیزی را جواب بدهم. کسانی که این مطالب و اتهامات را مطرح کردند، باید جواب بدهند. معتقدم بهترین قضاوتکننده مردم هستند و باید دید از نظر مردم چه کسی منحرف است، از آنها سوال کرد. بهترین قضاوت را مردم میکنند.
• هر کسی و هر جریانی که نظام جمهوری اسلامی را قبول دارد باید حضور داشته باشد تا انتخابات پرشور شود. چون در واقع با حضور خود به مردم احترام میگذارد، چون ممکن است یک بخشی از مردم آنها را بخواهند، پس باید اجازه داد آنها حضور داشته باشند و مردم باانگیزه باشند. این مهم است که رییسجمهور چقدر رای داشته باشد، ولی قبل از آن کل آرا مهم است، چون دنیا نگاه میکند که چقدر از مردم مشارکت کردند و آیا مردم از انتخابات استقبال کردند یا نه و تعداد آرای رییسجمهور منتخب در مرحله بعد اهمیت پیدا میکند، البته این نیز مساله مهمی است؛ چراکه وقتی رییسجمهور محترم دارای رای بالایی باشد، حرف او در جامعه ملی و بین المللی اثرگذارتر خواهد بود.
• بنده یک مهندس الکترونیک هستم و کار یک مهندس الکترونیک با رمال و جنگیر جور در نمیآید. ما اهل محاسبه و حساب و کتاب هستیم و میگوییم دو بعلاوه دو میشود چهار و جن نمیتواند آن را پنج کند، البته ممکن است برخیها از جواب چهار خوششان نیاید و بخواهند دو به علاوه دو بشود، پنج که این کار رمالها و جنگیرهاست، ولی ما همیشه میگوییم که دو با دو میشود، چهار و بر همین اساس کارها را انجام میدهیم و این چیزها به درد ما نمیخورد، ولی اینکه چرا چنین اتهاماتی مطرح میشود مشخص است.
• اگر این دولت موفق نبود، کارش پیش نمیرفت، هیچ اتهامی نیاز نداشت، چون عملکردش کافی بود و دیگر لازم نبود که به دولت اتهام بزنند، چون ثمره کار معلوم بود، نتیجه نگرفته بود و وقت کشور را نیز گرفته بود، ولی وقتی یک دولت موفق است و در مقیاس با گذشته عملکردش قابل مقایسه نیست و کسی یارای هماوردی و رقابت با او را ندارد این مسائل مطرح میشود.
• در سال 87 رییسجمهور بعد از سه سال عملکرد دولت نهم آمد و گزارشی از عملکرد صورت گرفته ارائه داد و در بسیاری از حوزهها عملکرد سه ساله با عملکرد 27 ساله قبلی رقابت میکرد. یک سال بعد انتخابات بود و رقیب با خود حساب میکند که چطور میتواند رقابت کند. خیلی از کسانی که در آن عرصه حضور داشتند، دارای عملکرد قبلی بودند و عملکردشان مشخص بود و قابل مقایسه با این دوران نبود و چون دیدند نمیتوانند رقابت کنند آمدند و گفتند دولت دروغ میگوید.
• شعار رقبا این بود که دولت دروغگوست و همین الان نیز برخی از آقایان که کار را در این عرصه شروع کردند، میگویند که میخواهند دولت راستگو بیاورند، یعنی باز هم دولت را متهم به دروغگویی میکنند. من به آنها میگویم بابا چند بار میخواهید یک کار غلط را انجام دهید. آنهایی که در سال 88 گفتند دولت دروغ، چه نتیجهای گرفتند؟ به نظر من این مردم هستند که باید قضاوت کنند احمدینژاد درست میگوید یا غلط. مردم در سال 88 قضاوت کردند و اکنون چهار سال دیگر گذشته و باز هم آنها باید قضاوت کنند.
• آنها میگویند دنباله احمدینژاد را باید برید و قطع کرد. خودشان میگویند، البته دولت تنها من نیستم، من جزئی از دولت هستم.
• جایگاه من در دولت مشخص است. وقتی که این مسائل را متوجه من میکنند و میگویند من همه کاره هستم، باعث افتخار من است، چون این دولت موفق است و این استدلال وجود دارد که همهکاره دولتم، پس این موفقیت به من نسبت داده میشود و این باعث خوشحالی من است، ولی واقعیت این نیست و درست نیست.
• درباره این سوال که چه کسی نگذاشت که شما کار کنید، رییسجمهور نیز مرتبا این موضوع را میگوید؟ بگذارید مردم خود در این مورد قضاوت کنند. همه چیز را نباید ما بگوییم. من میگویم این ذهنیت در بین مردم وجود دارد و اگر من این حرف را بزنم ارزش و قیمتی ندارد و میگویند خودش برای خودش تبلیغ میکند. اگر این ذهنیت وجود دارد از آنها بپرسید که چرا در مردم چنین ذهنیتی وجود دارد؟
• سال دیگر در ایران هستم. شاید یک نفر رییسجمهور شود و از من خواست که در پاستور کمکش کنم و شاید یک نفر رییسجمهور شد و گفت شما لازم نیست که بیایید. بستگی دارد که چه کسی رییسجمهور شود.
• من در مورد آن خیلی فکر نکردم که کجا باشم خوب است. البته من در مورد این مسائل زیاد سختگیر نیستم. هر جا خدمت باشد ما هم هستیم. من شغلهای مختلفی داشتم، ولی آیا دیدید که برخورد و ادبیات من عوض شده باشد، نه. هر جایی که خدمت باشد هستم، ولی تا حالا فکر نکردم که کجا دوست دارم باشم.
• احمدی نژاد استاد من است و من شاگرد ایشان. ایشان برادر من است و من برادر کوچکتر ایشان هستم. ایشان بزرگ من است و به من درسهای فراوانی داده، من خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم. ایشان را خیلی دوست دارم ،چون ایشان یک شخصیت برجسته است و مصداق بارز عینی یک مومن انقلابی، عزیز و شریف که از حقوق مردم نمیگذرد، بر سر حقوق مردم معامله نمیکند و در واقع جیب ندارد، فامیل و غیرفامیل برایش معنایی ندارد، اگر چنین چیزهایی برای او مهم بود آدمهای نزدیکتر از من هم به او وجود داشتند، ولی الان به او نزدیک نیستند.
• اگر اهل فامیل و رفیقبازی بود اکنون خیلی از آدمها بودند که از من به او نزدیکتر و جلوتر بودند. مبنا فامیلی نبود، ما قبل از اینکه فامیل نیز بشویم رابطهمان اینگونه بود و بعد فامیل شدیم. مهمترین درسی که از احمدینژاد گرفتم این بود که من در واقع دین حقیقی واقعی و یک ولایت برخواسته از متن اسلام و حقیقت روشن توحید را من از احمدینژاد دیدم. مشی او تغییر نکرده، خیلیها در غرب نسبت به او شناختی نداشتند، ولی اکنون شناختها وسیعتر شده است. به صراحت میگویم که امروز احمدینژاد در اوج محبوبیت سالهای گذشته است. هرگز آقای احمدینژاد به اندازهای که امروز در ایران و دنیا محبوب است نبوده است، چون راه و مشی او عوض نشده است.
• به نظر من اگر آقای احمدینژاد پنجاه سال دیگر مسئولیت بر عهده داشته باشد زندگی شخصی او عوض نمیشود، آرمانهایشان عوض نمیشود، پای حقوق مردم معامله نمیکند و هیچ سندی که خلاف مصالح مردم باشد را امضا نمیکند. طبیعی است که یک روزی افرادی به او نزدیک بودند و اکنون از او فاصله میگیرند، ولی مهم این است که خط و مشی احمدینژاد عوض نشده، آنها میگویند احمدینژاد عوض شده چون فاصله آنها با احمدینژاد زیاد شده است.
• خندهدار است که کسی از امام زمان صحبت کند بعد بگویند معنای این حرف این است که ولایت فقیه را قبول ندارد. اصلا ولایت فقیه مگر غیر از امام زمان موضوعیت دارد، ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی ولایت فقیهی در زمان غیبت و وقتی امام زمان موضوعیت نداشته باشد، ولایت فقیه هم موضوعیت نخواهد داشت، ولایت فقیه یک نظام مستقل سیاسی نیست، بلکه یک نظام سیاسی برآمده از فقاهت دوران غیبت است. آن کسی که صحبت از امام زمان نمیکند نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد. آن کسی که از امام زمان یاد نمیکند، صحبت نمیکند، نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد.
• آقای احمدینژاد هرگز در برابر رهبری نایستادهاند. ممکن است جایی نظرشان با نظر رهبری یکی نباشد، ولی همواره نظر رهبری را تمکین کردند. هزاران جا ممکن است با نظرات ایشان موافق باشند و ممکن است یک جایی موافق نباشند، ولی تمیکن کردند مثلا در مورد یک فرد. ممکن است که آقای احمدینژاد نظر داشته باشند که فلان فرد در دولت نباشد و آقا بگویند مصلحت است که باشند که آقای احمدینژاد تبعیت کرده است. اکنون وزیر اطلاعات چه کسی است؟
گزیده اظهارات رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد در ادامه می آید:
• آقای احمدینژاد معتقدند وقتی که مقام معظم رهبری امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی نامیدند این بر اساس یک ضرورت نامگذاری شده و باید حتما عینیت پیدا کند. ما برای گذر از شرایط امروز نیازمند حضور باشکوه مردم در انتخابات هستیم و آقای رییسجمهور بر اساس نظر رهبری عزیز معتقدند که همه مردم باید در صحنه انتخابات حضور داشته باشند و برای اینکه حضور همه مردم را شاهد باشیم باید جاذبهای در این زمینه وجود داشته باشد؛ چراکه افراد افکار،عقاید و اندیشههای متفاوت دارند.
• در انتخابات قبلی گرایشهای مختلف مردم را دیدیم و اکنون نباید کسی به گونهای تحلیل کند و بعد بگوید مردم همین هستند. در انتخابات سال 88 که آقای احمدینژاد نزدیک به 25 میلیون رای داشتند، طرف مقابل هم میلیونی رای داشت، ضمن اینکه باید توجه داشت، جمعیتی نیز در کشور بودند که در انتخابات شرکت نکرده و حضور پیدا نکردند و ما باید همه اینها را حساب کنیم. برای تحقق حماسه اینها همه باید حضور داشته باشند.
• من معتقدم اگر حامیان دولت حتی در انتخابات کاندیدا داشته باشند و آقای احمدینژاد هم بیاید و بگوید که این آدم و فلان آقا باشد اما یک محدودیتهایی برای دیگران ایجاد شود مردم باز هم پای صندوقهای رای نمیآیند و ما در گرفتن نتیجه شکست خواهیم خورد.
• خوشبختانه امروز چهره احمدینژاد برای مردم شناخته شده است و مردم میدانند که او به آرمانهای مردم و انقلاب وفادار است. مصلحت را تشخیص میدهد و به آن پایبند است و اگر حساسیتی به خرج میدهد برای این است که تمام آحاد مردم پای صندوقهای رای بیایند و رییسجمهور منتخب رای بالایی داشته باشد. کشور به این موضوع نیاز دارد و این اتفاق باید رخ دهد.
• بارها ما گفتهایم که دولت اعتقادی ندارد که فضای کشور را انتخاباتی کند و مقام معظم رهبری نیز در ادوار گذشته بر این موضوع تاکید کردهاند و ما نیز دلیلی نمیبینیم که فضای کشور را در حال حاضر انتخاباتی کنیم.
• اگر کسی از اعضای دولت ثبتنام کند این به این معنا نخواهد بود که او کاندیدای دولت است؛ چراکه تشکیلات دولت وسیع است و ممکن است از این تشکیلات وسیع یک نفر بخواهد در این عرصه ثبتنام کند . اما اگر کسی ثبتنام کرد و شخص آقای احمدینژاد ، موضع گرفت و از ایشان حمایت کرد این فرد را میتوان کاندیدای دولت عنوان کرد، ولی همانطور که گفتم اگر ما از همین اکنون بخواهیم موضعگیری کنیم، دیگر دولت نمیتواند کاری کند و تحرکی داشته باشد و دولت اگر بخواهد موضعگیری کند در موقع ثبتنامها این کار را انجام میدهد.
• درباره این موضوع که عدهای تحلیل میکنند که دولت چند نفر را برای ثبتنام کاندیدا خواهد کرد و گزینه اول مشایی خواهد بود و در صورتی که آقای مشایی تایید صلاحیت نشود بر روی دیگر گزینهها مانور خواهد داد؟ این تحلیلی است که بیان میکنند من چه بگویم.
• احمدینژاد میتواند از هر فرد دیگری حمایت کند و با او قرار بگذارد که در دوره بعدتر او کاندیدا شود و این توافق را با او انجام دهد. این چه ربطی به مشایی دارد.
• فرض کنید من راجع به یک چیزی و یا یک موضوعی موضعی داشته باشم و اگر فرد دیگری در چنین حوزه و موضعی نباشد، آیا من باید به او بگویم منحرف؟ آیا این خوب است؟ ما از چه چیزی منحرف شدیم. من تا به حالا هر چه فکر کردم متوجه نشدم که از چه چیزی منحرف شدم. هزار تا اتهام زدند و بعدا معلوم شد که خودشان متهم اعلی برای آن اتهامات هستند. این اتهامات به ما ربطی نداشت، انحراف نیز که میگویند یک مساله کلی است. هر چیزی نسبت به چیز دیگری منحرف است. باید بگویند ما از چه چیزی منحرف شدیم.
• باید بگویند که ما از چه چیزی انحراف پیدا کردیم، یک واژه و یا یک کلمه دلیل بر انحراف نیست. میگویند فلانی این را گفت، آن را گفت، اینجا رفت، آنجا رفت و بعد میگویند انحراف. آیا ما هر کلمهای که میگوییم انحراف است؟ آنها هزاران اتهام زدند، این اتهامات چه شد؟ بعدا چه کسانی از مصادیق این اتهامات بودند که دیگر اسم آنها را نیز نمیگویند.
• همه رسانهها در طول این سالها در اختیار آنها بوده، از رادیو و تلویزیون گرفته تا رسانههای دیگر. آمدند و عکس یکی از نزدیکان رییسجمهور که اکنون معاون رییسجمهور است، در تلویزیون نمایش دادند و گفتند این فرد دارای تخلفات مالی و اخلاقی است و خلاف نص امام و رهبری عمل کرده است. تلویزیون حق ندارد این کار را بکند، ولی چون زیر فشار قدرت است از دستگاه ملی سوء استفاده میکند.
• روزنامهها نیز که بارها بارها بارها نوشتند، اتهاماتی به ما زده شد، اما نتیجه چه شد. هزاران و صدها هزار بار ما را به مسائل گوناگون متهم کردند و مردم نیز شنیدند، پس چرا اکنون اینقدر نگرانند، مگر برای مردم اطلاعرسانی نکردند، برای مردم تبیین نکردند که ما منحرف هستیم و مردم متوجه نشدند که ما منحرف هستیم پس چر اینقدر نگران هستند؟ شما میخواهید من چه چیزی را جواب بدهم. کسانی که این مطالب و اتهامات را مطرح کردند، باید جواب بدهند. معتقدم بهترین قضاوتکننده مردم هستند و باید دید از نظر مردم چه کسی منحرف است، از آنها سوال کرد. بهترین قضاوت را مردم میکنند.
• هر کسی و هر جریانی که نظام جمهوری اسلامی را قبول دارد باید حضور داشته باشد تا انتخابات پرشور شود. چون در واقع با حضور خود به مردم احترام میگذارد، چون ممکن است یک بخشی از مردم آنها را بخواهند، پس باید اجازه داد آنها حضور داشته باشند و مردم باانگیزه باشند. این مهم است که رییسجمهور چقدر رای داشته باشد، ولی قبل از آن کل آرا مهم است، چون دنیا نگاه میکند که چقدر از مردم مشارکت کردند و آیا مردم از انتخابات استقبال کردند یا نه و تعداد آرای رییسجمهور منتخب در مرحله بعد اهمیت پیدا میکند، البته این نیز مساله مهمی است؛ چراکه وقتی رییسجمهور محترم دارای رای بالایی باشد، حرف او در جامعه ملی و بین المللی اثرگذارتر خواهد بود.
• بنده یک مهندس الکترونیک هستم و کار یک مهندس الکترونیک با رمال و جنگیر جور در نمیآید. ما اهل محاسبه و حساب و کتاب هستیم و میگوییم دو بعلاوه دو میشود چهار و جن نمیتواند آن را پنج کند، البته ممکن است برخیها از جواب چهار خوششان نیاید و بخواهند دو به علاوه دو بشود، پنج که این کار رمالها و جنگیرهاست، ولی ما همیشه میگوییم که دو با دو میشود، چهار و بر همین اساس کارها را انجام میدهیم و این چیزها به درد ما نمیخورد، ولی اینکه چرا چنین اتهاماتی مطرح میشود مشخص است.
• اگر این دولت موفق نبود، کارش پیش نمیرفت، هیچ اتهامی نیاز نداشت، چون عملکردش کافی بود و دیگر لازم نبود که به دولت اتهام بزنند، چون ثمره کار معلوم بود، نتیجه نگرفته بود و وقت کشور را نیز گرفته بود، ولی وقتی یک دولت موفق است و در مقیاس با گذشته عملکردش قابل مقایسه نیست و کسی یارای هماوردی و رقابت با او را ندارد این مسائل مطرح میشود.
• در سال 87 رییسجمهور بعد از سه سال عملکرد دولت نهم آمد و گزارشی از عملکرد صورت گرفته ارائه داد و در بسیاری از حوزهها عملکرد سه ساله با عملکرد 27 ساله قبلی رقابت میکرد. یک سال بعد انتخابات بود و رقیب با خود حساب میکند که چطور میتواند رقابت کند. خیلی از کسانی که در آن عرصه حضور داشتند، دارای عملکرد قبلی بودند و عملکردشان مشخص بود و قابل مقایسه با این دوران نبود و چون دیدند نمیتوانند رقابت کنند آمدند و گفتند دولت دروغ میگوید.
• شعار رقبا این بود که دولت دروغگوست و همین الان نیز برخی از آقایان که کار را در این عرصه شروع کردند، میگویند که میخواهند دولت راستگو بیاورند، یعنی باز هم دولت را متهم به دروغگویی میکنند. من به آنها میگویم بابا چند بار میخواهید یک کار غلط را انجام دهید. آنهایی که در سال 88 گفتند دولت دروغ، چه نتیجهای گرفتند؟ به نظر من این مردم هستند که باید قضاوت کنند احمدینژاد درست میگوید یا غلط. مردم در سال 88 قضاوت کردند و اکنون چهار سال دیگر گذشته و باز هم آنها باید قضاوت کنند.
• آنها میگویند دنباله احمدینژاد را باید برید و قطع کرد. خودشان میگویند، البته دولت تنها من نیستم، من جزئی از دولت هستم.
• جایگاه من در دولت مشخص است. وقتی که این مسائل را متوجه من میکنند و میگویند من همه کاره هستم، باعث افتخار من است، چون این دولت موفق است و این استدلال وجود دارد که همهکاره دولتم، پس این موفقیت به من نسبت داده میشود و این باعث خوشحالی من است، ولی واقعیت این نیست و درست نیست.
• درباره این سوال که چه کسی نگذاشت که شما کار کنید، رییسجمهور نیز مرتبا این موضوع را میگوید؟ بگذارید مردم خود در این مورد قضاوت کنند. همه چیز را نباید ما بگوییم. من میگویم این ذهنیت در بین مردم وجود دارد و اگر من این حرف را بزنم ارزش و قیمتی ندارد و میگویند خودش برای خودش تبلیغ میکند. اگر این ذهنیت وجود دارد از آنها بپرسید که چرا در مردم چنین ذهنیتی وجود دارد؟
• سال دیگر در ایران هستم. شاید یک نفر رییسجمهور شود و از من خواست که در پاستور کمکش کنم و شاید یک نفر رییسجمهور شد و گفت شما لازم نیست که بیایید. بستگی دارد که چه کسی رییسجمهور شود.
• من در مورد آن خیلی فکر نکردم که کجا باشم خوب است. البته من در مورد این مسائل زیاد سختگیر نیستم. هر جا خدمت باشد ما هم هستیم. من شغلهای مختلفی داشتم، ولی آیا دیدید که برخورد و ادبیات من عوض شده باشد، نه. هر جایی که خدمت باشد هستم، ولی تا حالا فکر نکردم که کجا دوست دارم باشم.
• احمدی نژاد استاد من است و من شاگرد ایشان. ایشان برادر من است و من برادر کوچکتر ایشان هستم. ایشان بزرگ من است و به من درسهای فراوانی داده، من خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم. ایشان را خیلی دوست دارم ،چون ایشان یک شخصیت برجسته است و مصداق بارز عینی یک مومن انقلابی، عزیز و شریف که از حقوق مردم نمیگذرد، بر سر حقوق مردم معامله نمیکند و در واقع جیب ندارد، فامیل و غیرفامیل برایش معنایی ندارد، اگر چنین چیزهایی برای او مهم بود آدمهای نزدیکتر از من هم به او وجود داشتند، ولی الان به او نزدیک نیستند.
• اگر اهل فامیل و رفیقبازی بود اکنون خیلی از آدمها بودند که از من به او نزدیکتر و جلوتر بودند. مبنا فامیلی نبود، ما قبل از اینکه فامیل نیز بشویم رابطهمان اینگونه بود و بعد فامیل شدیم. مهمترین درسی که از احمدینژاد گرفتم این بود که من در واقع دین حقیقی واقعی و یک ولایت برخواسته از متن اسلام و حقیقت روشن توحید را من از احمدینژاد دیدم. مشی او تغییر نکرده، خیلیها در غرب نسبت به او شناختی نداشتند، ولی اکنون شناختها وسیعتر شده است. به صراحت میگویم که امروز احمدینژاد در اوج محبوبیت سالهای گذشته است. هرگز آقای احمدینژاد به اندازهای که امروز در ایران و دنیا محبوب است نبوده است، چون راه و مشی او عوض نشده است.
• به نظر من اگر آقای احمدینژاد پنجاه سال دیگر مسئولیت بر عهده داشته باشد زندگی شخصی او عوض نمیشود، آرمانهایشان عوض نمیشود، پای حقوق مردم معامله نمیکند و هیچ سندی که خلاف مصالح مردم باشد را امضا نمیکند. طبیعی است که یک روزی افرادی به او نزدیک بودند و اکنون از او فاصله میگیرند، ولی مهم این است که خط و مشی احمدینژاد عوض نشده، آنها میگویند احمدینژاد عوض شده چون فاصله آنها با احمدینژاد زیاد شده است.
• خندهدار است که کسی از امام زمان صحبت کند بعد بگویند معنای این حرف این است که ولایت فقیه را قبول ندارد. اصلا ولایت فقیه مگر غیر از امام زمان موضوعیت دارد، ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی ولایت فقیهی در زمان غیبت و وقتی امام زمان موضوعیت نداشته باشد، ولایت فقیه هم موضوعیت نخواهد داشت، ولایت فقیه یک نظام مستقل سیاسی نیست، بلکه یک نظام سیاسی برآمده از فقاهت دوران غیبت است. آن کسی که صحبت از امام زمان نمیکند نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد. آن کسی که از امام زمان یاد نمیکند، صحبت نمیکند، نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد.
• آقای احمدینژاد هرگز در برابر رهبری نایستادهاند. ممکن است جایی نظرشان با نظر رهبری یکی نباشد، ولی همواره نظر رهبری را تمکین کردند. هزاران جا ممکن است با نظرات ایشان موافق باشند و ممکن است یک جایی موافق نباشند، ولی تمیکن کردند مثلا در مورد یک فرد. ممکن است که آقای احمدینژاد نظر داشته باشند که فلان فرد در دولت نباشد و آقا بگویند مصلحت است که باشند که آقای احمدینژاد تبعیت کرده است. اکنون وزیر اطلاعات چه کسی است؟
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر