یادگاری های قاجاریه در پایتخت در مسیر نابودی؟
پارسینه: ميدان مشق و باغ ملي سابق يا خيابان ملل متحد کنوني كه زماني براي سان ديدن از قشون نظامي قرق مي شد، اکنون براي تردد عالي رتبههاي وزارت امور خارجه قرق است و از يک سو ابنيه چشم نوازش از ديد رهگذاران حجاب دارد و از سويي ديگر علاقمندان چندان امکاني براي تفحص، پژوهش و عکاسي در آن ندارند.
«طبق مصوبه دولت تمامي دستگاههاي دولتي بايد از خيابان ملل متحد به نقاطي ديگر نقل مکان کنند تا اين فضا به عنوان يک مجموعه موزهاي حفظ شود.»
شش سال از تصويب اين طرح در هيات دولت مي گذرد اما کماکان ميدان مشق و باغ ملي سابق و خيابان ملل متحد کنوني در قرق است. اين خيابان که زماني براي سان ديدن از قشون نظامي قرق مي شد، اکنون براي تردد عاليرتبههاي وزارت امور خارجه قرق است و از يک سو ابنيه چشم نوازش از ديد رهگذاران حجاب دارد و از سويي ديگر علاقمندان چندان امکاني براي تفحص، پژوهش و عکاسي در آن ندارند.
از اماکن معتبر و تاريخي كه اين محدوديت تردد شامل حالشان شده، کتابخانه و موزه ملي ملک است که گويي به بن بستي تاريخي گرفتار آمده و رهايي از آن کمي بعيد مينمايد. چنانکه تلاشهاي شهرداري هم براي آزادسازي خيابان ملل متحد تاکنون بي نتيجه بوده است و حريم اين خيابان برخلاف مصوبه هيات دولت در سالهاي گذشته مبني بر انتقال همه دستگاههاي دولتي از خيابان ملل متحد و تبديل خيابان به باغ ملي کماکان دراختيار اين وزارتخانه است. اين درحالي است که به گفته نادركرمي شهردار منطقه 12 تمام اماکن اين خيابان اعم از وزارت امور خارجه فضاي موزه اي است و بايد زودتر تخليه شود.
نادر کرمي مي گويد: «براساس قوانين شهرداري چنانچه شخصي حتي تمام خانه هاي دو سمت يک خيابان را خريداري و تملک کند، امکان تصرف خيابان را ندارد درحاليکه وزارت امور خارجه به واسطه در اختيار داشتن بخشي از املاک خيابان ملل متحد، تقريبا خيابان را از آن خود کرده و راههاي دسترسي آنرا به شدت محدود ساخته است.»
شهردار منطقه 12 تهران ميافزايد: «اين موضوع در بن بست هاي خيلي کوچک ،قابل اجرا است. چنانکه اگر شخصي املاک دو سمت يک کوچه را بخرد، از شهرداري تقاضاي تجميع ميکند و شهرداري کوچه را به وي مي فروشد و املاک به همراه بنبست يک تکه شده و سند واحد ميگيرند ولي چنين امکاني براي هيچ خياباني متصور نيست. اما در موردخيابان ملل متحد و وزارت امور خارجه ظاهرا بحث تامين امنيت محدوده، مطرح است. با اين حال شهرداري به هيچ وجه رويه اتخاذ شده ازسوي وزارت امورخارجه را تائيد نمي کند. »
کرمي در اين باره تصريح ميكند: «هيات دولت در سالهاي گذشته مصوبه اي داشته که براساس آن بايد همه دستگاههاي دولتي از خيابان ملل متحد منتقل مي شدند تاآنجا تبديل به باغ ملي شود، ولي متاسفانه به اين موضوع بي توجهي شده است درحاليکه تمام اماکن اين خيابان اعم از وزارت امور خارجه ،فضاي موزه اي است و بايد زودتر تخليه شود ولي يک اراده جدي پيگير اين موضوع نيست.»
اينکه بخاطر وجود موزه و يا کتابخانه اي بايد براي آزادسازي و نقل مکان وزارت امورخارجه از خيابان ملل متحد همت گماشت شايد کمتر توجيهي داشته باشد اما گذري بر پيشينه اين محور مهم و تاريخي تهران ضرورت اين اقدام و بهره مندي عموم گردشگران و علاقمندان از خيابان باغ ملي را بيش از پيش آشکار سازد.
براي اين گذر بايد دود و آلودگي و همهمه را به جان خريده، در خيابان امام خميني روان شويد و به جانب غرب حرکت کنيد تا به سردر باشکوهي برسيد که روزگاري مي رفت تا نماد تهران شود . روزگاري که خيابان ملل متحد باغ ملي و پيش تر ميدان مشق بود . اما ميدان مشق باغ ملي شد و باغ ملي ،توقف ممنوع!
اين ميدان و بناهاي موجود در آن فراز و نشيبهاي زيادي بهمانند اكثر بناهاي تاريخي به خود ديد تا نظارهگر خاموش وقايع بيشماري از زمان احداث آن در عهد فتحعليشاه قاجار تا دوران توسعه ناصري و تجديد و تغيير پهلوي اول باشد. ميدان مشق محلي براي تمرين و مشقهاي نظامي قشون دولتي توسط افسران روسي و اروپايي با شيوههاي غربي بود و روزانه از ساعت 8 تا 10 صبح در آن سان، رژه و مانور مستمراً تكرار و اجرا ميشد. گاهي در روزهاي معين سران نظامي و زماني هم نايبالسلطنه كامران ميرزا براي تماشاي تمرينها و حتي سان و رژه رفتن آنها به اين ميدان ميآمدند و از بدو ورود تا لحظه عزيمت تيري هم به رسم احترام شليك ميشد.
در دوره پهلوي اول تا مدتي به رسم عملكرد قديم تمرينهاي نظامي در ميدان مشق انجام ميشد، ولي بعدها فضاي باز آن با احداث بناهاي دولتي اشغال شد و مدتي نيز به باغي تبديل كه به باغ ملي و دروازه آن به سردر باغ ملي معروف شد. اين باغ با احداث ابنيه وزارت امور خارجه و موزه ايران باستان برچيده شد و فقط نام آن بر منطقه باقي ماند كه تا به امروز همچنان به نام آن باغ ناميده ميشود. در اين ميدان خاكي كودكان بازي الك دولك و چلتوب (بهجاي الك از توپ نخي استفاده ميشده) ميكردند و در سالهاي بعد تمرين دوچرخه و موتور سيكلت و مانند آن رواج يافت. در اين ميدان بود كه دو پسر بچه انگليسي نمايش دوچرخه سواري ميدادند تا آن را باب و جوانها را تشويق به خريد و بازاريابي كنند. همچنين جايي بود براي پرواز بالنها و نشان دادن آن به مردم شهر، و باز در اين ميدان بود كه اولين هواپيما به زمين نشست. در زمان جنگ جهاني اول، هواپيمايي از نوع بلريو و به خلباني كوزمينسكي لهستاني در ميدان مشق فرود آمد و آن را بهعنوان اولين فرودگاه ايران و اولين فرود به ثبت رسانيد. مردم در تهران جهت ديدن هواپيما در ميدان مشق سه روز در آمد و شد بودند.
بهغير از عملكردهاي نظامي مانند مشق و مانور قشون دولتي و كارهاي ورزشي، اجتماعي، سنتي و تبليغي، خاصيت ديگري هم داشت و آن اينکه در زمستانها و برفريزانهاي چله بهصورت كاغذ مشق يكي از خطاطان شيرين قلم آن روزگار به نام حفظكم الله كه شيخ شوريدهاي بود در ميآمد. به اين صورت كه چون برف سطح ميدان را پوشانده و رفت و آمد در آن متروك مي شد او كه ظاهراً داراي اختلال و باطناً از هنرمندان و هوشمندان بود، پارويي بهدست ميگرفت و بر روي برفها تمرين خط درشت ميكرد و با اين عمل خود نام ميدان مشق را به نوعي تأييد و تثبيت مي كرد.
اما امروزه به دليل وجود چند ساختمان استراتژيک که مهمترين آنها همان وزارت امور خارجه اي است که پيشتر بدان اشاره شد، گلگشت در اين محور مهم مختل شده است چراکه در باغ ملي عکاسي ممنوع است، بازديد از تمام قسمتها امکان پذير نيست، ايجاد استراحتگاههاي تفريحي ممنوع است و اين ممنوعيت ها بي شک باعث پاک شدن بخشي از حافظه تاريخي اين شهر خواهد شد. اين در حالي است که طبق مصوبه هيانت وزيران در سال 1382 بايد تمام ساختمانهاي محوطه مشق از جمله ساختمان وزارت امر خارجه تخليه شده و به طرح گسترش موزه ملي اختصاص پيدا کند؛ اما اين مصوبه کي اجرا مي شود و خيابان دلگشاي باغ ملي از چه موقع از از حالت توقف ممنوع خارج خواهد شد ، روشن نيست.
شش سال از تصويب اين طرح در هيات دولت مي گذرد اما کماکان ميدان مشق و باغ ملي سابق و خيابان ملل متحد کنوني در قرق است. اين خيابان که زماني براي سان ديدن از قشون نظامي قرق مي شد، اکنون براي تردد عاليرتبههاي وزارت امور خارجه قرق است و از يک سو ابنيه چشم نوازش از ديد رهگذاران حجاب دارد و از سويي ديگر علاقمندان چندان امکاني براي تفحص، پژوهش و عکاسي در آن ندارند.
از اماکن معتبر و تاريخي كه اين محدوديت تردد شامل حالشان شده، کتابخانه و موزه ملي ملک است که گويي به بن بستي تاريخي گرفتار آمده و رهايي از آن کمي بعيد مينمايد. چنانکه تلاشهاي شهرداري هم براي آزادسازي خيابان ملل متحد تاکنون بي نتيجه بوده است و حريم اين خيابان برخلاف مصوبه هيات دولت در سالهاي گذشته مبني بر انتقال همه دستگاههاي دولتي از خيابان ملل متحد و تبديل خيابان به باغ ملي کماکان دراختيار اين وزارتخانه است. اين درحالي است که به گفته نادركرمي شهردار منطقه 12 تمام اماکن اين خيابان اعم از وزارت امور خارجه فضاي موزه اي است و بايد زودتر تخليه شود.
نادر کرمي مي گويد: «براساس قوانين شهرداري چنانچه شخصي حتي تمام خانه هاي دو سمت يک خيابان را خريداري و تملک کند، امکان تصرف خيابان را ندارد درحاليکه وزارت امور خارجه به واسطه در اختيار داشتن بخشي از املاک خيابان ملل متحد، تقريبا خيابان را از آن خود کرده و راههاي دسترسي آنرا به شدت محدود ساخته است.»
شهردار منطقه 12 تهران ميافزايد: «اين موضوع در بن بست هاي خيلي کوچک ،قابل اجرا است. چنانکه اگر شخصي املاک دو سمت يک کوچه را بخرد، از شهرداري تقاضاي تجميع ميکند و شهرداري کوچه را به وي مي فروشد و املاک به همراه بنبست يک تکه شده و سند واحد ميگيرند ولي چنين امکاني براي هيچ خياباني متصور نيست. اما در موردخيابان ملل متحد و وزارت امور خارجه ظاهرا بحث تامين امنيت محدوده، مطرح است. با اين حال شهرداري به هيچ وجه رويه اتخاذ شده ازسوي وزارت امورخارجه را تائيد نمي کند. »
کرمي در اين باره تصريح ميكند: «هيات دولت در سالهاي گذشته مصوبه اي داشته که براساس آن بايد همه دستگاههاي دولتي از خيابان ملل متحد منتقل مي شدند تاآنجا تبديل به باغ ملي شود، ولي متاسفانه به اين موضوع بي توجهي شده است درحاليکه تمام اماکن اين خيابان اعم از وزارت امور خارجه ،فضاي موزه اي است و بايد زودتر تخليه شود ولي يک اراده جدي پيگير اين موضوع نيست.»
اينکه بخاطر وجود موزه و يا کتابخانه اي بايد براي آزادسازي و نقل مکان وزارت امورخارجه از خيابان ملل متحد همت گماشت شايد کمتر توجيهي داشته باشد اما گذري بر پيشينه اين محور مهم و تاريخي تهران ضرورت اين اقدام و بهره مندي عموم گردشگران و علاقمندان از خيابان باغ ملي را بيش از پيش آشکار سازد.
براي اين گذر بايد دود و آلودگي و همهمه را به جان خريده، در خيابان امام خميني روان شويد و به جانب غرب حرکت کنيد تا به سردر باشکوهي برسيد که روزگاري مي رفت تا نماد تهران شود . روزگاري که خيابان ملل متحد باغ ملي و پيش تر ميدان مشق بود . اما ميدان مشق باغ ملي شد و باغ ملي ،توقف ممنوع!
اين ميدان و بناهاي موجود در آن فراز و نشيبهاي زيادي بهمانند اكثر بناهاي تاريخي به خود ديد تا نظارهگر خاموش وقايع بيشماري از زمان احداث آن در عهد فتحعليشاه قاجار تا دوران توسعه ناصري و تجديد و تغيير پهلوي اول باشد. ميدان مشق محلي براي تمرين و مشقهاي نظامي قشون دولتي توسط افسران روسي و اروپايي با شيوههاي غربي بود و روزانه از ساعت 8 تا 10 صبح در آن سان، رژه و مانور مستمراً تكرار و اجرا ميشد. گاهي در روزهاي معين سران نظامي و زماني هم نايبالسلطنه كامران ميرزا براي تماشاي تمرينها و حتي سان و رژه رفتن آنها به اين ميدان ميآمدند و از بدو ورود تا لحظه عزيمت تيري هم به رسم احترام شليك ميشد.
در دوره پهلوي اول تا مدتي به رسم عملكرد قديم تمرينهاي نظامي در ميدان مشق انجام ميشد، ولي بعدها فضاي باز آن با احداث بناهاي دولتي اشغال شد و مدتي نيز به باغي تبديل كه به باغ ملي و دروازه آن به سردر باغ ملي معروف شد. اين باغ با احداث ابنيه وزارت امور خارجه و موزه ايران باستان برچيده شد و فقط نام آن بر منطقه باقي ماند كه تا به امروز همچنان به نام آن باغ ناميده ميشود. در اين ميدان خاكي كودكان بازي الك دولك و چلتوب (بهجاي الك از توپ نخي استفاده ميشده) ميكردند و در سالهاي بعد تمرين دوچرخه و موتور سيكلت و مانند آن رواج يافت. در اين ميدان بود كه دو پسر بچه انگليسي نمايش دوچرخه سواري ميدادند تا آن را باب و جوانها را تشويق به خريد و بازاريابي كنند. همچنين جايي بود براي پرواز بالنها و نشان دادن آن به مردم شهر، و باز در اين ميدان بود كه اولين هواپيما به زمين نشست. در زمان جنگ جهاني اول، هواپيمايي از نوع بلريو و به خلباني كوزمينسكي لهستاني در ميدان مشق فرود آمد و آن را بهعنوان اولين فرودگاه ايران و اولين فرود به ثبت رسانيد. مردم در تهران جهت ديدن هواپيما در ميدان مشق سه روز در آمد و شد بودند.
بهغير از عملكردهاي نظامي مانند مشق و مانور قشون دولتي و كارهاي ورزشي، اجتماعي، سنتي و تبليغي، خاصيت ديگري هم داشت و آن اينکه در زمستانها و برفريزانهاي چله بهصورت كاغذ مشق يكي از خطاطان شيرين قلم آن روزگار به نام حفظكم الله كه شيخ شوريدهاي بود در ميآمد. به اين صورت كه چون برف سطح ميدان را پوشانده و رفت و آمد در آن متروك مي شد او كه ظاهراً داراي اختلال و باطناً از هنرمندان و هوشمندان بود، پارويي بهدست ميگرفت و بر روي برفها تمرين خط درشت ميكرد و با اين عمل خود نام ميدان مشق را به نوعي تأييد و تثبيت مي كرد.
اما امروزه به دليل وجود چند ساختمان استراتژيک که مهمترين آنها همان وزارت امور خارجه اي است که پيشتر بدان اشاره شد، گلگشت در اين محور مهم مختل شده است چراکه در باغ ملي عکاسي ممنوع است، بازديد از تمام قسمتها امکان پذير نيست، ايجاد استراحتگاههاي تفريحي ممنوع است و اين ممنوعيت ها بي شک باعث پاک شدن بخشي از حافظه تاريخي اين شهر خواهد شد. اين در حالي است که طبق مصوبه هيانت وزيران در سال 1382 بايد تمام ساختمانهاي محوطه مشق از جمله ساختمان وزارت امر خارجه تخليه شده و به طرح گسترش موزه ملي اختصاص پيدا کند؛ اما اين مصوبه کي اجرا مي شود و خيابان دلگشاي باغ ملي از چه موقع از از حالت توقف ممنوع خارج خواهد شد ، روشن نيست.
خبرگزاری میراث فرهنگی
خوب وقتی تاریخ رو حذف میکنیم باید اثار تاریخی رو حذف کنیم تا بچه هامون نبینن وگر نه سوال میکنن و ما هم نمیتونیم جوابگو باشیم