طنین زنگ «اوباما» در «استانبول»!
شرق: درست مثل تئاتر. به يکبار دکور صحنه عوض ميشود براي پرده بعد. جمع 300-400 مرد و يک زن دلاربهدست، که دور ميدان حلقه زدهاند و قيمت را فرياد ميزنند، جاي خود را به جمعهاي سه،چهارنفري ميدهد که آرام باهم صحبت ميکنند، دلار هم دستشان نيست؛ بعضي چايبهدست هستند. بساط چايفروشي و باقلوافروشي و خدمات جانبي «بورس» ارز تهران، جلو پاساژ افشار، حالا که جمعيت پراکنده شده بيشتر به چشم ميآيد. سررسيدن ماموران نيروي انتظامي هيجان آخروقت «بورس» را بيشتر ميکند.
گرچه قيمتها نه بهاندازه هياهوي جمعيت نشان از هيجان دارد، نه بهنسبت خبرهايي که ايران را تکان داد. در آخرين دقايق کار بورس، دلار شده 3030تومان. 100هزارتايش را براي تحويل فردا 3025 تا 3028تومان ميفروشند. تنها زني که در ميدان حضور دارد منتظر است قيمتها کمي پايين بيايد: «اولوقت تا 2930 تومان هم پايين آمد، خيليها فروختند. تازه همه ميگفتند زيرپايش شل است، ميخورد زمين.» اما نخورد زمين.
تلفن رييسجمهور زورش به لنگه کفش فرودگاه نرسيد. بار قبل که قيمتها پس از مدتها تا زير سههزارتومان پايين رفت، رييسجمهور تازه ميخواست به نيويورک برود. اخبار مثبت بود و نشان از تمايل ايران و غرب براي حلوفصل مناقشهاي درازدامن داشت. قيمت دلار تا 2880تومان هم پايين آمد، گرچه خيلي پايدار نماند.
اينبار که دو رييسجمهور با هم گفتوگو کردند، آنهم گفتوگويي دوستانه که در آن اوباما حتي براي ترافيک نيويورک هم از روحاني عذرخواهي کرد، بسياري انتظار کاهش قيمت بيش از اين داشتند. قيمت حتي پايين هم نيامد. آخرين قيمت روز شنبه با قيمت پنجشنبه 20تومان تفاوت دارد. افشار يکي از فعالان «بورس» ميگويد ظرف همين يکساعت 18ميليونتومان ضرر کرده و تحليل عجيبي دارد: «اولوقت قيمت داشت پايين ميرفت. معقولش اين بود که همينطور بماند. يکدفعه اين خبر کفش پراندن که درآمد، قيمتها سفت شد. حالا همه دارند ميخرند.»
کمي آنطرفتر در حاشيه ميدان، مردي که پيراهني با نقش درخت نخل و خورشيد به تن دارد، به موتوسيکلت تکيه زده. ميگويد خبر کفشپراندن هم بيتاثير نبود اما همه ماجرا اين نيست: «ببين از همه مهمتر توي اين خبرها هنوز همان حرف رييس بانکمرکزي است. دولت خيلي بدهکار است. کسري دارد. دلار بيايد پايين خب دولت هم کلي دلار دارد ضرر ميکند.» ميگويد منتظر کاهش قيمت هم نباش: «همين است نهايتش برسد به 2900.»
اما کمي قبلتر همان دم بازار مردي که خريدار دستبهنقد بود، خبري داد که خيلي زود معلوم شد شايعه است. گفت: «رييس بانکمرکزي معذرتخواهي کرده و گفته ديگر نرخ تعيين نميکنيم»؛ شايعهاي که بههرحال دقايقي در دهانها چرخيد، بدون آنکه مستندي داشته باشد.
احمدآقا که هنگام آمدن ماموران نيروي انتظامي از جايش تکان نخورد و چايش را سرکشيد، ميگويد: «اصلا دست من و شما نيست اين قيمتها. طبيعياش اين بود که الان دلار باشد 700-2600تومان. اما الان چقدر است؟ براي اينکه يک عده به اين راحتي کوتاه نميآيند که قيمتها برود پايين. همين خبرها را هم آنها درست ميکنند.
تحريک ميکنند که يک عده همهچيز را بههم بريزند.» ميگويد شغلش اصلا اين نبوده: «توي کار لباس بودم، پنجماه سال اصلا ايران نبودم. قيمت دلار که آنطور بالا رفت همهچيز را ول کردم. ديگر نميصرفيد.» ناصر حدودا 25ساله که دستگاه کارتخوان در دست دارد، ميگويد: «يک ساعتي طول ميکشد تا دوباره اين بورس به حالت اول برگردد»، صداي ناهنجار آژير براي پراکندهکردن بيشتر جمعيت در فضا ميپيچد.
با آرامش ميگويد «نترس الان تمام ميشه» مردي ميانسال به طرفش ميآيد و ميگويد: «باز اين سکهفروشها اينجا را بههم ريختند» ساعات زيادي را از صبح سرپا بوده؛ اما خسته نيست، صدايش از فرياد گرفته. از فعالان قديمي است که به شوخي خودش را «جمشيد بسمالله» معرفي ميکند و ميگويد: «الان که ساعت سه است، دوباره قيمت دلار تکان خورد و رو به کاهش بود که مامورها، جمع دلالها را بههم ريختند.»
او در مورد اينکه چرا قيمتهاي سکه روي تابلوهاي سکهفروشها نيست، ميگويد: «منتظر بودند بازار در اينجا بههم بريزد تا قيمت خودشان را بدهند، الان در اين يکساعت؛ چون جمعيت اينجا پراکنده شده و قيمتي از اينجا بيرون نميرود، سکهفروشها ميتوانند قيمتهاي مطلوب خود را بدهند.» قيمت سکه طلا هم آنچنان تکاني نخورده. طرح جديد 970هزارتومان.
تنها زن جمع که از خريدوفروش منصرف شده بود و قصد ترک بازار را کرده بود در ميان افرادي که روي سکوها نشستهاند، ميشود ديد.
هنوز مطمئن نشده که شايد فردا اوضاعش بهتر ميشود.ناصر اميد زيادي به پايينآمدن بيشتر قيمت دلار ندارد و ميگويد: «حتي روزنامههايي که تا پيش از اين در نرخ ارز تاثيرگذار بودند هم امروز نتوانستند تاثير چنداني در بازار بگذارند. حتي روزنامهاي که به احتمال بازشدن سفارت آمريکا در ايران اشاره کرده بود.»
ميدان خلوت است. جمعيت خيلي کم نشده فقط پراکنده است. احمدآقا به بغلي ميگويد برويم. جواب ميدهد: «نه. از صبح سرپا نايستادهام که 10ميليونتومان ضرر بدهم.» مثل او کم نيستند. روي «قاعده» بازي کردهاند. انتظار قيمت کمتر از اين داشتهاند. حالا به اين راحتي دل نميکنند. ميخواهند جبران کنند.
گرچه قيمتها نه بهاندازه هياهوي جمعيت نشان از هيجان دارد، نه بهنسبت خبرهايي که ايران را تکان داد. در آخرين دقايق کار بورس، دلار شده 3030تومان. 100هزارتايش را براي تحويل فردا 3025 تا 3028تومان ميفروشند. تنها زني که در ميدان حضور دارد منتظر است قيمتها کمي پايين بيايد: «اولوقت تا 2930 تومان هم پايين آمد، خيليها فروختند. تازه همه ميگفتند زيرپايش شل است، ميخورد زمين.» اما نخورد زمين.
تلفن رييسجمهور زورش به لنگه کفش فرودگاه نرسيد. بار قبل که قيمتها پس از مدتها تا زير سههزارتومان پايين رفت، رييسجمهور تازه ميخواست به نيويورک برود. اخبار مثبت بود و نشان از تمايل ايران و غرب براي حلوفصل مناقشهاي درازدامن داشت. قيمت دلار تا 2880تومان هم پايين آمد، گرچه خيلي پايدار نماند.
اينبار که دو رييسجمهور با هم گفتوگو کردند، آنهم گفتوگويي دوستانه که در آن اوباما حتي براي ترافيک نيويورک هم از روحاني عذرخواهي کرد، بسياري انتظار کاهش قيمت بيش از اين داشتند. قيمت حتي پايين هم نيامد. آخرين قيمت روز شنبه با قيمت پنجشنبه 20تومان تفاوت دارد. افشار يکي از فعالان «بورس» ميگويد ظرف همين يکساعت 18ميليونتومان ضرر کرده و تحليل عجيبي دارد: «اولوقت قيمت داشت پايين ميرفت. معقولش اين بود که همينطور بماند. يکدفعه اين خبر کفش پراندن که درآمد، قيمتها سفت شد. حالا همه دارند ميخرند.»
کمي آنطرفتر در حاشيه ميدان، مردي که پيراهني با نقش درخت نخل و خورشيد به تن دارد، به موتوسيکلت تکيه زده. ميگويد خبر کفشپراندن هم بيتاثير نبود اما همه ماجرا اين نيست: «ببين از همه مهمتر توي اين خبرها هنوز همان حرف رييس بانکمرکزي است. دولت خيلي بدهکار است. کسري دارد. دلار بيايد پايين خب دولت هم کلي دلار دارد ضرر ميکند.» ميگويد منتظر کاهش قيمت هم نباش: «همين است نهايتش برسد به 2900.»
اما کمي قبلتر همان دم بازار مردي که خريدار دستبهنقد بود، خبري داد که خيلي زود معلوم شد شايعه است. گفت: «رييس بانکمرکزي معذرتخواهي کرده و گفته ديگر نرخ تعيين نميکنيم»؛ شايعهاي که بههرحال دقايقي در دهانها چرخيد، بدون آنکه مستندي داشته باشد.
احمدآقا که هنگام آمدن ماموران نيروي انتظامي از جايش تکان نخورد و چايش را سرکشيد، ميگويد: «اصلا دست من و شما نيست اين قيمتها. طبيعياش اين بود که الان دلار باشد 700-2600تومان. اما الان چقدر است؟ براي اينکه يک عده به اين راحتي کوتاه نميآيند که قيمتها برود پايين. همين خبرها را هم آنها درست ميکنند.
تحريک ميکنند که يک عده همهچيز را بههم بريزند.» ميگويد شغلش اصلا اين نبوده: «توي کار لباس بودم، پنجماه سال اصلا ايران نبودم. قيمت دلار که آنطور بالا رفت همهچيز را ول کردم. ديگر نميصرفيد.» ناصر حدودا 25ساله که دستگاه کارتخوان در دست دارد، ميگويد: «يک ساعتي طول ميکشد تا دوباره اين بورس به حالت اول برگردد»، صداي ناهنجار آژير براي پراکندهکردن بيشتر جمعيت در فضا ميپيچد.
با آرامش ميگويد «نترس الان تمام ميشه» مردي ميانسال به طرفش ميآيد و ميگويد: «باز اين سکهفروشها اينجا را بههم ريختند» ساعات زيادي را از صبح سرپا بوده؛ اما خسته نيست، صدايش از فرياد گرفته. از فعالان قديمي است که به شوخي خودش را «جمشيد بسمالله» معرفي ميکند و ميگويد: «الان که ساعت سه است، دوباره قيمت دلار تکان خورد و رو به کاهش بود که مامورها، جمع دلالها را بههم ريختند.»
او در مورد اينکه چرا قيمتهاي سکه روي تابلوهاي سکهفروشها نيست، ميگويد: «منتظر بودند بازار در اينجا بههم بريزد تا قيمت خودشان را بدهند، الان در اين يکساعت؛ چون جمعيت اينجا پراکنده شده و قيمتي از اينجا بيرون نميرود، سکهفروشها ميتوانند قيمتهاي مطلوب خود را بدهند.» قيمت سکه طلا هم آنچنان تکاني نخورده. طرح جديد 970هزارتومان.
تنها زن جمع که از خريدوفروش منصرف شده بود و قصد ترک بازار را کرده بود در ميان افرادي که روي سکوها نشستهاند، ميشود ديد.
هنوز مطمئن نشده که شايد فردا اوضاعش بهتر ميشود.ناصر اميد زيادي به پايينآمدن بيشتر قيمت دلار ندارد و ميگويد: «حتي روزنامههايي که تا پيش از اين در نرخ ارز تاثيرگذار بودند هم امروز نتوانستند تاثير چنداني در بازار بگذارند. حتي روزنامهاي که به احتمال بازشدن سفارت آمريکا در ايران اشاره کرده بود.»
ميدان خلوت است. جمعيت خيلي کم نشده فقط پراکنده است. احمدآقا به بغلي ميگويد برويم. جواب ميدهد: «نه. از صبح سرپا نايستادهام که 10ميليونتومان ضرر بدهم.» مثل او کم نيستند. روي «قاعده» بازي کردهاند. انتظار قيمت کمتر از اين داشتهاند. حالا به اين راحتي دل نميکنند. ميخواهند جبران کنند.
ارسال نظر