وزیر کشور دولت موقت:جلوی تندروهای امروز را میشود گرفت
طرحهای دولت یازدهم برای عادیسازی روابط ایران و آمریکا، در صورت تحقق، میتواند گرهای سی و چند ساله را باز کند. گرهای که در دوران دولت موقت بر روابط دو کشور زده شد و گذر سالها تنها به کورتر شدن این گره ختم شد. هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت، دولتی که یکی از دلایل سقوطش را میتوان تسخیر سفارت آمریکا دانست، تاکید دارد که بهبود رابطه دو کشور قدمی بلند است؛ اما باید در چارچوب منافع ملی صورت گیرد.
صباغیان به آینده و تیم کاری رییسجمهوری یازدهم امیدوار است و به «بهار» میگوید: « تندروها ی امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند.» او پیشبینی میکند دولت حسن روحانی میتواند تندرویهای بعضی مخالفان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را کنترل کند. هرچند که از نظر او باید تمام حقوق مدنی مخالفان و منتقدان اجرای طرحهایی از این دست رعایت شود.
تنها نباید از دریچه چشم وزیر کشور دولت موقت به امور نگریست تا دریافت که ایران از در پیش گرفتن راهی نادرست در عرصه دیپلماسی چه آسیبهایی دیده است. آسیبهایی که امروز بوی بهبود آن به مشام میرسد.
عدم كنترل توسط دولت موقت و تعدد مراكز تصميمگيري چه تاثيري در عملكرد دولت موقت بويژه در عرصه سياست خارجي داشت؟
درباره تواناییها یا ناتوانیهای دولت موقت، بحثهای فراوانی صورت گرفته است. اما تسخیر سفارت آمریکا به دلیل ناتوانی دولت در کنترل احساسات مردم و دانشجویان رخ نداد. یکی از مشکلات آن دولت، که بارها هم درباره آن با رهبر انقلاب صحبت شد، تعدد مراکز تصمیمگیری در سالهای اول پیروزی انقلاب بود. هریک از این مراکز به نوعی تصمیم میگرفتند و در کار دولت موقت مشکل ایجاد میکردند. ماجرای حمله به سفارت آمریکا و تسخیر آن یکی از مصادیق این موضوع است. اگر دانشجویان پیرو خط امام، آن عمل را انجام نداده بودند، دولت موقت میتوانست به گونهای دیگر مساله رابطه ایران و آمریکا را مدیریت و حل کند.
یکی از اتهاماتی که به دولت موقت وارد میشود، تمایل به حفظ ارتباط با آمریکاست. آیا رابطه ایران و آمریکا باید تحت هر شرایطی حفظ میشد؟
دولت موقت اعتقاد داشت که باید با همه کشورهای دنیا، جز اسراییل ارتباط داشته باشیم. برای دستیابی به این نتیجه، اعضای دولت موقت بر سه پارامتر تاکید داشتند. تیم دیپلماسی ایران باید با چه کسی مذاکره کند؟ چه کسی به نمایندگی ایران عهده دار مذاکره خواهد بود؟ و در آخر محتوای مصاحبه باید چه باشد؟ از نظر ما باید محتوای مذاکره به گونهای تعیین میشد که منافع ملی ایران تامین شود. در زمان دولت موقت نیز، شورای انقلاب به جای مجلس، این رویکرد دولت را پذیرفت و تایید کرد. اما متاسفانه تندرویهای نوع به نوع، دولت موقت را از اجرای این سیاست بازداشت.
پیش از سفر هیات دیپلماتیک به الجزایر و ملاقات با برژینسکی، دولت موقت میخواست حداقل بخشی از طلبهای ایران در دولت آمریکا را باز پس گیرد. اما متاسفانه به دلیل غیرقابل کنترل بودن احساسات و عواطف در آن زمان ما نتوانستیم موفق شویم. هرچند آمریکا از جهات مختلف و در طول تاریخ ظلمهای بسیاری کرده بود، اما ایران میتوانست با استفاده از دانش دیپلماتهای خود و در پیش گرفتن یک دیپلماسی موفق، جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. اگر دولت موقت در اجرای سیاستهایش موفق میشد، بسیاری از مشکلاتی که بعدها گریبانگیر ایران شد، رخ نمیداد.
در دوران دولت موقت شما نتوانستید با غلبه احساسات جوانان به مصالح کشور مقابله کنید، مشابه آن اتفاق را میتوان دو سال پیش و در حمله به سفارت انگلیس دید. همان اندیشه امروز هم در مقابل عادیسازی روابط ایران و آمریکا از خود مقاومت نشان میدهد. با این قیاس میتوان نتیجه گرفت دولتها در طول تاریخ جمهوریاسلامی توانایی کنترل تندرویها را نداشته و ندارند؟
تندروهای امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند. امروز تندروها در مقیاسی خیلی کوچک در مراسم استقبال از رییسجمهوری در فرودگاه اعتراض خود را مطرح کردند. این اقدام تندروهای امروزی را نمیتوان با صدماتی که دولت موقت از جریانهای موازی تصمیمگیری و تصمیمسازی دید، مقایسه كرد. تندروهای امروزی قابل کنترل هستند و من فکر میکنم در مقطع فعلی هیچ کاری از این گروهها بر نمیآید. هوشیاری آقای روحانی و همکارانش در هیات دولت مسلما میتواند این تندرویها را کنترل و بیاثر میکند.
برقرار ماندن رابطه ایران و آمریکا در زمان دولت موقت یا عادی شدن این رابطه، امروز و با تلاشهای دولت یازدهم منافعی برای ایران داشت یا دارد؟
به صورت کلی ایران باید با همه دنیا، البته جز اسراییل، رابطه داشته باشد. همانطور که گفتم اگر رابطه ایران و آمریکا آن روز و به آن طرز قطع نمیشد، کشور و ملت ضرر کمتری را متحمل میشدند. امروز هم اگر این رابطه مجددا برقرار شود، منافع زیادی عاید ایران خواهد شد. برای نمونه میتوان به رفع تحریمها در صورت عادی شدن این رابطه اشاره کرد. ملت ایران تا امروز از تحریمها ضررهای زیادی دیده است. در صورت عادی شدن روابط ایران با جهان، نه فقط با آمریکا، اقتصاد ایران میتواند از منافع سرمایهگذاران بینالمللی منتفع شود. این دو مثال تنها نمونهای از منفعت کشور و ملت ایران در صورت بهبود رابطه دولت ایران با جهان است.
یکی از پیشداوریهایی که در رابطه ایران و آمریکا وجود دارد، مساله کودتای 28 مرداد و ماجرای تسخیر سفارت آمریکاست. تا پیش از حل شدن این دو موضوع رابطه دو کشور بر سر بحث برقراری مجدد رابطه همواره پرچالش باقی میماند.
هرچند که آمریکا در زمان وزارت امور خارجه مادلین آلبرایت یکبار از ایران پوزش خواست، اما عذرخواهی امروز آمریکا از ایران دردی را از مردم ما دوا نخواهد کرد که بخواهیم بر لزوم آن پافشاری کنیم. مدارک و اسناد کافی نیز دال بر دخالت آمریکا در وقوع کودتا منتشر شده است. هرچند که اگر دولت آمریکا امروز هم از ایران عذر خواهی کند، در چارچوب روابط دیپلماتیک رفتار پسندیدهای نشان داده است؛ اما این رفتار دردی را از ما درمان نمیکند.
حسن روحانی در حاشیه جلسه هیات دولت روز چهارشنبه خبر از طرحی برای نظرسنجی از مردم درباره عادیسازی روابط ایران و آمریکا داد. به نظر شما نظرسنجی میتواند ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره نوع رابطه ایران و آمریکا باشد؟
نظرسنجی درباره مسائل کلان هر کشوری، میتواند راهکاری مناسب باشد؛ اما مشروط به اینکه نظرسنجیها از طریق علمی درست باشد، اکثر مناطق جغرافیایی را پوشش دهد و از گستردگی مناسب جنسیتی و سنی برخوردار باشد. در صورتی که نظرسنجی عملی باشد و توسط نهادهای مورد وثوق برگزار شود، میتوان به نتیجه نظرسنجی تکیه کرد. هرچند که نمیدانم آیا ابزار چنین نظرسنجیهایی برای دولت فراهم هست یا خیر؟
برآورد شما از جامعه ایران چیست؟ آیا مردم ایران طالب برقراری مجدد رابطه با آمریکا هستند یا خیر؟
البته نظر من نمیتواند چندان صائب باشد، اما فکر میکنم بخش زیادی از مردم ایران طالب بهبود رابطه ایران با تمام کشورهای جهان، از جمله آمریکا هستند.
بدون شک این نظرسنجی در هر چارچوبی که انجام شود، مخالفانی خواهد داشت. حقوق مخالفان یا منتقدان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را چطور میتوان رعایت کرد؟
آقای روحانی خود به این موضوع اشاره کردند که حقوق مخالفان عادیسازی رابطه با آمریکا را رعایت میکنند و آرای آنان را مدنظر قرار میدهند. خوشبختانه مخالفان یا منتقدان این موضوع روزنامه، سایت خبر و احزابی در اختیار دارند که میتوانند از طریق آنها مخالفت خود را مطرح کنند. موافقان این طرح هم باید امکان بیان نظرات خود را داشته باشند تا درنهایت مردم بتوانند در این مورد قضاوت کنند.
مخالفان یا منتقدان میتوانند راههای دیگری جز استفاده از نهادهای مدنی را در پیش بگیرند. مانند واکنشی که در استقبال از حسن روحانی نشان دادند. با این دسته از مخالفان چه باید کرد؟
آن نوع از حرکتها، نزاکت زبان و فرهنگ ایرانی را رعایت نکردند. عدم رعایت نزاکت و بداخلاقی نه تنها به صورت کلی به دولت صدمه میزند که حتی به خود این گروهها هم در طولانیمدت آسیب وارد میکند. قدرت تشخیص مردم را نباید نادیده گرفت. حرکتهایی از این دست بر قضاوت مردم تاثیر میگذارد.
نحوه ابراز مخالفان معمولا چون خیلی پرسروصداست، میتواند بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. آیا این نحوه ابراز مخالفتها نمیتواند بر نتایج هرگونه نظرسنجی که در اینباره انجام میشود، تاثیر بگذارد؟
مردم ایران، بینش سیاسی خوبی دارند. سطح سواد و خواستههای مردم به نسبت 30 سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. به نظر من هیچگونه هیاهویی نمیتواند بر نظر مردم درباره مسائل اساسی و کلان از این دست تاثیر بگذارد.
رویکرد بعضی از مخالفان هرگونه رابطهای با آمریکا تغییر کرده. شخصیتهای تاثیرگذاری مانند ائمه جمعه از تریبونهای رسمی، از اقدامات دولت حمایت میکنند. کدام عوامل باعث این تغییر رویه در سطوح کلان شده است؟
از آنجایی که احساس میشود در سطوح بالا هماهنگیهای لازم برای این اقدمات دولت، صورت گرفته؛ همه به سمت حمایت از دولت روی آوردهاند. تا پیش از ریاستجمهوری حسن روحانی، این گمان در بین اقشار مختلف مردم وجود نداشت. در هر صورت مردم ما در جهت اصلاح امور کشور گام برمیدارند. ائمه جمعه یا شخصیتهای دیگر نیز جزیی از همین مردم هستند و از تغییرات کشور، متاثر میشوند.
این تغییر رفتار بعضی از شخصیتهای سیاسی را میتوان به عنوان نمادی از تغییر رویکرد نظام در سطح کلان قلمداد کرد؟
نمی توان این تغییر را تغییری کلان به شمار آورد، اما آن را جزیی هم نمیتوان خواند. بهتر است این تغییر را در سطح متوسط ارزیابی کنیم. اما در صورت تقویت میتواند تبدیل به یک تغییر رویکرد کلان شود.
حامیان سیاستهای دولت یازدهم باید چه رویکردی در پیش بگیرند تا همچون گذشته تلاشهای دولت درنهایت منجر به تقابل بین ارکان نظام نشود؟
امروز سالها از زمانی که تقابل بین ارکان نظام ایجاد میشد گذشته است. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی امکان بروز تقابل وجود داشت، اما امروز به دلیل بالارفتن سطح دانش مردم، دیگر تقابل در آن سطح پیش نخواهد آمد.
به عنوان یک ایرانی میگویم اگر شرایطی محقق شود که بتوانیم بدون پیششرط با آمریکا وارد مذاکره شویم، منافع ما در عادیسازی روابط دو کشور است.
شما به عنوان یک فعال ملی مذهبی همواره بر لزوم حفظ منافع ملی تاکید داشتهاید. با توجه به این موضوع ایران باید در چه چارچوبی وارد مذاکره با آمریکا شود؟
دولت ایران نباید به طرفهای غربی هیچ امتیازی برای نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا بدهد. دولتها باید در چارچوب قانون و در چارچوب روابط بینالمللی بدون پیشداوریها سر میز مذاکره بنشینند و مسائل خود را حل کنند. منافع ملی ما باید مقدم بر هر تصمیمی باشد.
با توجه به تجربه کار در دولت، آیا فکر میکنید که دولت یازدهم در پیشبرد این مذاکرت موفق عمل خواهد کرد؟
با توجه به تواناییهای شخص رییسجمهوری و تیم همراه او پیشبینی میکنم این دولت در اجرای اینگونه طرحها، در جهت منافع ملی موفق خواهد بود.
صباغیان به آینده و تیم کاری رییسجمهوری یازدهم امیدوار است و به «بهار» میگوید: « تندروها ی امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند.» او پیشبینی میکند دولت حسن روحانی میتواند تندرویهای بعضی مخالفان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را کنترل کند. هرچند که از نظر او باید تمام حقوق مدنی مخالفان و منتقدان اجرای طرحهایی از این دست رعایت شود.
تنها نباید از دریچه چشم وزیر کشور دولت موقت به امور نگریست تا دریافت که ایران از در پیش گرفتن راهی نادرست در عرصه دیپلماسی چه آسیبهایی دیده است. آسیبهایی که امروز بوی بهبود آن به مشام میرسد.
عدم كنترل توسط دولت موقت و تعدد مراكز تصميمگيري چه تاثيري در عملكرد دولت موقت بويژه در عرصه سياست خارجي داشت؟
درباره تواناییها یا ناتوانیهای دولت موقت، بحثهای فراوانی صورت گرفته است. اما تسخیر سفارت آمریکا به دلیل ناتوانی دولت در کنترل احساسات مردم و دانشجویان رخ نداد. یکی از مشکلات آن دولت، که بارها هم درباره آن با رهبر انقلاب صحبت شد، تعدد مراکز تصمیمگیری در سالهای اول پیروزی انقلاب بود. هریک از این مراکز به نوعی تصمیم میگرفتند و در کار دولت موقت مشکل ایجاد میکردند. ماجرای حمله به سفارت آمریکا و تسخیر آن یکی از مصادیق این موضوع است. اگر دانشجویان پیرو خط امام، آن عمل را انجام نداده بودند، دولت موقت میتوانست به گونهای دیگر مساله رابطه ایران و آمریکا را مدیریت و حل کند.
یکی از اتهاماتی که به دولت موقت وارد میشود، تمایل به حفظ ارتباط با آمریکاست. آیا رابطه ایران و آمریکا باید تحت هر شرایطی حفظ میشد؟
دولت موقت اعتقاد داشت که باید با همه کشورهای دنیا، جز اسراییل ارتباط داشته باشیم. برای دستیابی به این نتیجه، اعضای دولت موقت بر سه پارامتر تاکید داشتند. تیم دیپلماسی ایران باید با چه کسی مذاکره کند؟ چه کسی به نمایندگی ایران عهده دار مذاکره خواهد بود؟ و در آخر محتوای مصاحبه باید چه باشد؟ از نظر ما باید محتوای مذاکره به گونهای تعیین میشد که منافع ملی ایران تامین شود. در زمان دولت موقت نیز، شورای انقلاب به جای مجلس، این رویکرد دولت را پذیرفت و تایید کرد. اما متاسفانه تندرویهای نوع به نوع، دولت موقت را از اجرای این سیاست بازداشت.
پیش از سفر هیات دیپلماتیک به الجزایر و ملاقات با برژینسکی، دولت موقت میخواست حداقل بخشی از طلبهای ایران در دولت آمریکا را باز پس گیرد. اما متاسفانه به دلیل غیرقابل کنترل بودن احساسات و عواطف در آن زمان ما نتوانستیم موفق شویم. هرچند آمریکا از جهات مختلف و در طول تاریخ ظلمهای بسیاری کرده بود، اما ایران میتوانست با استفاده از دانش دیپلماتهای خود و در پیش گرفتن یک دیپلماسی موفق، جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. اگر دولت موقت در اجرای سیاستهایش موفق میشد، بسیاری از مشکلاتی که بعدها گریبانگیر ایران شد، رخ نمیداد.
در دوران دولت موقت شما نتوانستید با غلبه احساسات جوانان به مصالح کشور مقابله کنید، مشابه آن اتفاق را میتوان دو سال پیش و در حمله به سفارت انگلیس دید. همان اندیشه امروز هم در مقابل عادیسازی روابط ایران و آمریکا از خود مقاومت نشان میدهد. با این قیاس میتوان نتیجه گرفت دولتها در طول تاریخ جمهوریاسلامی توانایی کنترل تندرویها را نداشته و ندارند؟
تندروهای امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند. امروز تندروها در مقیاسی خیلی کوچک در مراسم استقبال از رییسجمهوری در فرودگاه اعتراض خود را مطرح کردند. این اقدام تندروهای امروزی را نمیتوان با صدماتی که دولت موقت از جریانهای موازی تصمیمگیری و تصمیمسازی دید، مقایسه كرد. تندروهای امروزی قابل کنترل هستند و من فکر میکنم در مقطع فعلی هیچ کاری از این گروهها بر نمیآید. هوشیاری آقای روحانی و همکارانش در هیات دولت مسلما میتواند این تندرویها را کنترل و بیاثر میکند.
برقرار ماندن رابطه ایران و آمریکا در زمان دولت موقت یا عادی شدن این رابطه، امروز و با تلاشهای دولت یازدهم منافعی برای ایران داشت یا دارد؟
به صورت کلی ایران باید با همه دنیا، البته جز اسراییل، رابطه داشته باشد. همانطور که گفتم اگر رابطه ایران و آمریکا آن روز و به آن طرز قطع نمیشد، کشور و ملت ضرر کمتری را متحمل میشدند. امروز هم اگر این رابطه مجددا برقرار شود، منافع زیادی عاید ایران خواهد شد. برای نمونه میتوان به رفع تحریمها در صورت عادی شدن این رابطه اشاره کرد. ملت ایران تا امروز از تحریمها ضررهای زیادی دیده است. در صورت عادی شدن روابط ایران با جهان، نه فقط با آمریکا، اقتصاد ایران میتواند از منافع سرمایهگذاران بینالمللی منتفع شود. این دو مثال تنها نمونهای از منفعت کشور و ملت ایران در صورت بهبود رابطه دولت ایران با جهان است.
یکی از پیشداوریهایی که در رابطه ایران و آمریکا وجود دارد، مساله کودتای 28 مرداد و ماجرای تسخیر سفارت آمریکاست. تا پیش از حل شدن این دو موضوع رابطه دو کشور بر سر بحث برقراری مجدد رابطه همواره پرچالش باقی میماند.
هرچند که آمریکا در زمان وزارت امور خارجه مادلین آلبرایت یکبار از ایران پوزش خواست، اما عذرخواهی امروز آمریکا از ایران دردی را از مردم ما دوا نخواهد کرد که بخواهیم بر لزوم آن پافشاری کنیم. مدارک و اسناد کافی نیز دال بر دخالت آمریکا در وقوع کودتا منتشر شده است. هرچند که اگر دولت آمریکا امروز هم از ایران عذر خواهی کند، در چارچوب روابط دیپلماتیک رفتار پسندیدهای نشان داده است؛ اما این رفتار دردی را از ما درمان نمیکند.
حسن روحانی در حاشیه جلسه هیات دولت روز چهارشنبه خبر از طرحی برای نظرسنجی از مردم درباره عادیسازی روابط ایران و آمریکا داد. به نظر شما نظرسنجی میتواند ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره نوع رابطه ایران و آمریکا باشد؟
نظرسنجی درباره مسائل کلان هر کشوری، میتواند راهکاری مناسب باشد؛ اما مشروط به اینکه نظرسنجیها از طریق علمی درست باشد، اکثر مناطق جغرافیایی را پوشش دهد و از گستردگی مناسب جنسیتی و سنی برخوردار باشد. در صورتی که نظرسنجی عملی باشد و توسط نهادهای مورد وثوق برگزار شود، میتوان به نتیجه نظرسنجی تکیه کرد. هرچند که نمیدانم آیا ابزار چنین نظرسنجیهایی برای دولت فراهم هست یا خیر؟
برآورد شما از جامعه ایران چیست؟ آیا مردم ایران طالب برقراری مجدد رابطه با آمریکا هستند یا خیر؟
البته نظر من نمیتواند چندان صائب باشد، اما فکر میکنم بخش زیادی از مردم ایران طالب بهبود رابطه ایران با تمام کشورهای جهان، از جمله آمریکا هستند.
بدون شک این نظرسنجی در هر چارچوبی که انجام شود، مخالفانی خواهد داشت. حقوق مخالفان یا منتقدان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را چطور میتوان رعایت کرد؟
آقای روحانی خود به این موضوع اشاره کردند که حقوق مخالفان عادیسازی رابطه با آمریکا را رعایت میکنند و آرای آنان را مدنظر قرار میدهند. خوشبختانه مخالفان یا منتقدان این موضوع روزنامه، سایت خبر و احزابی در اختیار دارند که میتوانند از طریق آنها مخالفت خود را مطرح کنند. موافقان این طرح هم باید امکان بیان نظرات خود را داشته باشند تا درنهایت مردم بتوانند در این مورد قضاوت کنند.
مخالفان یا منتقدان میتوانند راههای دیگری جز استفاده از نهادهای مدنی را در پیش بگیرند. مانند واکنشی که در استقبال از حسن روحانی نشان دادند. با این دسته از مخالفان چه باید کرد؟
آن نوع از حرکتها، نزاکت زبان و فرهنگ ایرانی را رعایت نکردند. عدم رعایت نزاکت و بداخلاقی نه تنها به صورت کلی به دولت صدمه میزند که حتی به خود این گروهها هم در طولانیمدت آسیب وارد میکند. قدرت تشخیص مردم را نباید نادیده گرفت. حرکتهایی از این دست بر قضاوت مردم تاثیر میگذارد.
نحوه ابراز مخالفان معمولا چون خیلی پرسروصداست، میتواند بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. آیا این نحوه ابراز مخالفتها نمیتواند بر نتایج هرگونه نظرسنجی که در اینباره انجام میشود، تاثیر بگذارد؟
مردم ایران، بینش سیاسی خوبی دارند. سطح سواد و خواستههای مردم به نسبت 30 سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. به نظر من هیچگونه هیاهویی نمیتواند بر نظر مردم درباره مسائل اساسی و کلان از این دست تاثیر بگذارد.
رویکرد بعضی از مخالفان هرگونه رابطهای با آمریکا تغییر کرده. شخصیتهای تاثیرگذاری مانند ائمه جمعه از تریبونهای رسمی، از اقدامات دولت حمایت میکنند. کدام عوامل باعث این تغییر رویه در سطوح کلان شده است؟
از آنجایی که احساس میشود در سطوح بالا هماهنگیهای لازم برای این اقدمات دولت، صورت گرفته؛ همه به سمت حمایت از دولت روی آوردهاند. تا پیش از ریاستجمهوری حسن روحانی، این گمان در بین اقشار مختلف مردم وجود نداشت. در هر صورت مردم ما در جهت اصلاح امور کشور گام برمیدارند. ائمه جمعه یا شخصیتهای دیگر نیز جزیی از همین مردم هستند و از تغییرات کشور، متاثر میشوند.
این تغییر رفتار بعضی از شخصیتهای سیاسی را میتوان به عنوان نمادی از تغییر رویکرد نظام در سطح کلان قلمداد کرد؟
نمی توان این تغییر را تغییری کلان به شمار آورد، اما آن را جزیی هم نمیتوان خواند. بهتر است این تغییر را در سطح متوسط ارزیابی کنیم. اما در صورت تقویت میتواند تبدیل به یک تغییر رویکرد کلان شود.
حامیان سیاستهای دولت یازدهم باید چه رویکردی در پیش بگیرند تا همچون گذشته تلاشهای دولت درنهایت منجر به تقابل بین ارکان نظام نشود؟
امروز سالها از زمانی که تقابل بین ارکان نظام ایجاد میشد گذشته است. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی امکان بروز تقابل وجود داشت، اما امروز به دلیل بالارفتن سطح دانش مردم، دیگر تقابل در آن سطح پیش نخواهد آمد.
به عنوان یک ایرانی میگویم اگر شرایطی محقق شود که بتوانیم بدون پیششرط با آمریکا وارد مذاکره شویم، منافع ما در عادیسازی روابط دو کشور است.
شما به عنوان یک فعال ملی مذهبی همواره بر لزوم حفظ منافع ملی تاکید داشتهاید. با توجه به این موضوع ایران باید در چه چارچوبی وارد مذاکره با آمریکا شود؟
دولت ایران نباید به طرفهای غربی هیچ امتیازی برای نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا بدهد. دولتها باید در چارچوب قانون و در چارچوب روابط بینالمللی بدون پیشداوریها سر میز مذاکره بنشینند و مسائل خود را حل کنند. منافع ملی ما باید مقدم بر هر تصمیمی باشد.
با توجه به تجربه کار در دولت، آیا فکر میکنید که دولت یازدهم در پیشبرد این مذاکرت موفق عمل خواهد کرد؟
با توجه به تواناییهای شخص رییسجمهوری و تیم همراه او پیشبینی میکنم این دولت در اجرای اینگونه طرحها، در جهت منافع ملی موفق خواهد بود.
منبع: روزنامه بهار
طرحهای دولت یازدهم برای عادیسازی روابط ایران و آمریکا، در صورت تحقق، میتواند گرهای سی و چند ساله را باز کند. گرهای که در دوران دولت موقت بر روابط دو کشور زده شد و گذر سالها تنها به کورتر شدن این گره ختم شد. هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت، دولتی که یکی از دلایل سقوطش را میتوان تسخیر سفارت آمریکا دانست، تاکید دارد که بهبود رابطه دو کشور قدمی بلند است؛ اما باید در چارچوب منافع ملی صورت گیرد.
صباغیان به آینده و تیم کاری رییسجمهوری یازدهم امیدوار است و به «بهار» میگوید: « تندروها ی امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند.» او پیشبینی میکند دولت حسن روحانی میتواند تندرویهای بعضی مخالفان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را کنترل کند. هرچند که از نظر او باید تمام حقوق مدنی مخالفان و منتقدان اجرای طرحهایی از این دست رعایت شود.
تنها نباید از دریچه چشم وزیر کشور دولت موقت به امور نگریست تا دریافت که ایران از در پیش گرفتن راهی نادرست در عرصه دیپلماسی چه آسیبهایی دیده است. آسیبهایی که امروز بوی بهبود آن به مشام میرسد.
عدم كنترل توسط دولت موقت و تعدد مراكز تصميمگيري چه تاثيري در عملكرد دولت موقت بويژه در عرصه سياست خارجي داشت؟
درباره تواناییها یا ناتوانیهای دولت موقت، بحثهای فراوانی صورت گرفته است. اما تسخیر سفارت آمریکا به دلیل ناتوانی دولت در کنترل احساسات مردم و دانشجویان رخ نداد. یکی از مشکلات آن دولت، که بارها هم درباره آن با رهبر انقلاب صحبت شد، تعدد مراکز تصمیمگیری در سالهای اول پیروزی انقلاب بود. هریک از این مراکز به نوعی تصمیم میگرفتند و در کار دولت موقت مشکل ایجاد میکردند. ماجرای حمله به سفارت آمریکا و تسخیر آن یکی از مصادیق این موضوع است. اگر دانشجویان پیرو خط امام، آن عمل را انجام نداده بودند، دولت موقت میتوانست به گونهای دیگر مساله رابطه ایران و آمریکا را مدیریت و حل کند.
یکی از اتهاماتی که به دولت موقت وارد میشود، تمایل به حفظ ارتباط با آمریکاست. آیا رابطه ایران و آمریکا باید تحت هر شرایطی حفظ میشد؟
دولت موقت اعتقاد داشت که باید با همه کشورهای دنیا، جز اسراییل ارتباط داشته باشیم. برای دستیابی به این نتیجه، اعضای دولت موقت بر سه پارامتر تاکید داشتند. تیم دیپلماسی ایران باید با چه کسی مذاکره کند؟ چه کسی به نمایندگی ایران عهده دار مذاکره خواهد بود؟ و در آخر محتوای مصاحبه باید چه باشد؟ از نظر ما باید محتوای مذاکره به گونهای تعیین میشد که منافع ملی ایران تامین شود. در زمان دولت موقت نیز، شورای انقلاب به جای مجلس، این رویکرد دولت را پذیرفت و تایید کرد. اما متاسفانه تندرویهای نوع به نوع، دولت موقت را از اجرای این سیاست بازداشت.
پیش از سفر هیات دیپلماتیک به الجزایر و ملاقات با برژینسکی، دولت موقت میخواست حداقل بخشی از طلبهای ایران در دولت آمریکا را باز پس گیرد. اما متاسفانه به دلیل غیرقابل کنترل بودن احساسات و عواطف در آن زمان ما نتوانستیم موفق شویم. هرچند آمریکا از جهات مختلف و در طول تاریخ ظلمهای بسیاری کرده بود، اما ایران میتوانست با استفاده از دانش دیپلماتهای خود و در پیش گرفتن یک دیپلماسی موفق، جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. اگر دولت موقت در اجرای سیاستهایش موفق میشد، بسیاری از مشکلاتی که بعدها گریبانگیر ایران شد، رخ نمیداد.
در دوران دولت موقت شما نتوانستید با غلبه احساسات جوانان به مصالح کشور مقابله کنید، مشابه آن اتفاق را میتوان دو سال پیش و در حمله به سفارت انگلیس دید. همان اندیشه امروز هم در مقابل عادیسازی روابط ایران و آمریکا از خود مقاومت نشان میدهد. با این قیاس میتوان نتیجه گرفت دولتها در طول تاریخ جمهوریاسلامی توانایی کنترل تندرویها را نداشته و ندارند؟
تندروهای امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند. امروز تندروها در مقیاسی خیلی کوچک در مراسم استقبال از رییسجمهوری در فرودگاه اعتراض خود را مطرح کردند. این اقدام تندروهای امروزی را نمیتوان با صدماتی که دولت موقت از جریانهای موازی تصمیمگیری و تصمیمسازی دید، مقایسه كرد. تندروهای امروزی قابل کنترل هستند و من فکر میکنم در مقطع فعلی هیچ کاری از این گروهها بر نمیآید. هوشیاری آقای روحانی و همکارانش در هیات دولت مسلما میتواند این تندرویها را کنترل و بیاثر میکند.
برقرار ماندن رابطه ایران و آمریکا در زمان دولت موقت یا عادی شدن این رابطه، امروز و با تلاشهای دولت یازدهم منافعی برای ایران داشت یا دارد؟
به صورت کلی ایران باید با همه دنیا، البته جز اسراییل، رابطه داشته باشد. همانطور که گفتم اگر رابطه ایران و آمریکا آن روز و به آن طرز قطع نمیشد، کشور و ملت ضرر کمتری را متحمل میشدند. امروز هم اگر این رابطه مجددا برقرار شود، منافع زیادی عاید ایران خواهد شد. برای نمونه میتوان به رفع تحریمها در صورت عادی شدن این رابطه اشاره کرد. ملت ایران تا امروز از تحریمها ضررهای زیادی دیده است. در صورت عادی شدن روابط ایران با جهان، نه فقط با آمریکا، اقتصاد ایران میتواند از منافع سرمایهگذاران بینالمللی منتفع شود. این دو مثال تنها نمونهای از منفعت کشور و ملت ایران در صورت بهبود رابطه دولت ایران با جهان است.
یکی از پیشداوریهایی که در رابطه ایران و آمریکا وجود دارد، مساله کودتای 28 مرداد و ماجرای تسخیر سفارت آمریکاست. تا پیش از حل شدن این دو موضوع رابطه دو کشور بر سر بحث برقراری مجدد رابطه همواره پرچالش باقی میماند.
هرچند که آمریکا در زمان وزارت امور خارجه مادلین آلبرایت یکبار از ایران پوزش خواست، اما عذرخواهی امروز آمریکا از ایران دردی را از مردم ما دوا نخواهد کرد که بخواهیم بر لزوم آن پافشاری کنیم. مدارک و اسناد کافی نیز دال بر دخالت آمریکا در وقوع کودتا منتشر شده است. هرچند که اگر دولت آمریکا امروز هم از ایران عذر خواهی کند، در چارچوب روابط دیپلماتیک رفتار پسندیدهای نشان داده است؛ اما این رفتار دردی را از ما درمان نمیکند.
حسن روحانی در حاشیه جلسه هیات دولت روز چهارشنبه خبر از طرحی برای نظرسنجی از مردم درباره عادیسازی روابط ایران و آمریکا داد. به نظر شما نظرسنجی میتواند ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره نوع رابطه ایران و آمریکا باشد؟
نظرسنجی درباره مسائل کلان هر کشوری، میتواند راهکاری مناسب باشد؛ اما مشروط به اینکه نظرسنجیها از طریق علمی درست باشد، اکثر مناطق جغرافیایی را پوشش دهد و از گستردگی مناسب جنسیتی و سنی برخوردار باشد. در صورتی که نظرسنجی عملی باشد و توسط نهادهای مورد وثوق برگزار شود، میتوان به نتیجه نظرسنجی تکیه کرد. هرچند که نمیدانم آیا ابزار چنین نظرسنجیهایی برای دولت فراهم هست یا خیر؟
برآورد شما از جامعه ایران چیست؟ آیا مردم ایران طالب برقراری مجدد رابطه با آمریکا هستند یا خیر؟
البته نظر من نمیتواند چندان صائب باشد، اما فکر میکنم بخش زیادی از مردم ایران طالب بهبود رابطه ایران با تمام کشورهای جهان، از جمله آمریکا هستند.
بدون شک این نظرسنجی در هر چارچوبی که انجام شود، مخالفانی خواهد داشت. حقوق مخالفان یا منتقدان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را چطور میتوان رعایت کرد؟
آقای روحانی خود به این موضوع اشاره کردند که حقوق مخالفان عادیسازی رابطه با آمریکا را رعایت میکنند و آرای آنان را مدنظر قرار میدهند. خوشبختانه مخالفان یا منتقدان این موضوع روزنامه، سایت خبر و احزابی در اختیار دارند که میتوانند از طریق آنها مخالفت خود را مطرح کنند. موافقان این طرح هم باید امکان بیان نظرات خود را داشته باشند تا درنهایت مردم بتوانند در این مورد قضاوت کنند.
مخالفان یا منتقدان میتوانند راههای دیگری جز استفاده از نهادهای مدنی را در پیش بگیرند. مانند واکنشی که در استقبال از حسن روحانی نشان دادند. با این دسته از مخالفان چه باید کرد؟
آن نوع از حرکتها، نزاکت زبان و فرهنگ ایرانی را رعایت نکردند. عدم رعایت نزاکت و بداخلاقی نه تنها به صورت کلی به دولت صدمه میزند که حتی به خود این گروهها هم در طولانیمدت آسیب وارد میکند. قدرت تشخیص مردم را نباید نادیده گرفت. حرکتهایی از این دست بر قضاوت مردم تاثیر میگذارد.
نحوه ابراز مخالفان معمولا چون خیلی پرسروصداست، میتواند بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. آیا این نحوه ابراز مخالفتها نمیتواند بر نتایج هرگونه نظرسنجی که در اینباره انجام میشود، تاثیر بگذارد؟
مردم ایران، بینش سیاسی خوبی دارند. سطح سواد و خواستههای مردم به نسبت 30 سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. به نظر من هیچگونه هیاهویی نمیتواند بر نظر مردم درباره مسائل اساسی و کلان از این دست تاثیر بگذارد.
رویکرد بعضی از مخالفان هرگونه رابطهای با آمریکا تغییر کرده. شخصیتهای تاثیرگذاری مانند ائمه جمعه از تریبونهای رسمی، از اقدامات دولت حمایت میکنند. کدام عوامل باعث این تغییر رویه در سطوح کلان شده است؟
از آنجایی که احساس میشود در سطوح بالا هماهنگیهای لازم برای این اقدمات دولت، صورت گرفته؛ همه به سمت حمایت از دولت روی آوردهاند. تا پیش از ریاستجمهوری حسن روحانی، این گمان در بین اقشار مختلف مردم وجود نداشت. در هر صورت مردم ما در جهت اصلاح امور کشور گام برمیدارند. ائمه جمعه یا شخصیتهای دیگر نیز جزیی از همین مردم هستند و از تغییرات کشور، متاثر میشوند.
این تغییر رفتار بعضی از شخصیتهای سیاسی را میتوان به عنوان نمادی از تغییر رویکرد نظام در سطح کلان قلمداد کرد؟
نمی توان این تغییر را تغییری کلان به شمار آورد، اما آن را جزیی هم نمیتوان خواند. بهتر است این تغییر را در سطح متوسط ارزیابی کنیم. اما در صورت تقویت میتواند تبدیل به یک تغییر رویکرد کلان شود.
حامیان سیاستهای دولت یازدهم باید چه رویکردی در پیش بگیرند تا همچون گذشته تلاشهای دولت درنهایت منجر به تقابل بین ارکان نظام نشود؟
امروز سالها از زمانی که تقابل بین ارکان نظام ایجاد میشد گذشته است. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی امکان بروز تقابل وجود داشت، اما امروز به دلیل بالارفتن سطح دانش مردم، دیگر تقابل در آن سطح پیش نخواهد آمد.
به عنوان یک ایرانی میگویم اگر شرایطی محقق شود که بتوانیم بدون پیششرط با آمریکا وارد مذاکره شویم، منافع ما در عادیسازی روابط دو کشور است.
شما به عنوان یک فعال ملی مذهبی همواره بر لزوم حفظ منافع ملی تاکید داشتهاید. با توجه به این موضوع ایران باید در چه چارچوبی وارد مذاکره با آمریکا شود؟
دولت ایران نباید به طرفهای غربی هیچ امتیازی برای نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا بدهد. دولتها باید در چارچوب قانون و در چارچوب روابط بینالمللی بدون پیشداوریها سر میز مذاکره بنشینند و مسائل خود را حل کنند. منافع ملی ما باید مقدم بر هر تصمیمی باشد.
با توجه به تجربه کار در دولت، آیا فکر میکنید که دولت یازدهم در پیشبرد این مذاکرت موفق عمل خواهد کرد؟
با توجه به تواناییهای شخص رییسجمهوری و تیم همراه او پیشبینی میکنم این دولت در اجرای اینگونه طرحها، در جهت منافع ملی موفق خواهد بود.
صباغیان به آینده و تیم کاری رییسجمهوری یازدهم امیدوار است و به «بهار» میگوید: « تندروها ی امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند.» او پیشبینی میکند دولت حسن روحانی میتواند تندرویهای بعضی مخالفان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را کنترل کند. هرچند که از نظر او باید تمام حقوق مدنی مخالفان و منتقدان اجرای طرحهایی از این دست رعایت شود.
تنها نباید از دریچه چشم وزیر کشور دولت موقت به امور نگریست تا دریافت که ایران از در پیش گرفتن راهی نادرست در عرصه دیپلماسی چه آسیبهایی دیده است. آسیبهایی که امروز بوی بهبود آن به مشام میرسد.
عدم كنترل توسط دولت موقت و تعدد مراكز تصميمگيري چه تاثيري در عملكرد دولت موقت بويژه در عرصه سياست خارجي داشت؟
درباره تواناییها یا ناتوانیهای دولت موقت، بحثهای فراوانی صورت گرفته است. اما تسخیر سفارت آمریکا به دلیل ناتوانی دولت در کنترل احساسات مردم و دانشجویان رخ نداد. یکی از مشکلات آن دولت، که بارها هم درباره آن با رهبر انقلاب صحبت شد، تعدد مراکز تصمیمگیری در سالهای اول پیروزی انقلاب بود. هریک از این مراکز به نوعی تصمیم میگرفتند و در کار دولت موقت مشکل ایجاد میکردند. ماجرای حمله به سفارت آمریکا و تسخیر آن یکی از مصادیق این موضوع است. اگر دانشجویان پیرو خط امام، آن عمل را انجام نداده بودند، دولت موقت میتوانست به گونهای دیگر مساله رابطه ایران و آمریکا را مدیریت و حل کند.
یکی از اتهاماتی که به دولت موقت وارد میشود، تمایل به حفظ ارتباط با آمریکاست. آیا رابطه ایران و آمریکا باید تحت هر شرایطی حفظ میشد؟
دولت موقت اعتقاد داشت که باید با همه کشورهای دنیا، جز اسراییل ارتباط داشته باشیم. برای دستیابی به این نتیجه، اعضای دولت موقت بر سه پارامتر تاکید داشتند. تیم دیپلماسی ایران باید با چه کسی مذاکره کند؟ چه کسی به نمایندگی ایران عهده دار مذاکره خواهد بود؟ و در آخر محتوای مصاحبه باید چه باشد؟ از نظر ما باید محتوای مذاکره به گونهای تعیین میشد که منافع ملی ایران تامین شود. در زمان دولت موقت نیز، شورای انقلاب به جای مجلس، این رویکرد دولت را پذیرفت و تایید کرد. اما متاسفانه تندرویهای نوع به نوع، دولت موقت را از اجرای این سیاست بازداشت.
پیش از سفر هیات دیپلماتیک به الجزایر و ملاقات با برژینسکی، دولت موقت میخواست حداقل بخشی از طلبهای ایران در دولت آمریکا را باز پس گیرد. اما متاسفانه به دلیل غیرقابل کنترل بودن احساسات و عواطف در آن زمان ما نتوانستیم موفق شویم. هرچند آمریکا از جهات مختلف و در طول تاریخ ظلمهای بسیاری کرده بود، اما ایران میتوانست با استفاده از دانش دیپلماتهای خود و در پیش گرفتن یک دیپلماسی موفق، جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. اگر دولت موقت در اجرای سیاستهایش موفق میشد، بسیاری از مشکلاتی که بعدها گریبانگیر ایران شد، رخ نمیداد.
در دوران دولت موقت شما نتوانستید با غلبه احساسات جوانان به مصالح کشور مقابله کنید، مشابه آن اتفاق را میتوان دو سال پیش و در حمله به سفارت انگلیس دید. همان اندیشه امروز هم در مقابل عادیسازی روابط ایران و آمریکا از خود مقاومت نشان میدهد. با این قیاس میتوان نتیجه گرفت دولتها در طول تاریخ جمهوریاسلامی توانایی کنترل تندرویها را نداشته و ندارند؟
تندروهای امروز قابل مقایسه با جریانهای موازی در دوران دولت موقت نیستند. امروز تندروها در مقیاسی خیلی کوچک در مراسم استقبال از رییسجمهوری در فرودگاه اعتراض خود را مطرح کردند. این اقدام تندروهای امروزی را نمیتوان با صدماتی که دولت موقت از جریانهای موازی تصمیمگیری و تصمیمسازی دید، مقایسه كرد. تندروهای امروزی قابل کنترل هستند و من فکر میکنم در مقطع فعلی هیچ کاری از این گروهها بر نمیآید. هوشیاری آقای روحانی و همکارانش در هیات دولت مسلما میتواند این تندرویها را کنترل و بیاثر میکند.
برقرار ماندن رابطه ایران و آمریکا در زمان دولت موقت یا عادی شدن این رابطه، امروز و با تلاشهای دولت یازدهم منافعی برای ایران داشت یا دارد؟
به صورت کلی ایران باید با همه دنیا، البته جز اسراییل، رابطه داشته باشد. همانطور که گفتم اگر رابطه ایران و آمریکا آن روز و به آن طرز قطع نمیشد، کشور و ملت ضرر کمتری را متحمل میشدند. امروز هم اگر این رابطه مجددا برقرار شود، منافع زیادی عاید ایران خواهد شد. برای نمونه میتوان به رفع تحریمها در صورت عادی شدن این رابطه اشاره کرد. ملت ایران تا امروز از تحریمها ضررهای زیادی دیده است. در صورت عادی شدن روابط ایران با جهان، نه فقط با آمریکا، اقتصاد ایران میتواند از منافع سرمایهگذاران بینالمللی منتفع شود. این دو مثال تنها نمونهای از منفعت کشور و ملت ایران در صورت بهبود رابطه دولت ایران با جهان است.
یکی از پیشداوریهایی که در رابطه ایران و آمریکا وجود دارد، مساله کودتای 28 مرداد و ماجرای تسخیر سفارت آمریکاست. تا پیش از حل شدن این دو موضوع رابطه دو کشور بر سر بحث برقراری مجدد رابطه همواره پرچالش باقی میماند.
هرچند که آمریکا در زمان وزارت امور خارجه مادلین آلبرایت یکبار از ایران پوزش خواست، اما عذرخواهی امروز آمریکا از ایران دردی را از مردم ما دوا نخواهد کرد که بخواهیم بر لزوم آن پافشاری کنیم. مدارک و اسناد کافی نیز دال بر دخالت آمریکا در وقوع کودتا منتشر شده است. هرچند که اگر دولت آمریکا امروز هم از ایران عذر خواهی کند، در چارچوب روابط دیپلماتیک رفتار پسندیدهای نشان داده است؛ اما این رفتار دردی را از ما درمان نمیکند.
حسن روحانی در حاشیه جلسه هیات دولت روز چهارشنبه خبر از طرحی برای نظرسنجی از مردم درباره عادیسازی روابط ایران و آمریکا داد. به نظر شما نظرسنجی میتواند ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره نوع رابطه ایران و آمریکا باشد؟
نظرسنجی درباره مسائل کلان هر کشوری، میتواند راهکاری مناسب باشد؛ اما مشروط به اینکه نظرسنجیها از طریق علمی درست باشد، اکثر مناطق جغرافیایی را پوشش دهد و از گستردگی مناسب جنسیتی و سنی برخوردار باشد. در صورتی که نظرسنجی عملی باشد و توسط نهادهای مورد وثوق برگزار شود، میتوان به نتیجه نظرسنجی تکیه کرد. هرچند که نمیدانم آیا ابزار چنین نظرسنجیهایی برای دولت فراهم هست یا خیر؟
برآورد شما از جامعه ایران چیست؟ آیا مردم ایران طالب برقراری مجدد رابطه با آمریکا هستند یا خیر؟
البته نظر من نمیتواند چندان صائب باشد، اما فکر میکنم بخش زیادی از مردم ایران طالب بهبود رابطه ایران با تمام کشورهای جهان، از جمله آمریکا هستند.
بدون شک این نظرسنجی در هر چارچوبی که انجام شود، مخالفانی خواهد داشت. حقوق مخالفان یا منتقدان عادیسازی رابطه ایران و آمریکا را چطور میتوان رعایت کرد؟
آقای روحانی خود به این موضوع اشاره کردند که حقوق مخالفان عادیسازی رابطه با آمریکا را رعایت میکنند و آرای آنان را مدنظر قرار میدهند. خوشبختانه مخالفان یا منتقدان این موضوع روزنامه، سایت خبر و احزابی در اختیار دارند که میتوانند از طریق آنها مخالفت خود را مطرح کنند. موافقان این طرح هم باید امکان بیان نظرات خود را داشته باشند تا درنهایت مردم بتوانند در این مورد قضاوت کنند.
مخالفان یا منتقدان میتوانند راههای دیگری جز استفاده از نهادهای مدنی را در پیش بگیرند. مانند واکنشی که در استقبال از حسن روحانی نشان دادند. با این دسته از مخالفان چه باید کرد؟
آن نوع از حرکتها، نزاکت زبان و فرهنگ ایرانی را رعایت نکردند. عدم رعایت نزاکت و بداخلاقی نه تنها به صورت کلی به دولت صدمه میزند که حتی به خود این گروهها هم در طولانیمدت آسیب وارد میکند. قدرت تشخیص مردم را نباید نادیده گرفت. حرکتهایی از این دست بر قضاوت مردم تاثیر میگذارد.
نحوه ابراز مخالفان معمولا چون خیلی پرسروصداست، میتواند بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. آیا این نحوه ابراز مخالفتها نمیتواند بر نتایج هرگونه نظرسنجی که در اینباره انجام میشود، تاثیر بگذارد؟
مردم ایران، بینش سیاسی خوبی دارند. سطح سواد و خواستههای مردم به نسبت 30 سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. به نظر من هیچگونه هیاهویی نمیتواند بر نظر مردم درباره مسائل اساسی و کلان از این دست تاثیر بگذارد.
رویکرد بعضی از مخالفان هرگونه رابطهای با آمریکا تغییر کرده. شخصیتهای تاثیرگذاری مانند ائمه جمعه از تریبونهای رسمی، از اقدامات دولت حمایت میکنند. کدام عوامل باعث این تغییر رویه در سطوح کلان شده است؟
از آنجایی که احساس میشود در سطوح بالا هماهنگیهای لازم برای این اقدمات دولت، صورت گرفته؛ همه به سمت حمایت از دولت روی آوردهاند. تا پیش از ریاستجمهوری حسن روحانی، این گمان در بین اقشار مختلف مردم وجود نداشت. در هر صورت مردم ما در جهت اصلاح امور کشور گام برمیدارند. ائمه جمعه یا شخصیتهای دیگر نیز جزیی از همین مردم هستند و از تغییرات کشور، متاثر میشوند.
این تغییر رفتار بعضی از شخصیتهای سیاسی را میتوان به عنوان نمادی از تغییر رویکرد نظام در سطح کلان قلمداد کرد؟
نمی توان این تغییر را تغییری کلان به شمار آورد، اما آن را جزیی هم نمیتوان خواند. بهتر است این تغییر را در سطح متوسط ارزیابی کنیم. اما در صورت تقویت میتواند تبدیل به یک تغییر رویکرد کلان شود.
حامیان سیاستهای دولت یازدهم باید چه رویکردی در پیش بگیرند تا همچون گذشته تلاشهای دولت درنهایت منجر به تقابل بین ارکان نظام نشود؟
امروز سالها از زمانی که تقابل بین ارکان نظام ایجاد میشد گذشته است. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی امکان بروز تقابل وجود داشت، اما امروز به دلیل بالارفتن سطح دانش مردم، دیگر تقابل در آن سطح پیش نخواهد آمد.
به عنوان یک ایرانی میگویم اگر شرایطی محقق شود که بتوانیم بدون پیششرط با آمریکا وارد مذاکره شویم، منافع ما در عادیسازی روابط دو کشور است.
شما به عنوان یک فعال ملی مذهبی همواره بر لزوم حفظ منافع ملی تاکید داشتهاید. با توجه به این موضوع ایران باید در چه چارچوبی وارد مذاکره با آمریکا شود؟
دولت ایران نباید به طرفهای غربی هیچ امتیازی برای نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا بدهد. دولتها باید در چارچوب قانون و در چارچوب روابط بینالمللی بدون پیشداوریها سر میز مذاکره بنشینند و مسائل خود را حل کنند. منافع ملی ما باید مقدم بر هر تصمیمی باشد.
با توجه به تجربه کار در دولت، آیا فکر میکنید که دولت یازدهم در پیشبرد این مذاکرت موفق عمل خواهد کرد؟
با توجه به تواناییهای شخص رییسجمهوری و تیم همراه او پیشبینی میکنم این دولت در اجرای اینگونه طرحها، در جهت منافع ملی موفق خواهد بود.
منبع:
روزنامه بهار
ارسال نظر