این بار "سعید عسگر"...
اگر خوب نگاه کنیم، صحنه سیاست و اجتماع هم درست مثل صحنه یک تاتر است، با بازیگران فراوان، پر از جذابیت های دراماتیک! بازیگرانی که مقابل چشمان ما تماشاگران و مخاطبان سیاست می آیند و می روند، گاهی با نقش آفرینی های کوتاه و بلند، گاهی خوب گاهی بد، به یادماندنی یا فراموش شدنی.در بخش جدید "از فلانی چه خبر؟" پارسینه بر آنیم که از فراموش شدگان صحنه سیاست که روزگاری در صحنه بودند و حالا نیستند یا ما از آنها خبری نداریم، حرف بزنیم.
برای جذاب تر کردن این بخش نیازمند کمک و راهنمایی شما مخاطبان عزیر هستیم، خلاقیت و هوش رسانه ای را بکار بگیرید و به ما بگویید "چهره های غایب صحنه سیاست ایرانی" چه کسانی هستند؟
راستی فلانی! از "سعید عسگر " چه خبر؟
برای جذاب تر کردن این بخش نیازمند کمک و راهنمایی شما مخاطبان عزیر هستیم، خلاقیت و هوش رسانه ای را بکار بگیرید و به ما بگویید "چهره های غایب صحنه سیاست ایرانی" چه کسانی هستند؟
راستی فلانی! از "سعید عسگر " چه خبر؟
ازاقوام موسوی و از اعضای ستاد موسوی در انتخابات 88 و نفوذی اصلاح طلبان در لباس اصولگرایان که پروژه ی (( اصلاحات به خون نیاز دارد را )) به بهترین نحو اجرا کرد
یک جوان گول خورده .....
برغم گذشت سالیان تقریبا می شود گفت طولانی، از روزی که خبر ترور سعید حجاریان توسط جوانکی به نام سعید عسگر در سطح کشور پیچید و قاطبه آگاهان به امور و به ویژه فعالان سیاسی و فرهنگی و مطبوعاتی و نیز مجموعه دولت و سازمانهای اصلاح طلب حامی دولت و مجلس و دیگرانی از ملت ایران را در بهت و حیرت توام با بغض و نگرانی سراسر گسترش یابنده و یاس آور فرو برد، را به خوبی به یاد دارم. یادم می آید که مدت کوتاهی پس از آن واقعه تاسفبار نشریاتی از جمع مطبوعات اصلاح طلب با انتشار یکی دو برگ فوق العاده در بعدازظهر روزی که حجاریان ترور شده بود، به تشریح واقعه مذکور پرداختند و خبر واقعه مثل بمب در اندک زمانی در سراسر ایران و حتی در اقصی نقاط جهان پیچید. مردم دم به دم از یکدیگر می پرسیدند، یعنی چه اتفاقی افتاده و قرار است سرنوشت اصلاحات و مردم سالاری نوظهور ایران زمین به کجا بیانجامد؟! عمق فاجعه چنان عمیق و دلخراش بود که تقریبا تمام جناح های سیاسی کشور یکپارچه آن را محکوم کردند. سعید حجاریان که از او به عنوان مغز متفکر اصلاحات و از محوری ترین یاران جریان اصلاحات نام برده می شد و در عرصه سیاسی و اجتماعی و البته مطبوعاتی و فرهنگی کشور هم اسم و رسمی پیدا کرده و به ویژه در راس روزنامه به شدت قدرتمند و تاثیرگذار "صبح امروز" نقش تعیین کننده ای در هدایت جریان اصلاح طلبی ایفا می کرد، در آستانه شورای شهر تهران که خود عضو موثرش بود توسط فردی به نام سعید عسگر ترور شده بود!؟ همه از هم می پرسیدند سعید عسگر دیگر چه کسی است؟ چگونه چنین فردی ناشناخته امکان یافته است که بی محابا شخصیتی در حد و قواره سعید حجاریان را آنهم از فاصله 20 یا 30 سانتیمتری و شاید هم نزدیکتر هدف گلوله قرار داده و راحت متواری شود . چقدرها دعا و تلاش های فراوان برای بهبودی شرایط جسمی وخیم حجاریان در محافل مختلف صورت گرفت بماند. اما ترور او نشان از آن داشت که عرصه سیاسی و اجتماعی کشور به سرعت از حالت توازن و عادی خارج شده و دامنه رقابتها از سطح تحمل اجتماعی و فرهنگی خارج می شود. هر چند در آن زمان خود من هم نظیر اکثری دیگر از مردم کشور چندان نمی توانستم ترسیم دقیقی از اوضاع و احوال جاری و ساری در کشور داشته باشم اما سالهابعد بر این باور نزدیک شدم که بار دیگر جامعه ایرانی نظیر مقاطع گوناگون یکصد و اندی سال گشته دچار افراط وتفریط شده و به ویژه افراد و جریانات تندرو و افراطی در میان هر دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا و برخی جریان های سیال دیگر، بار دیگر در آستانه تسلط بر اوضاع جاری و ساری در کشور هستند. در این میان به عنوان کسی که حامی اصلاحات بوده ام بر این باور رسیده ام که به ویژه اصلاح طلبان در آستانه ترور حجاریان تا حد زیادی عنان در کف تندروهای جریان اصلاحات از دست داده اند و اصلاح طلبی منظور نظر افرادی مانند خاتمی نازنین از حد اعتدال و اصلاحاات واقعی خارج شده و به مرز کمتر کنترل شونده ای وارد شده است. چنین بود که در آن مقطع حراست از اصل جریان اصیل اصلاح طلبی دیگر دشوار به نظر می رسید. در چنین شرایطی بود که تندروترهای جریان مقابل هم که از همان ابتدای دولت خاتمی هم گام به گام در مقابله با اصلاح طلبان جلوتر می آمدند، به نظر می رسید که در برهه ای از این هماردی غیرقابل پیش بینی، نتوانند بر دامنه مقابله جویی های خود با رقیب کنترلی دقیق و پیش بینی پذیر بر رفتار و عملکرد خود و حامیانشان اعمال نمایند. چنین بود که وقتی سعید عسگر آن جوانک کم خرد که احتمالا از سوی محافل هدایتگر گروههای فشار و خودسر آن ترور تاسفبار را رقم زد، هشداری جدی بر مجموعه عقلای قوم در میان هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا بود که، هرگاه نتوانند یا نخواهند دامنه انتظارات و مطالبات اجتماعی و سیاسی خود را با ظرفیت اجتماعی و فرهنگی جامعه همگام و هماهنگ کنند، باید که مشکلات و بحرانهای احتمالا شدیدتری را به انتظار بنشینند. آنچه بود سعید عسگر که هر گاه واقعه تاسفبار فوق را رقم نمی زد شاید تا آخر عمر هیچگاه نامش را جز اطرافیان نزدیکش نمی توانستند به خاطر بسپارند، با ترور سعید حجاریان نقطه عطفی موثر در تاریخ اصلاح طلبی جامعه ایرانی پدید آورد. بگذریم از این که هم سعید عسگر و هم سعید حجاریان هر دو نمادهای تندروی و افراط گرایی دانسته شده اند... یا لااقل چنین می نماید... اما اکنون ملت ایران تجربیانت 8 ساله دوران اصلاحات و 8 ساله دوران دولت خدمتگذار را به وضوح پیش رو دارد و امیدوارانه به دولتی امید بسته است که تدبیر و امید را مهمترین اولویت خود اعلام کرده و بر همان مبنا از ملت ایران رای اعتماد گرفته است....
هنوز استغفار نکرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اقا حالت خوبه؟اين عسگر چه ربطي به سال ٨٨داره؟
چه تحليل ابكي اي؟؟