ریاض - تل آویو - پاریس محور ضد توافق ایران و آمریکا !
ایرنا - پایگاه اینترنتی ماهنامه آمریکایی کانترپانچ در گزارشی به چرایی هراس ائتلاف ریاض - تل آویو - پاریس از توافق احتمالی تهران و واشنگتن پرداخت.
در این گزارش به قلم ˈپیتر لیˈ آمده است:درحالی که آشتی ایران و آمریکا ذره ذره دست کم به سوی نتیجه جزئی در ژنو پیش می رود،ملاحظات درخور توجهی در این زمینه وجود دارد.
نخست آنکه،خطر تسلیحاتی شدن ایران همواره یک دستاویز خیالی برای قدرت های جهانی به منظور پیشبرد اصل ضدیت با ایران بوده است.
دوم آنکه، متهم اصلی این مساله بدون تردید اسراییل تحت زمامداری ˈبنیامین نتانیاهوˈ نخست وزیر آن است.چنانچه دولت اسراییل بتواند ایران را به عنوان یک تهدید هسته ای برای موجودیت اسراییل معرفی کند، در آن صورت تل آویو می تواند همدردی، حمایت و محافظت مطلق آمریکا را طلب کند.
اگر ایران به روابط خوب با آمریکا بازگشت کند، واشنگتن تمایل کمتری خواهد داشت تا بار بهای سنگین سیاسی،دیپلماتیک و اقتصادی تسلیم شدن به اولویت های اسراییل در زمینه مساله فلسطین، امنیت منطقه ای و خودداری تل آویو از قبول برخورداری از زرادخانه هسته ای و ملحق کردن آن به رژیم کنترل تسلیحات بین المللی را برعهده بگیرد.
سوم آنکه،دیگر قدرت منطقه ای که به شدت علاقمند است بر طبل تهدید ایران بکوبد، عربستان سعودی است. با این همه، موضع ضدایرانی این پادشاهی ارتباط کمی با خطر ˈسلطه گرایی ایرانˈ دارد و تا حدی زیادی با تصمیم سعودی ها به موثر بودن علیه جنجال دمکراتیک قیام های عربی ربط دارد و این کار با حمایت از حکومت های سنی محافظه کار نه تنها در کشورهایی چون بحرین، عراق، لبنان و سوریه بلکه همچنین در کشورهایی چون لیبی و مصر انجام می شود.
برای عربستان سعودی آسان است از کمپین ضدایرانی ترویج شده توسط آمریکا و اسراییل به نفع خود استفاده کند و به توطئه تهران به عنوان دستاویزی برای کارزار کاهش قدرت سنی های محافظه کار استناد ورزد.
اگر ایران از گروه دشمنان توطئه گر علیه این کانون سنی بیرون کشیده شود، در آن صورت عربستان سعودی در موقعیت آشکار حمایت از تاریک اندیشی وهابی در مقابل دمکراسی لیبرال قرار می گیرد، که جایگاه خوبی برای بودن نیست.
چهارم آنکه، ناظران غربی از کارشکنی فرانسه در مذاکرات ژنو به درخواست اسراییل شگفت زده شده اند.
به اعتقاد نویسنده این گزارش،برخی با گرایشات چپ گلایه می کنند که انگیزه فرانسه برای این کار، تمایل حریصانه به تحمیل قلدرانه خود برتجارت پرسود تسلیحات سعودی بوده است.
شاید باید ماهیت راهبردی دخالت فرانسه مورد تاکید قرار گیرد. فراموش نکنیم که گستره نفوذ سنتی فرانسه درخاورمیانه، سرزمین های شرق مدیترانه بوده است قلمروی بزرگی از یک خط ساحلی که جنوب ترکیه، سوریه و لبنان را در بر می گیرد.
فرانسه مدعی است به رفتار عجیب جامعه مارونی های لبنان علاقه پدرانه دارد، یک گروه کاتولیک که منشا آن به زمان جنگ های صلیبی بر می گردد که احتمالا بارزترین میراث شور و شوق فرانسه برای مداخله در خاورمیانه باشد.
قبل از اینکه سوریه متلاطم شود، فرانسه در مرکز ابتکارعملی بود که ˈبشار اسدˈ رییس جمهوری این کشور را درکانون علاقه غرب قرار می داد.
همچنین فراموش نکنیم که ماجرای لیبی، مخلوق اشتیاق فرانسه بود،همچنین پاریس مشتاق ترین طرفدار حمله نظامی آمریکا به سوریه به شمار می رفت.
اکنون که آمریکا به گرایش حتی اندک به سوی ایران تمایل نشان می دهد، پازل خاورمیانه تکان خورده و فرانسه از بهترین پتانسیل درمیان هر قدرت غربی برای شکل دهی و نفع بردن از این اتحاد جدید برخوردار است.
ما می توانیم به طور توجیه پذیری اعتراض کنیم که فرانسه به اسراییل خدمت می کند،اما اگر آمریکا به طرف آسیا بچرخد همانطور که وعده آن را داده است،دلیل محکمی برای تعریف دوباره خاورمیانه صرفا عربی به عنوان یک ساختار مدیترانه ای و به طورکلی متنوع تر وجود دارد و فرانسه نقش مهمی را ایفا می کند و اگر ایران خواهان متحدی در اروپا است، آلمان احتمالا به شرط درخواست، حاضر و آماده خواهد بود.
در این گزارش به قلم ˈپیتر لیˈ آمده است:درحالی که آشتی ایران و آمریکا ذره ذره دست کم به سوی نتیجه جزئی در ژنو پیش می رود،ملاحظات درخور توجهی در این زمینه وجود دارد.
نخست آنکه،خطر تسلیحاتی شدن ایران همواره یک دستاویز خیالی برای قدرت های جهانی به منظور پیشبرد اصل ضدیت با ایران بوده است.
دوم آنکه، متهم اصلی این مساله بدون تردید اسراییل تحت زمامداری ˈبنیامین نتانیاهوˈ نخست وزیر آن است.چنانچه دولت اسراییل بتواند ایران را به عنوان یک تهدید هسته ای برای موجودیت اسراییل معرفی کند، در آن صورت تل آویو می تواند همدردی، حمایت و محافظت مطلق آمریکا را طلب کند.
اگر ایران به روابط خوب با آمریکا بازگشت کند، واشنگتن تمایل کمتری خواهد داشت تا بار بهای سنگین سیاسی،دیپلماتیک و اقتصادی تسلیم شدن به اولویت های اسراییل در زمینه مساله فلسطین، امنیت منطقه ای و خودداری تل آویو از قبول برخورداری از زرادخانه هسته ای و ملحق کردن آن به رژیم کنترل تسلیحات بین المللی را برعهده بگیرد.
سوم آنکه،دیگر قدرت منطقه ای که به شدت علاقمند است بر طبل تهدید ایران بکوبد، عربستان سعودی است. با این همه، موضع ضدایرانی این پادشاهی ارتباط کمی با خطر ˈسلطه گرایی ایرانˈ دارد و تا حدی زیادی با تصمیم سعودی ها به موثر بودن علیه جنجال دمکراتیک قیام های عربی ربط دارد و این کار با حمایت از حکومت های سنی محافظه کار نه تنها در کشورهایی چون بحرین، عراق، لبنان و سوریه بلکه همچنین در کشورهایی چون لیبی و مصر انجام می شود.
برای عربستان سعودی آسان است از کمپین ضدایرانی ترویج شده توسط آمریکا و اسراییل به نفع خود استفاده کند و به توطئه تهران به عنوان دستاویزی برای کارزار کاهش قدرت سنی های محافظه کار استناد ورزد.
اگر ایران از گروه دشمنان توطئه گر علیه این کانون سنی بیرون کشیده شود، در آن صورت عربستان سعودی در موقعیت آشکار حمایت از تاریک اندیشی وهابی در مقابل دمکراسی لیبرال قرار می گیرد، که جایگاه خوبی برای بودن نیست.
چهارم آنکه، ناظران غربی از کارشکنی فرانسه در مذاکرات ژنو به درخواست اسراییل شگفت زده شده اند.
به اعتقاد نویسنده این گزارش،برخی با گرایشات چپ گلایه می کنند که انگیزه فرانسه برای این کار، تمایل حریصانه به تحمیل قلدرانه خود برتجارت پرسود تسلیحات سعودی بوده است.
شاید باید ماهیت راهبردی دخالت فرانسه مورد تاکید قرار گیرد. فراموش نکنیم که گستره نفوذ سنتی فرانسه درخاورمیانه، سرزمین های شرق مدیترانه بوده است قلمروی بزرگی از یک خط ساحلی که جنوب ترکیه، سوریه و لبنان را در بر می گیرد.
فرانسه مدعی است به رفتار عجیب جامعه مارونی های لبنان علاقه پدرانه دارد، یک گروه کاتولیک که منشا آن به زمان جنگ های صلیبی بر می گردد که احتمالا بارزترین میراث شور و شوق فرانسه برای مداخله در خاورمیانه باشد.
قبل از اینکه سوریه متلاطم شود، فرانسه در مرکز ابتکارعملی بود که ˈبشار اسدˈ رییس جمهوری این کشور را درکانون علاقه غرب قرار می داد.
همچنین فراموش نکنیم که ماجرای لیبی، مخلوق اشتیاق فرانسه بود،همچنین پاریس مشتاق ترین طرفدار حمله نظامی آمریکا به سوریه به شمار می رفت.
اکنون که آمریکا به گرایش حتی اندک به سوی ایران تمایل نشان می دهد، پازل خاورمیانه تکان خورده و فرانسه از بهترین پتانسیل درمیان هر قدرت غربی برای شکل دهی و نفع بردن از این اتحاد جدید برخوردار است.
ما می توانیم به طور توجیه پذیری اعتراض کنیم که فرانسه به اسراییل خدمت می کند،اما اگر آمریکا به طرف آسیا بچرخد همانطور که وعده آن را داده است،دلیل محکمی برای تعریف دوباره خاورمیانه صرفا عربی به عنوان یک ساختار مدیترانه ای و به طورکلی متنوع تر وجود دارد و فرانسه نقش مهمی را ایفا می کند و اگر ایران خواهان متحدی در اروپا است، آلمان احتمالا به شرط درخواست، حاضر و آماده خواهد بود.
مهم موافقت انگلیس و آمریکاست بقیه رقمی نیستند. روسیه و چین هم که دهه هاست سودشان از ایران سرشار است