گوناگون

مذاکره آسان و دشوار!

پارسینه: روزنامه اطلاعات در ستون محک روز پنجشنبه نوشت:چهارمین دور مذاکرات ایران و گروه موسوم به 1+5 در ژنو آغاز شد. دستور کار را، مذاکره برای رسیدن به توافق جامع هسته ای نامیده اند که تهیه پیش نویس نهایی برای امضاء توافقنامه از سوی دو طرف، اصلی ترین محور آن است.

«ابوالقاسم قاسم زاده» در ادامه این مطلب می نویسد: تا پایان تیرماه برای این دور از گفتگوها فرصت زمانی دیده شده است.

آقای ظریف وزیر خارجه در مصاحبه خود گفت: از امروز تا 29 تیرماه چندبار دیگر گفتگوی کارشناسان و وزرای خارجه دوطرف که حداقل آن سه بار مذاکره است، در نظر گرفته شده است. کارشناسان سیاسی گفته اند که حتی اگر تا پایان تیرماه دو طرف به توافق نهایی دست پیدا نکنند، می توانند برای سه ماه دیگر فرصت گفتگوها را تمدید کنند.

نکته اولی که آشکار شده است، تلاش ایران و گروه موسوم به 1+5 برای بهره گیری از حداکثر فرصت زمانی است، بطوری که ایران و طرف مقابل (اروپا و آمریکا)، هر دو طرف برای دست یابی به توافق عجله دارند و نمی خواهند فرصت سوزی کنند.

ایران با شفافیت مواضع می خواهد از این مرحله عبور کند و عادی سازی روابط با غرب، به خصوص کشورهای اروپایی را در دستور کار خود دارد.

طرف غربی (اروپا و آمریکا) با این واقعیت مواجه شده است که اولاً بحران اوکراین و آشفتگی روابط واشنگتن ـ مسکو در عمل مخمصه ای بین المللی برای شرق و غرب بعد از سالها پایان یافتن «جنگ سرد» شده است.

ثانیاً مشکلات اقتصادی و مالی اروپا همچنان آتش زیرخاکستر است و اغلب کشورهای اروپایی دچار بحران های درونی اند و دولت ها گرفتار پیچیدگی های زیانبار این بحران اند.

ثالثاً، افکار عمومی در غرب خسته از تنش آفرینی های سیاست خارجی آمریکا و تمامیت خواهی نژادپرستانه رژیم صهیونیستی اند و خود را هزینه پرداز «تولید بحران» از سوی آمریکا و اسرائیل می بینند. شکست در بحران سوریه که با حمایت غرب به آشکارترین جنگ تروریستی مبدّل شده است، دیگر مورد قبول جوامع غربی نیست.

مجموعه واقعیت های داخلی و بین المللی در آمریکا و اروپا در آستانه سال پایانی دوران ریاست جمهوری هشت ساله اوباما، تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران را دستور کار اصلی آنها قرار داده است.

این تابلو از واقعیت ها در جریان اقتصادی و سیاسی در صحنه بین المللی و در درون کشورهای غربی نشان می دهد که تهیه پیش نویس نهایی برای امضاء توافقنامه آسان است؛ اگر به قول اغلب محافل سیاسی غرب اراده دو طرف به حل اختلاف ها بعد از یک دهه از تنافر باشد. اما همین گفتگوها دشوار خوانده می شود؛ زیرا هر دو طرف وارد مرحله ای از مذاکره شده اند که می خواهند کمترین «امتیاز» را بدهند و بیشترین «تعهد» را بگیرند!

بسیاری از محافل سیاسی معتقدند که دشواری این مرحله از مذاکره، اگرچه در تهیه پیش نویس نهایی به لحاظ پیچیدگی پرونده کهنه انرژی هسته ای ایران و پذیرش ادبیات حقوقی و سیاسی آن است، اما ریشه این دشواری را آمریکا و روسیه بنیاد نهادند. آمریکا سالهاست هر نظام حقوقی بین المللی را ذیل قدرت نظامی و اقتصادی خود تعریف می کند، در حالی که خود را «قدرت فائقه» در جهان می خواند.

قوانین تجارت آزاد بین المللی، گروگان روش تحریم از سوی آمریکا شده است. آمریکا از دو بازوی برتری قدرت، نظامی (جنگ) و یا تحریم (بایکوت هر کشور) استفاده می کند. در این تعریف از «قدرت فائقه» است که اتحادیه اروپا در حد مجری دستور العمل های کاخ سفید در صحنه روابط بین الملل ظاهر می گردد و سازمان ملل فاقد قدرت بازدارنده و یا تاثیرگذار شده است.

آنچه که امروز در عرف بین الملل «جامعه ملل» خوانده می شود، باز تعریف قدرت آمریکا شده است و در حالیکه «جهانی شدن» و قواعد آن محصور در تعریف «آمریکایی شدن» گردیده، حقوق بشر و یا دمکراسی نیز در قاب قدرت فائقه آمریکا توجیه و رد یا قبول می گردد!

اما چرا دولت روسیه شریک این هرج و مرج بین المللی است؟

بیش از یک دهه مسکو معادله مماشات با آمریکا و دریافت «سهم» از این مماشات را در دستور کار خود داشت. در دوران ریاست جمهوری مدّودف، مسکو به واشنگتن امتیاز می داد تا مگر وام های دلاری دریافت کند.

آمریکایی ها از روسیه امتیاز گرفتند امّا دلاری به دست مدودف ندادند. اگر آن روزها که قطعنامه های ظالمانه در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، روس ها نه تنها اعتراضی نکردند بلکه به سیاست تحریم های آمریکا چراغ سبز نشان دادند. اگر در افغانستان و عراق، روس ها چشم خود را بر مسیر جنگ و اشغال بستند، امروز خود گرفتار همان سیاست های تحریم از سوی آمریکا و همراهان اروپایی او شده اند.

ناتو سازمان نظامی غرب که روزی روزگاری در کنار برلین شرقی و غربی آرایش نظامی داشت، اکنون به پشت دیوارهای مسکو رسیده است و با بحران اوکراین، مسکو خود را در بحران پیچیده و عمیق به خصوص در برهم خوردن توازن بین المللی می بیند. سیاست دولت روسیه در بیش از یک دهه گذشته با مماشات با دولت آمریکا، گام به گام موضوع پرونده انرژی هسته ای ایران را به یک معضل بین المللی سوق داد.

در مرحله جدید از مذاکره ایران و گروه موسوم به 1+5 برخی از شاخص های سیاسی گذشته از جمله روابط روسیه با غرب، و یا در بحران سوریه، وپذیرش این واقعیت که جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قدرت تعیین کننده در خاورمیانه است، در کنار آن بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سراسر اروپا، در حالیکه دوره پایانی از دولت اوباما که می خواهد به جای امتداد «تضاد» با ایران به «تعدیل» رفتاری روابط با جمهوری اسلامی بپردازد، نشانه های رسیدن به توافق نهایی را تسهیل کرده است.

اگر چه در محافل رسانه ای و در نظر برخی از شخصیت های سیاسی، همچنان این دوره از مذاکرات آسان و دشوار خوانده می شود. این دور از گفتگوها را چه آسان و یا دشوار بدانیم، واقعیت این است که مسیری باز شده است که بازگشت به گذشته را به زیان هر دو طرف می داند و هر دو طرف مکرر می گویند، راهی جز تفاهم نیست و اوباما همواره تکرار می کند که خواهان بازگشت ایران به «جامعه ملل» است!

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار