"سخن آیتالله مصباح تضعیف ولایت فقیه است"
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:
آيتالله مصباح يزدي هفته گذشته در يادواره شهداي مؤسسه امام خميني در قم گفتند: "يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند."
اين سخن آيتالله مصباح يزدي، كه با گذشت چند روز و عليرغم سروصدائي كه در رسانهها برپا كرد هنوز تكذيب نشده، دو بخش دارد. بخش اول اين سخن، مردم ايران را فاقد لياقت برخورداري از رهبري مانند رهبر معظم انقلاب دانسته و بخش دوم اينست كه بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند. در مورد بخش دوم، با آيتالله مصباح يزدي كاملاً موافق هستيم و البته تأكيد مينمائيم كه بخش اول سخن خود ايشان يكي از مصاديق بارز فعاليت براي تضعيف ولايت است هر چند اطمينان داريم كه ايشان اين سخن را با هدف تضعيف ولايت نگفتهاند.
براي اثبات نادرستي بخش اول سخن آيتالله مصباح يزدي دلايل زيادي وجود دارد ولي فقط به دو مورد از آنها اشاره ميكنيم:
اول آنكه اصولاً فلسفه وجودي حكومت، تحكيم توحيد و عدالت در ميان مردم با هدف خدمت به خلق خدا و سوق دادن آنها به سوي هدايت و سعادت دنيا و آخرت است. بر همين اساس، فلسفه وجود حاكم اسلامي اينست كه در خدمت مردم باشد و برخورداري حاكم از چنين جايگاهي براي او يك افتخار است كما اينكه وجود حاكم شايسته نيز نعمتي است كه مردم بايد خدا را به خاطر چنين نعمتي شاكر باشند. بنابر اين، اگر حاكم اسلامي، كه در تعبير قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و در تعابير عرفي جامعه ما "رهبر" نام دارد، داراي شايستگي بالائي باشد و از نعمتهاي الهي محسوب شود، خود رهبر بايد شكرگزار خدا باشد كه چنين شايستگي را به وي داده و ميتواند به نحو احسن در خدمت مردم باشد و بدين ترتيب اينكه گفته شود مردم لياقت چنين رهبري را ندارند، سخن درستي نيست.
دوم اينكه خود رهبر انقلاب، همين واقعيت را مورد تأكيد قرارداده و در اعتراض به زيادهرويها فرمودهاند: "بنده افتخارم به اينست كه بتوانم خدمتگزار شما مردم باشم. سرور، فقط خداي متعال است و به امر او در پيروي از عبوديت او بندگان صالح برجسته و معصومين عليهم السلاماند. ما بندگاني ناقص، نارسا و ضعيف هستيم. بزرگترين هنر ما اينست كه بتوانيم در لا به لاي همه ضعفهائي كه داريم كاري انجام دهيم كه انشاءالله طبق وظيفه باشد." 24/6/1377
امام خميني نيز در مورد ملت ايران سخن معروفي دارند كه حتي در وصيتنامه ايشان آمده است، آنجا كه فرمودهاند: "من با جرات مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن علي - صلواتالله و سلامه عليهما - ميباشند. آن حجاز كه در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نميكردند و با بهانههايي به جبهه نميرفتند كه خداوند تعالي در سوره توبه با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. اما امروز ميبينيم كه ملت ايران از قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و از قواي در جبههها و مردم پشت جبههها با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها ميكنند و چه حماسهها ميآفرينند. و ميبينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزندهاي ميكنند... اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. درصورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صليالله عليه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلواتالله عليه - و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است."
با توجه به اين واقعيتها، اكنون نوبت تأكيد بر اين نكته است كه در چنين وضعيتي ما سه نگراني داريم و اميدواريم با مطرح ساختن آنها كساني كه اين نگرانيها را پديد ميآورند با عزمي راسخ تلاش كنند از ورود به اين قبيل مسائل پرهيز نمايند. يكي از اين نگرانيها براي دفاع بد از رهبري است. اينكه كساني درست برخلاف نظر خود رهبري اولاً وارد مباحث غيرضروري شوند و جامعه را مشغول حواشي كنند و ثانياً بگونهاي از رهبري سخن بگويند كه موجب توهين به مردم شود نه تنها خدمت به رهبري نيست بلكه تضعيف رهبري است.
نگراني دوم براي خود حضرات است كه به جاي استفاده صحيح از موقعيت و جايگاه خود، بگونهاي سخن ميگويند كه در افكار عمومي زير سؤال ميروند. آيتالله مصباح يزدي از نظر علمي از موقعيتي برخوردارند كه ميتوانند منشأ آثار مثبت زيادي در جامعه باشند. اين موقعيت نبايد خرج اموري شود كه پذيرش عمومي مطالب ايشان را خدشهدار ميكند و حتي دوستان ايشان را نيز نگران مينمايد.
و نگراني سوم براي مردم است كه با آنهمه فداكاري، وفاداري، صبر و تحمل و حضور قدرتمند و پايدار در صحنهها كه موجب فشل شدن قدرتهاي بزرگ شيطاني در مصاف با نظام جمهوري اسلامي و خنثي شدن تمام توطئههاي آنها شد، اكنون با بيمهريهائي از قبيل اينكه بيلياقت توصيف شوند مواجه ميگردند. به مردم ايران به خاطر اينهمه امتيازات بايد افتخار كرد همانگونه كه رهبر معظم انقلاب با همين تعبير درباره آنان سخن گفتند و امام خميني نيز بارها خود را خادم و خدمتگزار مردم دانستند و به اين خدمتگزاري افتخار كردند.
آيتالله مصباح يزدي هفته گذشته در يادواره شهداي مؤسسه امام خميني در قم گفتند: "يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند."اين سخن آيتالله مصباح يزدي، كه با گذشت چند روز و عليرغم سروصدائي كه در رسانهها برپا كرد هنوز تكذيب نشده، دو بخش دارد. بخش اول اين سخن، مردم ايران را فاقد لياقت برخورداري از رهبري مانند رهبر معظم انقلاب دانسته و بخش دوم اينست كه بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند. در مورد بخش دوم، با آيتالله مصباح يزدي كاملاً موافق هستيم و البته تأكيد مينمائيم كه بخش اول سخن خود ايشان يكي از مصاديق بارز فعاليت براي تضعيف ولايت است هر چند اطمينان داريم كه ايشان اين سخن را با هدف تضعيف ولايت نگفتهاند.
براي اثبات نادرستي بخش اول سخن آيتالله مصباح يزدي دلايل زيادي وجود دارد ولي فقط به دو مورد از آنها اشاره ميكنيم:
اول آنكه اصولاً فلسفه وجودي حكومت، تحكيم توحيد و عدالت در ميان مردم با هدف خدمت به خلق خدا و سوق دادن آنها به سوي هدايت و سعادت دنيا و آخرت است. بر همين اساس، فلسفه وجود حاكم اسلامي اينست كه در خدمت مردم باشد و برخورداري حاكم از چنين جايگاهي براي او يك افتخار است كما اينكه وجود حاكم شايسته نيز نعمتي است كه مردم بايد خدا را به خاطر چنين نعمتي شاكر باشند. بنابر اين، اگر حاكم اسلامي، كه در تعبير قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و در تعابير عرفي جامعه ما "رهبر" نام دارد، داراي شايستگي بالائي باشد و از نعمتهاي الهي محسوب شود، خود رهبر بايد شكرگزار خدا باشد كه چنين شايستگي را به وي داده و ميتواند به نحو احسن در خدمت مردم باشد و بدين ترتيب اينكه گفته شود مردم لياقت چنين رهبري را ندارند، سخن درستي نيست.
دوم اينكه خود رهبر انقلاب، همين واقعيت را مورد تأكيد قرارداده و در اعتراض به زيادهرويها فرمودهاند: "بنده افتخارم به اينست كه بتوانم خدمتگزار شما مردم باشم. سرور، فقط خداي متعال است و به امر او در پيروي از عبوديت او بندگان صالح برجسته و معصومين عليهم السلاماند. ما بندگاني ناقص، نارسا و ضعيف هستيم. بزرگترين هنر ما اينست كه بتوانيم در لا به لاي همه ضعفهائي كه داريم كاري انجام دهيم كه انشاءالله طبق وظيفه باشد." 24/6/1377
امام خميني نيز در مورد ملت ايران سخن معروفي دارند كه حتي در وصيتنامه ايشان آمده است، آنجا كه فرمودهاند: "من با جرات مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن علي - صلواتالله و سلامه عليهما - ميباشند. آن حجاز كه در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نميكردند و با بهانههايي به جبهه نميرفتند كه خداوند تعالي در سوره توبه با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. اما امروز ميبينيم كه ملت ايران از قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و از قواي در جبههها و مردم پشت جبههها با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها ميكنند و چه حماسهها ميآفرينند. و ميبينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزندهاي ميكنند... اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. درصورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صليالله عليه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلواتالله عليه - و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است."
با توجه به اين واقعيتها، اكنون نوبت تأكيد بر اين نكته است كه در چنين وضعيتي ما سه نگراني داريم و اميدواريم با مطرح ساختن آنها كساني كه اين نگرانيها را پديد ميآورند با عزمي راسخ تلاش كنند از ورود به اين قبيل مسائل پرهيز نمايند. يكي از اين نگرانيها براي دفاع بد از رهبري است. اينكه كساني درست برخلاف نظر خود رهبري اولاً وارد مباحث غيرضروري شوند و جامعه را مشغول حواشي كنند و ثانياً بگونهاي از رهبري سخن بگويند كه موجب توهين به مردم شود نه تنها خدمت به رهبري نيست بلكه تضعيف رهبري است.
نگراني دوم براي خود حضرات است كه به جاي استفاده صحيح از موقعيت و جايگاه خود، بگونهاي سخن ميگويند كه در افكار عمومي زير سؤال ميروند. آيتالله مصباح يزدي از نظر علمي از موقعيتي برخوردارند كه ميتوانند منشأ آثار مثبت زيادي در جامعه باشند. اين موقعيت نبايد خرج اموري شود كه پذيرش عمومي مطالب ايشان را خدشهدار ميكند و حتي دوستان ايشان را نيز نگران مينمايد.
و نگراني سوم براي مردم است كه با آنهمه فداكاري، وفاداري، صبر و تحمل و حضور قدرتمند و پايدار در صحنهها كه موجب فشل شدن قدرتهاي بزرگ شيطاني در مصاف با نظام جمهوري اسلامي و خنثي شدن تمام توطئههاي آنها شد، اكنون با بيمهريهائي از قبيل اينكه بيلياقت توصيف شوند مواجه ميگردند. به مردم ايران به خاطر اينهمه امتيازات بايد افتخار كرد همانگونه كه رهبر معظم انقلاب با همين تعبير درباره آنان سخن گفتند و امام خميني نيز بارها خود را خادم و خدمتگزار مردم دانستند و به اين خدمتگزاري افتخار كردند.
اين سخن آيتالله مصباح يزدي، كه با گذشت چند روز و عليرغم سروصدائي كه در رسانهها برپا كرد هنوز تكذيب نشده، دو بخش دارد. بخش اول اين سخن، مردم ايران را فاقد لياقت برخورداري از رهبري مانند رهبر معظم انقلاب دانسته و بخش دوم اينست كه بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند. در مورد بخش دوم، با آيتالله مصباح يزدي كاملاً موافق هستيم و البته تأكيد مينمائيم كه بخش اول سخن خود ايشان يكي از مصاديق بارز فعاليت براي تضعيف ولايت است هر چند اطمينان داريم كه ايشان اين سخن را با هدف تضعيف ولايت نگفتهاند.
براي اثبات نادرستي بخش اول سخن آيتالله مصباح يزدي دلايل زيادي وجود دارد ولي فقط به دو مورد از آنها اشاره ميكنيم:
اول آنكه اصولاً فلسفه وجودي حكومت، تحكيم توحيد و عدالت در ميان مردم با هدف خدمت به خلق خدا و سوق دادن آنها به سوي هدايت و سعادت دنيا و آخرت است. بر همين اساس، فلسفه وجود حاكم اسلامي اينست كه در خدمت مردم باشد و برخورداري حاكم از چنين جايگاهي براي او يك افتخار است كما اينكه وجود حاكم شايسته نيز نعمتي است كه مردم بايد خدا را به خاطر چنين نعمتي شاكر باشند. بنابر اين، اگر حاكم اسلامي، كه در تعبير قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و در تعابير عرفي جامعه ما "رهبر" نام دارد، داراي شايستگي بالائي باشد و از نعمتهاي الهي محسوب شود، خود رهبر بايد شكرگزار خدا باشد كه چنين شايستگي را به وي داده و ميتواند به نحو احسن در خدمت مردم باشد و بدين ترتيب اينكه گفته شود مردم لياقت چنين رهبري را ندارند، سخن درستي نيست.
دوم اينكه خود رهبر انقلاب، همين واقعيت را مورد تأكيد قرارداده و در اعتراض به زيادهرويها فرمودهاند: "بنده افتخارم به اينست كه بتوانم خدمتگزار شما مردم باشم. سرور، فقط خداي متعال است و به امر او در پيروي از عبوديت او بندگان صالح برجسته و معصومين عليهم السلاماند. ما بندگاني ناقص، نارسا و ضعيف هستيم. بزرگترين هنر ما اينست كه بتوانيم در لا به لاي همه ضعفهائي كه داريم كاري انجام دهيم كه انشاءالله طبق وظيفه باشد." 24/6/1377
امام خميني نيز در مورد ملت ايران سخن معروفي دارند كه حتي در وصيتنامه ايشان آمده است، آنجا كه فرمودهاند: "من با جرات مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن علي - صلواتالله و سلامه عليهما - ميباشند. آن حجاز كه در عهد رسولالله - صليالله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نميكردند و با بهانههايي به جبهه نميرفتند كه خداوند تعالي در سوره توبه با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. اما امروز ميبينيم كه ملت ايران از قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و از قواي در جبههها و مردم پشت جبههها با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها ميكنند و چه حماسهها ميآفرينند. و ميبينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزندهاي ميكنند... اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. درصورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صليالله عليه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلواتالله عليه - و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است."
با توجه به اين واقعيتها، اكنون نوبت تأكيد بر اين نكته است كه در چنين وضعيتي ما سه نگراني داريم و اميدواريم با مطرح ساختن آنها كساني كه اين نگرانيها را پديد ميآورند با عزمي راسخ تلاش كنند از ورود به اين قبيل مسائل پرهيز نمايند. يكي از اين نگرانيها براي دفاع بد از رهبري است. اينكه كساني درست برخلاف نظر خود رهبري اولاً وارد مباحث غيرضروري شوند و جامعه را مشغول حواشي كنند و ثانياً بگونهاي از رهبري سخن بگويند كه موجب توهين به مردم شود نه تنها خدمت به رهبري نيست بلكه تضعيف رهبري است.
نگراني دوم براي خود حضرات است كه به جاي استفاده صحيح از موقعيت و جايگاه خود، بگونهاي سخن ميگويند كه در افكار عمومي زير سؤال ميروند. آيتالله مصباح يزدي از نظر علمي از موقعيتي برخوردارند كه ميتوانند منشأ آثار مثبت زيادي در جامعه باشند. اين موقعيت نبايد خرج اموري شود كه پذيرش عمومي مطالب ايشان را خدشهدار ميكند و حتي دوستان ايشان را نيز نگران مينمايد.
و نگراني سوم براي مردم است كه با آنهمه فداكاري، وفاداري، صبر و تحمل و حضور قدرتمند و پايدار در صحنهها كه موجب فشل شدن قدرتهاي بزرگ شيطاني در مصاف با نظام جمهوري اسلامي و خنثي شدن تمام توطئههاي آنها شد، اكنون با بيمهريهائي از قبيل اينكه بيلياقت توصيف شوند مواجه ميگردند. به مردم ايران به خاطر اينهمه امتيازات بايد افتخار كرد همانگونه كه رهبر معظم انقلاب با همين تعبير درباره آنان سخن گفتند و امام خميني نيز بارها خود را خادم و خدمتگزار مردم دانستند و به اين خدمتگزاري افتخار كردند.
ارسال نظر