زنان مقتدر در مصر باستان
1- نفرتی تی
شهبانوی اعظم "نفرتی تی"، او و مادرش تئیی نیز با اخناتون ( فرعون عصیانگر ) در رویای یک خدای واحد شریک بودند و هر دو روی فرعون نفوذ زیادی داشتند. "نفر تی تی" زیبا که در نوجوانی به همسری اخناتون در امده بود مورد عشق و تحسین گستردهای بود. در یکی از بناهای تاریخی نوشته شده است که او "بانوی دلربایی، و مورد قبول عامه بود، زنی بود که وجودش ارباب دو سرزمین (مصر علیا و سفلی) را خوشحال میکرد. "اخناتون به واقع گرایی اعتقاد داشت و آن را به عنوان یک مفهوم جدید در هنر مطرح کرد. کارهای باقیمانده از ان زمان بیش از تصاویر آرمانی (ایده الیستی) سلطنت قدیم به هنر امروزی شباهت دارد. فرعون هنرمندان پایتختش را وا میداشت تا موضوعاتشان را شبیه واقعیت خلق کنند. چینها، ابروها و...و حتی خود اخناتون را با چانه دراز ناخوشایند و شکم گردش تصویر کنند. اخناتون و نفرتی تی در صلح در شهر رویاهای فرعون فقط چند سالی زندگی کردند.
نفر تی تی به عنوان ملکه اینده اخناتون، اتاقهای زیبایی در قصر سلطنتی داشت. افراد دربار در انجا جمع میشدند به امید ان که علاقه ملکه کوچک آینده را جلب کنند. "اولین ولز " اتاقهای ملکه اینده را در بیوگرافی نفر تی تی توصیف کرده است.
نفر تی تی، چشمهایش را در تختخوابی که توسط یکی از بزرگترین هنرمندان "طیوه" کنده کاری و نقاشی و طلا کوب شده بود باز میکرد. تشکها و بالشهایش از نرم ترین نوع پشم بز بود... ملافههای تخت از لطیف ترین و نرم ترین کتانهای دستباف بود و گونههای او روی زیر سری هلالی شکل از چوب کنده کاری و نقاشی شده قرار میگرفت...
روی دیوارها نقاشی شده و روی زمین پردههای نقش دار اویخته یا گسترده شده بود تا جلوی گرمای خورشید یا ماسه بیابان را هنگام وزش باد بگیرد. در ان جا میزهای متعدد کوچک و بزرگ و صندلیها و چهارپایههای کوچک و زیبا و جود داشت...در ان جا اسباب و اثاثیه ای بود که از چوب سدر - که از لبنان وارد میشد و کمیاب بود - و نیز از ابنوس که با آج و ورقههای طلا یا گل میخهای طلا تزئین شده بود. مثل اثاثیه ظریفی که قرنها بعد در اروپا ساخته شد این وسایل را بدون به کار بردن میخ میساختند.
روی هر سطح براقی، چراغهای بزرگ زیبا و گلدانهایی پر از گل قرار داشت و در کاسههایی از شیشه رنگی براق، ماهیها شنا میکردند. و در همه جا چیزهای کوچک عالی که مصریها دوست داشتند... مثل مجسمههای کوچک خدایان و حیوانات مقدس از چوب... سفال، مرمر، نقره یا طلا پراکنده بود.... در ان جا گیلاسهای پایه دار و گلدانهای کوچک و بطری و کوزهها و کاسههایی در تمام اندازهها و انواع ممکن وجود داشت که غالبا مرصع کاری شده بودند.
بسیاری از اینها، هدایایی بود که اخناتون به او هدیه کرده بود. تمام مصریها برای تهیه هدایای نامزدهایشان ولخرجی میکردند.
2- حَتشِپسوت
فراعنه سلطنت جدید، مصر را از یک کشور مجزا به یک قدرت بین المللی تبدیل کردند. پسر احمس، آمنحوتپ یکم، برای تقویت سلطه مصر بر همسایه جنوبی اش، نوبه، تلاش کرد.
فرعون بعدی، تحوطمس یکم، سپاه مصر را به شرق فرستاد تا بعد از سپری کردن مسیری حدود 1800 کیلو متر به رود فرات برسند. نوه او تحوطمس سوم، بالاخره سلطه غیر قابل منازعه مصر را بر تمام خاور نزدیک و نوبه تثبیت کرد. در دوره حکومت او امپراطوری مصر به اوج رسید.
رسیدن تحوطمس سوم به قدرت آسان نبود، زیرا هنگام مرگ پدرش، پسر بچه ای بیش نبود. مادر خوانده اش به نام حتشپسوت نایب السلطنه شد، یک فرمانروای موقت که تا زمانی که فرمانروای قانونی به سنی برسد که بتواند بر تخت بنشیند، حکمرانی میکرد. حتشپسوت همسر فرعون بود و بعد از درگذشت همسرش، او تخت را برای خودش میخواست. ابتدا او تحوطمس سوم را از دربار دور کرد، سپس وزیر و سایر کارگزاران مهم را برای ملاقاتی فراخواند.
بعد از جمع شدن تمام کارگزاران، حتشپسوت وارد اتاق شد. او با زیر پا گذاشتن تمام رسوم و ائینها، مثل یک مرد فرعون لباس پوشیده بود: یک دامن مردانه کوتاه به تن داشت که دم شیری از آن اویزان بود و حتی یک ریش مصنوعی طلایی هم گذاشته بود. هنگام بالا رفتن از تخت، او خود را شاه نامید و نخستین فرعون زنی شد که تا به حال به شکل رسمی بر مصر حکومت میکرد. کاتبانی که درست نمیدانستند او را چه خطاب کنند. معمولا حتشپسوت را "خانم اعلیحضرت" میخواندند. طی دوره بیست و یک ساله حکومت، او توجهش را بیش از جنگ و نبرد به بازرگانی معطوف کرد. حتشپسوت بخشی از ثروتش را برای شروع یک برنامه ساختمانی مصرف کرد. یکی از زیبا ترین معماریهایی که حتشپسوت هزینه ان را تامین میکرد، معبد سوگواری اش بود که از سنگ آهک سفید بنا شده بود و "دیر البحری" نامیده میشد و بین رود نیل تا غرب طیوه قرار داشت. آرامگاه حتشپسوت نه یک قسمت از این بنا بود و نه به شکل فراعنه قدیمیتر به شکل هرم. بلکه بدن او همانند سایر فراعنه جدید در "دره پادشاهان" valley of the kings" در دره ای بیابانی در غرب معبدش به خاک سپرده شد. در آن جا، کارگران درون تخته سنگهای خارا، تونلهایی را میکندند تا محلی مخفی برای پنهان کردن پیکر فراعنه از دست سارقان آرامگاه به وجود بیاید. فعالیتهای حتشپسوت مصر را مقتدرتر و شکوهمند تر کرد. پدر یکی از درباریان قدیمی او به نام ایننی، حکومت او را چنین توصیف کرده است: حتشپسوت موضوعات دو سرزمین (مصر ) را براساس اندیشههایش حل و فصل میکرد. مصر در برابر او یکی از اعقاب عالی خداوند و رسول او بود، به حالت تسلیم کار میکرد... خانم حاکم که برنامههایش عالی بود، هنگاه سخن گفتن هر دو منطقه (مصر علیا و مصر سفلی) را خشنود میکرد.
بابا پنجعلي
نقي؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
باز اين بوشهر قرصهاشو نخورده انگار!!!!!!........
علیرضا
خواهی نشوی رسوا / بپر عقب وسپا !!!!
ناشناس
میرزایی می خواستی کتاب سینوهه را اینجا کپی پیست کنی بهتر نبود؟
زنان مقتدر در مصر باستان
1- نفرتی تی
شهبانوی اعظم "نفرتی تی"، او و مادرش تئیی نیز با اخناتون ( فرعون عصیانگر ) در رویای یک خدای واحد شریک بودند و هر دو روی فرعون نفوذ زیادی داشتند. "نفر تی تی" زیبا که در نوجوانی به همسری اخناتون در امده بود مورد عشق و تحسین گستردهای بود. در یکی از بناهای تاریخی نوشته شده است که او "بانوی دلربایی، و مورد قبول عامه بود، زنی بود که وجودش ارباب دو سرزمین (مصر علیا و سفلی) را خوشحال میکرد. "اخناتون به واقع گرایی اعتقاد داشت و آن را به عنوان یک مفهوم جدید در هنر مطرح کرد. کارهای باقیمانده از ان زمان بیش از تصاویر آرمانی (ایده الیستی) سلطنت قدیم به هنر امروزی شباهت دارد. فرعون هنرمندان پایتختش را وا میداشت تا موضوعاتشان را شبیه واقعیت خلق کنند. چینها، ابروها و...و حتی خود اخناتون را با چانه دراز ناخوشایند و شکم گردش تصویر کنند. اخناتون و نفرتی تی در صلح در شهر رویاهای فرعون فقط چند سالی زندگی کردند.
نفر تی تی به عنوان ملکه اینده اخناتون، اتاقهای زیبایی در قصر سلطنتی داشت. افراد دربار در انجا جمع میشدند به امید ان که علاقه ملکه کوچک آینده را جلب کنند. "اولین ولز " اتاقهای ملکه اینده را در بیوگرافی نفر تی تی توصیف کرده است.
نفر تی تی، چشمهایش را در تختخوابی که توسط یکی از بزرگترین هنرمندان "طیوه" کنده کاری و نقاشی و طلا کوب شده بود باز میکرد. تشکها و بالشهایش از نرم ترین نوع پشم بز بود... ملافههای تخت از لطیف ترین و نرم ترین کتانهای دستباف بود و گونههای او روی زیر سری هلالی شکل از چوب کنده کاری و نقاشی شده قرار میگرفت...
روی دیوارها نقاشی شده و روی زمین پردههای نقش دار اویخته یا گسترده شده بود تا جلوی گرمای خورشید یا ماسه بیابان را هنگام وزش باد بگیرد. در ان جا میزهای متعدد کوچک و بزرگ و صندلیها و چهارپایههای کوچک و زیبا و جود داشت...در ان جا اسباب و اثاثیه ای بود که از چوب سدر - که از لبنان وارد میشد و کمیاب بود - و نیز از ابنوس که با آج و ورقههای طلا یا گل میخهای طلا تزئین شده بود. مثل اثاثیه ظریفی که قرنها بعد در اروپا ساخته شد این وسایل را بدون به کار بردن میخ میساختند.
روی هر سطح براقی، چراغهای بزرگ زیبا و گلدانهایی پر از گل قرار داشت و در کاسههایی از شیشه رنگی براق، ماهیها شنا میکردند. و در همه جا چیزهای کوچک عالی که مصریها دوست داشتند... مثل مجسمههای کوچک خدایان و حیوانات مقدس از چوب... سفال، مرمر، نقره یا طلا پراکنده بود.... در ان جا گیلاسهای پایه دار و گلدانهای کوچک و بطری و کوزهها و کاسههایی در تمام اندازهها و انواع ممکن وجود داشت که غالبا مرصع کاری شده بودند.
بسیاری از اینها، هدایایی بود که اخناتون به او هدیه کرده بود. تمام مصریها برای تهیه هدایای نامزدهایشان ولخرجی میکردند.
2- حَتشِپسوت
فراعنه سلطنت جدید، مصر را از یک کشور مجزا به یک قدرت بین المللی تبدیل کردند. پسر احمس، آمنحوتپ یکم، برای تقویت سلطه مصر بر همسایه جنوبی اش، نوبه، تلاش کرد.
فرعون بعدی، تحوطمس یکم، سپاه مصر را به شرق فرستاد تا بعد از سپری کردن مسیری حدود 1800 کیلو متر به رود فرات برسند. نوه او تحوطمس سوم، بالاخره سلطه غیر قابل منازعه مصر را بر تمام خاور نزدیک و نوبه تثبیت کرد. در دوره حکومت او امپراطوری مصر به اوج رسید.
رسیدن تحوطمس سوم به قدرت آسان نبود، زیرا هنگام مرگ پدرش، پسر بچه ای بیش نبود. مادر خوانده اش به نام حتشپسوت نایب السلطنه شد، یک فرمانروای موقت که تا زمانی که فرمانروای قانونی به سنی برسد که بتواند بر تخت بنشیند، حکمرانی میکرد. حتشپسوت همسر فرعون بود و بعد از درگذشت همسرش، او تخت را برای خودش میخواست. ابتدا او تحوطمس سوم را از دربار دور کرد، سپس وزیر و سایر کارگزاران مهم را برای ملاقاتی فراخواند.
بعد از جمع شدن تمام کارگزاران، حتشپسوت وارد اتاق شد. او با زیر پا گذاشتن تمام رسوم و ائینها، مثل یک مرد فرعون لباس پوشیده بود: یک دامن مردانه کوتاه به تن داشت که دم شیری از آن اویزان بود و حتی یک ریش مصنوعی طلایی هم گذاشته بود. هنگام بالا رفتن از تخت، او خود را شاه نامید و نخستین فرعون زنی شد که تا به حال به شکل رسمی بر مصر حکومت میکرد. کاتبانی که درست نمیدانستند او را چه خطاب کنند. معمولا حتشپسوت را "خانم اعلیحضرت" میخواندند. طی دوره بیست و یک ساله حکومت، او توجهش را بیش از جنگ و نبرد به بازرگانی معطوف کرد. حتشپسوت بخشی از ثروتش را برای شروع یک برنامه ساختمانی مصرف کرد. یکی از زیبا ترین معماریهایی که حتشپسوت هزینه ان را تامین میکرد، معبد سوگواری اش بود که از سنگ آهک سفید بنا شده بود و "دیر البحری" نامیده میشد و بین رود نیل تا غرب طیوه قرار داشت. آرامگاه حتشپسوت نه یک قسمت از این بنا بود و نه به شکل فراعنه قدیمیتر به شکل هرم. بلکه بدن او همانند سایر فراعنه جدید در "دره پادشاهان" valley of the kings" در دره ای بیابانی در غرب معبدش به خاک سپرده شد. در آن جا، کارگران درون تخته سنگهای خارا، تونلهایی را میکندند تا محلی مخفی برای پنهان کردن پیکر فراعنه از دست سارقان آرامگاه به وجود بیاید. فعالیتهای حتشپسوت مصر را مقتدرتر و شکوهمند تر کرد. پدر یکی از درباریان قدیمی او به نام ایننی، حکومت او را چنین توصیف کرده است: حتشپسوت موضوعات دو سرزمین (مصر ) را براساس اندیشههایش حل و فصل میکرد. مصر در برابر او یکی از اعقاب عالی خداوند و رسول او بود، به حالت تسلیم کار میکرد... خانم حاکم که برنامههایش عالی بود، هنگاه سخن گفتن هر دو منطقه (مصر علیا و مصر سفلی) را خشنود میکرد.
نقي؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
باز اين بوشهر قرصهاشو نخورده انگار!!!!!!........
خواهی نشوی رسوا / بپر عقب وسپا !!!!
میرزایی می خواستی کتاب سینوهه را اینجا کپی پیست کنی بهتر نبود؟