سیاست هوشمندانه رهبرانقلاب در مواجهه با دلواپسان هسته ای
پارسینه: رهبری نمیخواهند آن غمی که بر چهره های پس از قطعنامه ۵۹۸ نشست، بر روی دلواپسان نشیند.
پارسینه/سید اکبر موسوی: سخنان پس از توافق -یا جمعبندی یا حتی متنی که آماده شده- آیت الله خامنه ای را میتوان در سه عنوان خلاصه کرد: قدردانی از مذاکره کنندگان، سکوت در برابر متن توافق - نه نفی و نه حمایت- و تأکید بر طی مسیر قانونی و در آخر عدم تغییر در سیاست خارجی ایران چه در منطقه و چه در برابر آمریکا.
اگرچه حامیان توافق انتظار داشتند که رهبر همچون پیش از توافق از آنان حمایت کنند. پیش از توافق رهبر ایران چندین بار از مذاکره کنندگان حمایت کردند و آنان را امین و مورد اعتماد خواندند. در تحلیلها گفته میشد که این توافق با رضایت رهبر است و تا رهبر اجازه ندهند، توافقی نخواهد شد.
دلواپسان اگرچه این را قبول داشتند اما آن را تحمیل نظرات دیگران به رهبر تعبیر میکردند و آن را با قطعنامه ۵۹۸ مقایسه میکردند و آن را «نوشاندن جام زهر»ی دیگر میخواندند.
از پیام امام خمینی در پذیرش قطعنامه میتوان تلخی قبول قطعنامه را درک کرد: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود... و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام..» به گفته یکی از استادانم: روزهای پس از قطعنامه انگار بر چهره مردم غبار غم نشسته بود و در خیابانها خبری از لبخند نبود. «وجوه يومئذ عليها غبرة »
از سوی دیگر، چه دلواپسان و چه دیگران، توافق را آغاز سیاستی نو در ایران میدانستند. دلواپسان این توافق را «جدایی جمهوری از انقلاب و تعلیق انقلاب اسلامی در ایران» خواندند.
کلمات توافق صرفاً در معنای لغتنامه ای خود ترجمه نمیشدند؛ معنایی فراتر از متن داشتند. حتی میتوان گفت آنچه در حاشیه سفید کاغذ بود، پررنگ تر از کلمات سیاه روی کاغذ بود.
دلواپسی دلواپسان -چه خارجی و چه داخلی- از این معانی فراتر از کلمات آغاز میشد. دلواپسان داخلی آن را گذر از آرمانهای انقلاب میدانستند. سعید قاسمی چند وقت پیش گفته بود اگر این مذاکرات به نتیجه برسد باید با انقلاب خداحافظی کرد.
بخش زیادی از هویت و چیستی این تفکر از دشمنی با آمریکا است و اینک «ما» با رئیس جمهور آنان تلفنی سخن میگوییم و با وزیر خارجه شان قدم میزنیم و با آنها دست میدهیم. دلواپسی اصلی دلواپسان نه از کاهش عدد سانتریفیوژها و سبک سنگین شدن آب اراک است، آنها دلنگران چیستی خودشانند و دلواپس آرمانهایی است که سالها برایش جنگیده اند و فریاد کشیده اند.
تغییر سیاست ایران از مشتهای گره کرده در خیابانها به لبخند زدن و دست دادن و گفتگو کردن و نتیجه رسیدن با کسانی که مرگشان را میخواستیم، شکست یک تفکر است.
دولت هشت ساله دلواپسان، روزی که جابجا شد، دولتی شکست خورده بود. هیچ میراثی از آبادانی و پیروزی برای مردم نداشت. دلواپسان هشت سال را به شش سال خوب و دو سال بد تقسیم میکنند و همه بدیها را به دو سال آخر و پس از قهر یازده روزه محدود میکنند. اما با ویرانی و شکست دولت نهم و دهم موافقند.
خود آنان -مگر عده ای قلیل- از احمدی نژاد عبور کرده اند. ضربه این شکست هنوز بر گرده آنان سنگینی میکند. شکست در انتخابات ۹۲، ضربه ای دیگر بر آنان بود.
رد صلاحیت اکبر هاشمی و پس از آن، تلاش دلواپسان برای رد صلاحیت حسن روحانی پیش از انتخابات و ... نگرانی آنان از شکست دیگر را نشان میداد.
در زمان دولت آنها بارها دولت را به نفی عزت و مقاومت متهم کردند. دولت یازدهم را دولت وادادگی و سازش و خیانت و ... خواندند. دولت را در مقابل آرمانهای انقلاب نشان دادند. تلاش فراوان کردند که توافق به نتیجه نرسد. توافق برای آنان دردناک است؛ نه به این خاطر که کاسبان تحریمند -که اکثریت نزدیک به همه نیستند- و نه به این خاطر که نگران عدد سانتریفیوژ و عدد غنی سازی هستند؛ بلکه به این خاطر که گفتمان آنان را نفی میکند و ضربه سوم و سنگین تر را به آنان میزند. این ضربه از حمایت مردمی برخوردار است.
توافق آنان را در موقعیتی نو قرار میدهد و آنها نمیدانند در اینجا چه کنند. شاید شبیه رزمنده ای که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، نگران گفته باشد «حالا چه کنیم؟» آن پرسش از آیت الله خامنه ای در چند روز پیش که پس از توافق تکلیف ما با مبارزه با استکبار چه میشود، نشان از همین موقعیت نو دارد؛ موقعیتی که دلواپسان را در بحران هویت قرار میدهد و بیش از آن در انزوا.
برگردیم به سخنان آیت الله خامنه ای؛ گمان من این است که سکوت رهبر در برابر متن توافق و تأکید بر ادامه مبارزه با استکبار برای «زدودن غبار غم» پس از توافق است. رهبری نمیخواهند آن غمی که بر چهره های پس از قطعنامه ۵۹۸ نشست، بر روی دلواپسان نشیند.
رهبری با توافق موافق است؛ اما میخواهند معانی توافق در کلمات و متن باقی بماند. ایشان بر «متن آماده شده»، بر«طی مسیر قانونی» و ... تأکید میکنند؛ اینها یعنی متن را فقط متن ببینید نه گذر از یک سیاست و یک تفکر. گذر زمان، چنانچه غم پذیرش قطعنامه را در دوران هاشمی، بر طرف کرد؛ غم توافق هسته ای را نیز برطرف خواهند کرد.
اما رهبر میخواهند حتی در یک زمان موقت این غم زائل شود. شاید به این دلیل که به دو دستگی و تفرقه هشدار می دهند. -چنانچه امروز گفتند- اما گمان میکنم بعدها رهبر از این توافق حمایت خواهند کرد و حواشی سفید متن را نیز خود رهبری پر کرده باشد.
از سوی دیگر، تأکید بر سیاست پیشین در حمایت از دوستان را نوعی چانه زنی پس از توافق میدانم. از این پس چانه زنی نه بر سر کلمات متن است، بر سر حاشیه های سفیدی است که پررنگتر است و رهبری این حرکت را از همین الان شروع کرده اند. خیال میکنم این یک سیاست هوشمندانه است.
اگرچه حامیان توافق انتظار داشتند که رهبر همچون پیش از توافق از آنان حمایت کنند. پیش از توافق رهبر ایران چندین بار از مذاکره کنندگان حمایت کردند و آنان را امین و مورد اعتماد خواندند. در تحلیلها گفته میشد که این توافق با رضایت رهبر است و تا رهبر اجازه ندهند، توافقی نخواهد شد.
دلواپسان اگرچه این را قبول داشتند اما آن را تحمیل نظرات دیگران به رهبر تعبیر میکردند و آن را با قطعنامه ۵۹۸ مقایسه میکردند و آن را «نوشاندن جام زهر»ی دیگر میخواندند.
از پیام امام خمینی در پذیرش قطعنامه میتوان تلخی قبول قطعنامه را درک کرد: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود... و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام..» به گفته یکی از استادانم: روزهای پس از قطعنامه انگار بر چهره مردم غبار غم نشسته بود و در خیابانها خبری از لبخند نبود. «وجوه يومئذ عليها غبرة »
از سوی دیگر، چه دلواپسان و چه دیگران، توافق را آغاز سیاستی نو در ایران میدانستند. دلواپسان این توافق را «جدایی جمهوری از انقلاب و تعلیق انقلاب اسلامی در ایران» خواندند.
کلمات توافق صرفاً در معنای لغتنامه ای خود ترجمه نمیشدند؛ معنایی فراتر از متن داشتند. حتی میتوان گفت آنچه در حاشیه سفید کاغذ بود، پررنگ تر از کلمات سیاه روی کاغذ بود.
دلواپسی دلواپسان -چه خارجی و چه داخلی- از این معانی فراتر از کلمات آغاز میشد. دلواپسان داخلی آن را گذر از آرمانهای انقلاب میدانستند. سعید قاسمی چند وقت پیش گفته بود اگر این مذاکرات به نتیجه برسد باید با انقلاب خداحافظی کرد.
بخش زیادی از هویت و چیستی این تفکر از دشمنی با آمریکا است و اینک «ما» با رئیس جمهور آنان تلفنی سخن میگوییم و با وزیر خارجه شان قدم میزنیم و با آنها دست میدهیم. دلواپسی اصلی دلواپسان نه از کاهش عدد سانتریفیوژها و سبک سنگین شدن آب اراک است، آنها دلنگران چیستی خودشانند و دلواپس آرمانهایی است که سالها برایش جنگیده اند و فریاد کشیده اند.
تغییر سیاست ایران از مشتهای گره کرده در خیابانها به لبخند زدن و دست دادن و گفتگو کردن و نتیجه رسیدن با کسانی که مرگشان را میخواستیم، شکست یک تفکر است.
دولت هشت ساله دلواپسان، روزی که جابجا شد، دولتی شکست خورده بود. هیچ میراثی از آبادانی و پیروزی برای مردم نداشت. دلواپسان هشت سال را به شش سال خوب و دو سال بد تقسیم میکنند و همه بدیها را به دو سال آخر و پس از قهر یازده روزه محدود میکنند. اما با ویرانی و شکست دولت نهم و دهم موافقند.
خود آنان -مگر عده ای قلیل- از احمدی نژاد عبور کرده اند. ضربه این شکست هنوز بر گرده آنان سنگینی میکند. شکست در انتخابات ۹۲، ضربه ای دیگر بر آنان بود.
رد صلاحیت اکبر هاشمی و پس از آن، تلاش دلواپسان برای رد صلاحیت حسن روحانی پیش از انتخابات و ... نگرانی آنان از شکست دیگر را نشان میداد.
در زمان دولت آنها بارها دولت را به نفی عزت و مقاومت متهم کردند. دولت یازدهم را دولت وادادگی و سازش و خیانت و ... خواندند. دولت را در مقابل آرمانهای انقلاب نشان دادند. تلاش فراوان کردند که توافق به نتیجه نرسد. توافق برای آنان دردناک است؛ نه به این خاطر که کاسبان تحریمند -که اکثریت نزدیک به همه نیستند- و نه به این خاطر که نگران عدد سانتریفیوژ و عدد غنی سازی هستند؛ بلکه به این خاطر که گفتمان آنان را نفی میکند و ضربه سوم و سنگین تر را به آنان میزند. این ضربه از حمایت مردمی برخوردار است.
توافق آنان را در موقعیتی نو قرار میدهد و آنها نمیدانند در اینجا چه کنند. شاید شبیه رزمنده ای که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، نگران گفته باشد «حالا چه کنیم؟» آن پرسش از آیت الله خامنه ای در چند روز پیش که پس از توافق تکلیف ما با مبارزه با استکبار چه میشود، نشان از همین موقعیت نو دارد؛ موقعیتی که دلواپسان را در بحران هویت قرار میدهد و بیش از آن در انزوا.
برگردیم به سخنان آیت الله خامنه ای؛ گمان من این است که سکوت رهبر در برابر متن توافق و تأکید بر ادامه مبارزه با استکبار برای «زدودن غبار غم» پس از توافق است. رهبری نمیخواهند آن غمی که بر چهره های پس از قطعنامه ۵۹۸ نشست، بر روی دلواپسان نشیند.
رهبری با توافق موافق است؛ اما میخواهند معانی توافق در کلمات و متن باقی بماند. ایشان بر «متن آماده شده»، بر«طی مسیر قانونی» و ... تأکید میکنند؛ اینها یعنی متن را فقط متن ببینید نه گذر از یک سیاست و یک تفکر. گذر زمان، چنانچه غم پذیرش قطعنامه را در دوران هاشمی، بر طرف کرد؛ غم توافق هسته ای را نیز برطرف خواهند کرد.
اما رهبر میخواهند حتی در یک زمان موقت این غم زائل شود. شاید به این دلیل که به دو دستگی و تفرقه هشدار می دهند. -چنانچه امروز گفتند- اما گمان میکنم بعدها رهبر از این توافق حمایت خواهند کرد و حواشی سفید متن را نیز خود رهبری پر کرده باشد.
از سوی دیگر، تأکید بر سیاست پیشین در حمایت از دوستان را نوعی چانه زنی پس از توافق میدانم. از این پس چانه زنی نه بر سر کلمات متن است، بر سر حاشیه های سفیدی است که پررنگتر است و رهبری این حرکت را از همین الان شروع کرده اند. خیال میکنم این یک سیاست هوشمندانه است.
آقای موسوی شما بهتر است که فرمایشات اقارا تفسیر نفرمائید و اجازه بدهید خود مردم هوشیار و علاقمند به درایت و تیز هوشی رهبری !! خود تصمیم بگیرند !! فرمایشات رهبر معظم انقلاب همانطور که خود فرمودند تیاز به مفسر و نقال نقل قول کننده ندارد و ما میفهمیم چه فرموده و همان خواهیم کرد !! سمعا و طاعتا !!!!
نکته ظریفی این وسط وجود دارد: اقلیت کوچک که تریبونهای بزرگ در اختیار دارند ناراحتند و اکثریت مردم شاد و امیدوار شده اند!
مشكل از اقليتي پر نفوذ و صدا است كه مانع رسيدن صداي اكثريت مي شوند.
مردم در انتخابات ٩٢ با راي خود خواسته هايشان را فرياد زدند و اگر قرار بر تداوم سياستهاي قبلي بود به كس ديگري راي مي دادند. ولي متاسفانه بعضي ها نمي خواهند به راي مردم احترام بگذارند.
ناشناس عزیز ظاهرا شما تفسر سخنان آقا را فقط حق خودتان می دانید
وای خدا مردیم از دست اینا که اینقدر حرف میزنن و نجنگیده ،فقط اسم شهدا رو یدک میکشن.بس کنید دیگه.خسته کردید مردم رو.نه که تاحالا که انقلاب اسلامی بود خیلی اوضاعمون خوب بود بذارید یه مدتی هم نباشه بقول شما که تعلیق و این چیزا رو میگید...