پروژه ناامن كردن ایران را جدی بگیریم
پارسینه: مهمترین افتخار نظام جمهوری اسلامی در چند دهه اخیر كه بارها درسخنان رهبری معظم، رییس محترم جمهور و دیگر مسوولان نظام بر آن تاكید شده، برقراری امنیت كامل در ایران با وجود ناامنی مطلق در خاورمیانه آشوب زده است.
همین ویژگی سبب شد كه در همه این سالها صهیونیسم بینالملل، راستهای افراطی غرب و رژیمهای ارتجاعی منطقه از هر وسیلهای برای ناامن كردن ایران و القای احساس ایران هراسی درذهن جهانیان استفاده كنند. زمانی كه آنان با تحریمهای گسترده و تبلیغات مسموم، بیش از هر دوره دیگری قصد اعمال فشار بر دولت و ملت ایران را داشتند، روی كار آمدن دولت آقای روحانی و سپس تصویب برجام، مانع تعبیرخوابهای آنان برای فردای ایران شد.
بیتردید، بزرگترین دستاورد روحانی در عرصه داخلی و بینالمللی دور كردن سایه ناامنی و جنگ از سر ایران و معرفی كشور به عنوان امنترین نقطه خاورمیانه برای سرمایهگذاری است. همگان میدانند كه وجود ناامنی یا احساس ناامنی (ناامنی كاذب)، بزرگترین دشمن توسعه هر ملتی است و در همه این سالها دشمنان ایران با سرمایهگذاری روی این مساله، مانع فعالیت شركتها و سرمایهگذاران بزرگ و «به روز» دنیا در ایران شدند. برجام، این طلسم را شكست و جهانیان را متقاعد كرد كه بیش از این تسلیم تصویر «برساخته» دشمنان ایران نشوند. آنان با توصیف ایران به عنوان «بهشت سرمایهگذاران» هیاتهای مختلف تجاری و اقتصادی خود را برای آغاز سرمایهگذاری به ایران فرستادند.
دشمنان ایران پس از ناكامی در ممانعت از تصویب برجام، با همه امكانات خود به میدان آمدند تا مانع اجرای خوب برجام شده و آن را «بی یال و دم و اشكم» نمایند. به همان میزان كه امید ملت ایران به اجرای برجام و تحقق آرمان توسعه كشور بیشتر میشد؛ فعالیت دشمنان هم برای نا امید كردن آنان و به بیراهه بردن برجام افزایش مییافت. سرانجام آنان پس از ناامیدی مطلق از نتیجه بخش بودن این فعالیتها و پس از تحولات جدیدی كه در معادلات سیاسی منطقه و جهان رخ داد، به حربهای جدید اما تكراری متوسل شدند و آن، آغاز پروژه ناامنی و حداقل القای احساس ناامنی در ایران است.
درچند هفته اخیر برخی رسانههای مهم بینالمللی، خبر از آن دادهاند كه برخی اندیشكدهها و پژوهشكدههای وابسته به راستگرایان افراطی غرب به این نتیجه رسیدهاند كه دولت بعدی امریكا را مجاب سازند كه پروژه ناامن ساختن ایران را به عنوان راهی برای امن كردن خاورمیانه و جهان در دستور كار قرار دهد. آنان در توضیح این استدلال خود، میگویند كه نتیجه توافق دولت اوباما با ایران، ناامن شدن همه خاورمیانه در قبال تحقق امنیت در ایران شده است. بنابراین آنان میخواهند این روند را معكوس كرده و برای امن كردن خاورمیانه و جهان، ایران را ناامن كنند. در آخرین اظهارات از این سنخ، رییس مجلس نمایندگان امریكا در مصاحبه با واشنگتن فریبیكن گفته كه ایران اصلیترین حامی تروریسم دولتی است و تا زمانی كه این، تغییر نكند، شركتها حق ورود به بازار ایران را ندارند. او سپس این پرسش را مطرح كرده كه «كجای توافق هستهای اوباما آمده كه جان كری باید بازاریاب اصلی ایران باشد»؟
دونالد ترامپ هم كه به امید افراط گرایان برای تعبیرشدن خوابهایشان برای ایران تبدیل شده؛ پس از حمله تروریستی به فرودگاه استانبول گفت كه «باید هر كار ممكنی را انجام دهیم تا این تروریسم وحشتناك را خارج از امریكا نگاه داریم.» از این دو گزاره كه نمونههایی اندك از ادبیات دشمنان افراطگرای ایران در غرب است، میتوان نتیجه گرفت كه جزیره امن ایران دردریای ناامن جهان كنونی و قرار گرفتن آن در مسیر توسعه، خار چشم آنان شده و برای جلوگیری ازاین روند، دو برنامه را در دستور كار خود قرار دادهاند: نخست مطرح ساختن نام ایران به عنوان دولت حامی تروریسم و دوم كشاندن ناامنی وبه قول ترامپ، تروریسم وحشتناك به ایران با هدف «امن كردن» خاورمیانه و غرب.
آغاز دوباره جنگ مسلحانه گروههای مخالف نظام در كردستان و اظهار علاقه برخی دیگر از گروههای تروریستی خارج كشوربه پیوستن به آنان و همزمان با آن خنثیسازی چند عملیات تروریستی در تهران و برخی شهرها و دستگیری عوامل آنان نشان میدهد كه فعالیت دشمنان ما تنها به اندیشكدهها و تریبونهای سخنرانی محدود نمانده و آنان قصد دارند تا با ورود به فاز عملیاتی، پروسه تعبیرخوابهای وحشتناك خود را برای كشور عزیز ما آغاز كنند. آنان امیدوارند تا در انتخابات ریاستجمهوری امریكا كه آبان ماه ٩٥ برگزار میشود، دونالد ترامپ پیروز شود و با رهبری او به این فعالیتهای مخرب سرعت ببخشند.
آنچه برای من و برخی «سابقون اولون انقلاب» تعجب آور است، همسویی نا آگاهانه برخی مدافعان اسلام و انقلاب در داخل و خارج كشور با دشمنان قسم خورده ما است. به راستی در شرایط حساس كنونی كه افراطگرایان غربی، اسراییل و برخی رژیمهای مرتجع و پولدار عرب در اتحادی آشكار و بیتعارف، هدف اصلی خود را آغاز پروژه ناامن ساختن ایران اعلام كردهاند، چرا این دوستان، تصویری ناامن از ایران به جهان مخابره میكنند؟
امروزكشور عزیز ما به بركت مدیریت هوشمندانه رهبرمعظم انقلاب، تدبیر دولت خدمتگزار، خون شهدا و استقامت ملت ایران بیش از هر زمان دیگری در امنیت كامل و اوج اقتدار خود است. همه استراتژیستهای جهانی و داخلی بر این باورند كه شرایط كنونی، یك «بزنگاه تاریخی» و یك فرصت بیهمتا و گرانقدر برای پیشرفت و توسعه كشور و تحقق آرمانهای تاریخی ملت ایران و شعارهای انقلاب اسلامی است. به راستی این پرسش بزرگ مطرح است كه در این شرایط بینظیر داخلی و البته بسیار حساس خارجی، چرا بایدسخنانی گفت و كارها و اقداماتی كرد كه دشمنان ایران با بهرهبرداری سریع از آنها بر طبل ایران هراسی بكوبند و در انظار جهانیان نیات كثیف خود را توجیه كرده و خویشتن ناحقشان را بر حق جلوه دهند؟
ملت و دولت ایران مانند همه ملتها و دولتهای آزاده جهان، از ابتدای انقلاب تاكنون همواره حامی مظلومان، مستضعفان و بیپناهان عالم به ویژه ملت مظلوم فلسطین، لبنان، یمن، بحرین و پیش از همه آنها كردها و شیعیان عراق كه گرفتار نسلكشی صدام شدند، بوده و هرچه از دستش برآمده به عنوان وظیفهای انسانی و توصیهای اسلامی برای آنان انجام داده و میدهد.
این كمكهای انسانی همیشه آشكار بوده و ملت و دولت به آنها بالیدهاند و سیاستمداران منصف دنیا هم با این كمكها همدلی نشان دادهاند. جای تعجب است كه دوستداران انقلاب به سبب روحیات انقلابی و آزردگی به حق از ظلم و زور سلطهگران به گونهای درباره این كمكها سخن میگویند كه گویی اتفاق تازهای رخ داده است و دشمنان هم از سخنان آنان سوءاستفاده میكنند.
در سوی دیگرپایههای كشور بزرگ ایران چنان مستحكم و مقتدر است كه هرگز با برگزاری چند كنسرت، اجرای چند تئاتر، بیرون آمدن چند تار موی زنان، شادی برخی جوانان و فعالیت گروهی روزنامهنگار به خطر نمیافتد. چرا باید با لغو كنسرتها و نمایشهای دارای مجوز، راه انداختن گشت مخفی و نامحسوس، برخورد پلیسی با برنامههای شادی جوانان و ارسال پیامك تهدیدآمیز از منابع نامشخص به روزنامهنگاران، تصویر ناامنی از اجتماع ایرانی به دنیا ارسال شود ودشمنان با برجستهسازی عامدانه این رویدادها ایران را از نظر فرهنگی و اجتماعی كشوری ناامن معرفی كنند؟
یكی از نتایج برجام، حركت گسترده گردشگران خارجی به ایران بود؛ به نوعی كه در مدت كوتاهی همه هتلهای نواحی مشهور گردشگری ایران رزرو و پر شدند. در این شرایط آزار یكی دو گردشگر خارجی و ناامنی در جادهها، كه همیشه بوده و البته در همه جای جهان هم كمابیش وجود دارد و من هرگز قصد توجیه آن را ندارم به سرفصل اخبار برخی رسانههای خاص تبدیل میشود. باید پرسید كه چرا باید چنان از این وقایع سخن گفته شده و تحلیل ارایه شود كه هر گردشگری به محض شنیدن آنها از تصمیم خود برای سفر به ایران منصرف شود؟
در میان همه اینها، آنچه این چند هفته رخ داد، یعنی افشای فیشهای حقوقی برخی مسوولان از همه عجیبتر است. یكی از مهمترین مباحثی كه پس از برجام مطرح شد، عدم همكاری بانكهای بزرگ جهانی با ایران و جلوگیری از اتصال ایران به سوییفت بود. برای چند هفته صحبت از این مساله كه مخالف روح برجام بود به بحث اصلی كشور تبدیل شد؛ تا اینكه بالاخره با همكاریهای جان كری، كه به سبب آن لقب «بازاریاب ایران» را گرفت و تلاشهای وزارت خارجه و رییس بانك مركزی، این مساله در آستانه حل شدن بود كه یك دفعه سونامی فیشهای حقوقی به راه افتاد.
هیچ كس نمیپذیرد كه در كشوری اسلامی و شیعی كه آموزههای عدالتخواهانه علی(ع) سرلوحه كارهمگان است، مسوولان در هر رده و موقعیتی، حقوقی غیرمتعارف، جز براساس شایستگی و قانون، بگیرند ولی پرسش این است كه آیا مدیران بانكی كشور این حقوقها را فقط در همین مقطع زمانی میگرفتهاند؟
آیا نمیشد كه برخورد با آنان را به كمی بعدتر كه مساله روابط بانكی ایران و جهان حل شود، موكول كرد؟ آیا به راستی راه برخورد با مدیران متخلف، راه انداختن موج رسانهای و سونامی تبلیغاتی است؟ كدام آموزه اخلاقی و اسلامی اجازه میدهد كه فیش حقوقی یك مدیر را پیش از محاكمه و محكومیت او در دادگاه به پشت صفحه شیشهای تلویزیون ببرند و بارها با بولد كردن همه بخشهای آن حتی حق اولاد و همسرش را هم به بینندگان نشان دهند؟
كسانی كه با ساختار اداری و مالی كشور آشنا هستند، میدانند كه ناظران وزارت دارایی از سوی دولت، دیوان محاسبات از سوی مجلس و سازمان بازرسی از سوی قوه قضاییه به شكل مداوم بر مسائل مالی نظارت میكنند و تخلفات را گزارش میدهند. این دستگاهها موظفند متخلف را ابتدا به مرجع بالاتر در دولت معرفی كرده و در صورت محرز بودن تخلف به دادگاه معرفی كنند. این كارها همیشه طبق روال در این كشور صورت گرفته و میگیرد. اگر رییس صندوق توسعه ملی و ریاست بانكها تخلف كردهاند باید در همین ساختار اداری و قانونی به شكل رسمی معرفی، محاكمه و محكوم شوند؛ كه البته دولت آقای روحانی در این مساله خیلی جدی و سختگیر است.
اما اتفاقی كه در این كشور و در این شرایط حساس افتاد، این نبود. بلكه یك دفعه یك سونامی رسانهای به راه افتاد كه نظام مدیریت و بانكی كشور را عملا با بحران مواجه كرد. این سونامی هم به مردم داخل كشور و هم به سرمایهگذاران جهانی القا كرد كه نظام بانكی ایران فاسد و غیرقابلاعتماد است. آگاهان با نظام سرمایهگذاری در جهان میدانند كه سرمایهگذاران بزرگ و خوشنام جهانی به مساله فساد مالی بسیار حساس هستند و هرگز با نظامهایی كه در آنها احتمال فساد وجود دارد، همكاری نمیكنند. به راستی آیا نمیشد كه بدون القای احساس ناامنی اقتصادی در ایران به شیوهای منطقی و بدون نگران كردن مردم و انداختن ترس در دل سرمایهگذاران جهانی، با مدیران متخلف برخورد كرد و پول را به بیتالمال برگرداند؟
به راستی نتیجه القای همزمان احساس ناامنی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سطح كشور به مردم ایران و جهان و پوشش رسانهای گسترده آن چه نتیجهای دارد؟ آیا این كارها نتیجهای جز پیدایش احساس ناامنی و ترس و ناامیدی عمومی دارد؟ به قول رییس محترم جمهوری آیا با «دست لرزان و دل ترسان» میتوان برای كشور خدمت كرد؟
آیا در این شرایط حساس، بییال و دم و اِشْكَم كردن برجام و به آتش كشیدن قیصریه به خاطر یك دستمال به نفع كشور است؟
نگارنده به عنوان كسی كه ٥٠ سال در متن مبارزه و انقلاب و تلاش سیاسی و فرهنگی برای اسلام و ایران عزیز بوده و هنوز هم دغدغهای جز این ندارد، بر این باور است كه همه نیروهای انقلاب باید متوجه حساسیت بسیار بالای مقطع كنونی باشند. بیتردید جهان و بهتبع آن خاورمیانه و منطقه ما در حال یك پوستاندازی و تغییر جدی است و در صورت عدم هوشیاری ما، سمت و سوی این تغییر ممكن است در آینده خطراتی جدی را متوجه توسعه كشور و حتی استقلال و تمامیت ارضی آن كند. این، درست است كه قدرت نظامی و اقتدار و مشروعیت ملی و مردمی جمهوری اسلامی بسیار بالاست و نیروهای مسلح و مردم ما آماده دفاع از كشور هستند؛ اما همه میدانیم كه جنگ، حتی در صورت پیروزی در آن، كشور را ویران خواهد كرد و صدها سال روند توسعه را عقب خواهد انداخت. اگر در امریكا ترامپ به پیروزی برسد، اردوگاه راستگرایان افراطی غرب بسیار تقویت و خطر جنگ بیش از هر زمانی تشدید خواهد شد. تصور اینكه همتای ایرانی ترامپ پس از انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، فردی دلواپس و تندرو باشد، امری ترسناك است. تجربه چند دهه اخیر نشان داده كه جمهوریخواهان تندرو هرگاه در راس قدرت قرار گرفتهاند، حتما
آغازگر جنگی جدید در جهان شدهاند. جورج بوش پدر، جنگ كویت و جورج بوش پسر، جنگ افغانستان و عراق را راه انداختند و خاورمیانه و جهان را به این روز كشاندند. ایران آن روزها این شانس بزرگ را داشت كه روسای جمهور معتدل و دوراندیشی چون آقایان هاشمی و خاتمی در كنار رهبری معظم انقلاب بودند و با مدیریت و هدایت ایشان خطر جنگ را از كشور دور كردند. اكنون هم در صورت روی كار آمدن ترامپ، هیچ كس بهتر از آقای دكتر حسن روحانی كه از عقبه انقلاب و سرد و گرم چشیده روزگار و یار امین و دوستدار صادق رهبر معظم انقلاب است نمیتواند كشور ما را از خطر جنگ دور نگه دارد. اینجانب در این سن و سال دنبال هیچ منفعت شخصی و پست و مقامی نبوده و نیستم و دغدغهای جز منافع ملی ندارم و دفاع از دولت آقای روحانی را در پیوند با پنجاه سال مبارزه برای اسلام و ایران و دغدغههایم برای فردای ایران میدانم. بنابراین از همه نیروهای انقلاب و دوستداران كشور دعوت میكنم كه به دقت پروژه ایجاد ناامنی در ایران را كه توسط دشمنان خارجی و خارجنشین طراحی شده بررسی كنند و اجازه ندهند كه برخی دوستان ناآگاه و كمتجربه داخلی یا شاید دشمنان در لباس دوست با القای تصویری
ناامن از ایران، آب به آسیاب دشمن بریزند. در این شرایط حساس، وظیفه ملی ما حمایت از دولت روحانی و جلوگیری از حاشیهسازی برای آن است. دولتی كه باید توطئههای خارجی را در آن سطح و شدت خنثی كند و ایران پس از تحریم را دوباره بسازد، نباید تمام توجهش معطوف حاشیهسازیهای داخلی شود. عزیزان من مساله، ایران است نه این گروه و آن گروه.
منبع: روزنامه اعتماد
نامنی بیداد بیکنه
نبود فرهنگ فقر میاره
عدم احترام سبب بدبختی میشه
دزدی و اختلاس و حقوق بالا مسبب نابرابری میشه
ظاهر سازی مذهبی سبب سست شدن اعتقادات میشه
.....
زندگی میکنیم؟؟؟؟؟؟
وقتی ادعا های بعضی زیاد میشود و پنج تا پایتخت عربی را تبلیغ میکنند و حالا هم یک جور دیگر خیلی ها را وسوسه میکنند با این همه کانون های ضد امنیتی در داخل و خارج و تهدید جنگ در واقع امنیت اقتصادی و سیاسی ایران خیلی کم هست و امنیت این است که همه احساس امنیت کنند حالا اگریک عده فکر میکنند ایران هم باید مثل سوریه وعراق باشد مشکل انهاست ولی امنیت واقعی و احساس امنیت اقتصادی و سیاسی در ایران بسیار ضعیف است و این یکی از دلایل مهاجرت مردم ایران و عدم سرمایه گذاری داخلی و خارجیست مردم بخصوص قشر ضعیف نه امنیت شغلی و نه سیاسی اقتصادی و نه حقوقی دارند اینکه سالی سی الی چهل هزار نفر در جاده ها کشته میشوند خشکسالی زلزله و رفتار سیاسی سیاسیون اختلاس ها و تبعیض ها ورشکستگی ها رفتار تبعیض الود و حتی کنسل کردن مرتب کنسرتها تهدبد بین المللی و بیماری های شایع و عدم دسترسی به دارو و مداوا بیکاری جوانان و..... مصادیق عدم امنیت است اگر ان چیزهای دیگر هم باشد که دیگر هیچ
حرف و پیشنهاد و تذکر و اخطار همه اشان صحیح است و قابل تفکر و تامل !!!؟؟ اما اشکال آنجاست که گویند ه و پیشنهاد دهنده کیست و از چه قبیله و حزب و دار ودستجاتی ؟؟؟!! ایا همینها ؟؟؟ همانهائی نیستند که بر اثر کردار و رفتارشان و مدیریت هایشان باین روز گرفتار امده ایم ؟؟؟ شروع کننده و ناخن سای !! همینها نیستند و نمیباشند ؟؟ همینها چندین و چند بار مدیر کل ووزیر و وکیل و مسئول نبوده اند ؟؟؟!!و در میهمانی ها و عروسی ها و جشن ها و افتتاخات پهلو به پهلوی هم نمینشسته اند و باقلوا میزده اند و نتیجه رفتار و کردارشان چنین شده است ؟؟اینها مثلا نازی اباد نشیتان و چهارصد دستگاه و از اهالی جوادیه نبوده اند که حالا ادرس منزل ابوی را هم نمیدانند ؟؟ اینها خود گمشدگان و اصالت فرامو ش کرده ها نیستند !!اینها انهائی نیستند که در چند جا مشاور و عضو و پیش فعال هستند و از هرجا حق الجلسه بگیر نیستند و نبوده اند ؟؟ اینها حریف و توان یک مسئولیت را تداشته و دندارند و نخواهند داشت !!جا را برای عده ای دیگر جوانها تنگ نکرده اند !!؟؟ اینها تاونسته اند چهراتا جوان تخصیلکرده و نخبه را بکار گیرند و او را استاد کرده اند ؟؟ البته خیلی ها اقازاده هی خود را به پستهائی گماریده و دکتر و مهندس کرده اند و چون در امدهائی داشته اند صد البته تاجر و بازرگان شده اند !!که حاصل تجارت و بازرگانیشان را هم مشاهده میکنیم . واردات از چین و ماچین و نابودی تولید و صتعت !!؟؟ حرف زیادی زیاد میزنند و زده میشود !! کو تا عمل !!!؟؟؟ و اینجاست که همه غاقل شدیم و غفلت کردیم و در سایه رفاه و خود بزرگ بینی خوابیدیم و حالا نغمه هائی ساز شده است !!که خدا کند در درون خود خفه شوند و خفه اشان باید کرد !! اما من و شما ؟؟؟!!من افسرده و داغان و اگشت به دهان از اینهمه نجومی و هجومی !!؟؟ و شاید شما در رفاه آرمیده سایه خوابیده هی طرح درانداز !!!خدا کمکمان کند که آتش شعله ور نشود !! که اگر بگیرد خشک و تر خواهد سوخت و این روزها هم فکر بلندی طبقات و نردبان و ماشین آبپاش هم نکرده این و هی برج ساخنه ایم در کوچه بن بست 6 منری !!!!که هیچ شیلنگی و نردبانی بهش نمیرسد و تازه ماشین آتش خاموش کن هم نمیتواند بیاید درون کوچه چون هم پارکینگ پر استاز ماشینهای چیتی صبیه ها و اقاپر هایمان و اتومبیل راحتی حاجیه خانوم با همان اتومبیل میهمانی اش ؟؟ آنها هم در کوچه پارک شده اند !! خدا سالممان کند !!!در روش هایمان نه صحن و عافیت جسمی که الحمدالله سر و مر گنده ایم ! وویتامینهایمان از اروپا میاروند میزنیم توی رگ و انقدر در رفاه هستیم که بعد از مرگ ما هم سالیان سال این جسم چاق و چله و قبراق ما در نهایت صحت و سلامت باقی و شاید روزی گرمان ریزش کرد و ساق پای سفیدد و پر گوشتمان شهادت دهد که این میت از امرزیدگان است چون بدنش سالم است و بکر و دست نخورده !!
سوئ مدیریت در چندسال اخیر از جمله دادن سکان اجرایی کشور به دست فردی ناشایست که باعث تخریب فرهنگ سیاست اقتصاد و وحدت قلبی مردم و شخصیتهای شناخته شده کشور و رانده شدن دلسوزان به حاشیه ,بزرگترین موفقیت پروژه دشمنان مردم ایران بود
خداییش به این چیزهایی که گفتی باور داری ؟
یعنی چهل سال هر چی اومدی بگیم گفتین کشور در خطره گفتیم چشم ،هی ما نگفتیم بیت المال رو بالا کشیدن ،هی ما نگفتیم کشور رو به ورطه سقوط رسوندن ،هی ما نگفتیم فقر و بیکاری و بدبختی و اعتیاد وفساد از سر وکولمون رفت بالا ،مگه ما لله کشورهای دیگه هستیم که باید ازشون حمایت کنیم ؟کی از مردم ما حمایت میکنه ؟
هیچ کشوری مستضعف تر از ما نیست